eitaa logo
انصار الشهدا
91 دنبال‌کننده
933 عکس
304 ویدیو
23 فایل
بالهایم هوس با تو پریدن دارد بوسه بر خاک قدم های تو چیدن دارد من شنیدم سر عشاق به زانوی شماست و از آن روز سرم میل بریدن دارد ... تاریخ تأسیس ۲۰ فروردین ۱۳۹۷ کانال انصارالشهدا در پیامرسانهای سروش وایتا sapp.ir/ansarshohadaa Eitaa.com/ansarshohadaa
مشاهده در ایتا
دانلود
ماه رجب سرآغاز ورود به صراط مستقیم است. در کلام رسول خدا(ص) آمده که: «أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا، فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْیَأْتِ الْبَابَ.» در این حدیث شریف می توان علم را مترادف حکمت دانست و حکمت یعنی توحید ناب: <یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثیرا>به تعبیر دیگر، این بیان قرآن یعنی «یعطی التوحید من یشاء». حکمت یعنی علم ریشه دار، و ریشه دارترین علوم در میان بشریت، علم توحید است. بعضی از علوم در مغز است و بعضی از علوم فقط سر زبان است و بعضی از علوم حال است، مقام نیست. اما بعضی از علوم، مقام هستند، آن هم در لایه ی اول؛ یعنی در اثر تکرار ملکه شده اند. اما بعضی علوم از ملکه شدن گذشته و جِبِلّی انسان شده اند. به این علوم جبلی که ذاتی انسان شده اند، حکمت می‌گویند. لذا حکیم به ریشه‌ دار‌ترین امور در وجود انسان مزین شده است، و این چیزی نیست جز فطرت توحیدی انسان که جوهره ی وجودی اوست. پس به هر علمی حکمت نمی‌گویند. لذا می‌فرماید: یا علی، من مدینه ی علم و یا به تعبیری «مدینة الحکمه» هستم. اما هر کسی اجازه ندارد به‌ این مدینه وارد شود. <وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها> این چه نصیحتی است که خدا در قرآن می فرماید که هرگاه به خانه وارد می شوید، از درب آن وارد شوید؟ در این مقام از دیوار وارد شدن اصلاً معنا ندارد، چرا که اصلاً دیواری برای این خانه وجود ندارد. این خانه یک حصار بسته است و به جز از درب آن راهی برای ورود نیست. لذا امر شده که از درب وارد شوید. این در، درب است. دارد که ماه ماه (ع) است. لذا هرچند در میان اهل الله ماه ماه (ص) است، ولی گویی رجب درب ورود به ماه شعبان است که ماه ولایت است. از همین روست که اغلب اذکار ماه رجب یا اذکار استغفاری است که بنده را آماده ی دریافت می نماید و یا اذکار توحیدی است. زیرا هر کس از درب ولایت وارد شود، می تواند به شهر حکمت وارد شود. و حکمت چیست؟ گویی شجره ی اهل بیت(ع)، شجره ی پیغمبر اکرم(ص) است. و بدین ترتیب انس دائمی با اهل بیت(ع) و مقام ولایت، انسان را به ولایت الهی یعنی ماه رمضان می رساند. بنابراین اگر کسی می خواهد تحت ولایت الله واقع شود، باید تحت ولایت اهل بیت(ع) واقع شود و باید از ولایت امیر المؤمنین(ع) آغاز کند. این گویی تبیین اسرار اعمال این سه ماه است. لذا در میان اهل معنا از اول ماه رجب که آغاز می‌شد، خود را آماده ی ورود به ماه شعبان و سپس ماه مبارک رمضان می نمودند و البته این همه مقدمه ای بود برای درک لیالی قدر. 📚 اسرار ماه رجب و و مناسک آن دفتر اول @ansarshohadaa
سه ماه ، و روی هم ۹۰ روز است. از این ۹۰ روز، دهه ی آخر ماه رمضان را کم کنید، می شود ۸۰ روز. گویی انسان باید دو طی کند تا به دهه ی آخر ماه رمضان برسد که اوج بهره مندی انسان از مقام ولایت خودش و است: <إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ>. این ۱۰ روز آخر گویی دهه ی بهره مندی از مقام (عج) و حضرت (س) است. این ۱۰ روز، زمان بهره مندی است. <وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَةً وَ قالَ مُوسى لِأَخیهِ‌هارُونَ اخْلُفْنی فی قَوْمی وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدینَ> خداوند می توانست بفرماید «و واعدنا موسی اربعین لیلة»، اما این گونه فرمود تا به من و شما بفهماند که اگر ۳۰ روز اول نبود، آن ۱۰ روز نتیجه‌ای نداشت. به تعبیر ما: «و واعدنا الانسان» به دو اربعین «و اتممنا» این دو اربعین، به دهه ی آخر ماه رمضان. یعنی هیچ کس نمی تواند از دهه ی آخر ماه رمضان بهره مند شود مگر آنکه این دو اربعین را به خوبی طی کند. اربعین اول ماه رجب و دهه ی اول ماه شعبان است و اربعین دوم بیست روز از ماه شعبان و بیست روز از ماه رمضان است. به این ترتیب انسان برای و ده روز آخر ماه رمضان لیاقت پیدا می کند. 📚 اسرار ماه رجب و و مناسک آن دفتر اول @ansarshohadaa
MasjedBeheshti-960303[01].mp3
13.58M
بیچاره کسی که چون تو دلدار ندارد با (عج) بیچاره گدایی که نیاموخت گدایی ۹۶ امشب آخرین ماه شعبان اللهم عجل لولیک الفرج استغفرالله و اسئله التوبة
📚 راوی: اهل قلم بود. پدرش از علمای بزرگ و از شاگردان مخصوص آیت الله بهجت.با هم رفیق بودیم. هر زمان در قم بودم با هم به و حرم و... می رفتیم.یکی از ویژگی های او اهمیت فوق العاده به زیارت جمکران بود. هر سه شنبه و هر جمعه به زیارت می رفت و نمازی بسیار با حال و توجه اقامه می کرد. خیلی حرف نمی زد. به سختی می شد از او حرف کشید اما فهمیده بودم که اهل سیر است! او با مولای خود (عج) به گونه ای بود که گویی بارها به محضر حضرت رسیده است! برای همین هیچ گاه از او جدا نمی شدم. جعفر از وارسته ترین رزمندگان لشگر علی ابن ابی طالب (ع) بود. یک بار با هم به گلزار شهدا رفتیم. کنار یکی از قبور خالی نشست. بعد هم در حالی که حال معنوی عجیبی داشت وارد قبر شد و در قبر خوابید! به من گفت: «لطف کن و سنگ لحد برای من بچین! من هم حرفش را گوش دادم و روی او لحد چیدم.» ساعتی بعد لحد ها را برداشتم و با هم رفتیم. من به آن قبری که در محلی مشخص قرار داشت نگاه کردم و در دل گفتم: «خوش به حال شهیدی که جعفر در قبر او ساعتی را به مناجات خدا گذرانده.» از جعفر هر چه بگویم کم است. آنچه که در روایات ما از یک انسان کامل آمده در وجود او جمع شده بود. اوایل سال ۱۳۶۵ با هم راهی منطقه شدیم. در منطقه ی طلاییه مستقر شدیم. ایام ماه بود. در شب نیمه شعبان که روایات ما از آن به عنوان شب قدر یاد می کنند به خوبی استفاده کرد. تا صبح مشغول بود. او منتظر واقعی امام عصر (عج) بود. همیشه ذکر مولایش را بر زبان داشت. می دانست امام صادق (ع) فرمودند: «خوشا به حال شیعه قائم (عج) در زمان غیبت او، آنان که در غیبتش در انتظار می نشینند و در ظهورش از او اطاعت می کنند. آنان اولیای خدا هستند و خوف و حزنی ندارند.» حال و هوای جعفر شبیه مسافری بود که بار خود را بسته و عازم سفر است. او به هر جا رسید از ارتباطی بود که با مولایش امام زمان (عج) داشت.روز نیمه شعبان رنگ و روی او تغییر کرده بود. اما هر چه با او حرف می زدم در جوابم لبخند می زد.من می دانستم که او همه چیز را می داند اما معمولا حرفی نمی زد. فقط گفت: «همه را اطلاع دارم!» روز نیمه شعبان فرا رسید و جعفر عاشق تر از همیشه مشغول فعالیت بود. او در همان روز میلاد مولایش عیدی اش را گرفت و با بدنی خون آلود به دیدار مولایش رفت. من فراقش را نمی توانستم تحمل کنم. برای تشییع به قم آمدم. پدرش، که کوه صبر و استقامت و از شاگردان صدیق امام راحل بود، کلاس درس را تعطیل نکرد! چند قدمی به دنبال پیکر شهید آمد و به کلاس برگشت! ما به همراه جمعیت به گلزار رفتیم. آخرین قبر خالی برای جعفر در نظر گرفته شد. موقع تدفین کمی عقب تر آمدم و با تعجب به اطراف نگاه کردم! عجیب بود. جعفر در همان قبری دفن شد که بارها در آن خوابیده و به مناجات با خدا مشغول می شد! مرحوم آیت الله احمدی میانجی پدر گرامی جعفر نیز از علمای بزرگ معاصر قم و شاگرد بزرگترین اساتید حوزه نظیر آیت الله بهجت بودند. ایشان از کسانی بود که علمای قم اعتقاد داشتند مرتب به زیارت مولایش مشرف می شود. از چنان پدری چنین پسر بعید نیست. sapp.ir/ansarshohadaa Eitaa.com/ansarshohadaa
ماه رجب سرآغاز ورود به صراط مستقیم است. در کلام رسول خدا(ص) آمده که: «أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا، فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْیَأْتِ الْبَابَ.» در این حدیث شریف می توان علم را مترادف حکمت دانست و حکمت یعنی توحید ناب: <یُؤْتِی الْحِکْمَةَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثیرا>به تعبیر دیگر، این بیان قرآن یعنی «یعطی التوحید من یشاء». حکمت یعنی علم ریشه دار، و ریشه دارترین علوم در میان بشریت، علم توحید است. بعضی از علوم در مغز است و بعضی از علوم فقط سر زبان است و بعضی از علوم حال است، مقام نیست. اما بعضی از علوم، مقام هستند، آن هم در لایه ی اول؛ یعنی در اثر تکرار ملکه شده اند. اما بعضی علوم از ملکه شدن گذشته و جِبِلّی انسان شده اند. به این علوم جبلی که ذاتی انسان شده اند، حکمت می‌گویند. لذا حکیم به ریشه‌ دار‌ترین امور در وجود انسان مزین شده است، و این چیزی نیست جز فطرت توحیدی انسان که جوهره ی وجودی اوست. پس به هر علمی حکمت نمی‌گویند. لذا می‌فرماید: یا علی، من مدینه ی علم و یا به تعبیری «مدینة الحکمه» هستم. اما هر کسی اجازه ندارد به‌ این مدینه وارد شود. <وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها> این چه نصیحتی است که خدا در قرآن می فرماید که هرگاه به خانه وارد می شوید، از درب آن وارد شوید؟ در این مقام از دیوار وارد شدن اصلاً معنا ندارد، چرا که اصلاً دیواری برای این خانه وجود ندارد. این خانه یک حصار بسته است و به جز از درب آن راهی برای ورود نیست. لذا امر شده که از درب وارد شوید. این در، درب است. دارد که ماه ماه (ع) است. لذا هرچند در میان اهل الله ماه ماه (ص) است، ولی گویی رجب درب ورود به ماه شعبان است که ماه ولایت است. از همین روست که اغلب اذکار ماه رجب یا اذکار استغفاری است که بنده را آماده ی دریافت می نماید و یا اذکار توحیدی است. زیرا هر کس از درب ولایت وارد شود، می تواند به شهر حکمت وارد شود. و حکمت چیست؟ گویی شجره ی اهل بیت(ع)، شجره ی پیغمبر اکرم(ص) است. و بدین ترتیب انس دائمی با اهل بیت(ع) و مقام ولایت، انسان را به ولایت الهی یعنی ماه رمضان می رساند. بنابراین اگر کسی می خواهد تحت ولایت الله واقع شود، باید تحت ولایت اهل بیت(ع) واقع شود و باید از ولایت امیر المؤمنین(ع) آغاز کند. این گویی تبیین اسرار اعمال این سه ماه است. لذا در میان اهل معنا از اول ماه رجب که آغاز می‌شد، خود را آماده ی ورود به ماه شعبان و سپس ماه مبارک رمضان می نمودند و البته این همه مقدمه ای بود برای درک لیالی قدر. 📚 اسرار ماه رجب و و مناسک آن دفتر اول
سه ماه ، و روی هم ۹۰ روز است. از این ۹۰ روز، دهه ی آخر ماه رمضان را کم کنید، می شود ۸۰ روز. گویی انسان باید دو طی کند تا به دهه ی آخر ماه رمضان برسد که اوج بهره مندی انسان از مقام ولایت خودش و است: <إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْرِ>. این ۱۰ روز آخر گویی دهه ی بهره مندی از مقام (عج) و حضرت (س) است. این ۱۰ روز، زمان بهره مندی است. <وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ میقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعینَ لَیْلَةً وَ قالَ مُوسى لِأَخیهِ‌هارُونَ اخْلُفْنی فی قَوْمی وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبیلَ الْمُفْسِدینَ> خداوند می توانست بفرماید «و واعدنا موسی اربعین لیلة»، اما این گونه فرمود تا به من و شما بفهماند که اگر ۳۰ روز اول نبود، آن ۱۰ روز نتیجه‌ای نداشت. به تعبیر ما: «و واعدنا الانسان» به دو اربعین «و اتممنا» این دو اربعین، به دهه ی آخر ماه رمضان. یعنی هیچ کس نمی تواند از دهه ی آخر ماه رمضان بهره مند شود مگر آنکه این دو اربعین را به خوبی طی کند. اربعین اول ماه رجب و دهه ی اول ماه شعبان است و اربعین دوم بیست روز از ماه شعبان و بیست روز از ماه رمضان است. به این ترتیب انسان برای و ده روز آخر ماه رمضان لیاقت پیدا می کند. 📚 اسرار ماه رجب و و مناسک آن دفتر اول
دنیا را وحشت فراگرفته؛ وحشت از یک ویروس ؛ وحشت از مبتلا شدن و مُردن! اما باید مرتب شست، باید شست مرتب دست ها را ، تا مبتلا نشد! اما دریغ ! دریغ از ویروس های نفسانی؛ غافلیم و ترس و واهمه ایی نداریم! از مُردن جسم نگرانیم اما از مُردن روح غافل و بیخیال! چه بسا هم مُرده ایم و صرفا تحرّک داریم! ، و ، ۳ ماه ویژه برای شست و شوی روح است از ! ✍ ابراهیم نژاداحمد