eitaa logo
🌸 اندکی تامل 🌸
74 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
11 فایل
هدف ازتشکیل کانال بصیرت افزایی و روشنگری و شفافیت سازی در مسائل فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و روزجامعه میباشد. ✔ #کپی_مطالب_آزاد_با_ذکر_صلوات
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 سرنگونی #پهپاد_جاسوسی ائتلاف سعودی در جیزان 🔹 پدافند هوایی ارتش و کمیته‌های مردمی #یمن یک فروند پهپاد جاسوسی #ائتلاف_سعودی را در محور #جیزان ساقط کرد. 🌐 @andaki_tamol
⭕️نتایج مهم تحقیقات در مورد ترور سردار سلیمانی 🔹سخنگوی فرمانده کل نیروهای مسلح عراق: کمیته تحقیقات ترور المهندس و سردار سلیمانی به نتایج مهمی رسیده است. تحقیقات در مورد این ترور ممکن است از مرزهای عراق فراتر رود. 🌐 @andaki_tamol
📛 برخی منابع خبر از حمله راکتی به پایگاه نظامی « » در می‌دهند. 🔹برخی منابع و گزارشات حکایت از شدید بودن حمله میدهند. 🔸به گفته برخی منابع این پایگاه میزبان نیروهای است که در روزهای اخیر نیز تعدادی از نیروهایش را به این پایگاه منتقل کرده است. 🌐 @andaki_tamol
🔮 #پندانه 🔹کمترین کار اگر وضع مالی خوبی ندارید و نمی توانید بار مشکلات یکدیگر را کاهش دهید، پس لااقل در حق هم دعا کنید، تا مشکلات دوستان اهل بیت علیهم السلام هرچه زودتر حل شود؛ و یا آنکه از جانب خلق، استغفار کنید و از خداوند بخواهید که به نمایندگی همه خلقش، عذر شما را بپذیرد، که اثرات مستقیمی در هموار شدن امورات خود شما خواهد داشت. 📚کتاب رند عالم سوز، کربلایی احمدتهرانی 🌐 @andaki_tamol
1_171499783.mp3
22.66M
🔺 #رجز_خوانی_حماسی ای که در حرکت از سفارت انگلستان تا دانشگاه تهران نوستالژی شد... #اخراج_سفیر_انگلستان #کفتار_پیر_انگلیس #رجز_خوانی_حماسی #جایی_را_میزنیم_که_به_آن_عشق_می‌ورزید 🌐 @andaki_tamol
🔴رسوایی دیگر برای #آشوبگران 💢در حالی آشوبگران مدعی شده اند در #دانشگاه مورد #ضرب و شتم قرار گرفته اند و سر و بازوی آن ها آسیب دیده است،که #منبع_عکس حاکی از آن است که مربوط به #کشتی_گیر_ایرانی، #رضا_یزدانی و آسیب دیدن او در #مسابقات است. #النجاة_في_الصدق #بازی_با_افکار_عمومی 🌐 @andaki_tamol
⭕️در مورد فردی که لحظه برخورد موشک با را و برخورد، ضبط و آن را برای فرستاده بود این فرد ،امروز در دستگیر شد. 👈 ان شاالله اطلاعات تکمیلی بدست بیاید خدمتتون ارسال می گردد. 🌐 @andaki_tamol
🖤 شاید لازم باشه، یک بازنگری در مورد باورهایم داشته باشم، چون: 🔹روز اربعین داشتم می رفتم سخنرانی. راننده ی تاکسی، نوار موسیقی گذاشته بود. یادم نیست چه حرفهایی بین ما رد و بدل شد، ولی وقتی پیاده شدم در را کوبیدم! بعد که پا توی پیاده رو گذاشتم، انگار کسی من را بلند کرد و به زمین کوبید. مثل اینکه قرار بود بجای راننده تاکسی، من ضایع بشوم! « » من که علم ندارم و از باطن و غیب بی خبر، حتماً حکمتی داشته. خدا مثل ما بنده ها نیست که آدم را ضایع کند. 🔹می دانم که این مقاله رتبه اول میاورد. خیلی روی آن وقت گذاشته بودم. حتماً یک سابقه علمی خوب برایم می شود و شاید هم یک جایزه تپل! لیست برگزیدگان را با حرص و ولع میخوانم. اسم من نیست، حتی در آخر لیست! هراسان به دفتر می روم. آقا پس چرا مقاله من امتیازی نیاورده؟ کدوم مقاله؟ نقش اعتقاد به توحید در تربیت و تکامل معنوی انسان! اصلاً همچین مقاله ای بدستمون نیومده! مگه میشه؟ حالا که شده !! « » از شرک خفی که در زوایای وجودم نفس می کشد! 🔹پدرم می گوید حاج فتاح، خانه اش را برای فروش گذاشته، کلنگی است ولی نقلی و جمع و جور! _ آقاجون! ما پولمون کجا بود که بخریمش؟ حالا بیایید بریم خونه رو ببینیم. _خونه را که دیدیم، غش و ضعف کردیم. _حاج آقا فتاح خونه چند؟ حاج فتاح تا ما را شناخت، گفت:" من از خُدا م هستش که خونه رو آدم مؤمن بخره و دو رکعت نماز بخونه که امواتم بهره ببرند. باهاتون راه میام!" و ما با اقساط چند ساله بدون بهره، خونه را خریدیم! « » که ما بنده ها چقدر از قدرت خدا غافلیم! 🚨دارم دانه های را یکی یکی رد می کنم، « سبحان الله و الحمدالله و لااله الا الله و الله اکبر ». کاش اینها را هر روز با بگویم! ✍️به قلم: طرید 🌐 @andaki_tamol
🌸 اندکی تامل 🌸
#پارت_122 رسیدم بالا سر علی اونا هم پارک کردن،بران کاردرو درست در آوردن علی رو گذاشتن روش وبردیم
_باید با مقامات حرف بزنم اگه اجازه دادن شما هم میتونید برید _لطفا تلاشتونو بکنید که برم رفت و پشت سرش در رو بست ،دلهره شدیدی گرفتم و فکر میکردم اگه نزارن باهاش برم دق مرگ میشم فقط توی اون حالت التماس خدا خدا میکردم و میگفتم علی رو ازم نگیر که دیگه نمیتونم زندگی کنم همینجور نشسته بودم روی صندلی و سرم رو به زانو گرفته بودم که با صدای باز شدن در و عجله کردن دکترا سرم رو بالا آوردم و دیدم علی رو روی برانکارد گذاشته بودن بلند شدم دنبالشون رفتم،همون کت شلواری ،که با عجله دنبالشون میرفت ،بهم گفت تو هم بیا جا نمونی ته دلم کمی خوشحال شدم که میتونم باهاش برم سوار آمبولانس شدیم و به سمت فرودگاه دمشق حرکت کردیم بعد از نیم ساعت چهل دقیقه ای رسیدیم و سریع وارد هواپیما کوچکی شدیم و به سمت ایران حرکت کردیم البته به جز علی اون دو نفر که زخمی شده بودن همراهمون بودن بالا سر علی بودم،کاری نمیتونستم براش بکنم تصمیم گرفتم قرآن بخونم سوره یاسین رو خیلی دوست داشتم به همین خاطر قرآن رو در آوردم و شروع به تلاوت کردم تو دلم میگفتم: _خدایا من آدم شدنم رو مدیون علی ام،به راه اومدنم رو مدیون علی ام نکنه ازم بگیریش که اصلا تحمل ندارم با حضرت زینب شروع کردم به درد و دل کردن: _حضرت زینب ما همه مدافعان توایم،نزار علی اینجور از بینمون بره من ازتون فقط همین رو میخوام نمیگم شهید نشه ولی الان شهید نشه چون تحمل ندارم و نمیتونم این اتفاق رو قبول کنم ادامه دارد.... ✍️ط، تقوی 🌐 @andaki_tamol
📸 دیدار سردار حاجی زاده با خانواده شهیده فاطمه محمودی، از جان‌باختگان حادثه سقوط هواپیما 🌐 @andaki_tamol
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گریه های جانسوز حاج قاسم در فراق شهید کاظمی سوزناک‌تر از هر مداحی و روضه‌ای است.... هنوز باورمان نمی‌شود که رفته‌ای... 🌐 @andaki_tamol
ماندیـم و شما بال گشودید از این شهر رفتیـد به جایی که ببینیـــــد خدا را... ✨🕊✨ 🌐 @andaki_tamol