eitaa logo
کانال‌ رسمی رادیو‌اربعین‌با‌شما‌📻
11هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
2.8هزار ویدیو
83 فایل
کانال رسمی رادیو اربعین با شـما زیر نظر "موکب یاران مهدی عج" 💢بزرگترین کانال اطلاع‌رسانی "اربعین حسینی" پیاده روی اربعین |مواکب |حرم | آموزش لهجه عربی| ..) 💢پوشش مناسبت مذهبی بااجرای گویندگان 📲ارتباط با ادمین @Radio_1403 کد سامانه پیامکی ۳۰۰۰۱۱۹۵۹۵
مشاهده در ایتا
دانلود
مهمان گوینده فاطمه هادی‌ها نویسنده خانم خضرایی .mp3
زمان: حجم: 4.17M
خدا هست🖤 مهمان دختر دلش تنگ بود. شب ها با ناز و نوازش پدر می خوابید. صدای گریه هایش تا آسمان هم رسیده بود. مردان سرخ پوش با قهقه می‌گفتند:"داستان پدر به آخر رسید است،گریه را تمام کن!" دخترک در گوش عمه گفت :"پدرم می آید خودش قول داده ." پدر سر زده مهمان خرابه شد. انگار رقیه جان طاقت دیدن مهمان را نداشت. گوینده خانم فاطمه هادی‌ها نویسنده خانم مونا سادات خضرایی @arbaeen_ba_shoma
کشته ی دور از وطن.mp3
زمان: حجم: 2.45M
کشته ما را کشتهٔ دور از وطن یابن الشبیب روضه خوانی کن برای جدّ من یابن الشبیب اشک میریزم برای لحظه ای که مانده بود سر به روی نیزه، رویِ خاک؛ تن یابن الشبیب تا که غارت شد عقیقش، شک ندارم میرسید- ناله هایِ "وا حسینا" از یمن یابن الشبیب با خبر بود از چنین داغی که وقتِ احتضار گفت: "لا یومَ کیومکْ" را حسن(ع) یابن الشبیب ضربهٔ شمشیر می آمد پس از زخم ِ زبان بعد از آن دشنام و حرف بد زدن یابن الشبیب ابتدا "خدّ التریب" و انتها "شیبُ الخضیب" دُور تا دُورش ملائک لطمه-زن یابن الشبیب تار و پودش سخت نیزه خورد و در گودال شد- وقتِ غارت؛ پاره پاره پیرهن یابن الشبیب نعلِ تازه پایِ مرکَب را قویتر میکند نامرتّب شد سراپایِ بدن یابن الشبیب مهربان بود و پذیرایِ هزاران زخم شد پیکرش شد عاقبت با خون کفن یابن الشبیب عمه جانم رفت و از داغ اسارت سالهاست کاملا سربسته میگویم سخن یابن الشبیب بی برادر، بی پسرها، بی برادرزاده ها پیر شد از یک شبه تنها شدن...یابن الشبیب رفت با داغِ عزیزانش پس از کوفه به شام سخت بود اینگونه ماندن در وطن یابن الشبیب! : مرضیه عاطفی : معصومه حیدری فرد @arbaeen_ba_shoma
از زبان حضرت رقیه(س)....mp3
زمان: حجم: 1.22M
زخم هایم همه اش گشته مداوا مثلاً چشم کم سوی من امشب شده بینا مثلاً آمدی تا که تو همبازی دختر بشوی باشد ای رأس حنا بسته تو بابا مثلاً… …مثلاً خانه مان شهر مدینه است هنوز و تو برگشته ای از مسجد و حالا مثلاً… …کار من چیست ؟ نشستن به روی زانوی تو… کار تو چیست ؟ بگو …شانه به موها مثلاً… یا بیا مثل همان قصه که آن شب گفتی تو نبی باشی و من، ام ابیها مثلاً جسم نیلی مرا حال، تو تحویل بگیر مثل آن شب که نبی فاطمه اش را مثلاً... : محمد علی کردی : معصومه حیدری فرد @arbaeen_ba_shoma
مینویسم_حسین_ع.wav
حجم: 4M
مینویسم حسین (ع) ، میخونم کربلا سر و سامانمو درمونم کربلا به حق فاطمه (س) ، بنویس اسم منو فی یوم الاربعین میون زائرا خامس آل عبا ماه شبای تاری قدمت رو به روی چشم دلم میزاری از محبت و عطوفت به خدا سرشاری آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری :فاطمه طهماسبی جلیانی @arbaeen_ba_shoma
از زبان حضرت رباب(س).mp3
زمان: حجم: 2.55M
مگه من مادرِ چندتا پسرم که کشتنت؟ قربون دندونای شیریت برم که کشتنت هنوزم بعضی شبا خواب می‌بینم شیر می‌خوری هنوزم نمی‌شینه تو باورم که کشتنت هی می‌گفتم به خودم، عصای دستم اصغره پیر شدم، منو سر مزار جدّش می‌بره کاش می‌شد یه‌بار دیگه موی تو رو شونه کنم می‌میرم اگه یه شب گونه‌هاتو بو نکنم مثل یه قرآنِ جیبی بودی تو دست بابات رفتی من فقط می‌گفتم که خدا پُشت‌ و پنات یه دلم می‌گفت اینا به پستی عادت دارن یه دلم می‌گفت یه‌ذرّه که مروّت دارن مگه این بچه که رو دست باباش تاب می‌خوره بیشتر از یه قاشق چای‌خوری آب می‌خوره؟ لبای کوچیکتو به‌هم نزن، کشتی منو آخرین سرباز این خانواده، تو هم برو الهی هیشکی تو آغوش باباش شهید نشه الهی هیچ مادری تو دنیا ناامید نشه شما که به برق سکه‌های کوفه دل‌خوشین خودتون بچه ندارین مگه؟ بچه می‌کشین؟ هی می‌گن گریه نکن، داره می‌سوزه جیگرم هیشکی حالمو نمی‌فهمه، بابا یه مادرم هرکی خواست بخونه از من توی روضه یا کتاب اولش آه بکشه، بعد بگه بیچاره رُباب حرمله، غذای من یه عمره خون جیگره من نمی‌گذرم ازت، خدا هم از تو نگذره : حامد عسکری : معصومه حیدری فرد @arbaeen_ba_shoma
از زبان امام سجاد(ع).mp3
زمان: حجم: 2.4M
پیش چشمم تو را سر بریدند دست‌هایم ولی بی‌رمق بود بر زبانم در آن لحظه جاری «قل اعوذ برب الفلق» بود گفتی: آیا کسی یار من نیست؟ قفل بر دست و دندان من بود لحظه ای تب امانم نمی‌داد بی‌ تو آن خیمه زندان من بود کاش می‌شد که من هم بیایم در سپاهت علمدار باشم کاش تقدیرم از من نمی‌خواست تا که در خیمه بیمار باشم ماندم و در غروبی نفسگیر روی آن نیزه دیدم سرت را ماندم و از زمین جمع کردم پاره های تن اکبرت را ماندم و تا ابد دادم از کف طاقت و تاب بعد از ابالفضل ماندم و ماند کابوس یک عمر خوردن آب بعد از ابوالفضل ماندم و بغض سنگین زینب تا ابد حلقه زد بر گلویم ماندم و دیدم افتاده در خاک قاسم آن یادگار عمویم گفتم ای کاش کابوس باشد گفتم این صحنه شاید خیالی است یادم از طفل شش ماهه آمد یادم آمد که گهواره خالی است پیش چشمم تو را سر بریدند دست‌هایم ولی بی‌رمق بود بر زبانم در آن لحظه جاری «قل اعوذ برب‌الفلق» بود : افشین علاء : معصومه حیدری فرد @arbaeen_ba_shoma
جامانده های کرب و بلا.mp3
زمان: حجم: 1.44M
شنیده بود که این‌بار باز دعوت نیست کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق! اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست غمی است در دل جامانده ‌های کرب‌وبلا که هرچه هست، یقین دارم از حسادت نیست میان ما که نرفتیم و رفته‌ها، شاید تفاوتی‌ست در آغاز و در نهایت نیست همیشه آن‌که نرفته است، بی‌قرارتر است همیشه آن‌که نرفته است، کم‌سعادت نیست و آن کسی که در این راه اهل دل باشد مدام اهل گله کردن و شکایت نیست خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد نباید این‌همه دل‌دل کند که فرصت نیست شاعر: گوینده: @arbaeen_ba_shoma
42.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عشق حسین ابن علی بر جان نشسته مهرش بر آن دلهای با ایمان نشسته فریاد هل من ناصر او را شنیدیم در خون شناور پیکرش را باز دیدیم عزم سفر کردیم تا یاری نماییم آن زینبش را باز دلداری نماییم با کاروان عشق او حرکت نمودیم نی خسته و آزرده بل دلبسته بودیم پیر و جوان و عاشقان در راه بودند از دشمن و خوف و خطر آگاه بودند دست لعین دشمنان را خوانده بودیم از نینوا اهریمنان را رانده بودیم با کاروان کربلا دل همسفر بود موکب به موکب مورد لطف و نظر بود موکب به موکب میرود این کاروانها گریان از این ماتم زمین و آسمانها ما هجرت خویش از نجف آغاز کردیم در هر عمودی نغمه ای را ساز کردیم به به در ایوان نجف دل تازه میگشت شور و شعف در جانِ بی اندازه میگشت ما قطره ای کوچک میان راه بودیم از شوق و ذوق این سفر آگاه بودیم دل چون کبوتر شوق دیدار حرم داشت ارباب دلها با همه لطف و کرم داشت با پا که نه، همچون کبوتر می پریدیم موکب به موکب تا به مقصد می رسیدیم دریایی از عشق و امید و شور بودیم بُعد مسافت بود و ما مهجور بودیم در هر قدم از راه دلها تازه میشد دل پر ز شور و وصف بی اندازه میشد در هر عمودی خستگی از یاد میرفت گویا سوار مرکبی چون باد میرفت انگار زینب در میان کاروان بود شوق حسین ابن علی آرام جان بود .... گوینده: @arbaeen_ba_shoma
بارانی از غزل.mp3
زمان: حجم: 1.45M
هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد نسیم یک سبد آیینه در بغل دارد خوشا به حال نسیمی که با تمام وجود دخیل بر علم پرچم و کتل دارد خوشا به حال خیالی که در حرم مانده است و هر چه خاطره دارد از آن محل دارد به یاد چایی شیرین کربلایی‌ها لبم حلاوت اهلا من العسل دارد چه ساختار قشنگی شکسته است خدا درون قالب شش گوشه یک غزل دارد بگو چه شد که من این قدر دوستت دارم بگو محبت ما ریشه در ازل دارد غلامتان به من آموخت در میانه خون که رو سیاهی ما نیز راه حل دارد شاعر: گوینده: @arbaeen_ba_shoma
26.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو را هر قدر عطر یاس و ابریشم بغل کرده مرا صدها برابر غصه و ماتم بغل کرده زمستان می رسد گلدان خالی حسرتش این است: چرا شاخه گل مهمان خود را کم بغل کرده؟ چه ذوقی می کند انگشترم وقتی که میبیند عقیقی که برآن نام تو را کندم بغل کرده شاعر: گوینده: @arbaeen_ba_shoma
20.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک اربعین ز داغ، دل مضطرم شکست یک اربعین، سرشک به چشم ترم شکست یک اربعین مدام به ما خنده کرده اند با رفتن تو حرمت اهل حرم شکست در کل عمر بال و پرم بودی ای حسین در زیر اسب ماندی و بال و پرم شکست وقتی که روی پیکر تو پا گذاشتند دیدم که استخوان تنت در برم شکست با دیدن تو یاد از آن کوچه کرده ام آنجا که از لگد، کمر مادرم شکست ای یار از خرابه مپرسی ز خواهرت آندم که قلب طفل، به دور و برم شکست من دست بسته بودم و از روی بام ها سنگم زدند و مثل سر تو سرم شکست : 💔 تو  خودت از سر نی خوب تماشا کردی که چه بر زینب غمخوار چهل روز گذشت گوینده: @arbaeen_ba_shoma
نوای عشق.mp3
زمان: حجم: 913.3K
‌ چو از جان پیش پای عشق سر داد سرش بر نی نوای عشق سر داد به روی نیزه و شیرین‌زبانی! عجب نبود ز نی شکرفشانی اگر نی پرده‌ای دیگر بخواند نیستان را به آتش می‌کشاند سزد گر چشم‌ها در خون نشینند چو دریا را به روی نیزه بینند شگفتا بی‌سر و سامانی عشق! به روی نیزه سرگردانی عشق! ز دست عشق در عالم هیاهوست تمام فتنه‌ها زیر سر اوست : قیصر امین پور : معصومه حیدری فرد @arbaeen_ba_shoma