eitaa logo
آن سوی مرگ
102هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
1 فایل
🌱در این کانال می‌خواهیم یاد مرگ باشیم تا نسبت به دلبستگی‌های دنیا بی‌رغبت و در مسیر بندگی سبک‌بال و زنده‌دل شویم. سفارش ختم صلوات: @khatm_ansuiemarg تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/1542980287Ce13ea53958
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 ✍ توصیف از زبان کسی که تجربه نزديک به مرگ داشته است: - شیاطین، بیشتر در چه جاهایی جمع میشدند؟ - همه جا بودند. و البته، اطراف آدم های زنده. اغلب، کنار شانه ها یا بالای سرشان. گاهی چنان به آدم‌ها نزدیک می‌شدند که انگار به زیر پوست آن‌ها نفوذ کرده اند. گاهی هم در مجاورت آدم‌ها، مانند توده‌ای زنبور، روی هم می نشستند؛ پس از مدتی، یکباره برمی‌خاستند و می رفتند. - لخت بودند؟ - لخت بودند. و بعضی، بی مو؛ بعضی پشمالو. مخصوصا موهای سر برخی از آن‌ها خیلی بلند بود. بلند و ژولیده. 🔹ادامه دارد... 📚 کتاب آن سوی مرگ ‌‌➥ @ansuiemarg_ir
🔴 ✍ توصیف از زبان کسی که تجربه نزديک به مرگ داشته است! : - شیاطین، بیشتر در چه جاهایی جمع میشدند؟ - همه جا بودند. و البته، اطراف آدم های زنده. اغلب، کنار شانه ها یا بالای سرشان. گاهی چنان به آدم‌ها نزدیک می‌شدند که انگار به زیر پوست آن‌ها نفوذ کرده اند. گاهی هم در مجاورت آدم‌ها، مانند توده‌ای زنبور، روی هم می نشستند؛ پس از مدتی، یکباره برمی‌خاستند و می رفتند. - لخت بودند؟ - لخت بودند. و بعضی، بی مو؛ بعضی پشمالو. مخصوصا موهای سر برخی از آن‌ها خیلی بلند بود. بلند و ژولیده. - چگونه حرکت می کردند؟ - هر دسته ای به یک روش حرکت می کردند. البته، همه باقدری فاصله از زمین. عده ای سُر می خوردند؛ جمعی مثل تمساح با حرکت دادن دست و پای کوچک شان می خزیدند؛ تعدادی می جهیدند و... - می توانستند حرف بزنند؟ صدا هایی بم و شبیه خِرخِر از دهان شان خارج می شد. دائم، چیزی سیاه و مایع مانند هم قی می‌کردند و روی بسیاری از آدم ها می‌ریختند. 📚 کتاب آن سوی مرگ ‌‌➥ @ansuiemarg_ir
🔴 ✍ توصیف از زبان کسی که تجربه نزديک به مرگ داشته است! : - شیاطین، بیشتر در چه جاهایی جمع می‌شدند؟ - همه جا بودنـد. و البتـه، اطراف آدم های زنده. اغلب، کنار شانه‌ها یا بالای سرشان. 🔹گاهی چنان به آدم‌‌ها نزدیک می‌شدند که انگار به زیر پوست آن‌ها نفوذ کرده‌اند. گاهی هم در مجاورت آدم‌ ها، مانند توده‌ای زنبور، روی هم می‌نشستند؛ پس از مدتی، یکباره بر می‌خاستند و می رفتند. - می توانستند حرف بزنند؟ صدا هایی بم و شبیه خِرخِر از دهان شـان خارج می شـد. دائـم، چـیـزی سیاه و مایع مانند هم قی می‌کردند و روی بسیاری از آدم‌ها می‌ریختند. 📚 کتاب آن سوی مرگ ‌‌➥ @ansuiemarg_ir
آن سوی مرگ
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ توصیف شیاطین از زبان کسی که تجربه‌ نزديک‌به مرگ داشته است: (شیاطین) در اند
. 🔻صورت های _صورت‌های‌شان چه جوری بود؟ بی‌نهایت زشت و ترسناک. معمولا، لایه ای شبیـه پوست چین خورده روی صـورت شـان دیـده مـی‌شــد. 🔻تا اندازه ای مانند پوست تمساح، ولی پر از دمل های چرکین. چشم های شان مثل دو حباب شیشه ای بود و به طرزی هراس آور می‌درخشید. دهان های عده ای از آن‌ها گشاد و عميق بود. بعضی، زبانی پهن و بعضی زبانی باریک و دراز داشتند. به طول سه تا هفت متر! 📗 آن سوی مرگ .
💢 انتقال به برزخ! 🔸پیرمردی در حال جان دادن بود با انواع و اقسام حیله ها دورش را گرفته بودند. برخی شبیه حیوانات ترسناک و حتی برخی از شیاطین شبیه نیمه برهنه بالای سر او به عشوه گری می پرداختند 🔸این پیرمرد که ظاهراً رابطه ای با نداشت هرچه میخواست خدا را صدا بزند نشد از دیدن آن چهره ها کرد و دست آخر هیچ کاری نتوانست انجام دهد. او به طرز بدی از دنیا رفت. 🔸این را از نحوه انتقال او توسط ملک الموت میشد فهمید. بعد از آن هم چندین بار این موجودات را دیدم که وارد شدند. همان لحظه می‌فهمیدم کسی در حال انتقال به برزخ است. 📚کتاب شنود ➥@ansuiemarg_ir