eitaa logo
کانال‌ رسمی رادیو‌اربعین‌با‌شما‌📻
7.7هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
81 فایل
کانال رسمی رادیو اربعین با شـما زیر نظر "موکب یاران مهدی عج" 💢بزرگترین کانال اطلاع‌رسانی "اربعین حسینی" (پیاده روی اربعین ، مواکب، ...) 💢پوشش مناسبت مذهبی بااجرای گویندگان 📲ارتباط با ادمین @Aliranjbarshaban 👈ادمین تبادلات @majnon_al_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
ناخدا حسین(علیه السلام).wav
4.94M
خدا هست🖤 ناخدا حسین(علیه السلام) صدای هیاهو بر پا بود. جمعیت فوج فوج موج موج وارد کشتی می شدند. کشتی بزرگی بود، اما چه طور عالمی در آن جا داده می شدند. من هم با ترس و لرز خودم را چپاندم. مگر می شود این کشتی در خشکی به راه افتد. خورشید می تابید و زمین سرخ می شد. کشتی به راه افتاد صدایی زیبا بلند شد. به کشتی نجات حسین خوش آمدید. کشتی در دریایی ازخون عاشقان به راه افتاده بود. :مونا سادات خضرایی : معصومه حیدری فرد @arbaeen_ba_shoma
علی تاتی. علی اصغر باقری. مونا سادات خضرایی .aac
1.19M
خدا هست🖤 به نام خدای علی اصغر علی تاتی نباتی تاتی نباتی... علی خوشگلم چه زود راه افتادی مادر. مادر تا سرش را برگرداند تا بابا را در بین جمعیت صدا بزند. علی در موج جمعیت به وسط دریا رفت. صدای ضجه های مادر در موکب ها شنیده می شد. مادردر ودلش پیش عمو عباس بود. مادر با گریه گفت:(( عمو عباسم، علی من هم مثل علی خودتان شیر خوار است.)) روز سوم جلوی صحن عمو عباس پیدایش کرد. علی با لپ های گلی در آغوش زنی عرب شیر می خورد. زن سه روز بود که دو پسرداشت. :مونا سادات خضرایی : علی اصغر باقری : فاطمه هادیها @arbaeen_ba_shoma
نوای عشق.mp3
913.3K
‌ چو از جان پیش پای عشق سر داد سرش بر نی نوای عشق سر داد به روی نیزه و شیرین‌زبانی! عجب نبود ز نی شکرفشانی اگر نی پرده‌ای دیگر بخواند نیستان را به آتش می‌کشاند سزد گر چشم‌ها در خون نشینند چو دریا را به روی نیزه بینند شگفتا بی‌سر و سامانی عشق! به روی نیزه سرگردانی عشق! ز دست عشق در عالم هیاهوست تمام فتنه‌ها زیر سر اوست : قیصر امین پور : معصومه حیدری فرد @arbaeen_ba_shoma
کشته ی دور از وطن.mp3
2.45M
کشته ما را کشتهٔ دور از وطن یابن الشبیب روضه خوانی کن برای جدّ من یابن الشبیب اشک میریزم برای لحظه ای که مانده بود سر به روی نیزه، رویِ خاک؛ تن یابن الشبیب تا که غارت شد عقیقش، شک ندارم میرسید- ناله هایِ "وا حسینا" از یمن یابن الشبیب با خبر بود از چنین داغی که وقتِ احتضار گفت: "لا یومَ کیومکْ" را حسن(ع) یابن الشبیب ضربهٔ شمشیر می آمد پس از زخم ِ زبان بعد از آن دشنام و حرف بد زدن یابن الشبیب ابتدا "خدّ التریب" و انتها "شیبُ الخضیب" دُور تا دُورش ملائک لطمه-زن یابن الشبیب تار و پودش سخت نیزه خورد و در گودال شد- وقتِ غارت؛ پاره پاره پیرهن یابن الشبیب نعلِ تازه پایِ مرکَب را قویتر میکند نامرتّب شد سراپایِ بدن یابن الشبیب مهربان بود و پذیرایِ هزاران زخم شد پیکرش شد عاقبت با خون کفن یابن الشبیب عمه جانم رفت و از داغ اسارت سالهاست کاملا سربسته میگویم سخن یابن الشبیب بی برادر، بی پسرها، بی برادرزاده ها پیر شد از یک شبه تنها شدن...یابن الشبیب رفت با داغِ عزیزانش پس از کوفه به شام سخت بود اینگونه ماندن در وطن یابن الشبیب! : مرضیه عاطفی : معصومه حیدری فرد @arbaeen_ba_shoma
از زبان حضرت رقیه(س)....mp3
1.22M
زخم هایم همه اش گشته مداوا مثلاً چشم کم سوی من امشب شده بینا مثلاً آمدی تا که تو همبازی دختر بشوی باشد ای رأس حنا بسته تو بابا مثلاً… …مثلاً خانه مان شهر مدینه است هنوز و تو برگشته ای از مسجد و حالا مثلاً… …کار من چیست ؟ نشستن به روی زانوی تو… کار تو چیست ؟ بگو …شانه به موها مثلاً… یا بیا مثل همان قصه که آن شب گفتی تو نبی باشی و من، ام ابیها مثلاً جسم نیلی مرا حال، تو تحویل بگیر مثل آن شب که نبی فاطمه اش را مثلاً... : محمد علی کردی : معصومه حیدری فرد @arbaeen_ba_shoma
مینویسم_حسین_ع.wav
4M
مینویسم حسین (ع) ، میخونم کربلا سر و سامانمو درمونم کربلا به حق فاطمه (س) ، بنویس اسم منو فی یوم الاربعین میون زائرا خامس آل عبا ماه شبای تاری قدمت رو به روی چشم دلم میزاری از محبت و عطوفت به خدا سرشاری آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری :فاطمه طهماسبی جلیانی @arbaeen_ba_shoma
از زبان حضرت رباب(س).mp3
2.55M
مگه من مادرِ چندتا پسرم که کشتنت؟ قربون دندونای شیریت برم که کشتنت هنوزم بعضی شبا خواب می‌بینم شیر می‌خوری هنوزم نمی‌شینه تو باورم که کشتنت هی می‌گفتم به خودم، عصای دستم اصغره پیر شدم، منو سر مزار جدّش می‌بره کاش می‌شد یه‌بار دیگه موی تو رو شونه کنم می‌میرم اگه یه شب گونه‌هاتو بو نکنم مثل یه قرآنِ جیبی بودی تو دست بابات رفتی من فقط می‌گفتم که خدا پُشت‌ و پنات یه دلم می‌گفت اینا به پستی عادت دارن یه دلم می‌گفت یه‌ذرّه که مروّت دارن مگه این بچه که رو دست باباش تاب می‌خوره بیشتر از یه قاشق چای‌خوری آب می‌خوره؟ لبای کوچیکتو به‌هم نزن، کشتی منو آخرین سرباز این خانواده، تو هم برو الهی هیشکی تو آغوش باباش شهید نشه الهی هیچ مادری تو دنیا ناامید نشه شما که به برق سکه‌های کوفه دل‌خوشین خودتون بچه ندارین مگه؟ بچه می‌کشین؟ هی می‌گن گریه نکن، داره می‌سوزه جیگرم هیشکی حالمو نمی‌فهمه، بابا یه مادرم هرکی خواست بخونه از من توی روضه یا کتاب اولش آه بکشه، بعد بگه بیچاره رُباب حرمله، غذای من یه عمره خون جیگره من نمی‌گذرم ازت، خدا هم از تو نگذره : حامد عسکری : معصومه حیدری فرد @arbaeen_ba_shoma
از زبان امام سجاد(ع).mp3
2.4M
پیش چشمم تو را سر بریدند دست‌هایم ولی بی‌رمق بود بر زبانم در آن لحظه جاری «قل اعوذ برب الفلق» بود گفتی: آیا کسی یار من نیست؟ قفل بر دست و دندان من بود لحظه ای تب امانم نمی‌داد بی‌ تو آن خیمه زندان من بود کاش می‌شد که من هم بیایم در سپاهت علمدار باشم کاش تقدیرم از من نمی‌خواست تا که در خیمه بیمار باشم ماندم و در غروبی نفسگیر روی آن نیزه دیدم سرت را ماندم و از زمین جمع کردم پاره های تن اکبرت را ماندم و تا ابد دادم از کف طاقت و تاب بعد از ابالفضل ماندم و ماند کابوس یک عمر خوردن آب بعد از ابوالفضل ماندم و بغض سنگین زینب تا ابد حلقه زد بر گلویم ماندم و دیدم افتاده در خاک قاسم آن یادگار عمویم گفتم ای کاش کابوس باشد گفتم این صحنه شاید خیالی است یادم از طفل شش ماهه آمد یادم آمد که گهواره خالی است پیش چشمم تو را سر بریدند دست‌هایم ولی بی‌رمق بود بر زبانم در آن لحظه جاری «قل اعوذ برب‌الفلق» بود : افشین علاء : معصومه حیدری فرد @arbaeen_ba_shoma
من و اربعین حسینی .mp3
11.28M
من و اربعین حسین.! چشماتو ببند خیال کن که با زائرایی چشماتو ببند...... چشمهایم را می‌بندم و ویزای عشق می‌گیرم! از ميان سیل انسان‌هایی می‌گذرم که مرزها برایشان مفهومی ندارد. بعد از مرز گویا وارد مدینه فاضله ای می،شوم که آرزوی دیرینه‌ی بشریت است! اینجا در مسیر کربلا، واژه‌ها گُر گرفته‌اند. کلمات معنایی دیگر یافته‌اند. معنایی که مرزهای ادبیات را شکافته و قالب و معنا درهم آمیخته شده است. اینجا محبت دادنی نیست، گرفتنی نیست، بخشیدنی است. اینجا خستگی معنا ندارد. بوی عشق تمامی هوا و فضا را پر کرده است. اینجا مردمانی دارد، از جنس بلور که تپش قلبهاشان دیدنی است! تو را مهمان سفره هایی می‌کنند که همه دار و ندارشان را در آن ریخته اند. آنها ثمره‌ی یک سال تلاش خود را طی چند روز بخشیده‌اند و لبخند می‌زنند! اینجا دیگ‌هایی زده‌اند، همه با شعله‌ی عشق گرم است. اینجا قلب‌ها حاضرند و غیبت ندارند. هر کس، هر چه دارد، در طبقی از اخلاص چیده و به التماس می بخشد. منتی ندارند که بماند، منت هم می‌کشند تا جرعه آبی، شربتی، لقمه نان و خرمایی تورا مهمان کنند. دخترکی خرد رقیه نام، با لبخندی بهشتی، دامن تورا می‌کشد و آویزان چادرت می‌شود تا تو از سر ترحم هم شده، شبی مهمان‌شان باشی.... #زهرا _کرمانی نژاد #فاطمه_هادیها 💚 رادیو اربعین با شما ،همراه با دلدادگان عاشق اربعینی👇 @arbaeen_ba_shoma
هدایت شده از #دل گویه ها
الشام ،کرمانی. نژاد ،هادیها_1.mp3
7.35M
الشام الشام الشام و حرم بسته شد و فصل جدید اسارت‌ها رقم خورد... السلام علیک یا زینب کبری! السلام علیک یا عقیلة العرب! السلام ای اسوه‌ی همه آزادگان عالم! سلام؟!... سلام که نه! خداحافظ ای دختر علی و فاطمه! واای براین دنیا! اف بر این روزگار و افسوس بر این روز‌ها و شب‌های ناتمام اسارت! آه از دلی که آرام ندارد و سر و سینه‌ای که بی امان کوبیده می‌شود، در غم اولاد زهرا سلام الله علیها. نمی‌دانم چطور خورشید تابِ تابیدن دارد و مهتاب تاب ماندن؟ چرا هر لحظه این مصائب سخت‌تر می‌شود و دردهایم افزون‌تر؟ و در این میانه چه طاقتی دارد و چه صبری، مهدی صاحب الزمان! آیا وقت آن نرسیده که ایشان حیدری بپوشند و ذوالفقار از نیام بیرون بکشند؟ نه خدایا غلط گفتم و اشتباه فرض کردم! آیا وقت آن نرسیده که اذهان بشری از بستر غفلت و شهوت بیرون بیاید و چشم‌هایش را بر واقعیت واقعی باز کنند؟ در کدام دروغ مجازی سیر می‌کردیم و بر کدامین صفحه‌ی نمایش خانگی، تئاتر خواب‌زدگی می‌دیدیم که بار دیگر ریسمان و زنجیر اسارت، بر ناموس خون خدا بسته شد؟ آیا نمی‌دانیم این خاندان روی ناموس‌شان تعصب دارند؟ حاضرند دست بدهند و جان و سر قربان کنند برای حفظ حریمِ ‌این حرم! هیچ ندارم بگویم و هیچ نمی‌دانم چه بگویم . فقط استغفار می‌کنیم و والعصر می‌خوانیم و صبر می‌جَوِیم تا امر امام‌مان برسد. به امید آن روزی که جان بر کف بگوییم: «سلام فرمانده...سلام ...! https://eitaa.com/h_d1011