eitaa logo
کانال‌ رسمی رادیو‌اربعین‌با‌شما‌📻
7.6هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
82 فایل
کانال رسمی رادیو اربعین با شـما زیر نظر "موکب یاران مهدی عج" 💢بزرگترین کانال اطلاع‌رسانی "اربعین حسینی" (پیاده روی اربعین ، مواکب، ...) 💢پوشش مناسبت مذهبی بااجرای گویندگان 📲ارتباط با ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
پرچم، باد، گنبد.wav
5.02M
به نام خدای حسین 🏴🏴 پرچم، باد، گنبد باد هوهو می خواند. باد عاشق پرچم سرخ روی گنبد بود. حیف که گاهی نمی توانست کنار پرچم باشد. باد در گوش های پرچم روی گنبد گفت:((می خواهم همه بفهمند که عاشق نام روی قلبت هستم.)) پرچم سرخ در هوا چرخید و گفت تا ابد راز این عشق را به همه می گویم. باد هو هو کنان نوای یا حسین گرفته بود. :مونا سادات خضرایی : معصومه حیدری فرد @arbaeen_ba_shoma
20.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◼️◾️ ◾️ تو کیستی با یک ارتباط با افراد آنها را متحول می‌کنی، گاهی انقدر اثر آتشین داری که حتی فرستادگانت هم مثل خودت متحول می‌کنند وقتی مسلم بن عقیل علیه الرحمة به کوفه رفت از نفسهای آن سفیر حبیب ابن مظاهر کربلایی شد و حبیب هم مسلم بن عوسجه را کربلایی کرد. حبیب به قبیله خود رفت و با تبلیغ مؤثر، نود نفر را کربلایی کرد جان! آنقدر ارتباطت قوی و مؤثر است که هر کس با یارانت و با یارانِ یارانت و با یارانِ یارانِ یارانت و با ... هم ارتباط بگیرد از کرم بی نهایتت بی بهره نخواهد بود تو کیستی نویسنده : ملیحه شاپوری نژاد گوینده : ربابه بلاغی @arbaeen_ba_shoma
پرچم، باد، گنبد.wav
5.02M
به نام خدای حسین 🏴🏴 پرچم، باد، گنبد باد هوهو می خواند. باد عاشق پرچم سرخ روی گنبد بود. حیف که گاهی نمی توانست کنار پرچم باشد. باد در گوش های پرچم روی گنبد گفت:((می خواهم همه بفهمند که عاشق نام روی قلبت هستم.)) پرچم سرخ در هوا چرخید و گفت تا ابد راز این عشق را به همه می گویم. باد هو هو کنان نوای یا حسین گرفته بود. :مونا سادات خضرایی : معصومه حیدری فرد @arbaeen_ba_shoma
ناخدا حسین(علیه السلام).wav
4.94M
خدا هست🖤 ناخدا حسین(علیه السلام) صدای هیاهو بر پا بود. جمعیت فوج فوج موج موج وارد کشتی می شدند. کشتی بزرگی بود، اما چه طور عالمی در آن جا داده می شدند. من هم با ترس و لرز خودم را چپاندم. مگر می شود این کشتی در خشکی به راه افتد. خورشید می تابید و زمین سرخ می شد. کشتی به راه افتاد صدایی زیبا بلند شد. به کشتی نجات حسین خوش آمدید. کشتی در دریایی ازخون عاشقان به راه افتاده بود. :مونا سادات خضرایی : معصومه حیدری فرد @arbaeen_ba_shoma
علی تاتی. علی اصغر باقری. مونا سادات خضرایی .aac
1.19M
خدا هست🖤 به نام خدای علی اصغر علی تاتی نباتی تاتی نباتی... علی خوشگلم چه زود راه افتادی مادر. مادر تا سرش را برگرداند تا بابا را در بین جمعیت صدا بزند. علی در موج جمعیت به وسط دریا رفت. صدای ضجه های مادر در موکب ها شنیده می شد. مادردر ودلش پیش عمو عباس بود. مادر با گریه گفت:(( عمو عباسم، علی من هم مثل علی خودتان شیر خوار است.)) روز سوم جلوی صحن عمو عباس پیدایش کرد. علی با لپ های گلی در آغوش زنی عرب شیر می خورد. زن سه روز بود که دو پسرداشت. :مونا سادات خضرایی : علی اصغر باقری : فاطمه هادیها @arbaeen_ba_shoma
نوای عشق.mp3
913.3K
‌ چو از جان پیش پای عشق سر داد سرش بر نی نوای عشق سر داد به روی نیزه و شیرین‌زبانی! عجب نبود ز نی شکرفشانی اگر نی پرده‌ای دیگر بخواند نیستان را به آتش می‌کشاند سزد گر چشم‌ها در خون نشینند چو دریا را به روی نیزه بینند شگفتا بی‌سر و سامانی عشق! به روی نیزه سرگردانی عشق! ز دست عشق در عالم هیاهوست تمام فتنه‌ها زیر سر اوست : قیصر امین پور : معصومه حیدری فرد @arbaeen_ba_shoma
مهمان گوینده فاطمه هادی‌ها نویسنده خانم خضرایی .mp3
4.17M
خدا هست🖤 مهمان دختر دلش تنگ بود. شب ها با ناز و نوازش پدر می خوابید. صدای گریه هایش تا آسمان هم رسیده بود. مردان سرخ پوش با قهقه می‌گفتند:"داستان پدر به آخر رسید است،گریه را تمام کن!" دخترک در گوش عمه گفت :"پدرم می آید خودش قول داده ." پدر سر زده مهمان خرابه شد. انگار رقیه جان طاقت دیدن مهمان را نداشت. گوینده خانم فاطمه هادی‌ها نویسنده خانم مونا سادات خضرایی @arbaeen_ba_shoma
کشته ی دور از وطن.mp3
2.45M
کشته ما را کشتهٔ دور از وطن یابن الشبیب روضه خوانی کن برای جدّ من یابن الشبیب اشک میریزم برای لحظه ای که مانده بود سر به روی نیزه، رویِ خاک؛ تن یابن الشبیب تا که غارت شد عقیقش، شک ندارم میرسید- ناله هایِ "وا حسینا" از یمن یابن الشبیب با خبر بود از چنین داغی که وقتِ احتضار گفت: "لا یومَ کیومکْ" را حسن(ع) یابن الشبیب ضربهٔ شمشیر می آمد پس از زخم ِ زبان بعد از آن دشنام و حرف بد زدن یابن الشبیب ابتدا "خدّ التریب" و انتها "شیبُ الخضیب" دُور تا دُورش ملائک لطمه-زن یابن الشبیب تار و پودش سخت نیزه خورد و در گودال شد- وقتِ غارت؛ پاره پاره پیرهن یابن الشبیب نعلِ تازه پایِ مرکَب را قویتر میکند نامرتّب شد سراپایِ بدن یابن الشبیب مهربان بود و پذیرایِ هزاران زخم شد پیکرش شد عاقبت با خون کفن یابن الشبیب عمه جانم رفت و از داغ اسارت سالهاست کاملا سربسته میگویم سخن یابن الشبیب بی برادر، بی پسرها، بی برادرزاده ها پیر شد از یک شبه تنها شدن...یابن الشبیب رفت با داغِ عزیزانش پس از کوفه به شام سخت بود اینگونه ماندن در وطن یابن الشبیب! : مرضیه عاطفی : معصومه حیدری فرد @arbaeen_ba_shoma
از زبان حضرت رقیه(س)....mp3
1.22M
زخم هایم همه اش گشته مداوا مثلاً چشم کم سوی من امشب شده بینا مثلاً آمدی تا که تو همبازی دختر بشوی باشد ای رأس حنا بسته تو بابا مثلاً… …مثلاً خانه مان شهر مدینه است هنوز و تو برگشته ای از مسجد و حالا مثلاً… …کار من چیست ؟ نشستن به روی زانوی تو… کار تو چیست ؟ بگو …شانه به موها مثلاً… یا بیا مثل همان قصه که آن شب گفتی تو نبی باشی و من، ام ابیها مثلاً جسم نیلی مرا حال، تو تحویل بگیر مثل آن شب که نبی فاطمه اش را مثلاً... : محمد علی کردی : معصومه حیدری فرد @arbaeen_ba_shoma