eitaa logo
انجمن راویان دفاع مقدس کاشان
502 دنبال‌کننده
29.5هزار عکس
32.9هزار ویدیو
104 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نیایش صبحگاهی 🌸الهی، 🌿من به بهشت تو محتاجم 🌿و نیازمند گذشت توام. 🌿تو را می‌خوانم 🌿و هرگز از لطفت ناامید نمی‌شوم. 🌿تو را صدا می زنم 🌿و از خشمت احتراز نمی‌کنم. 🌸خدایا، 🌿ندایم را پاسخ ده 🌿و به غفران شیرینت بر من منت گذار. 🌿و در زمره خوبان و نیکان جایم ده. 🌿پروردگارا از لطفت محرومم مدار 🌿و تنها و خسران زده رهایم مکن. 🌸آمیـن @anjomaneravian
پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به همین نکته توجه داده‌ و فرموده‌اند: «حیا دو گونه است: 👈حیای خردمندانه 👈و حیای احمقانه. حیای خردمندانه، است و حیای احمقانه، ».  @anjomaneravian
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 چگونه باید را در کشور درست کنیم؟ 🔺راهکار جالب امام سجاد(ع) که ما برعکس آن عمل میکنیم!!! ♥️ دکـتــر علـی غــلامــی @anjomaneravian
گاهی یک نگاه حرام، شهادت را برای کسی که لیاقت شهادت دارد، سال ها عقب می اندازد؛ چه برسد به کسی که هنوز لایق شهادت بودن را نشان نداده است... 🌷شهید حسین خرازی نشر با ذکر صلوات
آیت الله مجتهدی فرمودند: ✨✨عالمی( بعضی گویند شیخ انصاری بود و بعضی گویند تفتازانی بوده است) از فرزندش پرسید :میخواهی چه کاره بشوی؟ و به کجا برسی؟ پسر گفت: می‌خواهم مثل شما بشوم، پدر گفت: پس بدان هیچ نمی شوی. من می‌خواستم امام صادق بشوم این شدم، توکه می‌خواهی مثل من بشوی هیچ نمی شوی.✨✨ آداب الطلاب ص225 @anjomaneravian
✍در عشق... اگرچه منزل آخر شهادت است... تکلیف اول است شهیدانه زیستن... ‌ حاج‌قاسم: شرط شهید شدن، شهید بودن است. @anjomaneravian
🌷🌷🌷 🌷🌷 🌷 داستان 5⃣ ❣ یک روز در خانه هیئت داشتیم. عصر همان روز پدرم کمی استراحت کرد. بعد با نگرانی از خواب پرید.فهمیدیم خواب دیده پدرم کمی به اطراف نگاه کرد و گفت: الآن حسن اینجا بود ❣ بهش گفتم حسن جان امشب هیئت داریم شما تشریف دارید؟ حسن گفت : نه امشب باید برم پیش فلانی که یکی از همسایگان قدیم است حسن ادامه داد : او امروز از دنیا رفته و امشب شب اول قبر اوست این شخص حقی گردن من دارد که باید امشب پیش او باشم پدرم با تعجب گفت: آن کسی که حسن می گفت اهل مذهب و دین و ... نبود. ❣ برای همین بهش گفتم : حسن جان این آدمی که میگی اهل دین نبود او چه حقی به گردن تو داره!؟ حسن لبخندی زد و گفت : روز تشییع جنازه من هوا بسیار گرم بود. این آقا در جلوی در خانه اش ایستاده بود و به جمعیت نگاه می کرد. وقتی گرمی هوا و تشنگی مردم را دید. یک شیلنگ آب از خانه اش به بیرون کشید و بایک سینی و چند لیوان به تشییع کنندگان پیکر من آب داد. 👌 ❣ او همین قدر به گردن من حق پیدا کرده پدرم بعد از اینکه این حرف را زد از جا بلند شد و گفت: باید بروم ببینم خواب من راست بوده یانه. باید بروم ببینم فلانی واقعا فوت کرده یا نه. پدرم رفت و ساعتی بعد برگشت گفت : بله وارد محل آنها که شدم حجله اش را دیدم.او همین امروز تشییع شده بود. راوی_برادر_شهید @anjomaneravian
چی بگم آخه؟.pdf
2.32M
می‍‍خوای امر به معروف کنی اما نمیدونی چی بگی🤔؟! عذاب وجدان می‌گیری که نمیتونی حرفی بزنی😔؟! @jannatolmahdi313 دیگه نگران نباش 🌸 یه خبر خوب 😊 📔 کتاب جالب «چی بگم آخه؟!»🌷 💠 مختصر | مفید | کاربردی 💠 ✓ جملات کوتاه ✓ به قلم روان و گفتاری ✓ فهرست لمسی ✓ کم حجم ۳۱۳👇••🇮🇷•• تشریف بیاورید @jannatolmahdi313
: @jannatolmahdi313 🔹برادری داشتیم به نام علی ماهانی خیلی آدم مقدسی بود. این آقای ماهانی یه زخمی در دستش و شبیه آن در پایش داشت و همیشه آن را مخفی می کرد که تظاهر به این زخم نکرده باشد (اینها خیلی حرف هست برادرا خیلی خودسازی میخواهد) آن وقت این فرد در والفجر ۳ در میدان مین ماند(رفت روی مین) آمدند تا به مجروحین آب بدهند اول رفتند به سمت علی ماهانی تا به او آب بدهند... نخورد! گفت به فلانی بدهید ... دادند و بازهم که برگشتند باز علی آقا آب نخورد و گفت به فلانی بدهید! 🔹 همینجور به همه آب دادند و وقتی برگشتند به سمت علی، شهید شده بود.... آن وقت ما در موضوعات مادی و موضوعاتی که خیلی ارزشی ندارد چه رقابت هایی میکنیم... در موضوعاتی که حیات ما به آن بستگی ندارد و ناجی جان ما نیست... در چیزهایی که یه ذره ما را بالا میبرد ...از نظر رتبه یا درجه یا هر چیز دیگری... چه رقابت های می کنیم ‏ ۳۱۳👇••🇮🇷•• تشریف بیاورید @jannatolmahdi313