💠 کرامتی از حضرت علیاصغر علیه السلام😭😭
🔻آیه الله العظمی مرعشی نجفی میفرمودند:
هر سال شب هفتم محرم در یک ساعت مشخصی یک تاجری میآمد و خمس مالش را حساب میکرد ، یک سال محرم شب هفتم رسید و این شخص نیامد ، سال بعدش دوباره همان روز و همان ساعت آمد.
ایشان میفرمود که من بهش گفتم چرا سال گذشته نیامدی؟
گفت آلمان برای تجارت رفته بودم ، در آنجا کارم گرفت و در همانجا ماندم ، دیدم نزدیک محرم است و هیچ خبری در شهر نیست و اصلاً برنامهای برای عزاداری امام حسین علیه السلام نیست. رفتم کنسولگری ایران و گفتم شما برنامه روضه دارید؟ گفتند که ما امسال کسی را از ایران دعوت نکردیم ، بهشون گفتم من صدای خوبی دارم میشود شبها اینجا بیایم و یک زیارت عاشورا بخوانم یک روضهای بخوانم و دور هم دیگر جمع بشویم و اینجا روضه بخوانیم؟ گفتند که مشکلی ندارد شما روضه را بخوان ما هم شرایط جلسه را آماده میکنیم.
میگفت شب اول محرم شد در جلسه ده نفر بودیم شب دوم صد نفر و تا شب هفتم محرم کل کنسولگری پر شده بود و یک جمعیت زیادی برای روضه آمده بود و در شب هفتم یک روضه مفصلی خواندیم و همه خیلی گریه کردند. بعد از اینکه جلسه تمام شد و خواستم از جلسه بیرون بیایم یک خانم آلمانی جلوی در ایستاده بود، گفت که شما روضه را میخواندید؟ گفتم بله من میخواندم ، گفت: کسی از شما از دنیا رفته بود؟ همسرتون یا بچه شما از دنیا رفته بود که اینطور داد میزدید و گریه میکنید؟ من الان یک ساعت است که جلوی در ایستادم تا علت این نالههای شما را بپرسم.
آقای روضه خوان برایش تعریف کرد و گفت: ما یک نوه پیغمری داشتیم که مردم برای او نامه نوشتند بیا و حاکم ما باش ، او هم با زن و بچه به سمت عراق حرکت کرد ، زمانی که به عراق رسیدند راه را بر او بستند ، مسیر اب را هم بر آنها بستند و یکی یکی آنها را به شهادت رساندند این آقا یک بچه شش ماههای هم داشت که تشنه بود و مادرش دیگر شیر نداشت تا به او بدهد، این آقا این بچه را گرفت برد به میدان تا به او آب بدهند ولی تیر سه شعبه بر گلوی او زدند،
این آقا باب الحوائج است، آن خانم سوال کرد که باب الحوائج یعنی چی؟
گفتم یعنی اگر کسی مشکلی داشته باشد و به او بگوید ، هر جای عالم که باشد مشکل او را حل میکند ، آن گفت یعنی منم که مسیحی هستم اگر حاجتی داشته باشم حاجت من را براورده میکند؟ گفت بله، شروع کرد به گریه کردن و گفت: من یک بچه پنج ساله فلج دارم اگر تا سال دیگر شفا گرفت همین شب هفتم محرم تمام چرخیهای شیرفروش اینجا را جمع میکنم و به همه شیر میدهم.
این آقا گفت از او سوال کردم که چرا شیر میخواهی بدهی؟ گفت مگه شما نگفتی که مادرش شیر نداشت و شیر او خشک شده بود؟ بخاطر همین من شیر میدهم. این صحبت گذشت و هر دو رفتند
آقای مداح میگوید: فردا شب آمدم و دیدم دور کنسولگری پر از چرخهای شیر فروشی هست سوال کردم که شما چرا اینجا آمدید؟ گفتند که یک خانمی تمام شیرهای ما را خریده است و ما به اینجا آمدیم تعجب کردم رفتم داخل مجلس دیدم که آن خانم وارد مجلس شده و دائم این ذکر را میگوید: یا باب الحوائج یا علیاصغر و همینطور گریه میکند.
تا من را دید بلند شد و به سمت من آمد و گفت: تو گفتی شفا میده ولی چرا نگفتی زود شفا میده، دیشب وقتی جلسه اینجا تمام شد به خانه رفتم امدم در را باز کنم دیدم بچهام کنار پنجره ایستاده است از حال رفتم ، همسایهها به کمک من آمدند بلندم کردند و بالا بردند ، همسایهها را بیرون کردم بچهام را بغل کردم گفتم چه اتفاقی افتاده؟
گفت: تو که رفتی یک اقایی داخل خانه آمد، از این عکس مسیح زیباتر بود، نشست گفت پسرم بلند شو ، گفتم من فلج هستم نمی تونم بلند بشم گفت من بهت میگم بلند شو ، گفت چطوری؟
فرمودند که یک یاحسین بگو و بلند بشو ، تا گفتم یا حسین پاهام قوت گرفت بلند شدم.
📚به نقل از حجت الاسلام دارستانی
🔊شما رسانه شهدا باشید
🔰علمدار کمیل
شهید ابراهیم هادی ↙️
༻⃘⃕❀༅⊹━┅┄༻⃘⃕❀
☘️ سفارشی از حضرت امام باقر (علیه السلام)
🖌 حضرت سه بار تکرار کردند که برای دیگران ، پشت سرشان دعا کن تا روزی برایتان سرازیر شود.
✍️ و علَيكَ بالدعاءِ لإخوانِكَ بظَهْرِ الغَيبِ فإنّهُ يَهِيلُ الرِّزقَ .
🖌 بر تو باد به دعا کردن برای برادرانت (از اهل ایمان) در غیاب آنها ، زیرا که این کار روزی را سرازیر میکند.
📙 [بحار الأنوار : 76 / 60 / 14 ]
#حدیث
#روزی
📸 آیتالله میرباقری: مؤمن باید اول صبح که بر میخیزد همّت و فکرش این باشد که کجای اردوگاه ولی خدا خالی است، خودش را در آنجا حاضر کند.
🔹اگر این آمادگی و حالت انتظار وجود داشت انسان به نصرت ولی خدا موفق میشود، همینکه حضرت پرچم برداشت چنین شخصی آماده است؛ چون همه کارهایش را انجام داده است؛ نه اینکه وقتی جنگ شروع شد تازه به فکر نماز و روزههای قضا و به فکر قرضهایش باشد!
🔹حالا که سیدالشّهدا علیهالسلام به میدان آمده، وقت نماز قضا خواندن نیست؛ اینها را باید قبلاً میخواندی.
❇️معارفی از دعای عهد
اللَّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلَى دَعْوَتِهِ وَ ارْحَمِ اسْتِكَانَتَنَا بَعْدَهُ
پروردگارا و پیغمبر اکرمت حضرت محمّد صلّی اللّه علیه و آله را شاد و مسرور گردان به دیدار او و پیروانش که دعوت حضرتش را اجابت کردند و ای خدا بر حال زار پریشان ما بعد از او ترحّم فرما
🔹رفیق
اولین کسی که از ظهور خوشحال میشه ،
شخص پیامبر اسلام هستش
و هر که برای خشنودی و شادی پیامبر تلاش کنه ، پیامبر از دستش خوشحال میشه
و هر کس را کن پیامبر از او خوشحال باشه ، خدا از دست او خوشحال میشه
پس برای اینکه
هم خدا
هم پیامبر
ازت خوشحال باشند
برای فرج حضرت صاحب الزمان دعا کن....
#امام_زمان
حسین حقیقی دعای عهد.mp3
زمان:
حجم:
10.11M
🔊 صوت دعای #دعای_عهد
با نوای حسین حقیقی
حجت الاسلام کاشانیKashani-14030425-KodamHosayn-10-Hkashani_Com.mp3
زمان:
حجم:
38.36M
🎙 #سخنرانی_کامل
📋 کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟ – فصل چهارم؛ قسمت دهم
📆 دوشنبه ۲۵ تیرماه ۱۴۰۳؛ مصادف با روز تاسوعای حسینی
▪️ هیئت محترم بضعة الرسول سلام الله علیها
🔸 در این جلسه مباحث زیر مطرح شده است:
▫️ تعلقات ما در تشخیص ما اثر دارد
▫️ آیا شیوخ مقدس نما امام حسین علیه السلام را کشته اند؟
▫️ صورت بندی مسئله به نفع خود
▫️ دوره غیبت دوره احتیاط است
▫️ دروغ گفتن قربة الی الله!
▫️ خرج کردن امام حسین علیه السلام برای دیگران!
▫️ امام باقر علیه السلام در مواجهه با داغدار
▫️ روضه و توسّل به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام
#حامد_کاشانی 🎤
حجت الاسلام کاشانیKashani-14030425-KodamHosayn-11-Hkashani_Com.mp3
زمان:
حجم:
31.38M
🎙 #سخنرانی_کامل
📋 کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟ – فصل چهارم؛ قسمت یازدهم
📆 دوشنبه ۲۵ تیرماه ۱۴۰۳؛ مصادف با شب عاشورای حسینی
▪️ هیئت محترم ریحانة النبی سلام الله علیها
🔸 در این جلسه مباحث زیر مطرح شده است:
▫️ خطرِ تعلق خاطر
▫️ «نیّت خوب» کافی نیست
▫️ نباید به خودمان نگاه کلامی داشته باشیم
▫️ بحثی به نام "زمینه سازی ظهور"
▫️ روضه وداع با امام سجّاد علیه السلام
#حامد_کاشانی🎤
...........
#پ.ن:
عَسَىٰ رَبُّكُمۡ أَن يَرۡحَمَكُمۡۚ وَإِنۡ عُدتُّمۡ عُدۡنَاۚ وَجَعَلۡنَا جَهَنَّمَ لِلۡكَٰفِرِينَ حَصِيرًا
...........
بر قتلِ تو فقیهِ دروغین بداد رأی
ای کشته ی شیوخِ مقدس نما حسین
.
#شهادت_امام_حسن (علیه السلام)
#مرثیه_خوانی
واقعاً چقدر باید بر مظلومیت کریم اهل بیت(علیهمالسلام) گریست که در خانه نیز امنیت نداشت! خانه و همسری که باید محل آرامش و امنیت هر مردی باشد....امام کاسۀ آب یا شیری از جُعده گرفت و نوشید و هنگامی که احساس مسمومیت نمود، نگاهی به جعده انداخت و فرمود:«ای دشمن خدا مرا مسموم کردی! به خدا که دیگر همسری چون من نخواهی یافت و آن فاسق به عهد خویش با تو وفا نخواهد کرد!...در اطراف بالین امام(علیهالسلام) برادران و خواهران و فرزندان وی جمع بودند؛ حضرت گاه نگاهی به حسین(علیهالسلام) گاه به زینب(سلامالله علیها) گاه به عباس(علیهالسلام) و فرزندانش که به زودی یتیم میشدند میانداخت...اثر زهر در بدن امام(علیهالسلام) چنان کاری بود که وقتی حال وی به وخامت گذاشت طشتی آوردند و حضرت لختههای خون را برگرداند. با اینکه در پیرامون او برادران، برادرزادهها و بستگان بودند خواهر تحمل این وضع را نداشت. مادرانِ با محبتی چون امالبنین(سلاماللهعلیها)، ام سلمه(سلاماللهعلیها) و عمهها همچون صفیه(سلاماللهعلیها) بودند که او را دلداری دهند؛ اما غروب عاشورا در کربلا در کنار جسم برادرش حسین(علیهالسلام) هیچ کس نبود که زینب(سلاماللهعلیها) سر بر سینۀ او گذارد و گریه کند...
شد از غم دو طشت دلم طشت پر زخون
خون جگر مدام فرو ریزد از عیون
در حیرتم به زینب مضطر چه ها گذشت
آن دم که اوفتاد نگاهش برآن دو طشت
یک طشت را زخون جگر دید لالهگون
یک طشت را بدید در آن ریش پُر زخون
یک طشت را بدید پُر از پارۀ جگر
یک طشت را بدید در آن رأس چون قمر
(صغیر اصفهانی)
📓(قهرمانی نژاد، 1389، 127)
قهرمانی نژاد شایق، بهاءالدین، (1389). مصائب اهل بیت(علیهمالسلام)، روضههای صحیح اهل بیت(علیهمالسلام)، تهران:بینالملل.
#امام_حسن_علیه_السلام
#روضه_امام_حسن
.👇
مرثیه امام حسن علیه السلام.m4a
زمان:
حجم:
6.32M
مرثیه امام حسن مجتبی(علیه السلام)
.
#اصحاب
#جُون
#بیستم_محرم
به خاکسپاری بدن خوش بوی جُون ،غلام سه معصوم علیهم السلام
هنگامى كه جُون روى زمين افتاد، امام حسين عليهالسلام سراو را به دامن گرفت وبلند بلند گريست، ودست مبارک برسر وصورت جون كشيد وفرمود: "اللهم بيّض #وجهه و طيّب #ريحه و احشره مع محمد و #آل_محمد عليهم السلام"
بارالها رويش راسفيد و بويش راخوش فرما و باخاندان عصمت محشورش نما.
📚 منابع:
منتخب التواريخ ص۳۱۱
وسيلةالدارين ص۱۱۵
جُون ِ سیاه بود و ز حق روشنا گرفت
با نور آل فاطمه روحش جلا گرفت
با نیّت غلامی اولاد مرتضی
آمد به بیت حیدر و رنگ خدا گرفت
وقتی که بار معرفتش رفت تا سماء
از رب ، مقام نوکر آل عبا گرفت
در خانه ی سه حجّت ایزد به افتخار
شد کاسه لیس و مرتبت اولیا گرفت
مویش که شد به خدمت آل علی سپید
در کربلا ز سرخی خونش حنا گرفت
ده روز بین مقتل خود شد رها و بعد
بوی خوش از دعای شه کربلا گرفت
رنگ سپید وعطر خوش و حشر ِبا حسین
او این سه را ز حضرت خیرالنسا گرفت
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.