✅ اکثریت علمای شیعه اعتقاد به نصب پیامبر و ائمه (ع) برای حکمرانی دارند
🎙دکتر سید صادق حقیقت
🔴منظور از ولایت سیاسی معصومان این است که آیا خداوند پیامبر را برای زمامداری و حکمرانی منصوب کرده است یاخیر؟ اگر پیامبر برای این شأن منصوب شده این شان به امام علی (ع) و فرزندان ایشان منتقل شده است؟ اینکه به فعلیت رسیده یا خیر مورد بحث ما نیست
🔴 فرقه های، مانند بسیاری از فرقههای اهل سنت یا تمام اهل سنت مرجئه، جمهور معتزله، جمهور خوارج و زیدیه، امامت را انتخابی میدانند. اسماعیلیه ظاهراً تا ۶ امام را انتصابی میدانند و بعد از آن را انتخابی می دانند
🔴 اکثریت قاطبه علمای شیعه اعتقاد به نصب پیامبر و ائمه (ع) برای حکمرانی دارند. شاید دو تا سه نفر استثنا باشند
🔴وقتی به آیات قرآن مراجعه می کنیم، می بینیم که خداوند فرموده است:«یا داوُدُ إنّا جعلناک خلیفةً فی الأرض فاحکُم بین النّاس بالحقّ و لا تَتّبع الهوی فَیُضِلَّک عن سبیل الله»
✳️انا جعلناک مشعر به نصب است. هرچند در دین مسیحیت، حضرت عیسی رهبری سیاسی در ظاهر نداشته ولی در دین حضرت موسی یا برای حضرت داوود این مسئله وجود داشته است
🔴مهمترین دلیلی که برای متکلمان در این زمینه وجود دارد، قاعده «لطف» است. از طرفی، الطاف شرعیه، الطاف در احکام عقلیه هستند و بر این اساس، کسانی که قاعده لطف را قبول دارند استدلال عقلی میکنند بر اینکه ائمه (ع) و پیامبر(ص) دارای مناصبی هستند از جمله منصب سیاسی
🔴آیت الله مهدی حائری یزدی نماینده آیت الله بروجردی در آمریکا و اروپا بودند و چون در آنجا فلسفه تحلیلی هم خوانده بودند با فلسفه استدلال می کند و استدلال ایشان عقلی فلسفی است که براساس آن معصومان نمی توانند ولایت سیاسی داشته باشد
🔹 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/nasb-peyambar/
🌐 اندیشه ما
https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
✅دفاع از اصالت فقه و فقهای اصیل و نقد علوم انسانی اسلامی
🎙حجت الاسلام والمسلمین هادی غلامی
🔴در سال های گذشته حضرت آیت الله علوی بروجردی مطالبی پیرامون اقتصاد مطرح کرده بودند که مورد هجمه هایی از سوی برخی ها قرار گرفت
🔴برخی عیار نقد را رعایت نکردند و مطالبی خلاف واقع بیان نمودند؛ این مطالب غیر واقعی و بعضاً تهمت سبب رنجش خاطر اهل علم اصیل شد؛ چرا که هیچ ملت و تمدّنی با بزرگان خویش این گونه رفتار نمی کند و فکر و اندیشه را آماج تهمت قرار نمی دهد
🔴برخی از کسانی که نامه های نقادانه منتشر کرده اند نه فقیه بودند و نه عالم علم اقتصاد، بلکه صرفاً فلسفه دان هایی بودند ،که با نگاه خوش بینانه حوزه تخصص آنها فلسفه اسلامی بود و با این رویکرد به مقابله با مطلب ایشان برآمده بودند
🔴مگرمطلب ایشان پیرامون بازارآزاد وعدم دخالت دولت در اقتصاد حرف نامربوطی است که صریحاً دوستان کج اندیش این نوع تفکر را کاپیتالیستی و امپریالیستی دانسته اند؟
🔴 پس آنها (ناقدین) باید قائل به اقتصاد مارکسیستی باشند که دوره تاریخی آن سپری شده است و نئومارکسیست ها نیز آن تفکرات مارکیست های اوّلیه را قبول ندارند
🔴اگر قائل به تفکر بازار آزاد نیستید و خود را نیز مارکسیست نمی دانید؟ چه اشکالی دارد کسی هم قائل به بازار آزاد باشد ولی کاپیتالیست و طرفدار امپریالیست نباشد
🔴اگر شخصی در فقه، آزادی بازار و عدم دخالت دولت و حاکمیت را از مجموع آیات و روایات استفاده نمود حتماً قائل به اقتصاد لیبرالیستی مصطلح در مغرب زمین است
🔴قائلین به نظام سازی و اسلامی سازی علوم هم در روش و هم در نظریه دچار خلط هستند و نظریات آنها با چه مشکلاتی معرفتی مواجه خواهد بود خوب است از ایشان خواهش نمائیم از بیان احکام کلی و ذهنی در این مباحث خودداری کنند به صورت مصداقی و تخصصی در این بحث وارد شوند و از تبلیغات رسانه ای برای منزوی کردن رقیبان خودداری کنند و در فضای آکادمیک به این مباحث بپردازند
✳️ اندیشه ما- حجت الاسلام والمسلمین هادی غلامی در یاد داشت ارسالی برای اندیشه ما اینگونه نوشته است:در سال های گذشته حضرت آیت الله علوی بروجردی مطالبی پیرامون اقتصاد مطرح کرده بودند که مورد هجمه هایی از سوی برخی ها قرار گرفت.
🔹 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/defa-esalat-feqh/
🌐 اندیشه ما
https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
✅ کرامت انسان حلقه اصلی مباحث دین شناسی است.
🎙 استاد مهدی مهریزی
🔴 در دهههای اخیر که مباحث انسانشناسی در مطالعات غربی جدی شده با عناوینی از قبیل انسان در قرآن یا انسان در نهج البلاغه و عناوینی با پسوند یا پیشوند انسان روبرو هستیم.
🔴 جای پژوهش جدی در استخراج آنچه در قرآن و روایات آمده و دستهبندی و تبویب آنها، ناظر به زندگی واقعی انسان و دنیای معاصر ضروری است.
🔴 مسئله کرامت انسان یک قاعده و یک پایه «دین شناسی» است. برخی این مساله را در حد یک قاعده فقهی تقلیل می دهند، ولی به گمان من سطح آن بالاتر است یعنی در پایگاه اصلی و اساسی دین شناسی قرار می گیرد و هسته مرکزی و قطب اصلی دین شناسی است چون دین برای انسان آمده بنابراین اصل اساسی این است که انسان کجا قرار دارد و بر این اساس، کرامت انسان در نقطه مرکزی و اصلی قرار میگیرد.
🔴 واژه کرامت انسان که در ادبیات دینی ما آمده، بسیار گسترده تر و عمیق تر از واژهٔ حقوق بشر است که امروزه در دنیا مطرح می باشد.
🔴 کرامت انسان و حقوق بشر در سه مورد با هم تفاوت دارند، یکی «انسان» است، و دیگری «بشر»، یکی «کرامت» است، و دیگری «حق». همچنین در بحث کرامت انسان، نقطه شروع از خداست ولی در حقوق بشر این چنین نیست.
🔴 کرامت معنی عمیقتر و وسیعتری از حق دارد. انسان یک مطالبات و حقوقی دارد، اما اگر بگوییم که فراتر از حقوقش، شایسته و لیاقت کرامت دارد یعنی یک موجود نجیبی است که در آن حقوق هم افتاده است. یکی از اجزای کرامت، حق است، ولی فراتر از معنی حق، در دل کلمه کرامت خوابیده است.
🔴 در ادبیات دینی، کرامت انسان از خدا شروع می شود، خداوند این کرامت را به انسان داده لذا یک معنی فرا مادی و غیبی پیدا میکند، ولی در حقوق بشر نقطه شروع، خود انسان و خود بشر است.استاد مهریزی: کرامت انسان حلقه اصلی مباحث دین شناسی است .....
🔹 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/keramt-ensan/
🌐 اندیشه ما
https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
🔵 "خدا"، آنگونه که به نظر میرسد.
✍🏻 علی زمانیان
بخش اول:
ما با پندار خدا روبرو هستیم، نه با خود خدا
✅ نکتهی اول:
تفکیک میان خدا، آن گونه که هست و خدا آن گونه که به نظر میرسد، اهمیت بالایی دارد. زیرا ما میتوانیم در بارهی خدا، آن گونه که به نظر میرسد سخن بگوییم و بیندیشیم، اما در برابر خدا، آن گونه که هست، فقط میتوان و باید سکوت کرد. ما با "نمود" خدا روبرو هستیم نه با " بود" خدا. ما با انعکاس سایهی خدا بر معرفت انسانیمان مواجه میشویم و نه با او، آن چنان که هست. از این رو سخن گفتن از خدا، (با وام گرفتن از ایدهی افلاطون)، سخن گفتن از سایهی خداست. اندیشیدن به خدایی است، آن گونه که به نظر میرسد. بنابراین فقط میتوانیم از پندار خدا روایت کنیم.
✅ نکتهی دوم:
وقتی از پندار خدا سخنی به میان میآید به این معناست که خدا، بر هریک از آدمیان به گونهای متفاوت میتابد. از این رو خداشناسی خداباوران با یکدیگر متفاوت و در برخی موارد متضاد است. هر یک، پنداری از خدا دارند. و همین تفاوت و تضاد پندارها در ذهنیت مومنان، سبب میشود که به تعبیر مولانا ره افسانه زنند و جنگ هفتاد و دو ملت رخ دهد. نزد مولانا راز این تفاوت و تکثر پندارها این است که ما آدمیان در تاریکیِ این جهان با حقیقت روبرو میشویم. (داستان تماس با فیل در تاریکی را به یاد بیاورید).
اجمالا میتوان گفت که همهی این تصاویر و پندارها، نسبت به خدا، آن چنان که هست، از یک میزان اعتبار برخوردار نیستند. یکی بر دیگری ارجحیت دارد. اما این ارجحیت، بر ما چندان مکشوف نیست. زیرا نمیتوان دوری و نزدیکی هر یک از پندارها را با خدایی که آن جا نشسته است، اندازه گیری کرد. بنابراین هیچ کس نمیتواند ادعای فهم درست و کامل از خدا داشته باشد و خود را بر حق و دیگران را تماما بر نهج باطل بداند. تنها کاری که میتوان کرد این است که:
✔️ اولا، نسبت به پندارهای متفاوت نسبت به خدا رواداری نشان داد و یا دست کم با قائلان هر یک از این پندارها مدارا نمود.
✔️ ثانیا، درونی گشوده به هر یک از ادراکها داشت و با گفتگوی میان پندارها، مسیر معرفتی درستتری را انتخاب کرد.
✅ نکتهی سوم:
شکلگیری پندار آدمیان از خدا، "فرایندی" است. به این معنا که خداباوران طی یک پروسهی بعضا طولانی و تحت تاثیر علل و عوامل مختلفی، به فهمی از خدا میرسند. و گرچه اراده و تصمیم آنان در این که خدا را چگونه درک کنند، منشا اثر است اما بخش بزرگ همهی پندارها، ذیل عواملی شکل میگیرد که عموما (و نه تماما)، از حیطهی اختیار و اراده آدمی خارج است. این که کدام علل و عوامل در فهم از خدا موثرند، بعدا خواهد آمد. اما بیان این نکته عجالتا ضرورت دارد که ما خدا را از "افقی" که در آن ایستادهایم، تماشا میکنیم. چشماندازی که از آن به خدا مینگریم و او را میبینیم و پنداری که از او در ذهن ما شکل میگیرد، تعیین کنندهی خداشناسی ماست.
آدمیان هر یک، از چشم انداز و افق دید منحصر به فرد به هستی مینگرند. و همین انحصار در افق دید و یا پرسپکتیو است که سبب خلق پندارها میگردد. هیچ کس نمیتواند مدعی شود که از "هیچ کجا" به حقیقت مینگرد. هر یک از ما آدمیان، از "یک جایی" و افقی به هستی نگاه میکنیم. و درست همین افق و پرسپکتیو است که خط نگاه و کیفیت نگرش ما را تعیین میکند و باعث میشود با وجهی از حقیقت مواجه شویم و نه با تمام حقیقت.
✅ نکتهی چهارم:
پندار خداباوران از خدا، امر ثابت و بدون تغییر نیست. بلکه هر یک از خداباوران، بدون آن که خود، چندان نسبت به تغییر پندارشان آگاهی داشته باشند، دایما دچار تغییر و تحول در امر خداشناسی میشوند. درک خدا باور از خدا هم چونان جریان آبی است که در رودخانهای خروشان، دایما با فراز و نشیبهایی روبرو میشود و مسیرش را تغییر میدهد. این تغییر الزاما به سوی تعالی نیست، گاهی به درجات پایین تر نزول میکند و گاهی نیز زایل میشود و از دست میرود. تغییر و دگرگونی در فهم از خدا، تابعی است از تغییر و دگرگونی در عواملی که درک خاصی از خدا را ایجاد کرده اند.
✔️ به زبان آماری، میان فهم از خدا (به عنوان متغیر وابسته)، و عوامل موجدهی فهم از خدا به عنوان متغیر مستقل، همبستگی وجود دارد. گرچه تناظر یک به یکی میان دگرگونی در متغیر مستقل و متغیر وابسته برقرار نیست، اما هرگاه متغیر مستقل، دچار تغییر و تحول گردد، خداشناسی خداباور نیز به تبع آن، دچار تغییر و تحول میگردد.
✅ نکتهی پنجم:
فارغ از اینکه نگرش افراد با چه درجهی اعتبار مطابق با واقع است، اما، هر نگرش و برداشتی از خدا، وظیفه و رسالتی بردوش قائلان به آن نگرش میاندازد. به تعبیر دیگر، خداباور، مطابق با نگرشی که از خدا دارد، خود را مسئول و موظف به انجام وظایفی میداند. و همین امر سبب میگردد، ظواهر دینداری افراد متفاوت شود.
🌐 اندیشه ما
✅ بخش ۵۷ از سلسله نوشتارهایی با عنوان تأملاتی در دعای سحر
🎙 آيتالله محمد سروش محلاتی
🔴 فراز دیگری از دعای شریف سحر این است؛ «اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ کَمالِکَ بِاَکْمَلِهِ وَکُلُّ کَمالِکَ کامِلٌ، اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِکَمالِکَ کُلِّهِ»، این فراز بر محور کمال الهی است. اولاً کمال به چه معناست؟ ثانیاً کمال چگونه بر حقتعالی اطلاق میشود؟ و سپس اکمل از کمال چگونه باید معنا شود؟
🔴 کمال معنای روشنی نزد ما دارد؛ کمال در برابر نقص است و موجود کامل موجودی است که نقصی در او وجود ندارد. اما آیا میتوانیم حقتعالی را متصف به کمال کنیم؟ آیا این تعبیر به شکل وصف یا به شکل اسم دربارهی حقتعالی به کار رفته است، یا نه؟ در برخی از منابع و ادعیه، این اطلاق نسبت به حقتعالی دیده میشود، مثلاً در دعای شریف جوشن کبیر که اختصاص به اسمای الهی دارد، در چند فقره مسئلهی کمال حقتعالی مطرح است.
🔴 کامل» یا «من له الکمال» در تقسیم اسمای الهی در کجا قرار میگیرد؟ اسمای الهی را به دو قسم تقسیم میکنیم؛ صفات ثبوتیه و صفات سلبیه. علم، قدرت، حیات، اراده و… از صفات ثبوتیه است که برای حقتعالی اثبات میشود و صفاتی هم وجود دارد که خداوند منزّه از آنهاست و صفات سلبیه نامیده میشود، مثل اینکه خداوند دچار خواب نمیشود، محدودیت ندارد، جسم ندارد و… در این تقسیمبندی کامل و جامع، صفات کمال کجا قرار میگیرد؟ دو نظر در اینجا وجود دارد:
🔴 نظر اول نظر کسانی است که میگویند: «کمال» صفت حقتعالی است که جامع بین صفات ثبوتیه و صفات سلبیه است و جمع این دو را صفات کمالیه میگویند و صفات کمالیه خود دوگونه است: ثبوتی و سلبی. این یک تفسیر است که حاج ملاهادی سبزواری(ره) به تناسب همین فراز دعای شریف سحر ارائه کردهاند که صفات کمالیه اعم از صفات ثبوتیه و صفات سلبیه است.
🔴 ولی نظر دوم این است که تعبیر صفات کمالیه دربارهی صفات سلبیه به کار نمیرود و صفات کمالیه تعبیر دیگری از همان صفات ثبوتیهی حقتعالی است. لذا باید گفت که صفات حقتعالی دو قسم است؛ قسم اول به یک تعبیر صفات ثبوتیه است و به یک تعبیر اسمای جمالیه است و به یک تعبیر صفات کمالیه است و این سه با یکدیگر برابرند. در برابر، قسم دوم است که صفات سلبیه است که گاهی از آن به اسمای جلال هم تعبیر میشود.
🔴 پس کمال در مرحلهی اول در مرحلهی اسما و صفات، در مرحلهی دوم در مظاهر اسما و صفات و اما در مرحلهی سوم، کمال در شریعت الهی است. حقتعالی همانگونه که قلم تکوین دارد و موجودات را خلق میکند، قلم تشریع دارد و وظایف، حدود و مقررات و احکام را هم برای انسانها بیان میکند؛ «له الحکم و الأمر»، هم حکم و هم امر هردو از آنِ خداست. این کمالی که در نظام تکوین است، در نظام تشریع هم وجود دارد.
🔴 دین مشتمل بر اجرای مختلفی است و یک مرکّب و مجموعهای از عقاید، اخلاق و احکام است. خود احکام هم مجموعهای است، اخلاق هم مجموعهای است و عقاید هم مجموعهای است و در مجموع این دین می شود. پس دین اختصاص به عقاید یا اختصاص به احکام ندارد.
🔹 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/57tamolati-dar-doaye-sahar/
🌐 اندیشه ما
https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
♦️روزهخواری و مسأله حاکمیت قانون
✍️دکترمحسن برهانی
🔰ماه مبارک رمضان و روزهداری مسلمانان و نزول برکات الهی در این ماه، جنبه معنوی و ایجابی بهار قرآن است.
در کنار مفهوم «روزهداری» موضوع «روزهخواری» و نحوه برخورد با خوردن و آشامیدن علنی برخی شهروندان در ماه رمضان، سالهاست که موضوعی قابل تامل از نظر کیفری محسوب شده است و در روزهای پایانی ماه شعبان اخبار مختلف از سوی برخی نهادها مبنی بر «قاطعیت در برخورد» و یا «تعیین شعب خاص جهت رسیدگی به روزهخواری» و حساس نمودن نهادها برای «لزوم برخورد با حرمتشکنان» منتشر میگردد … حال بایستی به سراغ قانون مجازات اسلامی رفت و این مهم را بررسی نمود که حکم «روزهخواری» در ماه مبارک رمضان چیست؟
🔰تنها مادهای که در این ارتباط قابلیت مطرح شدن را دارد ماده ۶۳۸ تعزیرات است. این ماده مقرر میدارد: «هر کس علنا در انظار و اماکن عمومی و معابر تظاهر به عمل حرامی نماید، علاوه بر کیفر عمل به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا (74) ضربه شلاق محکوم میگردد و در صورتی که مرتکب عملی شود که نفس آن عمل دارای کیفر نمیباشد ولی عفت عمومی را جریحهدار نماید فقط به حبس از ده روز تا دو ماه یا تا (74) ضربه شلاق محکوم خواهد شد».
🔰طرفداران استفاده از ابزار کیفری علیه کسانی که اقدام به روزهخواری میکنند، به صدر این ماده استناد مینمایند اما دقت حقوقی و توجه به قواعد تفسیری مانع از چنین استنادی است و نمیتوان برای مجازات شهروندانی که اقدام به خوردن و آشامیدن در ماه رمضان میکنند به این ماده متمسّک شد ….
🔹 جهت مطالعه این یادداشت در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/55400-2/
🌐 اندیشه ما
https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
🔻درباره رابطه با کشورها خود ملتها باید تصمیم بگیرند/ طبق قانون اساسی، در اختلافات مهم، باید رفراندوم گذاشت
🎙استاد سید جواد ورعی در نشستهای حقوق انسان در قرآن:
❓آیا ولایت پیامبر اکرم منافاتی با توحید ندارد؟
طبق آیه صریح قرآن، «هیچ انسانی که خدا به او حکم و کتاب و نبوت داده، حق ندارد به مردم بگوید به جای خدا بنده من باشید.» این درست در برابر سیره سلاطین و ارباب کلیسا و فراعنه است. دعوت به خود به جای خدا شرک است و وقتی این حق برای پیامبران نیست، برای دیگران هم نیست.
🔹استاد مطهری معتقد است علامه نایینی در کتاب تنبیه الامه با نفی حکومت استبدادی یا به تعبیر ایشان، «تملیکیه» توحید اجتماعی را تبیین کرده است. نایینی این دو نوع حکومت را به «امانتدار» و «مالک» یا استبدادی تقسیم میکند. در نوع دوم حکومت، زمامدار خود را مالک کشور و مردمش میداند.
🔹حکومتها یا از سنخ ولایت و امانتداری هستند یا خود را مالک مردم و سرزمین میدانند. بنیان این نوع دوم حکومت را در تاریخ اسلام بنی امیه گذاشتند و خلافت پیامبر را به دیکتاتوری تبدیل کردند و به نظر میرسد هدف از سریال معاویه که این روزها پخش میشود، تبرئه بنی امیه و معاویه از همین اتهامات است.
🔹امام سجاد میگوید: اگر قاتل پدرم شمشیری که پدرم را با آن کشت به من امانت دهد، به او صحیح برمیگردانم. این جایگاه مهم امانتداری در اسلام است. خدا برای پیامبر ولایت قائل است و تصمیم پیامبر بر مومنان اولویت دارد، اما پیامبر امانتدار است.
🔹مبنای دیگری که از آن حق تعیین سرنوشت استفاده میشود، قاعده «سلطنت» به معنای عدم حق تصرف در مال دیگری است.
🔹طبق قاعده سلطنت، انسان بر جان و مالش سلطه دارد . این سلطه البته در اجتماع به دلیل تزاحم، محدودیتهایی دارد. از این قاعده هم حق تعیین سرنوشت فردی و اجتماعی در می آید.
🔹آموزه دیگر دینی، اصل عدم اجبار است. هیچ انسانی حق ندارد دیگری را به کاری مجبور کند. البته استثنائاتی دارد. مثلا وقتی کسی حقی را ضایع کرده، مثلا بدهکاری بدهی را نمیدهد، یا مردی نفقه همسرش را نمیدهد، دادگاه او را مجبور به دادن حق دیگری میکند.
🔹در عرصه اجتماعی نمیتوانیم کسی را مجبور کنیم از حقش بگذرد. شهید مطهری در بحث انتخابات میگوید مردم را باید در انتخاب آزاد گذاشت و اگر مردم صد بار هم اشتباه کنند، باید حق انتخاب داشته باشند و حق ندارید بگویید مردم قدرت تشخیص ندارند.
🔹زمانی که برخی حوزههای انتخابیه خبرگان تنها یک کاندیدا داشت، عضو جامعه مدرسین میگفت، وقتی یک میوه فروشی فقط گلابی دارد، شما همان گلابی را انتخاب میکنید که البته این نگاه با استاد مطهری در تناقض است.
🔹اگر ملتی بخواهد رشد کند، باید حق انتخاب داشته باشد. درباره رابطه با دیگر کشورها هم خود ملتها باید تصمیم بگیرند. طبق اصل ۵۹ قانون اساسی، در مواردی که اختلاف نظر وجود دارد، باید رفراندوم برگزار کرد و این اصل در این موارد باید اجرا شود.
🔹اصل امر به معروف و نهی از منکر هم حق تعیین سرنوشت را نتیجه میدهد. چون گاهی رفتار فردی باعث ضربه به دیگران شود و جلو او را میگیریم. دیگری اصل بیعت است که لازمه آن هم آزادی است.
🔹 جهت مطالعه این یادداشت در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/vareiee-00123/
🌐 اندیشه ما
https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
فقه، اصالت و معاصرت.mp3
40.39M
4️⃣ فایل صوتی چهارمین جلسه از سلسله جلسات علمی ماه مبارک رمضان
🎙 آیتالله ابوالقاسم علیدوست
🖇 موضوع: فقه، اصالت و معاصرت
📎 برای مشاهده ویدیو جلسه به یکی از لینکهای زیر مراجعه فرمایید:
https://aparat.com/v/oes4g3b
🌐 در شبکههای اجتماعی ما را همراهی کنید:
ایتا | آپارات
🔹 با ما باش و هر چه خواهی باش!
✅ در اروپای پیش از صنعتیشدن، بزرگترین جرمها ماهیتی مذهبی داشتند یا جرمهایی بودند که علیه اموال و دارایی فرمانروا یا اشراف صورت میگرفت. بدعت در دین و تجاوز به مقدسات (سرقت اموال کلیسا یا خسارت به آن) برای زمانی طولانی در بسیاری از نقاط اروپا کیفر مرگ داشت. شکار یا ماهیگیری یا بریدن درختان و ... از زمین شاه یا اشراف توسط مردم عادی از گناهان بزرگ بود».در آن روزگار «جرم» و «گناه» یکی بودند و هر دو جنبهای مذهبی داشتند. افراد بر اساس تعریف دین، مجرم شناخته و بر اساس تعالیم دینی مجازات میشدند. به همین دلیل در اروپای آن دوران سحر و جادو جرم بود و ساحرهها و جادوگران به اتهام انجامدادن امور شیطانی و به عنوان «جنگ با شیاطین» تحت تعقیب قرار میگرفتند. در قرون وسطی و روزگار سیطرهی کلیسا، مفهومی به نام جرم، مستقل از گناه، وجود نداشت. این دو یکی بودند و هر عمل مجرمانهای، از آنجا که سرپیچی از فرمان کلیسا معنا میشد، گناه هم خوانده میشد و دقیقا به همین دلیل موضوعِ کیفر قرار میگرفت. در این دوران که تقریباً دوران باشکوه کلیسای کاتولیک بود، سختترین مجازاتها بر کسانی اعمال میشد که در مقابل کلیسا میایستادند و از دین، خوانشی متفاوت با تفسیر کلیسا داشتند. گناه مخالفت با کلیسا از هر گناهی بزرگتر بود. دادگاههای تفتیش عقاید آن دوران هنوز در حافظه تاریخی بشر مانده است. تفتیش عقاید عبارت بود از هیئتهایی از داورانِ بسیار مجهز که میکوشیدند عقاید مخالف با کلیسا را کشف کرده، صاحبانشان را مجازات کنند و اینگونه به یکپارچگی اندیشه و عمل دینی در کلیسا کمک کنند. برای این منظور کلیسا به مأموران تفتیش عقاید، اختیار داده بود کسانی را که ممکن بود اعتقادات یا اعمالشان مغایر آموزههای کلیسا باشد شناسایی کرده و محازات. مردان و زنانی که با چنین اتهامی روبهرو میشدند زیر فشار قرار میگرفتند تا مجبور شوند اعتراف کنند. بزرگترین دغدغهی کلیسای آن زمان، نابود کردن مخالفان خود و جلوگیری از شنیده شدن هر صدایی غیر از صدای خودش بود. دزدی از اموال مردم، دروغ گفتن به آنها، فریبشان، و هر عمل ناشایست دیگر، وقتی جرم یا گناه خوانده میشد که به آتوریتهی کلیسا و موقعیت روحانیان مسیحی آسیب میرساند.
مهراب صادقنیا
🌐 اندیشه ما
https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
✅ حکمرانی به حل مشکلات و ایجاد توسعه در جامعه میپردازد.
🎙 دکتر نجف لکزایی
🔴 حکمرانی فرآیند راهبری کنشگران در یک قلمرو برای رسیدن به هدف قابل سنجش بین ذی نفعان رسمی و غیر رسمی از طریق تسهیلگری برای ارائه خدمات عمومی با اعمال قدرت مشروع و ارزشها است.
🔴 حکمرانی به معنای سنتی همان حکومت است و حکمرانی جدید معنای متفاوتی دارد و از آن به عنوان مسئله جدید مطرح شده و دولت تنها یکی از کنشگران است و این نوع همگرایی نخبگان و آحاد جامعه را میطلبد.
🔴 اصل هویت اسلام و جامعه مدینه و اسلامی در خطر است که منشأ خارجی آن تهدید و منشأ داخلی آن، ضعف مسلمانان است که دشمن با غلبه بر این دو میتواند با اهداف شوم خود یعنی خاموش کردن شعلههای فروزان اسلامی برسد.
🔴 راه حل رفع تهدید، رفع ضعف درونی است و این مقوله را سوره صف تصریح داشته و عین این ماجرا در قوم بنی اسرائیل و حضرت عیسی نیز اتفاق افتاده است که پیروان دین الهی از دفاع و حمایت از دین الهی کوتاهی کردند.
🔴 جنس تهدیدات پیش روی مسلمانان از دو نوع سخت و نرم است و راهکار نیز باید در این راستا باشد و به تعبیری در گرو تغییر نوع تفکر و مقابله با دشمن میباشد.
🔴 دین حق و قرآن به ارائه نقشه حرکت میپردازد و به عنوان نقشه حکمرانی و استراتژیک جامعه مطرح است و قرآن همواره سیاستگذاری کلان داشته است.
🔴 سوره صف راهکاری ارائه میدهد که انسان اگر به گفتههای خداوند عمل کند، به سعادت و تعالی میرسد و در این راستا سه دستور میدهد که ۸۹ خطاب در قرآن آمده که به حکمرانی مردمی دلالت دارد و خداوند عموم مردم را با عبارت «ای کسانی که ایمان آوردید» مورد توجه قرار داده است .....
🔹 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/hokmrani-va-moshkelat-va-tose/
🌐 اندیشه ما
https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
✅ اجتهاد، اصالت ومعاصرت میخواهد.
🎙 آیتالله ابوالقاسم علیدوست
🔴 مراد از اصالت، اجتهاد جواهری است که اصالت خود را حفظ کند یک حرکت ژورنالیستی نباشد چناچه مراد از معاصرت همان پویایی فقه و مراعات شرایط زمانی و مکانی است لذا فقه اگر بخواهد اصالت خود را حفظ کند باید نرم های اجتهاد در آن موجود باشد باید فقاهت معاصر داشته باشد یعنی اقتضائات زمان ومکان را نیز در نظر داشته باشد در کنار فقه معاصر باید نگاه فقیهانه معاصر هم باید داشته باشیم اجتهاد اصالت ومعاصرت می خواهد بعید می دانم کسی اهل مطالعه وتأمل باشد در ضرورت اصالت ومعاصرت فقه تردید نماید.
🔴 ما باید تراث موجود را حفظ کنیم و مراد از اصالت یعنی همین حفظ هنجارهای فقاهت؛ اگر فقیهی ذرهای پای خود را از هنجارهای اجتهاد بیرون بگذارد اجتهاد را از حجیت انداخته است ولی اصالت وحفظ هنجارهای موجود، شرط لازم است نه کافی وقتی می گویم باید اجتهاد اصالت داشته باشد پایا باشد.
🔴 آیا معنایش این است که ما از نوآوری و نظریه پردازی فاصله بگیریم ی خدمت یکی از مراجع بودیم و ایشان فرمود در اصول بعد از صاحب هدایت المسترشدین کاری باقی نمانده است و هر کاری بوده ایشان کرده است؛ یکی از استادان گفته بود مگر بعد از مرحوم آیتالله خویی، کاری برای اصول باقی مانده است؟ این چه تفکر غلطی است؟ بنده نام آن را تفکر «دیر به دنیا آمدن» میگذارم.
🔴 بنده معتقدم همانطور که بسیاری از روایات، قرآن را تفسیر میکند قرآن هم روایات را تفسیر میکند نه اینکه بخشی از قرآن توسط روایات و بخش دیگری از قرآن توسط بخش دیگری از روایات و بالعکس. یک آیه در عین اینکه روایت را تفسیر میکند آن روایت هم آیه را تفسیر میکند یعنی رابطه دوسویه بین آیه و روایت وجود دارد؛ جلد ۱۷ وسائل در مورد غنا و موسیقی بحث دارد؛ در غنا، یک روایت آیه را تفسیر و در عین حال همان آیه، این روایت را تفسیر میکند لذا ثمره آن در فتوا دادن به اینکه چه موسیقی و غنایی حرام است اثر میگذارد.
🔴 در مورد معاصرت، چند نظر وجود دارد، افزود: یک نظر، نظر روزنامهای و ژورنالیستی است؛ کم نداریم کسانی که اظهارنظر به نام معاصرت میکنند اما بر پایه و اساس استوار نیست، مثلا وقتی فلان روشنفکر مطرح میکند که ما باید به مقاصد اصالت دهیم(فقه مقاصدی) یعنی هر نصوصی هست تختهبند زمان و مکان کرده و اگر با اقتضائات روز بسازد قبول کنیم و اگر خیر نپذیریم؛ ما چند مقصد مانند عدالت و آزادی و کرامت و تعلیم و تزکیه و فقاهت باید بسنده به مقاصد باشد و به تعبیری مقاصدبسند هستند این یک نظریه است که به آن نام معاصرت میگذارد.
🔴 گروه دوم به شدت در برابر معاصرت موضع دارند و همین سخنان بنده را حرام میدانند و هر چیزی که توهم نوآوری داشته باشد را رد میکنند؛ اگر طرف اول افراط کرده و همه چیز را زیر پا میگذاشت این گروه با اینکه ممکن است از فقه معاصر هم حرف بزنند ولی نگاهشان مخالفت با معاصرت است؛ یکی از این افراد در مصاحبه گفته بود ما با اصول عملیه میتوانیم ۹۰ تا ۹۵ درصد کار را حل کنیم یعنی نظام بانکی و فرهنگی و ولایت فقیه و حکومتداری با اصول عملیه. شما میدانید الان تفکری داریم که با اطلاقات و عمومات کتاب مشکل دارد و میگویند عمومات و اطلاقات قرآن افراد دوره نزول را در بر میگیرد .....
🔹 جهت مطالعه این مطلب در سایت به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://andishehma.com/ejtehad-esalat-moaserat/
🌐 اندیشه ما
https://eitaa.com/joinchat/3881369777C45aea07034
18.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ نگاه حضرت امیر (ع) به حکومت
🎙 استاد مهدی مهریزی
⏱ زمان مورد نیاز برای مشاهده این ویدیو: ۶ دقیقه
🖇 آیدی اندیشهما در شبکههای اجتماعی:
@andishemaa