5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مولانا
حیلت رها کن عاشقا
#دکترایرجشهبازی
(1) حیلت رها کن، عاشقا، دیوانه شو، دیوانه شو!
و اندر دلِ آتش درآ، پروانه شو، پروانه شو!
(2) هم خویش را بیگانه کن، هم خانه را ویرانه کن!
وآنگه بیا با عاشقان همخانه شو، همخانه شو!
(3) رو سینه را چون سینهها، هفت آب شو از کینهها
وآنگه شرابِ عشق را پیمانه شو، پیمانه شو!
(4) باید که جمله جان شوی، تا لایقِ جانان شوی
گر سوی مستان میروی، مستانه شو، مستانه شو!
(5) آن گوشوارِ شاهدان همصحبتِ عارض شده
آن گوش و عارض بایدت، دُردانه شو، دُردانه شو!
(6) چون جانِ تو شد در هوا، ز افسانۀ شیرین ما
فانی شو و چون عاشقان افسانه شو، افسانه شو!
(7) تو لیلۀُ القبری، برو تا لیلۀُ القدری شوی
چون قدر مر ارواح را کاشانه شو، کاشانه شو!
(8) اندیشهات جایی رود، وآنگه تو را آنجا کشد
ز اندیشه بگذر چون قضا پیشانه شو، پیشانه شو!
(9) قفلی بُوَد میل و هوا، بنهاده بر دلهای ما
مفتاح شو، مفتاح را دندانه شو، دندانه شو!
(10) بنواخت نورِ مصطفی آن اُستُنِ حنّانه را
کمتر ز چوبی نیستی، حنّانه شو، حنّانه شو!
(11) گوید سلیمان مر تو را: بشنو لسانُ الطّیر را
دامیّ و مرغ از تو رمد، رو لانه شو، رو لانه شو!
(12) گر چهره بنماید صَنَم، پُر شو از او چون آینه
ور زلف بگشاید صَنَم، رو شانه شو، رو شانه شو!
(13) تا کی دوشاخه چون رُخی؟ تا کی چو بیذق کم تکی؟
تا کی چو فرزین کژ روی؟ فرزانه شو، فرزانه شو!
(14) شکرانه دادی عشق را از تُحفهها و مالها
هِل مال را، خود را بده، شکرانه شو، شکرانه شو!
(15) یک مدّتی ارکان بُدی، یک مدّتی حیوان بُدی
یک مدّتی چون جان شدی، جانانه شو، جانانه شو!
(16) ای ناطقه! بر بام و در تا کی روی؟ در خانه پَر!
نطقِ زبان را ترک کن، بی چانه شو، بی چانه شو!
(کلیات شمس، فروزانفر، غ 2131، هرمس، غ 1944 ؛ نسخۀ قونیه، غ 122 ؛ شفیعی، غ 779)
واژهها
بیت 1: حیلت: چارهجویی و حیلهگری // درآ: (فعل امر از درآمدن): وارد شو
بیت 3: هفت آب شُستن: (کنایه) به طور کامل و با نهایت دقت شُستن و تمیز کردن // را: (در مصراع دوم) برای
بیت 4: جمله: سراسر. به طور کامل
بیت 5: شاهد: زیبارو // همصحبت: همنشین // عارض: صورت و چهره // بایدت: تو را باید. برای تو لازم و بایسته است // دُردانه: مروارید بزرگ و گرانبها
بیت 6: در هوا شدن: ظاهراً کنایه از «به آسمان رفتن و تعالی یافتن» است. مطمئن نیستم
بیت 7: لیلۀُ القبر: شب اول که مُرده را در گور میگذارند و بسیار تاریک و هولناک است (کنایه) تیره و تار // لیلۀُ القدر: شبِ قدر که از نظر قرآن برابر با هزار ماه است و قرآن در آن شب نازل شده و شبی زیبا و مبارک است (کنایه) بسیار روشن و ارزشمند // قدر: شب قدر که ارواح در آن شب به زمین میآیند // مر ... را: برای // کاشانۀ ارواح: (کنایه) محلِ فرودآمدنِ روحها. جایگاهِ ارواح
بیت 8: پیشانه: مقدّم و پیشرو
بیت 9: میل: تمایل به گناهان // هوا: هَوَس // مِفتاح: کلید // دندانه: فرورفتگیها و برآمدگیهای کلید که درون قفل میچرخند و آن را باز میکنند.
بیت 10: نواختن: نوازش کردن // اُستُنِ حنّانه: ستونِ حنّانه. نگاه کنید به توضیحات // چوب: (استعاره) ستونِ حنّانه // حنّانه: ناله و زاریکننده
بیت 11: مر ... را: به // لسان الطّیر: زبانِ پرندگان. نگاه کنید به توضیحات // رمیدن: فرار کردن
بیت 12: نمودن: نشان دادن // صَنَم: بُت (استعاره) محبوبِ زیبارو // زلف گشودن: باز کردنِ مو
بیت 13: دوشاخه: (کنایه) دارای دو نوع حرکت // رُخ: از مهرههای شطرنج که میتواند به چپ و راست حرکت کند // بیذق: پیاده در بازی شطرنج که جز در حرکت اول، در بقیۀ حرکتها فقط یک خانه یک خانه پیش میرود // کمتک: کُند و ناتوان در حرکت کردن // فرزین: وزیر در بازی شطرنج که میتواند به همه طرف حرکت کند // کژ: کج. اُریب
بیت 14: را: به // تُحفه: هدیه // هل: (فعل امر از هشتن یا هلیدن) رها کن. ترک کن
بیت 15: ارکان: چهار عنصر // بُدی: بودی // جانانه: محبوب و معشوق. خدا
بیت 16: ناطقه: زبان // بر بام و در رفتن: (کنایه) در پیرامون و حواشی حقیقت سخن گفتن // در خانه پریدن: (کنایه) مستقیماً دربارۀ حقیقت سخن گفتن، یا به حقیقت رسیدن // نُطق: حرف زدن. سخن گفتن // بیچانه: (کنایه) بدون زبان. خاموش
#حیلت_رها_کن_عاشقا
#غزل_دیوان_شمس_مولانا
ادامه در فرستهی بعدی
🦋🦋
C᭄❁࿇༅══════┅─
@arayehha
┄┅✿░⃟♥️❃─═༅࿇࿇༅═─🦋🎶═
باز آمدم باز آمدم از پیش آن یار آمدم
در من نگر در من نگر بهر تو غمخوار آمدم
شاد آمدم شاد آمدم از جمله آزاد آمدم
چندین هزاران سال شد تا من به گفتار آمدم
آنجا روم آنجا روم بالا بدم بالا روم
بازم رهان بازم رهان کاینجا به زنهار آمدم
من مرغ لاهوتی بدم دیدی که ناسوتی شدم
دامش ندیدم ناگهان در وی گرفتار آمدم
من نور پاکم ای پسر نه مشت خاکم مختصر
آخر صدف من نیستم من در شهوار آمدم
ما را به چشم سر مبین ما را به چشم سر ببین
آنجا بیا ما را ببین کآنجا سبکبار آمدم
از چار مادر برترم وز هفت آبا نیز هم
من گوهر کانی بدم کاینجا به دیدار آمدم
یارم به بازار آمدهست چالاک و هشیار آمدهست
ور نه به بازارم چه کار وی را طلبکار آمدم
ای شمس تبریزی نظر در کل عالم کی کنی
کاندر بیابان فنا جان و دل افگار آمدم
#مولانا
- دیوان شمس
- غزلیات
- غزل شمارهٔ ۱۳۹۰
@arayehha
4_5807828702351854025.mp3
54.16M
💎 شرح مثنوی برای نوجوانان و جوان
♦️ جلسه اول
🌿 آدرس شعر:
مثنوی معنوی مولوی دفتر اول ابیات 1 الی 15
🌿 دیباچه مثنوی معنوی
🌿بیان شعر:
«بشنو از نی چون حکایت میکند
از جداییها شکایت میکند.»
💛 موضوعات
آداب کتاب خواندن
اهمیت شعر پارسی
جدا شدن از روح الهی
دریافت متناقض
#شرح_مثنوی
#مولانا
@arayehha
4_5827934999042591644.mp3
38.32M
💎 شرح مثنوی برای نوجوانان و جوانان
♦️ جلسه دوم
🌿 آدرس شعر:
مثنوی معنوی مولوی دفتر اول ابیات 15 الی 25
🌿دیباچه مثنوی معنوی
🌿بیان شعر:
«در غم ما روزها بیگاه شد
روزها با سوزها همراه شد»
💛 موضوعات
اهمیت کتاب مثنوی معنوی
عشق بعنوان طبیب
پیر
قطع کردن بند
#شرح_مثنوی
#مولانا
@arayehha
4_5866084023847094728.mp3
46.22M
💎 شرح مثنوی برای نوجوانان و جوانان
♦️ جلسه سوم
🌿 آدرس شعر:
مثنوی معنوی مولوی دفتر اول ابیات 26 الی 34
🌿دیباچه مثنوی معنوی مولوی
🌿بیان شعر:
«حضرت عشق بفرما که دلم خانه توست
سر عقل آمده آن بنده که دیوانه توست»
💛 موضوعات
قصص الانبیا قابل اثبات نیست
عشق الهی
سماع حالتی از رقص صوفیانه
علم النور
#شرح_مثنوی
#مولانا
@arayehha
«عُرس» یا سالگرد وفات #مولانا
۲٦ آذرماه روز وفات مولانا یا همان «عُرس» است.
مراسم روز #عرس همه ساله از اول تا هفدهم دسامبر در شهر #قونیه و در مزار مولانا برگزار میشود و علاقهمندان بسیاری از سراسر جهان به شهر قونیه سفر میکنند تا در این روز در کنار آرامگاه این شاعر جهانی باشند.
🔹مولانا جلالالدین محمد بلخی در ۵ جمادی الاخر سال ۶۷۲ وفات یافت؛ این روز را به سبب، وصال جاودانه مولانا با معشوق، روز عرس نامیدهاند. عرس در لغت به معنای نکاح و جشن عروسی است.
یاد این شاعر بزرگ گرامي
@arayehha
پیر_چنگی_و_چند_حکایت_دیگر_از_مثنوی_معنوی_مولوی_از_سید_صادق_گوهرین.pdf
2.92M
📘 «پیرچنگی»
و چند حکایت دیگر
از مثنوی #مولانا جلال الدین رومی
✍ به اهتمام : «سیدصادق گوهرین»
#۲۶آذر
#سالروز_درگذشت_مولانا
@arayehha
4_5775947370567041034.mp3
5.05M
یک شاخه گل _ برنامه شماره 395
شرح حال مولانا جلال الدین محمد بلخی + 👇
🎤خواننده: عبدالوهاب شهیدی
آواز: آخر این درد مرا نوبت درمان برسد
تصنیف/ضربی: دگر از بلبل شوریده نیاید نفسی
آهنگ: علینقی وزیری
دستگاه/مایه: دشتی
نوازندگان: یاحقی_شهناز_افتتاح
اشعار متن: #مولانا
گوینده: روشنک
#۲۶آذر
#سالروز_درگذشت_مولانا
@arayehha
بشنو از نی چون حكایت میكند
از جداییها شكایت میكند
#مولانا
سخن را از نی باید شنید، از آن كس كه نیست؛ آن كس كه هست از هواهای خود میگوید و حدیث نفس میكند و حكایت او شكایت از محرومیتها و ناكامیهای خاكی اوست. یا حكایت توفیقات وهمی و خیالی كه او را معجب و مغرور میكند و به جور و ستم وامیدارد.
اما آن كس كه بندبند وجودش را از هواهای خویش خالی كرده و چون نی لب خود بر لب معشوق نهاده و دل به هوای او و نفس او سپرده است، حكایتی دیگر و شكایتی دیگر دارد.
"حسین محی الدین الهی قمشه ای"
@arayehha