روی دوش نسیم پیغام از مستی خون و کاکل آوردند
رمضان است یا محرم که کربلا را به کابل آوردند؟
عید فطر است ای به قربان خینه تر کردن* شهیدانت
از دل خون و خاک و خاکستر شیعیان دسته ی گل آوردند
چه قدر نام با مسمایی ، چه دبستان سطح بالایی
کودکان ،سالکان مکتب زخم ، رو به سمت تکامل آوردند
بین میدان فقر فرهنگی بی کلاخود و جامه ی جنگی
دختران غروب دلتنگی شیشه شیشه تغزل آوردند
تلخ تر کرد کام کابل را هر قدر از تو شاعران گفتند
هر کجا هر چه شمع روشن شد هر چه مردم گلایل آوردند
مدرسه تکیه خانه شد این بار گریه کن های ظهرعاشورا
سمت طفلی که بین آتش بود همه دست توسل آوردند
*حنا خیس کردن
#عاطفه_سادات_موسوی
#کابل
@anjoman_matla
برای عفاف و حجاب
و واقعه مسجد گوهرشاد
به دندان گرفتم که از سر نیفتد
که این عشق از دست باور نیفتد
به دندان گرفتم که این سایهی سر
به پای غمی گریهآور نیفتد
دلم گوشهی مسجد آتش گرفته
خدایا که آتش به منبر نیفتد
به کاشی مجروح ایوان بگویید
که بر روی بال کبوتر نیفتد
سر از شوق افتاده تا از مناره
سر شور اللهاکبر نیفتد
دل من دعا کن که چشمی پس از این
به جنگی چنین نابرابر نیفتد
سپردم شهان را به شاه خراسان
مگر کار ایشان به محشر نیفتد
گرفتم به دندان خود چادرم را
بگو روضهخوان یاد معجر نیفتد
#عاطفه_سادات_موسوی
@anjoman_matla
@atefesadatmoosavi
هدایت شده از شمعدونی☘️عاطفه سادات موسوی
اگرچه خویش را در ابتلایت امتحان کردم
همیشه شرک را در سجده های خود نهان کردم
دهان دادی بگویم دوستت دارم ولی افسوس
تمام فرصتم را صرف حرف آب و نان کردم
عجب از من که این تهلیل وتسبیح و تواضع را
برای کفر ،کفر خودپسندی نردبان کردم
رسیده لطف بی اندازه ات هنگام دشواری
همیشه بیشتر از آنچه در ذهنم گمان کردم
کنار آبی حوضی،میان عطر بارانی
تو را درلحظه های ناب احساسم نشان کردم
زمین سجده هایی را که لبخند تو وسعت داد
میان هر قنوتم شعبه ای از آسمان کردم
چه سودی بیشتر از این که پیش از مرگ فهمیدم
اگر این عمر خرج دیگران باشد زیان کردم
#عاطفه_سادات_موسوی
هدایت شده از شمعدونی☘️عاطفه سادات موسوی
عزیز رهبر رفیق مردم رییس جمهور دل کجایی؟
خبر رسیده که باز تنها بر آن شدی تا حرم بیایی
گره به بندکفن زد این غم شراره بر جان من زد این غم
قصیده ی قطعه قطعه گشته،هجا هجا بی صدا چرایی؟
رسیده ای با نگاه نافذ بدون همراهی و محافظ
تو با تمام غریبی خود به چشم این مردم آشنایی
کم است اگرچه سه سال خدمت ، خدا به کار تو داده برکت
گواه این مدعای من شد شکوه یک ماهه ی رجایی
گره به کار جماعت دل رسیده یا ایها المزمّل
مگر که با دست بسته ی تو کند خدایت گره گشایی
حرم قرق شد به پیشوازت بیا برای غبار بوسی
درون آن جامه ی سپیدت بدون عمامه و عبایی
برو کنار در ورودی درست پایین پای مولا
بایست آنجا و نوکری کن تو تا ابد خادم الرضایی
#عاطفه_سادات_موسوی