eitaa logo
اندیشه ما
668 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
188 ویدیو
20 فایل
💢 پایگاه ارائه قرائت محققانه و متناسب زمان از آموزه‌های اصیل اسلامی 🌐 نشانی سایت: andishehma.com 📲ارتباط با دبیر خبر و مدیر کانال ارسال مطالب، نقد و پیشنهادات و مسئول بارگذاری مطالب: @ad_andishemaa
مشاهده در ایتا
دانلود
🎙حضرت آیت الله جوادی آملی: ناموس انسان، حقّ الله است ✅ناموس زن، حرمت زن، مقام زن که نباید هتک بشود؛ اینها جزء حقّ النّاس نیست. این نظیر اینکه به کسی فحش دادند یا کسی را زدند، از آن قبیل نیست که این بتواند قصاص کند!! این جای قصاص نیست؛ این جزء حقّ الله است. مرد هم نسبت به مسائل ناموسی همین طور است. اگر کسی خدای ناکرده به یک خانمی هتک حرمت کرد، این مثل زدن نیست که اگر یک سیلی خورد، خودش هم بتواند بزند، این مجازات به مثل بکند؛ یک کسی فحش داد، این نمی تواند به او فحش بدهد. فحش دادن تعدّی به حقّ الله است نه به حقّ النّاس! ✅یک وقت است یک کسی سیلی می زند، مشت می زند، لگد می زند؛ این می تواند جبران بکند، چون بدن خودش است. امّا یک وقتی به مساله ناموسی تعدّی می کند، این نمی تواند جواب ناموسی بدهد؛ بگوید این مادرت است، این زنت است!! آبروی زن، حیای زن، عفت زن مال خداست، زن امین الله است! درباره حیثیت و آبروی مرد هم همین طور است. اگر به حیثیت مالی او تجاوز شد، می تواند جزا بدهد؛ امّا به حیثیتِ آبروی او اهانت کرده است که خدای ناکرده کار قوم لوط را انجام دادی؛ این نمی تواند فحش را برگرداند؛ چون آبرو یعنی عفت، عفت و عصمت مرد حقّ الله است و مرد امین الله است؛ عصمت زن حقّ الله است و زن امین الله است. آنقدر مساله عفاف ، آنقدر مساله ناموس محترم است که ذات اقدس اله اختیار این ناموس را به دست هیچ کس نداد! به زن، به یک خانم نفرمود ناموس تو مال توست، به مرد هم نفرمود ناموس تو مال توست! فرمود: ناموس تو مال من است، تو امین الله هستی! لذا اگر یک کسی به مرد داد که خدای ناکرده کار قوم لوط کردی، این نمی تواند جواب بدهد! نسبت به زن _ معاذ الله _ یک تهمتی زدند، این نمی تواند بگوید خودتی! این را فقط محکمه دین باید حل کند. عظمت عفت و عظمت جلال و شکوه انسانیتِ انسان را ذات اقدس اله در اختیار هیچ کس نگذاشت؛ اینها می شود انسان! 🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/77045-2/ 🌐 اندیشه ما eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
♦️دکتر محمدرضا یوسفی شیخ رباط: در دنیای جدید، باید میان فقه اقتصاد و فقه معاملات مالی، تفکیک کرد 🔴فقه معاملات مالی در چارچوب دسته‌بندی قدیمی به ارث رسیده از محقق، قابل تبیین است. ضرورت زمان اقتضا می‌کند میان فقه اقتصادی و فقه معاملات مالی تفکیک صورت گیرد تا نمودی از تفاوت به وجود آمده حداقل از قرن بیستم به بعد باشد. 🔴دو نکته در اینجا اهمیت دارد که باید به آن توجه شود: 🔴اول، تحولات موضوعات در دنیای جدید است که در زمان‌های گذشته، موضوعات با این تنوع و این دقت مورد توجه نبودند. ازاین‌رو، شهید صدر با الهام از تقسیم‌بندی‌های علم حقوق، موضوعات فقهی را به چهار عنوان عبادات، اموال اعم از عمومی و خصوصی، سلوک و آداب و رفتار شخص که ربطی به عبادات و اموال ندارد، و در نهایت آداب عمومی رفتار و سلوک دستگاه‌های حکومتی و عمومی قضا و حکومت، صلح و جنگ و روابط بین‌الملل، ولایت عامه، جهاد و… تقسیم کرد. 🔴دومین نکته مهم اینکه، فقه معمولاً با نگاهی فردی مسائل را دنبال می‌کرد. اما به نظر می‌رسد ضرورت دارد تا از منظر اجتماعی نیز به مسائل نگریسته شده و احکام آنها بیان گردد. 🔴 شهید صدر با الهام از تقسیم‌بندی‌های علم حقوق، موضوعات فقهی را به چهار عنوان عبادات، اموال اعم از عمومی و خصوصی، سلوک و آداب و رفتار شخص که ربطی به عبادات و اموال ندارد، و در نهایت آداب عمومی رفتار و سلوک دستگاه‌های حکومتی و عمومی قضا و حکومت، صلح و جنگ و روابط بین‌الملل، ولایت عامه، جهاد و… تقسیم کرد. به‌هرحال، مباحث نوینی طرح شده است که نمی‌توان در تقسیم‌بندی مرحوم محقق جای داد و شهید صدر سعی کرد تقسیم‌بندی نوینی ارائه دهد. همچنین برخی نیز مطابق مباحث حقوقی و باتوجه‌به قرابت فقه و حقوق، مباحث فقهی را به هفت دسته تقسیم کردند؛ بنابراین بر اثر تحولات، ضرورت دارد که موضوع‌بندی و تبویب مباحث فقهی تغییر کند. 🔴در حوزه مسائل مالی، فقه معاملات مالی کافی به نظر نمی‌رسد. علاوه بر انواع معاملات میان افراد حقیقی و حقوقی که می‌توان آنها را تحت عنوان همان معاملات قرار داد، مباحث مالکیت دولت، مسائل چگونگی کسب درآمد، هزینه‌کردهای دولت، تصرفات مالی دولت و مسائلی ازاین‌دست که در حوزه دولت قرار می‌گیرد، از مباحثی هستند که در سابق مورد توجه قرار نمی‌گرفتند. 🔴در فقه معاملات مالی، عقود بیع، اجاره، قرض، مضاربه و… مورد توجه است؛ اما در مباحث جدید، مباحث فقه دولت، فقه روابط کار و کارفرما، فقه مالی اعم از فقه پول، فقه بازار سرمایه، فقه عقود، فقه روابط مالی دولت‌ها و کشورها با یکدیگر، فقه بانکداری، فقه محیط‌زیست و منابع طبیعی و.. همگی تحت عنوان فقه اقتصادی قرار دارند. 🔴شهید صدر با فرض یکسان‌انگاری فقه معاملات مالی با فقه اقتصادی، معتقد است که رابطۀ این دو، رابطۀ زیربنا و روبناست و می‌توان از طریق فقه معاملات مالی و یا فقه اقتصادی، به کشف اصول مکتب اقتصادی اسلامی دست یافت. البته گرچه می‌توان با کلیت سخن ایشان موافق بود اما چالش‌هایی دراین‌رابطه وجود دارد. 🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/77046-2/ 🌐 اندیشه ما eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
🔵 معانی یازده‌گانه‌ی "حکمرانی" ✍️ علی زمانیان ❓وقتی از "حکمرانی" سخن می‌گوییم، مراد ما دقیقا کدام معنا است؟ آیا برداشت‌های معنایی از مفهوم "حکمرانی"، نزد همگان یک‌سان است؟ وقتی افراد در باره‌ی حکمرانی گفتگو می‌کنند آیا طرفین گفتگو اطمینان دارند که از یک معنای مشترک برای "حکمرانی" استفاده می‌کنند؟ نکند آن چه از آن به "حکمرانی" نام می‌بریم، صرفا یک اشتراک لفظی باشد و هر یک، بنا به درک خویش از این مفهوم بهره‌ی‌برداری می‌کنیم؟ ✅ "میشل فوکو"، با اشاره به واژه نامه‌های تاریخی زبان فرانسه، معنای یازده معنای "حکمرانی" را در سده‌های سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم، تبارشناسی کرده است و به ما یادآور می‌شود که این مفهوم در پهنه‌ی تاریخ، دچار فراز نشیب معنایی شده و با معانی مختلف به کار برده می‌شده است. بر اساس آن چه معنای یازده‌گانه ادراک می‌شود، و در انطباق با آن چه اکنون ما با آن روبرو هستیم، حاکمان قدرت در ایران، وقتی از لفظ "حکمرانی" استفاده می‌کنند عموما مرادشان، دستور دادن، تحت کنترل خویش درآوردن و تعیین تکلیف کردن برای کسانی است که ذیل نظام حکمرانی آنان قرار می‌گیرند و در نهایت معنای سلطه‌ی بلامنازع بر مسایلی را مراد می‌کنند که آنان را تحت حکمرانی خویش تعریف می‌کنند. به عنوان مثال وقتی شرط برداشتن فیلترینگ از شبکه‌های اینترنت را این می‌دانند که بتوانند بر این شبکه‌ها حکمرانی کنند، منظورشان این است که بتوانند شبکه‌های اجتماعی را تحت سلطه ی فرامین خود در آورند و بتوانند افراد را ملزم به رعایت دستورات حکومتی نمایند. ❓اما مگر "حکمرانی" صرفا یک معنا و آن هم اعمال سلطه و اراده، فرمان دادن و به تمکین درآوردن افراد دارد؟ "میشل فوکو" با اشاره به تاریخ مفهوم "حکمرانی" از معنای متعدد آن سخن می‌گوید. گرچه هر معنایی که برای حکمرانی در نظر آوریم، آن معنا واجد نتایج و تبعاتی است که باید به آن ملزم باشیم. 🔻 معنای یازده گانه مفهوم "حکمرانی" (gouverner): ❗️۱. اولین معنا، فیزیکی، مادی و مکانی است. "یعنی راه بردن، پیش بردن یا حتی پیش بردن خویشتن در یک مسیر یا راه". بنابراین "حکم راندن، یعنی دنبال کردن یک مسیر". ❗️۲. معنای گسترده ی حکمراندن به معنای "حمایت کردن، تامین معاش و فراهم کردن لوازم زندگی از طریق فراهم کردن ابزار معاش است. به عنوان مثال "مردی که پول لازم برای تیمارداری (to govern) از همسرش در زمان بیماری را ندارد " به معنای آن است که نسبت به همسر خویش، حکمران خوبی نیست. ❗️۳. معنای سوم از حکمرانی که به معنای دوم نزدیک و اما متفاوت است، حکمرانی یعنی "منبع معاش شخص". به عنوان مثال: "معاش آن (to gouverner) در گرو پارچه فروشی است. یعنی از این طریق امرار معاش می کند. ❗️۴. چهارمین معنا، معنای اخلاقی است. در این معنا، "حکمرانی یعنی تمشیت و ارشاد شخص"، همان که یک روحانی به منزله‌ی ارشاد نفوس انجام می دهد. ❗️۵. حکمرانی، ممکن است به معنای تحمیل یک رژیم درمانی و یا رژیم غذایی به بیمار باشد. بنابر این وقتی گفته می‌شود که بیمار پس از ترک بیمارستان در نتیجه‌ی یک حکمرانی بد، درگذشت، معنایش این است که رژیم غذایی بدی پیش گرفت. ❗️۶. ششمین معنای حکمرانی نیز در مفهوم اخلاقی مطرح می‌شود. به عنوان مثال وقتی از حکمرانی بد سخن به میان می‌آید، یعنی رفتار بد با کسی داشتن. "دختری که به نحو بدی با بر او حکمرانی شده است". ❗️۷. "حکمرانی هم‌چنین اشاره به تحت فرمان و کنترل گرفتن، راهنمایی و یا حتی مراوده با کسی دارد. ❗️۸. "حکمرانی بر یک شخص ممکن است به معنای حرف زدن و گفتگو با او باشد. به این معنا که او را طرف گفتگو قرار دهند. ❗️۹. حکمرانی گاهی به معنای رابطه‌ی جنسی به کار برده می‌شود.. وقتی گفته می شود با او gouvernait دارد به این معناست که با و رابطه ی جنسی دارد. ❗️۱۰. "این کلمه دلالت دارد بر کنترلی که شخص می‌تواند بر خودش و بر بدن، نفس و رفتار دیگران اعمال کند." ❗️۱۱. و در نهایت، حکمرانی "ارجاع دارد به برهمکنش و یا روند تبادل بین یک فرد و دیگری. ✅ تکمله، بر اساس درک معنایی "حکمرانی"، سه گونه نظام سیاسی شکل می‌گیرد: ✔️ ۱. حاکمانی که از "حکم‌رانی"، صرفا حکم راندن، سلطه و فرمان دادن به زیردستان را می‌فهمند، نظام سیاسی اقتدارگرا، سلطه‌جو و کنترل‌گر را می‌سازند. ✔️۲. حاکمانی که از "حکم‌رانی"، تامین معاش مردم می‌فهمند، "دولت رفاه" تشکیل می‌دهند. ✔️۳. و حاکمانی که از "حکم‌رانی" را ارشاد و هدایت معنا می‌کنند، "نظام ایدئولوژیک" را بنیان می‌گذارند. 🌐 اندیشه ما eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 🛑آینده اندیشی فقه سیاسی در جمهوری اسلامی 🎙دکتر سید صادق حقیقت 🏢پژوهشگاه فقه معاصر 🌐 اندیشه ما eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
✅ چه چالش‌هایی در مقابل فقه موجود وجود دارد؟ 🎙 استاد مهدی مهریزی 🔻 چهار نوع مواجهه را در قبال چالش‌های فقه موجود مطرح است: 1️⃣ مواجهه اول: مواجهه سنتی است. برخی از فقها با این بیان که حکم خدا قابل‌تغییر نیست و عقل ما نمی‌تواند منشأ احکام را به دست آورد، هیچ تلاشی در پاسخ به این پرسش‌ها ندارند. 2️⃣ مواجهه دوم: رویکرد تبیین احکام دینی است به‌عنوان نمونه استاد جوادی آملی در مورد سن بلوغ دختران می‌نویسد: ازآن‌رو که زن‌ها چندین روز در ماه دارای طهارت نیستند و مجموع این ایام تا سن بلوغ دختران حدود شش سال می‌شود؛ لذا دختران شش سال زودتر از پسرها به سن بلوغ می‌رسند. 3️⃣ مواجهه سوم: مواجهه روشنفکرانه است که عموماً مسلمانان باسواد غیر حوزوی این نوع مواجهه را با چالش‌های فقه دارند؛ مثلاً در مورد فهم متون دینی نظر به روح مطالب دارند. 4️⃣ مواجهه چهارم: یا مواجهه نواندیشانه دینی است؛ این مواجهه همان سبک و سیاق اجتهاد و استنباط را دنبال می‌کند لکن در هر مسئله‌ای رجوع به ادله و بازنگری در آن‌ها را ضروری می‌داند؛ مثلاً در مورد سن بلوغ دختران ازآنجاکه در ادله مربوط بدان به دختر نه‌ساله اطلاق زن شده است، می‌توان به این نتیجه رسید که امکان دارد در آن زمان دختر نه‌ساله به حدی از کمال رسیده است که اطلاق زن بر او رایج است. لکن از آن‌رو که امروزه این اطلاق وجود ندارد نمی‌توان همان حکم را برای سن بلوغ دختران مطرح نمود. 🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/chalesh-dar-moghabel-fegh/ 🌐 اندیشه ما eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
✅ پاسخ محمد محمدرضایی به زیباکلام درباره اسلامی کردن علوم انسانی 🔴 تحول علوم انسانی براساس چهار اصل عقلانی، روز آمدی، کارآمدی، بومی بودن، و اسلامی سازی صورت می‌گیرد. اگر این اصول به درستی مورد توجه قرار می‌گیرند، فکر نمی‌کنم کسی با آنها مخالفت داشته باشد. براساس اصل روزآمدی در تحول علوم انسانی باید به جدیدترین نظریات در حوزه خاص علمی اشاره نمود و آنها را مورد توجه و امعان نظر قرار داد. و براساس اصل بومی بودن و کارآمدی، باید به گونه‌ای در مورد علوم انسانی رایج برنامه‌ریزی صورت گیرد که فارغ التحصیلان حوزه علوم انسانی، در جامعه کارآمد و مناسب برآوردن نیازهای جامعه باشند. 🔴 دانشمندان عالم سیاست براساس چه مبانی ارزش شناختی، هستی شناختی و فلسفی، نظریه پردازی کرده‌اند؟ 🔴 تئوری پردازان و مدافعان حق وتو در سازمان ملل بر اساس چه اصول ارزشی شناختی و اخلاقی تایید کرده‌اند که حق وتو، مشروع و قانونی است؟ آیا معیار برتری قدرت، ثروت و تکنولوژی، معیار حقانیت است؟ آیا حقوق اخلاقی انسان‌ها براساس این معیارها توجیه مناسبی دارند؟ 🔴 استاد و همکار عزیز جناب دکتر زیباکلام! اسلامی کردن علوم انسانی، یک حرکت ضد علمی، سیاسی و شستشوی مغزی جوانان و سراب نیست. 🔴 جناب آقای دکتر زیبا کلام، شما فرموده‌اید که علم بماهوعلم نمی‌تواند اسلامی باشد. در پاسخ می‌گویم اگر جناب‌عالی به مبحث رابطه عقل و دین و علم و دین در حوزه دین پژوهی اسلامی، توجه می‌نمودید، مشاهد می‌کردید که تفکر اسلامی ناب و شیعی/ عقل را رسول و پیامبر باطنی دانسته و آن را زیر مجموعه منابع دین می‌داند. به گونه‌ای که اگر علم و عقل قطعی در مورد مساله‌ای حاصل شود (و حتی) در صورت ناسازگاری ظاهری با ظاهر آیات و روایات، می‌توان آنها را تاویل نمود. 🔴 اسلامی کردن علوم انسانی به معنای، ارتقاء و عمق و وسعت بخشیدن به افق دید عالمان در حوزه منابع شناخت و در نگاه به هستی و انسان است، یعنی مولد و ناقد بودن نه تقلید صرف و کورکورانه از نظریات نادرست غربی. در یک کلمه به تعبیر حضرت امام خمینی (قدس سره) ما می‌خواهیم (در حوزه علوم انسانی) شما آقا باشید نه نوکر .... 🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/eslami-kardan-olom-ensani 🌐 اندیشه ما eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
✅ تحلیلی فهرست پانصد مسلمان تأثیرگذار جهان در سال ۲۰۲۵ میلادی 🎙 حجت‌الاسلام و المسلمین سیدعلی بطحائی 🔴 مهمترین رویداد فرهنگی سال درخشش کتابی درباره حضرت فاطمه زهرا (س) «Our Lady Fatima al-Zahra» از «یحیی رودوس» فارغ التحصیل دارالمصطفی یمن وابسته به عمربن الحفیظ و استاد دانشگاه کمبریج است که در جشنواره ادبیات برادفورد لندن حائز رتبه ممتاز شد. کتابی خوش خوان حتی برای کودکان برای آشنایی با سیره «ملکه اسلام» در غرب که هیچ پژواکی از آن در رسانه های شیعه و ایرانی مشاهده نشد. 🔴 سر لیست پنج نفر نخست برتر امسال را چهره‌های سیاسی و رهبران کشورهای اسلامی پر کرده‌اند. برای نخستین بار «ملک عبدالله» پادشاه اردن نفر اول، امیر قطر نفر دوم و «ملک سلمان» نفر پنجم این رنکینگ را اشغال کرده‌اند. رهبر فرزانه انقلاب نیز به عنوان چهره‌ای سیاسی – مذهبی در طلیعه این لیست جای دارد (نفر چهارم). مهمترین تفاوت ایشان با سایر سیاسیون در این لیست به غلبه صبغه مذهبی معظم‌له اشاره دارد که قابل مقایسه با سایر صدرنشینان این رنکینگ نیست. 🔴 در فهرست امسال تاثیرگذاران شیعه ارتقا وضعیت یافته‌اند. آیت‌الله العظمی سیستانی نفر نهم، عبدالملک الحوثی نفر بیست و هفتم، دکتر سید حسین نصر نفر سی و چهارم، کریم شاه الحسینی نفر سی و ششم، مقتدی صدر نفر چهلم اعلام شدند. حضرات آیات جوادی آملی و محمد اسحاق فیاض بسان سال‌های گذشته در این لیست جای خود را تثبیت کرده اند. امسال حضرات آیات عظام شیخ جعفر سبحانی، ناصر مکارم شیرازی و بشیر نجفی برای نخستین مرتبه وارد این لیست شدند. استاد علی اکبر رشاد و استاد سید مصطفی محقق داماد نیز برای سومین بار در این لیست جای گرفتند. 🔴 امسال بانو رانیا العبدالله، همسر ملک عبدالله دوم پادشاه اردن، بانوی برتر جهان اسلام شد. این زن ۵۴ ساله کویتی الاصل امسال به دلیل حمایت های بین المللی رسانه ای از غیرنظامیان حمله هفتم اکتبر و در چارچوب سیاست های سازمان فتح به عنوان بانوی سال انتخاب شد. مهمترین برگ کارنامه درخشان وی همکاری با کمدین مصری «باسم یوسف» جهت پخش مدیا در تیک توک جهت تغییر نگاه جهانیان به مسائل غزه و فلسطین عنوان شده است. برگ مهمی از دفتر خدماتی او، کارزار فرهنگی اش با جنگ رسانه ای اسرائیل مبنی بر موجه سازی اشغال غزه و تداوم تجاوز اعلام شده است. به عنوان نمونه پروپاگاندای دروغین رسانه های اسرائیل و ادعای کشتار ۴۰ کودک توسط حماس توسط او خنثی و مصاحبه های پربازدید او با CNN، BBC، الجزیره و نیویورک تایمز بصورت ماهرانه ای، مرجع ضمیر کودک کشی به خود ارتش اسرائیل بازگرداند. 🔴 نام ابومحمد الجولانی (احمدالشرع)، ابومحمد مقدسی (عاصم بن طاهر البرقاوی) رهبر معنوی القاعده و دیریه احمد به عنوان افراطیون جهان اسلام در کشورهای سوریه، اردن و سومالی در انتهای این رنکینگ ثبت شده است. 🔴 از پدیده های لیست امسال «شیخ محمد ابوالهدی الیعقوبی» امام جماعت بانفوذ مهمترین مسجد شام یعنی الْجَامِع الْأُمَوِی است. وی از سلسله ادارسه حسنی مغرب است. الیعقوبی از مخالفین سنتی با گرایش صوفیانه بشار اسد و داعش بود که نهایتا این مخالفت باعث تبعید وی به مراکش -یعنی سرزمین آبا و اجدادی اش- شد.... 🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/tahlil-fehrest/ 🌐 اندیشه ما eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
✅ تاملاتی درباره آداب و ادبیات مدرن ⬅️ شعر و شهر 🎙 دکتر رضا داوری اردکانی 🔴 شعر و شهر جز شباهت لفظی شان در زبان ما چه نسبت دیگری با هم دارند و می توانند داشته باشند؟ ظاهرا شعر و شهر همزمانند و با هم به وجود آمده اند. زمان پیش از شعر و شهر هم زمان قبل از تاریخ است. به عبارت دیگر، می توان گفت ایستادگی آدمی در زمین و سکنی گزیدن در آن شاعرانه آغاز می¬شود. شعر با ایستادگی و شهر با سکنی گزیدن مردمان به وجود می آید. روستا به معنی قدیمیش جایی برای رفع نیازهای لذاته و زندگی در روستا به سر بردن در هماهنگی با طبیعت و تسلیم در برابر پیشامدهای طبیعی است. 🔴 اما شهر به وجود آمده است که جایی برای ساختن و همکاری و همراهی و همزبانی و تدبیر و عیش و برخورداری و تمتّع باشد. شهر را شاعران بنیاد کرده و ساخته اند و گرچه فهم این قضیه آسان نیست، دشوارترش کنم و بگویم شاعران آن را در زبان و شاعرانه ساخته اند. ما کمتر فکر کرده ایم که چرا شاعران همه شهری اند و غالبا به شهرهای بزرگ تعلق دارند و وقتی حرفی از روستا و روستایی می زنند از سادگی روستا و ساده لوحی روستاییان می گویند. البته مقصود این نیست که شاعر پرورده شهر است بلکه شعر و شهر حتی اگر شهر را به معنی سیاست بگیریم با هم پدید می¬آیند روستای قدیم جای طاعت و تسلیم و بی گناهی بود و شهر از این حیث که فضای دعوی و سرکشی و اختیار و قدرت و ساختن و بهره مندی است در برابر آن قرار دارد. 🔴 سعدی در گلستان قصه ملاقات با جوانی را حکایت می کند که مقدمه نحو زمخشری در دست داشته و ضرب زید عمرواً می خوانده و با طنز خاص خود به وی گفته است خوارزمشاه و ختا صلح کرده اند، زید و عمرو را هنوز خصومت است؟! جوان که از این گفته نشاطی پیدا می کند از مولد گوینده می پرسد و پاسخ می شنود: خاک شیراز. جوان می پرسد از سخنان سعدی چه داری؟ به پاسخ سعدی کاری نداریم. نکته اینست که جوان ابجد خوانی در خوارزم شیراز را با سعدی می شناسد. 🔴 وقتی هم که جوان خبردار می شود همصحبتش سعدی بوده است، نزد او می رود و تاسف می خورد که چندین روز چرا نگفتی تا شکر قدوم بزرگان را به خدمت میان بستمی؟ چه شود در این بقعه چند روزی برآسایی؟ اما سعدی نمی تواند بماند و عذر عجیبی می آورد: «بزرگی دیدم اندر کوهساری/ قناعت کرده از دنیا به غاری/ چرا گفتم به شهر اندر نیایی/ که باری بندی از دل برگشایی/ بگفت آنجا پریرویان نغزند/ چو گل بسیار شد پیلان بلغزند» 🔴 بقیه حکایت را که می خوانیم درمی یابیم سعدی از عذر ناموجهی که آورده است چندان راضی نیست و مگر نه اینکه قرار بوده است. او به شهر شیراز که به قول حافظ معدن لب لعل و کان حسن است باز گردد و نه به کوهسار و غار. در این عذر و اعتذار شاید می خواسته است وصفی از شهر و امکانهای آن را ذکر کند. سعدی می دانسته است که شاعر به شهر و شهر به شاعر تعلق دارد، ما نیز باید بدانیم که این تعلق یکسویه نیست، زیرا هم شاعر به شعر تعلق دارد و هم شهر به شاعر. 🔴 یک روز که (در حاشیه یکی از اجلاس¬های رؤسای آکادمی¬های علوم آسیا) یکی از اعضاء آکادمی علوم ازبکستان پرسید حافظ سمرقند و بخارا را از کجا آورده که به خال هندوی ترک شیرازی بخشیده است؟ پاسخ دادم: همه شهرها در سراسر عالم از آن شاعران است ولی آنها شهرها را با مکر و قهر و غلبه تسخیر نکرده اند. چند بیتی هم از سعدی و حافظ خواندم: «جهان به تیغ بلاغت گرفته ای سعدی/ سپاس دار که جز فیض آسمانی نیست» و «عراق و فارس گرفتی به شعر خوش حافظ/ بیا که نوبت بغداد و وقت تبریز است» و سپس پرسیدم مگر پاریس، پاریس بودلر و پترزبورگ شهر پوشکین و گوگل و داستایوسکی و تولستوی نیست؟ 🔴 دیگر مقام این نبود که برایش توضیح دهم که شاعران قدیم فاتحان شهر و حافظان و پشتیبانان آن بودند. توضیح هم مخصوصاً از آن جهت مشکل می شد که از شاعران دوران جدید نام برده بودم و این شاعران جدید نقادان شهر مدرنند. شهر مدرن، شهر سیاست و تکنولوژی جدید و در تناسب با آنهاست. در این تناسب زیبایی ها و زشتی های شهر و درد و ملال آن نیز آشکار می شود حتی گاهی ممکن است بعضی از دشواریها و پیچیدگی های شهر که از نظر سیاستمداران و مهندسان پوشیده می ماند در نظر شاعران آشکار شود .... 🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/adab-va-adabiyat-modern/ 🌐 اندیشه ما https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
✅ دگرگونی در علم امکان پذیر است. 🖇 پاسخ آیت الله سبحانی به دکتر داوری ✏️ محمد محمدرضایی 🔻 خلاصه دیدگاه های آقای دکتر داوری 🔴 «از دعوتی که فرموده بودید تشکر می کنم، متأسفانه من توفیق شرکت در نشست علمی علم دینی و علوم انسانی اسلامی را ندارم کسی را هم نمی توانم به عنوان نماینده معرفی کنم. این بحث چنان که توجه دارید ۳۰ سال است که به نتیجه نرسیده است و به نظر نمی رسد که در آینده نیز به نتیجه برسد». 🔴 سپس یادآور می شوند: «وقتی مطلب سیاسی با مسأله علمی خلط شود هر چه بکوشند به نتیجه نمی رسند. علم ماهیتی متفاوت با دین دارد به این جهت آن را به صفت دینی نمی توان متصف کرد و به عبارت دیگر وصف دینی نمی تواند صفت ذاتی علم باشد». 🔹 آنگاه می افزایند: «هیچ علمی را با ملاک بیرون از آن نمی توان سنجید، چنانچه حکم در باب فقه و حدیث با ملاک و میزان متدلوژی علم جدید اعتبار و وجهی ندارد. 🔴 البته دین و دینداران می توانند نسبت به مسائل همه علوم و بخصوص علوم معروف به علوم انسانی و اجتماعی نظر انتقادی داشته باشند و سپس از مطالعه و آشنایی کافی که البته به آسانی حاصل نمی شود در مباحث آن علوم چون و چرا کنند. امّا این چون و چرا در نقد علم است نه این که علم تازه باشد». 🔴 سپس درباره فعالیت های غربیان درباره علوم انسانی چنین می نویسند: «در ۳۰۰ سال اخیر در غرب علوم اقتصاد و تاریخ و حقوق و جامعه شناسی و مردم شناسی و… به وجود آمده و تحقیقات عظیمی در مسائل آن علوم صورت گرفته است که بی اطلاع وسیع و دقیق از آنها و بدون نقد و تحقیق نمی توان درباره آنها حکم کرد و مثلاً تصمیم گرفت که علم دیگری جانشین آنها شود». 🔻دیدگاه های آیت الله سبحانی 🔴 استاد محترم حضرت آیت الله سبحانی با تکریم و احترام خاصی که نسبت به جناب آقای دکتر رضا داوری اردکانی اظهار داشتند، نقطه نظرات خود را چنین اعلام نمودند: مسلماً از تقابل دو اندیشه بسان تقابل سیم مثبت و منفی، روشنایی حاصل می شود. در ابتدا به صورت روشن پاسخ های کوتاهی به سخنان ایشان ارائه نمودند: 🔴۱. این که می فرمایند: سی سال است که به نتیجه نرسیده است و به نظر نمی رسد که در آینده نیز به نتیجه برسد، در این جا می توان چنین سؤال کرد: چرا در این سی سال به نتیجه نرسیده است، آیا نارسایی در قابل یعنی علوم انسانی در قالب اسلامی شدن است؟ یا ایراد در متولیان امور است که به دلایلی علاقه به این موضوع ندارند و می خواهند همان روش سابق ادامه یابد؟ طبعاً دومی است، چون در این مدت کار اساسی صورت نگرفته است تا بگوییم اشکال در ماده بحث است. امّا این که اگر به صورت جدّی به موضوع اسلامی شدن علوم انسانی پرداخته شود، نیز به نتیجه نمی رسد این نوعی غیب گویی است که از شأن ما نیست، مگر رنگ حدس به خود بگیرد. 🔴۲. این که می فرمایند: «وقتی مسأله سیاسی با علمی خلط شود، هر چه بکوشند به نتیجه نمی رسد»، در این مورد می توان چنین گفت: این داوری نیز از نظر موضوع، منتفی است، مطلب سیاسی نیست بلکه مکتبی و علمی است. مدافعان اسلامی شدن علوم انسانی می خواهند به این آیه شریفه: (وَقَالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَالإِیمَانَ)تجسم بخشند و این ایده سیاسی نبوده بلکه نوعی عمل به وظیفه است. 🔴 موضوع علوم انسانی خود انسان است و انسان از دو منظر محکوم به یک رشته قوانین و احکام است. از آنجا که توصیف انسان از دو منظر کاملاً متفاوت است، طبعاً اندیشه های الهی درباره او با دگراندیشان نیز متفاوت خواهد بود. انسان از نظر الهی وابسته به عالم بالا است و موجود گسسته از عالم دیگر نیست و از نظر غایت و غرض نیز برای هدفی آفریده شده است. ولی موضوع در تفکر مادی به گونه ای دیگر است. او انسان را بریده از عالم بالا می داند و عملاً او را مخلوق قوانین طبیعی لحاظ می کند(هر چند ممکن است برخی اعتقاداً به گونه ای دیگر باشند) و هیچ نوع غرضی و غایتی برای آفرینش قائل نیستند ..... 🔻 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید: https://andishehma.com/degargoni-dar-elm/ 🌐 اندیشه ما eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
🔵 خیابان‌های تهران در تصرف نام روحانیان و نظامیان ✍️ علی زمانیان ♦️خیابان‌های اصلی شهر، بزرگ‌راهها و اتوبان‌ها را با کدام معیار انتخاب می‌کنند؟ و اساسا بهتر است نامگذاری خیابان‌ها بر چه اساس و ایده‌هایی باشد؟ این پرسش، تنها یکی از پرسش‌هایی است که در باب تنظیم شهر پرسیده می‌شود و البته پرسش مهمی است. اهمیت نامگذاری خیابان‌های اصلی و پرکاربرد بزرگ‌راهها را می‌توان از زوایای مختلف، مانند روان.شناسی و جامعه‌شناسی شهر بررسی کرد. اما در این جا از منظر سیاست به این موضوع مهم پرداخته می‌شود. اما قبل از آن، بیان این نکته ضرورت دارد که اگر به نقشه‌ی خیابان‌های اصلی و پر تردد و یا بزرگ‌راه‌ها و اتوبان‌های تهران نظری اجمالی بیندازیم، متوجه می‌شویم که اکثریت بالای این خیابان‌ها و بزرگ‌راه‌ها، اولا به نام روحانیان و بعد از آن به نام سرداران جنگ و نظامیان است. و اگر از استثنائاتی مانند خیابان شریعتی و یا اتوبان جلال احمد و چند نام دیگر که بگذریم، نام هایی فراوانی از آیت‌الله‌ها و روحانیان را خواهیم دید که شهر را گویی در تصرف خویش درآورده اند و تقریبا نامی از سایر نخبگان و سرآمدان، متفکران، روشنفکران، ادیبان، ریاضیدانان و نام‌داران حوزه‌های علوم تجربی مانند فیزیک‌دان‌ها، شیمی‌دان ها در میان نیست. علاوه بر این، نامی از بانوان هم به چشم نمی‌خورد. در یک کلام، با یک شمارش اجمالی در می‌یابیم، خیابان‌های تهران در تصرف نام روحانیان و نظامیان است. ✅ انبوهی از نام روحانیان و نظامیان بر شاهراه‌های اصلی شهر، سبب شده است که هر یک از شهروندان که صبح از منزل بیرون می‌آیند تا پایان روز که به خانه برمی‌گردد، با نام ده‌ها روحانی و نظامی برخورد کنند و یا حتی نام‌شان را بر زبان بیاورند. اما آیا چینین سیاستی به نفع روحانیان و نظامیان تمام شده است؟ 🔻 آثار و تبعات سیاست نام‌گذاری کنونی: ❗️۱. اولا نشان می‌دهد که در نام‌گذاری‌ها، تبعیضی آشکار مرتکب شده‌اند. شهر، محل تردد و زندگی همه‌ی شهروندان است. شهروندانی با رویکردها، ارزش‌ها و جهت‌گیری‌های متفاوت و متکثر. اما نام خیابان‌ها این تکثر و تنوع شهروندان را نمایندگی نمی‌کند. به سخن دیگر، شعروند احساس می‌کند در حوزه‌ی نام‌گذاری‌ها با "بی‌عدالتی توزیعی" مواجه است. بی‌عدالتی که چهره‌ی ظاهری شهر را از ریخت "تکثر و تنوع" انداخته است. احساس تبعیض و بی‌عدالتی، اولین نتیجه‌ی چنین روندی است. "شهر انحصارگرا"، شهری است که هویت آن، صرفا از یک منبع و مرجع تامین می‌شود. شهری که تمام بازیگران و کنش‌گران را به نفع یک و یا دو بازیگر نادیده گرفته و شهر را در انحصار یک قشر قرار می‌دهد. اولین چیزی که آشکارا نشان می‌دهد که شهر در اختیار و انحصار چه گروهی است، نام‌هایی است که بر خیابان‌ها و میادین اصلی و پر تردد، بزرگراه‌ها، اتوبان‌ها، و سایر فضاهای عمومی شهر نقش بسته است. "شهر" با همین نام‌ها هویت می‌یابد. هویتی که شهر را در انحصار خویش درآورده است. ❗️۲. بی عدالتی در نام‌گذاری خیابان‌ها سبب می‌شود که شهروندان متفاوت با جریان رسمی حاکم، نسبت به شهر و زیست_ مکان خود، احساس بیگانگی کنند. زیرا اولین چیزی که با آن روبرو می شوند نام خیابان های شهر است. حس بیگانگی از آن رو تشدید می‌شود که گویی تصمصم‌گیران و حاکمان در قدرت، غیر از دو قشر یاد شده، سایر اقشار و افراد و شهروندان را به رسمیت نمی‌شناسند. در ذهنیت شهروندان این نکته رشد می‌کند که شهر را این دو گروه تصاحب کرده‌اند. شهری که از آنِ همگان است و نام‌ها نیز باید از همین تکثر و تنوع پیروی نماید. اما هنگامی که "شهر" فقط یک قشر خاص را بازنمایی می‌کند، ساکنان آن شهر، از منظر روان‌شناختی، از این هویتِ برساخته‌ی حاکمان، فاصله می‌گیرند. تا جایی که خود را غریبه‌ای در شهر می‌یابند. نتیجه‌ی چنین سیاستی، این است که شهروند، حس "در خانه‌ی خود بودن" ندارد. به تعبیری دیگر، حس می‌کند خانه‌اش را تصاحب کرده‌اند. ادامه در فرسته بعدی👇👇 🌐 اندیشه ما eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
اندیشه ما
🔵 خیابان‌های تهران در تصرف نام روحانیان و نظامیان ✍️ علی زمانیان ♦️خیابان‌های اصلی شهر، بزرگ‌راهه
بخش دوم ❗️۳. ثبت پربسامد نام روحانیان بر خیابان‌های شهر، ناخواسته، پرده از میل افراطی آنان به دیده شدن، برمی‌دارد. آن هم میل و اشتهایی سیری ناپذیر. با نام‌گذاری مکرر، خود را به فضاهای شهر تحمیل می‌کنند و با این عمل، می‌خواهند همیشه و همه جا دیده شوند. این میل عجیب به دیده شدن، در سایر فضاها نیز به وفور وجود دارد. مانند رسانه های رسمی و منابر و .... "میل به دیده شدن" البته میلی طبیعی است. اما این میل، گاهی حالت بیمارگون می‌یابد و به اشتها و خواهشی بی‌پایان تبدیل می‌شود. به نحوی که از دیده شدن دیگران جلوگیری می‌کند تا خودشان دیده شوند. میل شدید به دیده شدن و در مرکز توجهات قرار گرفتن، در نهایت به "حذف" رقیب منجر می‌شود. نظام سیاسی که نام روحانیان را بر تمامی شهر تحمیل می‌کند، اما از یک نکته‌ی اساسی غفلت کرده است. این که "حضور سنگین" در تمامی ارکان شهر و کشور، خود، "ضد تبلیغ" محسوب می‌شود. حضوری دایمی و پررنگ در تلویزیون، در فضای عمومی شهر و تصاحب بسیاری از سازمانها سبب شده است که احترام و منزلت اجتماعی آنان بشدت سقوط کند. ❗️۴. نام‌گذاری خیابان‌ها و شاهراه‌های اصلی شهر به نام روحانیان،"بحران چهره‌ی خصوصی سیستم" را دامن زده است. بحرانی که در آن، شهرندان به این باور می‌رسند که گویی حاکمان، شهر را ملک خصوصی خود تلقی می‌کنند. به نحوی که مزایای سیستم در اختیار آنان است و بیشتر از هر شهروندی دیگر، به آنان خدمت می‌‌شود. به سخن دیگر، در نگرش اجتماعی این نکته برجسته می‌شود که روحانیان، گروهی هستند که بیشترین منافع، امتیازات، امکانات و تسهیلات را به خود اختصاص می‌دهند. همین بحران است که شکافی بزرگ میان شهروندان و حکومت ایجاد می‌کند. زیرا شهروندان احساس می‌کنند یک گروه خاص، بیش از سایر شهروندان و گرو‌ها و طبقات، از منافع حکومت بهره مند می‌شوند. و یکی از همین بهره‌مندی‌ها، نام‌هایی است که از آنان بر مجاری اصلی شهر نهاده شده است. ✅ این نکته به ویژه برای روحانیانی که در منابر وعظ و تبلیغ، همواره به دنیاگریزی و دوری از دنیا تاکید و تبلیغ می‌کردند، بسیار گران تمام شده است. زیرا نوعی شکاف و گسستی میان قول و عمل آنان را نشان می‌دهد. "دنیا" صرفا ثروت و پول نیست، گاهی از ثروت و پول هم اساسی‌تر وجود دارد. یکی از آن‌ها "قدرت" و مصادره‌ی مراکز حیاتی تصمیم‌گیری است. و دیگری شهرت و امکان دیده شدن و سایر وجوه دیگر است. شهروندانی که دایم از روحانیان در مذمت دنیاگرایی سخن می‌شنیده‌اند، اما وقتی رفتار روحانیان را در اشتیاق "قدرت" و "شهرت"، "نام" و "... می‌بینند، نسبت به این قشر و طبقه، چه نگرش و چه حسی پیدا خواهند کرد؟ ✔️ تکمله: "کارل یاسپرس" (فیلسوف یزرگ قرن بیستم آلمان)، در زندگی نامه‌اش چنین آورده است که: پدرش، نماینده مجلس ایالتی و ده‌ها سال رییس شورای شهر بوده است. تحصیل‌کرده‌ی حقوق و شهرت بالایی داشته است. یاسپرس آورده است که وقتی شورای شهر به مناسبت هشتادمین سال تولد پدر به او پیشنهاد کرده بود که خیابانی را به اسم او نامگذاری کند، " پدرم به وسیله نامه‌ای مهرآمیز سپاسگزاری کرد. ولی آن پیشنهاد را نپذیرفت.. و در حلقه‌ی خانوادگی گفت: من به هیچ وجه نمی‌خواهم حکومت‌هایی خیابانی را به نام من کنند که دایم عوض می‌شوند و هیچ سنتی را قبول ندارند و پس از چند سال به همین خیابان، اسم دیگری خواهند گذاشت." 🌐 اندیشه ما eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034