eitaa logo
ارشیو
152 دنبال‌کننده
4هزار عکس
8.2هزار ویدیو
124 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📗📗 کتاب بیست گفتار ، مجموعه ‏ای است مشتمل بر بیست سخنرانی متفکر شهید استاد مطهری است که بین سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۱ برای عموم ایراد شده است .این کتاب نیز همچون دیگر آثار استاد مطهری از بیانی روان و محتوایی غنی همراه با نکات بدیع برخوردار است ، ضمن اینکه مسائل مورد بحث ، مسائلی است که همواره برای جامعه اسلامی مطرح می‏باشد و اذهان‏ جستجوگر به دنبال پاسخهای مناسب برای آن مسائل هستند ، موضوعاتی نظیر: عدالت و تبعیض رابطه دین با علم نظر دین درباره دنیا فواید و آثار ایمان شداید و گرفتاری ها خودشناسی و خداشناسی سیره ائمه (ع) و...... @audio_ketab
کتاب صوتی "بیست گفتار" اثر استاد مطهری در 22 قسمت تهیه شده در رادیو سراسری با صدای @audio_ketab
Part22.mp3
6.14M
پایان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 داستان صوتی سیاحت غرب ▫️قسمت اول چرا گریه می کنید؟! های با شما هستم!!! مگر کر و کور شده اید که پاسخ مرا نمی دهید؟!! های با شما هستم... هر چه فریاد کردم کسی به من توجهی نکرد!! انگار اصلا مرا نمی بینند و صدایم را نمی شنوند!!! از این بی توجهی آنها سخت دلگیر شدم... 🆘 @Roshangari_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 داستان صوتی سیاحت غرب ▫️قسمت چهارم 🔺من اصلا راضی نیستم که او همراهم باشد! چرا که به شدت از او می ترسم... 🔺گفتم: اگر به دوراهی برسیم،راه منزل را میدانی؟ 🔺گفت:نمی دانم !! 🔺گفتم: من تشنه ام،در این نزدیکی ها آب هست؟ 🔺گفت:نمی دانم!! 🔺گفتم:پس چه میدانی که همراه من شده ای؟؟!! 🔺گفت:همینقدر میدانم که چون سایه ی تو از اول عمرت همراهت بوده ام و از تو جدایی ندارم!...مگر خدا کمکت کند که از دست من خلاص شوی !! 🔺گیر عجب دشمن آشکاری افتادم؟! 🆘 @Roshangari_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 داستان صوتی سیاحت غرب ▫️قسمت دوم قلبم در حال ترکیدن است!!! از وحشت زبانم بند آمده... چهره هایشان چنان کِدِر و خشمگین است،که آرزو می کنم هیچ چشمی آنها را نبیند!!! گرزهایشان را بلند کردند و آماده زدن شدند... 🆘 @Roshangari_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 داستان صوتی سیاحت غرب ▫️قسمت پنجم 🔺گفت: در آن مکان آب وجود دارد،اگر تشنه ای برویم آب بخوریم... 🔺در دل با خود گفتم: این ملعون از کجا به تشنگی من پی برد؟! نباید به حرفش گوش بدهم چون او ذاتاً دروغگوست... 🔺اما بی آب که درخت سبز نمی روید؟! 🔺از راه خارج شدیم و بعد از طی کردن مسیری سخت به آن درختان سبز رسیدیم......اما هیچ آبی در کار نیست!!! 🔺صدای قه قهه ی خنده هایش گوشم را آزار میدهد..... 🆘 @Roshangari_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 داستان صوتی سیاحت غرب ▫️قسمت ششم با هزار بدبختی خود را به راه کشیدم...دهانم زخم و دست و پایم بر اثرضربه های مرد چوب به دست شکسته است!! به یاد هادی افتادم و سخت گریه ام گرفته... این ملعون در بالای سرم ایستاده و به من می خندد!! 🆘 @Roshangari_ir
12.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 داستان صوتی سیاحت غرب ▫️قسمت هشتم راه پٌر از گِل و لَجن شد!! می بینم که در دو طرف راه تا چشم کار می کند،جانورانی هستند که بدن آنها به شکل انسان و صورتهایشان به شکل بوزینه است!!! وحشت وجودم را فرا گرفته،این چه سرزمینی ست؟؟! هادی فریاد زد: مبادا از راه خارج شوی که تا گردن در لَجن فرو می روی! 🆘 @Roshangari_ir