#حکایت
✍️پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم):
دو مرد در بیابانی میگذشتند یکی عابد و دیگری نافرمان. عابد چنان تشنه شد که دیگر توان راه رفتن نداشت و بر زمین افتاد. مرد نافرمان در تُنگی که همراه داشت کمی آب بود. به آن عابد که به زمین افتاده بود، نگاه کرد با خود گفت: به خدا قسم اگر این بندهی خوب از تشنگی بمیرد درحالیکه من آب به همراه دارم، هرگز به خیری از خدا نخواهم رسید و اگر این آب را به او بدهم، خودم از تشنگی هلاک میشوم.
درحالیکه مردد بود، ولی به خدا توکل کرد و تصمیمش را گرفت و از آن آب بهصورت او پاشید و باقیمانده آب را به او داد. عابد از جا درخواست و هر دو، راه بیابان را پیمودند.
در روز قیامت، آن مرد نافرمان را برای حسابرسی نگاه میدارند و فرمان میرسد که او را به آتش ببرند. فرشتگان او را به سوی دوزخ میبرند. در راه آن عابد را میبیند. میگوید: فلانی مرا میشناسی؟ عابد میگوید: تو کیستی؟ مرد نافرمان میگوید من فلانی هستم که در آن روز گذشتن از بیابان، تو را بر خود، ترجیح دادم. عابد میگوید: آری میشناسمت. پس به فرشتگان میگوید بایستید! فرشتگان میایستند و عابد میآید تا آنکه در توقفگاه حساب میایستد و پروردگار عزوجل را صدا میزند و میگوید: ای پروردگار من! تو خود میدانی که او به من نیکی کرده و چگونه در حق من ایثار کرده است. پروردگارا او را به خاطر من ببخش.
پس خداوند میفرماید: از او به خاطر تو گذشتم.
پس عابد میآید و دست برادرش را میگیرد و او را به بهشت میبرد.
#ایثار
🔴 منبع: میزان الحکمة، ج 1، ص 28-29
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📱 آدرس سایت و شبکههای اجتماعی
🆔 @anwartohid_ir
🌐 www.anwartohid.ir
◉✿ #موسسه_انوار_توحید ✿◉
--------------------------------------------------------------
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج