eitaa logo
ظهور نزدیک است✨
118 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
22 فایل
🌷﷽🌷 🍃🌺امــام جعفر صادق(علیه السلام)↓ { اگر مهدے را درڪ میڪردم تمام عمر به او خدمت میڪـردم.} ─┅═ೋ❅🌺❅ೋ═
مشاهده در ایتا
دانلود
راه غلبه بر نفس، است. بعضی اولیای خدا یک همراه خود داشتند و هر کاری که می کردند می نوشتند، در آخر روز هم نشسته و حساب کارهای خود را می کردند که ما در این روز چه کردیم، چه مقدار اطاعت خداوند متعال را نمودیم، چه مقدار سرپیچی و نافرمانی کردیم. امام موسی کاظم (علیه السلام) فرمودند: از ما نیست کسی که هر روز به حساب نفس خود نرسد؛ پس اگر کار خوبی انجام داده بود خــدا را کند و از خدا بخواهد که آن کار را بیشتر و بهتر بتواند انجام دهد و اگر کار بدی انجام داده بود و توبه نماید. (بحار الأنوار، ج‏67 / 72) حضرت رسول اکرم (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمودند: انسان مؤمن نخواهد بود، تا این که به حساب نفسش برسد؛ شدیدتر از حسابرسی شریک با شریکش و مولی با بنده اش (بحار الأنوار، ج‏67 / 72) "از بیانات آیت الله مجتهدی (ره)" ✨‌داستان آموزنده مذهبی☀️ به ما بپیوندید 👇 ‌‌ ‌‎
↩️ نُقِـلَ عَن الْحُسَيْنِ ‹ع› أَنَّـهُ كانَ يَتَصَـدَّقُ بِالسُّكَّرِ، فَـقيلَ لَهُ فى ذلِكَ، فَقالَ: إنّي أُحِبُّهُ وَقَدْ قالَ اللّهُ تَعالى: «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّى تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ» ◀️ نقل شده كه امام حسين ‹ع› شِكَر صدقه مى‌داد، از علت آن پرسيدند، فرمود: چون من آن را دوست دارم و خدا مى‌فرمايد: به نيكى نمى‌رسيد مگر اينكه از آنچه دوست مى‌داريد انفاق كنيد. 📚 نورالثقلين، ج۱، ص۳۶۳ 📖 سوره آل عمران، آیه ۹۲
یکی از روزها چند نفر به دیدار آقا آمدند، آقا آنها را پذیرفت و به اتاق برد، بعد مرا صدا زد، صحرائی بگویید درست کنند. من نیز به اهل منزل آقا گفتم برای آقا رسیده است شربتی تهیه کنید. منتظر ماندم، مدتی گذشت هر چه انتظار من بیشتر می شد کمتر خبری می شد، تا اینکه آقا پرسیدند، پس شربت چی شد؟ اهل خانه صدا زدند، درخانه نداریم تا شربت درست کنیم. این منزل یک است، خیلی وقتها برای غذا پختن در خانه نبود و آقا با همه کمال و مقامی که داشت میخواست مثل مردم زندگی کند، آنقدر بی آلایش بود که وقتی می گفتیم آقا این منزل برای شما مناسب نیست، تهیه کنید می گفت: نه می خواهم همینجا باشم، در بین مردم. با مردم بزرگ شده ام و میخواهم تا آخر در بین همین مردم باشم. وقتی به او می گفتیم آقا با برای نماز جمعه بروید، می گفت: می خواهم پیاده بروم که در بین مردم باشم اگر کسی سئوالی دارد و می کشد به دفتر بیاید در کوچه و خیابان بپرسد. منبع:لاله