eitaa logo
ظهور نزدیک است✨
115 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
3.8هزار ویدیو
45 فایل
🌷﷽🌷 🍃🌺امــام جعفر صادق(علیه السلام)↓ { اگر مهدے را درڪ میڪردم تمام عمر به او خدمت میڪـردم.} ─┅═ೋ❅🌺❅ೋ═
مشاهده در ایتا
دانلود
6.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️کلیپ تکان دهنده یاد مرگ 🌹استاد رائفی پور
🌹 آیت الله بهجت (ره): ما دعای غیر مستجاب نــداریم؛ یا دعا دیرتر مستجاب می شود، یا یک بلایی از انسان دور می شود. یا بهتر از آن را به او می دهند. و یا روز قیامت او را می آورند، می گویند: این همه ثواب برای تو. می گوید: من که کاری نکردم که لایق این همه ثواب باشم!! می گویند: ️این ثواب ها برای این است که دعا کردی و به صلاحت نبود مستجاب بشود، بجایش الآن جبران می کنیم. می گوید: ای کاش هیچ کدام از دعاهایم در دنیا برآورده‌ نمی شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ بازدید رئیس‌جمهور و رئیس مجلس از نمایشگاه پیشگامان پیشرفت 🔹رئیس‌جمهور با حضور در حسینیه امام خمینی از نمایشگاه پیشگامان پیشرفت که به معرفی برخی دستاوردها و توانمندی‌های بخش خصوصی اختصاص دارد، بازدید کرد. 🔹در ادامه رئیس مجلس هم از بخش‌های مختلف این نمایشگاه دیدن کرد.
7.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☄ آتش و یخبندان در ایالت‌های آمریکا 🔥 پس از آغاز مجدد آتش‌سوزی‌های دیوانه‌وار در کالیفرنیا، اکنون طوفان بی‌سابقه برفی چندین ایالت از جمله واشنگتن و نیویورک را درنوردید و فاجعه‌ای دیگر بوجود آورد، همچنین موجی از یخبندان شدید میشیگان آمریکا را درنوردید آتش‌سوزی‌های وحشتناک و مهارنشدنی کالیفرنیا نیز همچنان ادامه دارد
نام: موسى‏ بن جعفر. تاریخ ولادت: هفتم ماه صفر سال 128 هجرى. برخى نیز سال 129 را ذکر کردند. محل تولد: ابواء (منطقه‏اى در میان مکه و مدینه) در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى). نسب پدرى: امام جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابى‏طالب علیهم السلام. نام مادر: حمیده مصفّاة. نام‏هاى دیگرى نیز مانند حمیده بربریه و حمیده اندلسیه نیز براى او نقل شده است. این بانو از زنان بزرگ زمان خویش بود و چندان فقیه و عالم به احکام و مسائل بود که امام صادق علیه السلام زنان را در یادگیرى مسائل و احکام دینى به ایشان ارجاع مى‏داد. و درباره‏اش فرمود: «حمیده، تصفیه شده است از هر دنس و چرکى؛ مانند شمش طلا. پیوسته فرشتگان او را حفاظت و پاسبانى نموده تا رسیده است به من، به خاطر آن کرامتى که از خداى متعال براى من و حجت پس از من است.» مدت امامت: از زمان شهادت پدرش، امام جعفر صادق علیه السلام، در شوال 148 هجرى تا رجب سال 183 هجرى، به مدت 35 سال. آن حضرت در سن بیست سالگى به امامت رسید. تاریخ و سبب شهادت: 25 رجب سال 183 هجرى، در سن 55 سالگى، به‏ وسیله زهرى که در زندان سندى بن شاهک به دستور هارون ‏الرشید به آن حضرت خورانیده شد. محل دفن: مکانی به نام مقابر قریش در بغداد (در سرزمین عراق) که هم اکنون به «کاظمین» معروف است. همسران: 1. فاطمه بنت على. 2. نجمه. فرزندان: درباره تعداد فرزندان آن حضرت چند قول وجود دارد. بنابر نقل یکى از آنها، آن حضرت 37 فرزند داشت که 18 تن از آنان پسر و 19 تن دختر بودند. رنج‌ها و غم‌هاى امام موسى بن جعفر بعد از فاجعه کربلا، دردناک‌تر و شدیدتر از سایر ائمه ‏علیهم السلام ‏بود. هارون الرشید همواره در کمین ایشان ‏بود، امّا نمى‏توانست به آن‏ حضرت آسیبى برساند. شاید او از ترس این که ‏مبادا سپاهیانش در صف یاران آن ‏حضرت درآیند، از فرستادن آنان براى ‏دستگیرى و شهید کردن امام خوددارى مى‏ورزید، زیرا پنهانکاریى که‏ افراد مکتبى در اقدامات خود ملزم بدان بودند، موجب شده بود که‏ دستگاه حاکمه حتّى به نزدیک‏ترین افراد خود اعتماد نکند. این على بن‏یقطین وزیر هارون الرشید و آن یکى جعفر بن محمّد بن اشعث وزیر دیگر هارون است که هر دو شیعه بودند همچنین بزرگ‏ترین والیان و کارگزاران ‏هارون در زمره هواخواهان اهل‌بیت‏ علیهم السلام ‏بودند. از این‏ رو بود که هارون‏ خود شخصاً به مدینه رفت تا امام کاظم را دستگیر کند. نیروهاى مخصوص هارون به اضافه سپاهى از شعرا و علماى دربارى ‏و مشاوران، او را در این سفر همراهى مى‏کردند و میلیون‌ها درهم و دینار از اموالى که از مردم به چپاول برده بود، با خود حمل مى‏کرد و به عنوان ‏حق‏السکوت به اطرافیان خود در این سفر بذل و بخشش مى‏نمود. و در این میان به رؤساى قبایل و بزرگان و چهره‏هاى سرشناس مخالف توجه ‏و رسیدگى بیشترى نشان مى‏داد. هنگامى که همه شرایط براى هارون آماده شد، شخصاً به ‏اجراى بند پایانى طرح توطئه‏گرانه خویش پرداخت. او به مسجد رسول‏ خدا صلى الله علیه و آله رفت. شاید حضور او مصادف با فرارسیدن وقت نماز بوده که ‏مردم و طبعاً امام موسى بن جعفر علیهماالسلام براى اداى نماز در مسجد حضور داشته‏اند. هارون به سوى قبر پیامبر صلى الله علیه و آله جلو آمد و گفت: السلام علیک ‏یا رسول اللَّه! اى پسر عمو.هارون در واقع مى‏خواست با این کار شرعى بودن جانشینى خود را اثبات کند و آن را علتى درست براى زندانى کردن امام کاظم جلوه دهد.اما امام این فرصت را از او گرفت و صف‌ها را شکافت و به طرف قبر پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و به آن قبر شریف روى کرد و در میان حیرت و خاموشى ‏مردم بانگ برآورد:السلام علیک یا رسول اللَّه! السلام علیک یا جدّاه!امام کاظم با این بیان مى‏خواست بگوید: اى حاکم ستمگر اگر رسول ‏خدا پسر عموى توست و تو مى‏خواهى بنابر این پیوند نسبى، شرعى بودن ‏حکومت خود را اثبات کنى باید بدانى که من بدو نزدیکترم و آن ‏حضرت‏جدّ من است. بنابر این من از تو به جانشینى و خلافت آن بزرگوار شایسته‏ترم! هارون الرشید این گونه عازم مدینه شد تا بزرگ‏ترین مخالف ‏حکومت غاصبانه خویش را دستگیر کند. اینک ببینیم هارون براى‏ رسیدن به این مقصود چه کرد: اول: هارون چند روزى نشست. مردم به دیدنش مى‏آمدند و او هم به‏ آنها حاتم بخشى مى‏کرد تا آنجا که شکم‌هاى برخى از مخالفان را که ‏مخالفت آنان با حکومت جنبه شخصى و براى رسیدن به منافع خاصى‏بود، سیر کرد. دوم: عده‏اى را مأموریت داد تا در شهرها بگردند و بر ضدّ مخالفان‏ حکومت تبلیغات به راه اندازند. او همچنین شاعران و مزدوران دربارى ‏را تشویق کرد که در ستایش او شعر بسرایند و بر حرمت محاربه با هارون ‏فتوا دهند. سوم: هارون قدرت خود را پیش دیدگان مردم مدینه به نمایش گذارد تا کسى اندیشه مبارزه با او را در سر نپروراند. چهارم: هنگامى که همه شرایط براى هارون آماده ش
د، شخصاً به ‏اجراى بند پایانى طرح توطئه‏گرانه خویش پرداخت. او به مسجد رسول‏ خدا صلى الله علیه و آله رفت. شاید حضور او مصادف با فرارسیدن وقت نماز بوده که ‏مردم و طبعاً امام موسى بن جعفر علیهماالسلام براى اداى نماز در مسجد حضور داشته‏اند. هارون به سوى قبر پیامبر صلى الله علیه و آله جلو آمد و گفت: السلام علیک ‏یا رسول اللَّه! اى پسر عمو. هارون در واقع مى‏خواست با این کار شرعى بودن جانشینى خود را اثبات کند و آن را علتى درست براى زندانى کردن امام کاظم جلوه دهد. اما امام این فرصت را از او گرفت و صف‌ها را شکافت و به طرف قبر پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و به آن قبر شریف روى کرد و در میان حیرت و خاموشى ‏مردم بانگ برآورد: السلام علیک یا رسول اللَّه! السلام علیک یا جدّاه! امام کاظم با این بیان مى‏خواست بگوید: اى حاکم ستمگر اگر رسول ‏خدا پسر عموى توست و تو مى‏خواهى بنابر این پیوند نسبى، شرعى بودن ‏حکومت خود را اثبات کنى باید بدانى که من بدو نزدیکترم و آن ‏حضرت‏جدّ من است. بنابر این من از تو به جانشینى و خلافت آن بزرگوار شایسته‏ترم! هارون مقصود امام را دریافت و در حالى که مى‏کوشید تصمیم خود را براى دستگیرى امام کاظم توجیه کند، گفت: اى رسول خدا من از تو درباره کارى که قصد انجام آن را دارم پوزش‏ مى‏خواهم. من قصد دارم موسى بن جعفر را به زندان بیفکنم. چون او مى‏خواهد میان امت تو اختلاف و تفرقه ایجاد کند و خون آنها را بریزد. چون روز بعد فرارسید، هارون فضل بن ربیع را مأمور دستگیرى امام‏ کاظم کرد. فضل بر آن ‏حضرت که در جایگاه رسول خدا صلى الله علیه و آله به نماز ایستاده بود، درآمد و دستور داد او را دستگیر کنند و زندانى نمایند.(1) سپس دو محمل ترتیب داد که اطراف آنها پوشیده بود. ایشان را در یکى از آنها جاى داد و آن دو محمل را روى استر بسته بر هر یک عده‏اى را گماشت. یکى را به طرف بصره و دیگرى را به سوى کوفه روانه‏ کرد تا بدینوسیله مردم ندانند امام را به کجا مى‏برند. امام کاظم ‏علیه السلام در هودجى‏ بود که به سمت بصره مى‏رفت. هارون به فرستاده خود دستور داد که ‏آن ‏حضرت را به عیسى بن جعفر منصور که والى وى در بصره بود، تسلیم‏ کند. عیسى یک سال آن‏ حضرت را در نزد خود زندانى کرد. سپس عیسى‏ نامه‏اى به هارون نوشت که موسى بن جعفر را از من بگیر و به هر که مى‏خواهى بسپار وگرنه من او را آزاد خواهم کرد. من بسیار کوشیدم‏ تا دلیلى و بهانه‏اى براى دستگیرى او پیدا کنم، اما نتوانستم حتى ‏من گوش دادم تا ببینیم که آیا او در دعاهاى خود بر من یا تو نفرین ‏مى‏فرستد، اما دیدم که او فقط براى خودش دعا مى‏کند و از خداوند رحمت و مغفرت مى‏طلبد! هارون پس از دریافت این نامه، کسى را براى تحویل گرفتن امام‏ موسى الکاظم روانه بصره کرد و او را روزگارى دراز در بغداد، در نزد فضل بن ربیع، زندانى کرد. هارون خواست به دست فضل آن امام را به ‏شهادت برساند، اما فضل از اجراى خواسته هارون خوددارى ورزید، در نتیجه هارون دستور داد که آن‏ حضرت را به فضل بن یحیى تسلیم کند و از فضل خواست تا کار امام را یکسره سازد، اما فضل هم زیر بار این فرمان ‏نرفت. از طرفى به هارون که در آن هنگام در "رقه" بود، خبر رسید که ‏امام موسى کاظم در خانه فضل به خوشى و آسودگى روزگار مى‏گذارند. از این ‏رو هارون "مسرور" خادم را با نامه‏هائى روانه بغداد کرد و به وى ‏دستور داد که یکسره به خانه فضل بن یحیى درآید و درباره وضع ‏آن ‏حضرت تحقیق کند و چنانچه دید همان‏گونه که به وى خبر داده‏اند، نامه‏اى را به عباس بن‌محمد بسپارد و به او امر کن تا آن را به اجرا گذارد و نامه دیگرى به سندى بن شاهک بدهد و به او بگوید که فرمان عباس بن‏محمد را به جاى ‏آورد.(2) این ماجرا را از اینجا به بعد از یکى از روایات تاریخى پى ‏مى‏گیریم: این خبر به گوش یحیى بن خالد (پدر فضل) رسید. او بى‏درنگ سوار بر مرکب خویش شد و نزد هارون آمد و از درى جز آن در که معمولاً مردم از آن وارد قصر مى‏شدند، پیش هارون رفت و بدون آن که هارون ‏متوجه شود از پشت سر او داخل شد و گفت: اى امیرالمؤمنین به سخنان ‏من گوش فرا ده. هارون هراسان به وى گوش سپرد. یحیى گفت: فضل‏ جوان است، اما من نقشه تو را عملى مى‏کنم. چهره هارون از شنیدن این سخن از هم‏ شکفت و به مردم روى کرد و گفت: فضل مرا در کارى نافرمانى کرد و من او را لعنت فرستادم اینک او توبه کرده و به فرمان من در آمده است پس شما هم او را دوست بدارید. حاضران گفتند: ما هر کس را که تو دوست بدارى دوست مى‏داریم ‏و هر کس را که دشمن بخوانى ما نیز او را دشمن مى‏خوانیم!! و اینک فضل‏ را دوست داریم. یحیى‌بن‌خالد از نزد هارون بیرون آمد و شخصاً با نامه‏اى به بغداد رفت. مردم از ورود ناگهانى یحیى شگفت‏زده شدند. شایعاتى درباره ‏ورود ناگهانى یحیى گفته مى‏شد، اما یحیى چنین وانمود کرد که براى‏ سر و سامان دادن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤همراه با زائران زمزمه کنیم.... 🏴 فرازی از زیارت حضرت علیه‌السلام در مراسم روز شهادت امام کاظم در حرم مطهر رضوی