eitaa logo
آرشیو مطالب(سخنرانی)
2.1هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
47 فایل
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 https://eitaa.com/joinchat/2017460411C29baaffe93 تعرفه وتبلیغات👇🏼👇🏼👇🏼👇🏼 @kianatv ─┅═ ༅✤ ⃟ ⃟ ‌✤༅═┅─ #کانال_آرشیو_مطالب_سخنرانی #احادیث_روایات_صوت_متن_سخنرانی @archive_mataleb_sokhanrani
مشاهده در ایتا
دانلود
💎حوادث سوریه وعراق بعد از خروج سفیانی حدیث امام باقر عليه‌السلام ، در ادامه، حوادث بعد از خروج سفیانی را تا حمله به عراق، نیز به اجمال، ذکر می کند: ... ثُمَّ يَخْتَلِفُونَ عِنْدَ ذَلِكَ عَلَى ثَلَاثِ رَايَاتٍ رَايَةِ الْأَصْهَبِ وَ رَايَةِ الْأَبْقَعِ وَ رَايَةِ السُّفْيَانِيِّ فَيَلْتَقِي السُّفْيَانِيُّ بِالْأَبْقَعِ فَيَقْتَتِلُونَ وَ يَقْتُلُهُ السُّفْيَانِيُّ وَ مَنْ مَعَهُ ثُمَّ يَقْتُلُ الْأَصْهَبَ ثُمَّ لَا يَكُونُ لَهُ هِمَّةٌ إِلَّا الْإِقْبَالَ نَحْوَ الْعِرَاقِ وَ يَمُرُّ جَيْشُهُ بِقِرْقِيسَا فَيَقْتَتِلُونَ بِهَا فَيَقْتُلُ مِنَ الْجَبَّارِينَ مِائَةَ أَلْفٍ وَ يَبْعَثُ‏ السُّفْيَانِيُّ جَيْشاً إِلَى الْكُوفَةِ وَ عِدَّتُهُمْ سَبْعُونَ أَلْفاً فَيُصِيبُونَ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ قَتْلًا وَ صَلْباً وَ سَبْياً فَبَيْنَا هُمْ كَذَلِكَ إِذْ أَقْبَلَتْ رَايَاتٌ مِنْ قِبَلِ خُرَاسَانَ تَطْوِي الْمَنَازِلَ طَيّاً حَثِيثاً وَ مَعَهُمْ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ ... .[8] ... در اين زمان، سه پرچم در مقابل هم مى‏ايستند: لشکر نظامی اصهب، ابقع، سفيانى. در ابتدا سفيانى با ابقع مى‏جنگد و او و همراهانش را كشته و به دنبال آن اصهب را هلاك مى‏كند. پس از آن تمام هم و غم سفیانی، حمله به عراق است. سپاهيانش را به قرقيسيا (نزدیک شهر دیرالزور سوریه) مى‏رساند و در آنجا هم به جنگيدن مى‏پردازد. در اين جنگ صد هزار نفر از جباران و ستمگران كشته مى‏شوند. پس از آن سفيانى، لشکر نظامی هفتاد هزار نفری را به سوى كوفه گسيل مى‏دارد ... و در این میان و در هنگام حمله سفیانی به عراق، لشکریانی از خراسان (ایران) برای دفع حمله سفیانی، به سرعت عازم عراق و کوفه خواهند شد که در میان آنها، اصحاب قائم و امام عصر نیز حضور دارند ... . بنابراین، ترتیب "حوادث بعد از خروج سفیانی"، از کتاب الغیبۀ نعمانی به نقل از امام باقر، چنین خواهد بود: 12. سفیانی در کنار دو پرچم مخالف در سوریه، آشکار خواهد شد (ثم يختلفون عند ذلك على ثلاث رايات راية الأصهب و راية الأبقع و راية السفياني) 13. سفیانی، معارضین، ابقع و حاکم سوریه، اصهب را به قتل می رساند و بر تمام گروه های درگیر در سوریه، پیروز خواهد شد (فيلتقي السفياني بالأبقع فيقتتلون، فيقتله السفياني و من تبعه ثم يقتل الأصهب) 14. آنگاه قصد حمله به عراق، را در سر می پروراند (ثم لا يكون له همة إلا الإقبال نحو العراق) 15. در میانه حمله به عراق، در منطقه قرقیسیا در نزدیکی شهر دیرالزور سوریه، سفیانی به جنگ با دشمنان شیعه، می‏پردازد (يمر جيشه بقرقيسياء فيقتتلون بها فيقتل بها من الجبارين مائة ألف) 16.سفیانی به عنوان آخرین حاکم سوریه، لشکری هفتاد هزار نفری را به کوفه، اعزام می کند که به قتل و کشتار مردم کوفه، مشغول خواهند شد (و يبعث السفياني جيشا إلى الكوفة و عدتهم سبعون ألفا فيصيبون من أهل الكوفة قتلا و صلبا و سبيا) 17. در این بین و هنگام قتل و کشتار مردم کوفه توسط لشکر سفیانی، ایرانیان زمینه ساز ظهور لشکر سید خراسانی، وارد عراق خواهند شد که در میان آنها، اصحاب امام عصر نیز حضور دارند (فبينا هم كذلك إذ أقبلت رايات من قبل خراسان و تطوي المنازل طيا حثيثا و معهم نفر من أصحاب القائم)
💎منجی امّت تنها اوست امام امیرالمؤمنین علی صلواة الله علیه: وَ بِمَهدِیّنا تَنْقَطِعُ الْحُجَجُ، خاتِمَةُ الأئِمَّةِ وَ مُنْقِذُ الاُمَّةِ وَ غایَةُ النُّورِ وَ مَصْدَرُ الأُمُورِ؛ با حضرت مهدی علیه السلام، حجت‌ها گسسته و تمام می‌شود. اوست پایان بخش امامان و نجات بخش امّت و نهایت نور و روشنی و سر رشته امور. همه جا پر زجلوه رخ توست در نهان بودنت، هویدایی عالَمی بهر دیدنت بی تاب از چه از پرده در نمی آیی؟ 📕مروج الذهب، ج۱، ص ۳۳. ▪️‌‌دوستان خود را از فیض این پست بهره مند سازید و نشر دهید ▪️ایـن کانال را بـه دوســتان خـود معــرفی کنید‌ ‌
💎 پیامبر خدا صلی الله علیه و آله: إنَّ اللهَ خَلَقَ یَومَ خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ مِائَةَ رَحمَةٍ کُلُّ رَحمَةٍ طِباقُ ما بَینَ السَّماءِ وَالأَرضِ فَجَعَلَ مِنها فِی الأَرضِ رَحمَةً فَبِها تَعطِفُ الوالِدَةُ عَلیٰ وُلدِها وَالوَحشُ وَالطَّیرُ بَعضُها عَلیٰ بَعضٍ وَأَخَّرَ تِسعاً وَتِسعینَ فَإِذا کانَ یَومُ القیامَةِ أَکمَلَها بِهٰذِهِ الرَّحمَةِ. ۰.خداوند روزی که آسمان‌ها و زمین را آفرید، صد رحمت بیافرید که هر یک از آنها میان زمین و آسمان را پر می‌کند و یکی را در زمین قرار داد که بوسیله آن مادر به فرزند محبت می‌کند و حیوانات وحشی و پرندگان به یکدیگر مأنوسند و نودونه رحمت را نگه داشته و همین که روز قیامت شود این یک رحمت را نیز بر آن می‌افزاید. 📕 نهج الفصاحه ص۷۸۱ ▪️‌‌دوستان خود را از فیض این پست بهره مند سازید و نشر دهید ▪️ایـن کانال را بـه دوســتان خـود معــرفی کنید‌ ‌
❌ ممانعت محمد بن عبدالوهاب (مؤسس وهابیت) از صلوات محمد بن عبدالوهاب ، موسس فرقه وهابیت ، به صراحت صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) را ممنوع کرد و با انجام دادگان این عمل برخورد می کرد : احمد زینی دحلان (إمام الحرمين، ومفتي و فقيه شافعی ها در زمانش) در کتاب خود می نویسد : و او(محمد بن عبدالوهاب) مردم را از صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه وآله ) نهی کرد و اگر کسی هم صلوات می فرستاد ، اذیت می کرد و از صلوات بر آن حضرت در شب جمعه و بلند صلوات فرستادن بر روی مناره ها نیز منع کرد و اگر کسی این عمل را انجام می داد او را اذیت و به شدت عقوبت می کرد تاجائی که مردی نابینا که موذن خوش صدایی و فرد صالح بود ، او را از صلوات بر پیامبر بر روی مناره بعد از اذان نهی کرد ولی به او نرسید و او (بعد از اذان بر روی مناره) بر پیامبر صلوات می فرستاد ، پس دستور به قتل آن موذن را داد و او را کشتند و گفت : 📛بدرستی که لذت برنده در خانه خطا کاری یعنی شخص زنا کار در محل فساد و فحشاء ، گناهش کمتر از کسی است که بر پیامبر بر روی مناره صلوات بفرستد.❌❌❌❌ 📘الدرر السنية فی الرد علی الوهابیة: ص108و109 حال سوالاتی از وهابیان و اتباع محمد بن عبدالوهاب: 1⃣طبق آیه ۵۶ سوره احزاب اولین صلوات بر رسول الله را "خدا و ملائکه اش" فرستاده اند : إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَي النَّبِيِّ، يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً این عمل یکی از محبوب ترین اعمال نزد خداست پس چرا محمدبن عبدالوهاب از این عمل نفرت دارد⁉️ 2⃣خدا در آیه فوق مومنان را به صلوات بر رسول الله امر می کند، پس چرا وی مانع این عمل می شود⁉️ 3⃣ او بر اساس چه مبنایی قائل به حرمت صلوات شده و چنین تعبیر زشتی به کاربرده است ، در حالی همان گونه که عرض شد اولین صلوات فرستنده خدا و ملائکه اش بودند ، و در حالیکه در کتبی که ادعای قبول آن را دارند با روایات صحیح السند برای صلوات ثواب های بی نظیری ذکر شده است⁉️ ▪️‌‌دوستان خود را از فیض این پست بهره مند سازید و نشر دهید ▪️ایـن کانال را بـه دوســتان خـود معــرفی کنید‌ ‌
بسند صحیح عن مفضل الجعفی قال الصادق منه السلام: ...يا مفضّل : الناصبة اَعداؤكم والمقصّرة أعداؤنا ؛ لأنّ الناصبة تُطالبكم أن تقدّموا علينا أبا بكر وعُمر وعثمان ولا يعرفوا مِن فضلنا شيئاً، والمُقصِّرة قد وافقوكم على البراءة ممّن ذكرنا وعرفوا فضلنا وحقّنا فأنكروه وجحدوه، وقالوا: هذا ليس لهم لأنّهم بشرٌ مثلنا، وقد صدقوا أنّنا بشرٌ مثلهم إلّا أنّ الله بما يُفوّضُه إلينا مِن أمره ونهيه فنحن نفعل بإذنه… 📕عوالم العلوم و بحار الانوار از هدایة الکبری ص۴۳۱ به سند صحیح از مفضل جعفی که گوید امام صادق منه السلام فرمودند: ...ای مفضل فرقه ناصبه دشمنان شما هستند و فرقه مقصره «منکرین فضائل» دشمنان ما هستند زیرا ناصبه از شما می‌خواهد. که مقدم بدارید ابابکر و عمر و عثمان «لعنهم الله» بر ما ، درحالیکه چیزی از فضائل مولا نمی‌دانند ولی مقصره موافقند با شما در برائت از آنان ، و میشناسند فضائل و حقوق ما را اما انکار و جحد میورزند و می‌گویند : «این ها برای آنان نیست زیرا بشری هستند مثل ما» راست گفتند ما بشر هستیم اما خداوند از امر و نهیش به ما واگذار کرده است پس به اذن او انجام میدهیم الْمُفَضَّلُ:يَا مَوْلَايَ إِنَّ الْغَالِيَ مَنْ ذَكَرَ أَنَّكُمْ أربابا [أَرْبَابٌ‏] عِنْدَ الشِّيعَةِ مِنْ دُونِ اللَّهِ قَالَ وَيْحَكَ يَا مُفَضَّلُ: مَا قَالَ: أَحَدٌ فِينَا إِلَّا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ سَبَإٍ وَ أَصْحَابُهُ الْعَشَرَةُ الَّذِينَ حَرَّقَهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ فِي النَّارِ بِالْكُوفَةِ وَ مَوْضِعُ إِحْرَاقِهِمْ يُعْرَفُ بِصَحْرَاءِ الْأُخْدُودِ وَ كَذَا عَذَّبَهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ بِعَذَابِ اللَّهِ وَ هُوَ النَّارُ عَاجِلًا وَ هِيَ لَهُمْ آجِلًا وَيْحَكَ يَا مُفَضَّلُ إِنَّ الْغَالِيَ فِي مَحَبَّتِنَا نَرُدُّهُ إِلَيْنَا وَ يَثْبُتُ وَ يَسْتَجِيبُ وَ لَا يَرْجِعُ وَ الْمُقَصِّرَةَ تَدْعُوهُ إِلَى الْإِلْحَاقِ بِنَا وَ الْإِقْرَارِ بِمَا فَضَّلَنَا اللَّهُ بِهِ فَلَا يَثْبُتُ وَ لَا يَسْتَجِيبُ وَ لَا يَلْحَقُ بِنَا لِأَنَّهُمْ لَمَّا رَأَوْنَا نَفْعَلُ أَفْعَالَ النَّبِيِّينَ قَبْلَنَا مِمَّا ذَكَرَهُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ وَ قَصَّ قِصَصَهُمْ وَ مَا فَرَضَ إِلَيْهِمْ مِنْ قُدْرَتِهِ وَ سُلْطَانِهِ حَتَّى خُلِقُوا وَ أُحْيُوا وَ رُزِقُوا وَ أَبْرَؤُوا الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ نَبَّؤُوا النَّاسَ بِمَا يَأْكُلُونَ وَ يَشْرَبُونَ وَ يَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِهِمْ وَ يَعْلَمُونَ مَا كَانَ وَ مَا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ سَلَّمُوا إِلَى النَّبِيِّينَ أَفْعَالَهُمْ وَ مَا وَصَفَهُمُ اللَّهُ وَ أَقَرُّوا لَهُمْ بِذَلِكَ وَ جَحَدُوا بَغْياً عَلَيْنَا وَ حَسَداً لَنَا عَلَى مَا جَعَلَهُ اللَّهُ لَنَا وَ فِينَا وَ مَا أَعْطَاهُ اللَّهُ لِسَائِرِ النَّبِيِّينَ وَ الْمُرْسَلِينَ وَ الصَّالِحِينَ وَ ازْدَادَنَا مِنْ فَضْلِهِ مَا لَمْ يُعْطِهِمْ إِيَّاهُ. 📕الهداية الكبرى ص432
ترجمه ✍مفضّل: گفتم‌:ای آقای من!غالی در نزد شیعه کسی است که می‌گوید شما پروردگارهائی هستید غیر از خدا 💎امام صادق علیه السلام فرمودند:وای به حال تو ای مفضّل! این سخن را درباره ما کسی نگفت مگر عبد الله بن سبأ و ده نفری که سوزانید آن‌ها را امیرالمؤمنین به آتش در کوفه و موضع سوزانیدن ایشان معروف است به صحرای احد عشر یعنی صحرای یازده نفری و چنین عذاب کرد ایشان را امیر المؤمنین به عذاب خدا و آن آتش نقد دنیا است و این عذاب بعد از تمام شدن مدّت دنیا در قیامت هم برای ایشان هست. خوشا به حال تو رحمت بر تو باد ای مفضّل! غلوّ کننده در دوستی ما را برمی‌گردانیم او را به سوی خودمان پس ثابت در دین می‌شود و اجابت می‌کند ما را و برمی‌گردد و مقصّر را می‌خوانیم او را به ملحق شدن ایشان به ما و اقرار کردن به آن‌چه که برتری داده است خدا ما را به آن پس ثابت نمی‌ماند و اجابت نمی‌کند و برگشت نمی‌کند و به ما ملحق نمی‌شود زیرا که چون می‌بینند ایشان ما را که کارهای پیغمبران را می‌کنیم که پیش از ما بودند از کسانی که خدا یاد کرده است آن‌ها را در کتاب خود و حکایت کرده است حکایت‌های ایشان را و آن‌چه را که به آن‌ها تفویض کرده از قدرت خود و حجّت و سلطنت خود تا این‌که آفریدند و روزی دادند و زنده کردند و میرانیدند و شفا دادند کور مادر زاد و صاحب پیسی را و خبر دادند به مردم از آن‌چه که می‌خورند و ذخیره می‌کنند در خانه‌هایشان و می‌داند آن‌چه را که بوده 👈و می‌باشد تا روز قیامت به اذن خدا و افعال پیغمبران را تسلیم شدند و آن‌چه که خدا وصف کرده است ایشان را به آن پذیرفتند و اقرار کردند به آن‌ها و انکار کردند ما را از روی گمراهی و حسدی که به ما بردند به سبب آن‌چه از فضیلت که خدا برای ما و در ما قرار داده از چیزهائی که به سایر پیغمبران و فرستادگان وشایستگان عطا فرموده و آن‌چه که زیاده است بر آن‌چه که به آن‌ها عطا فرموده از فضیلت که به آن‌ها نداده به ما عطا فرموده ▪️‌‌دوستان خود را از فیض این پست بهره مند سازید و نشر دهید ▪️ایـن کانال را بـه دوســتان خـود معــرفی کنید‌ ‌
👌 راهکاری برای حفظ اموال وسعت رزق برکت مال 👌 علیه‌السلام فرمودند : علیه‌السلام در سفری ، همراه گروهی بود که اموالی همراه داشتند . به آنان گفته شده بود که سارقان در راهند و مردم را غارت می کنند . آنان به وحشت و هراس افتادند . امام صادق علیه‌السلام به آنان فرمود : چرا می ترسید ؟ گفتند : اموالی نزد ماست که می ترسیم از ما بگیرند . آیا آنها را از ما تحویل می گیری ؟ شاید اگر ببینند که این اموال از آن شماست ، به آن ها کاری نداشته باشند . فرمود : از کجا معلوم که آنان قصد مرا نکنند و شما با این کار ، مرا در معرض تلف شدن قرار ندهید ؟ پرسیدند : پس چه کنیم ؟ آن ها را دفن کنیم ؟ فرمود : این کار اموال را بیشتر تلف می کند ، شاید کسی به آن ها بر بخورد و آن ها را بردارد . شاید هم بعد از آن ، دیگر اموال را پیدا نکنید . گفتند : چه کنیم ؟ ما را راهنمایی کن . فرمود : آن ها را نزد کسی به امانت بسپارید که هم نگهشان می دارد ، هم از آن ها دفاع می کند و هم آن ها را افزایش می دهد و هر یک از آن ها را بزرگ تر از دنیا و آنچه در آن است ، قرار می دهد . سپس آن ها را به صورت افزایش یافته ، در زمانی که بیشترین نیاز را به آن ها دارید ، به شما بر می گرداند . گفتند : او کیست ؟ فرمود : پروردگار جهانیان است . گفتند : چگونه به او به امانت بسپاریم ؟ فرمود : « تتصدقون بهاعلى ضعفاء المسلمين آن ها را به مسلمانان مستمند ، بدهید » . گفتند : این جا و مستمند از کجا پیدا کنیم ؟ فرمود : « فاعزموا على أن تتصدقوا بثلثها ليدفع الله عن باقيها شما تصمیم بگیرید و نیت کنید که یک سوم آن ها را صدقه بدهید تا خداوند ، بقیه ی اموالتان را از غارت کسانی که ترس دارید ، حفظ کند » . گفتند : تصمیم گرفتیم . فرمود : پس شما در خدایید ، حرکت کنید . به راه افتادند و سارقان ، آشکار شدند و آنان ترسیدند . حضرت فرمود : شما در امان خدایید . چگونه است که می ترسید ؟! غارتگران جلو آمدند ، پیاده شدند و دست امام صادق علیه‌السلام را بوسیدند و گفتند : دیشب ، صلی‌الله علیه و آله را در خواب دیدیم که به ما دستور می داد خود را در اختیار شما بگذاریم . اکنون در خدمت شماییم؛ شما و اینان را همراهی می کنیم تا در برابر دشمنان و دزدان ، از اینان دفاع کنیم . فرمود : به شما نیازی نداریم . همان کسی که از ما در مقابل شما دفاع کرد ، آنان را نیز از ما دور می کند . آنان ، به سلامت به راه افتادند و یک سوم اموال خود را صدقه دادند و تجارت هایشان نیز پیدا کرد و هر درهمی ، ده برابر برایشان سود داد . سپس گفتند : « ما أعظم برکةَ الصادق علیه‌السلام برکت صادق علیه‌السلام ، چقدر بامنفعت است » . امام صادق علیه‌السلام فرمودند : شما جایگاه برکت معامله ی با خدا را دانستید ! پس نسبت به آن کنید . عیون اخبار الرضا علیه‌السلام ، ج ۲ ، ص ۴ ▪️‌‌دوستان خود را از فیض این پست بهره مند سازید و نشر دهید ▪️ایـن کانال را بـه دوســتان خـود معــرفی کنید‌ ‌
💎 جلوه ای از عبادت و عظمت زینب کبری سلام الله علیها ✍انچه در احوالات و خصائص اخلاقی این بانوی بزگوار مومنه و مطهره آمده است، اهتمام ورزی به عبادت و علی الخصوص نماز های شب و نافله است تا جایی که امام زمانش یعنی سید الشهداء امام حسین علیه سلام به حضرت زینب سلام الله علیها می فرماید‌: در نماز های شبت ما را هم دعا کن! حضرت سید الشهداء (علیه السلام) در روز عاشورا، هنگام وداع به خواهرش فرمود: «یا اختی لا تنسینی فی نافلة اللیل»؛ «ای خواهر! مرا در نمازهای شب، فراموش نکن.» 📕نام کتاب : وفيات الأئمة نویسنده : من علماء البحرين والقطيف جلد : 1  صفحه : 441 📕نام کتاب : زينب الكبرى عليها السلام من المهد الى اللحد نویسنده : السيد محمد كاظم القزويني جلد : 1  صفحه : 222 📕كتاب « زينب الكبرى » للشيخ جعفر النقدي ، ص ٥٨. ============= 🔻عمه ام پیوسته در محراب عبادت ایستاده بود، نماز و نیایش داشت و پیوسته اشک های او سرازیر می شد». 📕 محلاتى، زينب عقيله بنى هاشم، 29؛ نقدى، زينب كبرى، 62؛ العلوى، عقبات الانوار، 20؛ دخيل، اعلام النساء، 6/ 19 ▪️‌‌دوستان خود را از فیض این پست بهره مند سازید و نشر دهید ▪️ایـن کانال را بـه دوســتان خـود معــرفی کنید‌ ‌
💎 من اگر از ابن عباس این جمله را شنیده بودم ... ✍🏻 خطبه "شقشقیه" از خُطب مشهور حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام است که شیعه و عمری مذهب آن را نقل کرده‌اند و شروح مختلفی بر آن نوشته شده و عبارات پربار آن را تبیین نموده‌اند ولی باز حق مطلب أدا نشده، چون فهم کلام امیرالبیان را هرکسی نشاید. فضای کلیِ خطبه، مطاعن غاصبان خلافت است _ و نقد سیرهٔ حکومت و رفتار و أعمال آنان _ با عباراتی کلی ولی پر کنایه، که حاکی از خونِ دل حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام است. اما آن بخش از این خطبه که مقصود حقیر است، این است که‌ انتهای خطبه، ابن عباس می‌گوید: همانطور که حضرت مشغول بیان کلام نورانی خود بودند: ➖... وَ قَامَ إِلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ السَّوَادِ عِنْدَ بُلُوغِهِ إِلَى هَذَا الْمَوْضِعِ مِنْ خُطْبَتِهِ فَنَاوَلَهُ كِتَاباً، فَأَقْبَلَ يَنْظُرُ فِيهِ، فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ قِرَاءَتِهِ، قَالَ لَهُ ابْنُ عَبَّاسٍ رَحْمَةُ اللَّهُ‏ عَلَيْهِ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ! لَوِ اطَّرَدَتْ‏ مَقَالَتُكَ مِنْ حَيْثُ أَفْضَيْتَ. فَقَالَ لَهُ‏: هَيْهَاتَ يَا ابْنَ عَبَّاسٍ، تِلْكَ شِقْشِقَةٌ هَدَرَتْ ثُمَّ قَرَّتْ. قَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ : فَوَاللَّهِ مَا أَسَفْتُ عَلَى كَلَامٍ قَطُّ كَأَسَفِي عَلَى هَذَا الْكَلَامِ أَلَّا يَكُونَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (عليه السلام) بَلَغَ مِنْهُ حَيْثُ أَرَادَ. مردی از اهل عراق نامه‌ای به دست مباركش داد، حضرت لب فروبست و به خواندن نامه مشغول شد، پس از قرائت آن، من عرض كردم: اى اميرالمؤمنين، چه خوب است دنباله سخن را از همان جا كه گذاشته بوديد از سر گيريد! فرمودند: چه دور است آن حال نسبت به اين حالت، اى ابن عبّاس آن گفتار شِقشقه‌اى * بود كه بانگ برآورْد و نمودار شد و باز در جاى خود قرار گرفت. ابن عبّاس گوید: به خدا قسم هرگز براى هيچ چيز آنقدر اندوهگين نگشتم كه بر قطع رشته كلام امير المؤمنين عليه السّلام محزون شدم، كه سخن را به هدف نهائى خود كه اراده كرده بود نرسانيد. 📕 بحارالأنوار، ج‏ ۲٩ ص ۵۴۶ 👈🏻 علامه مجلسی رحمه الله، در بخشی از شرح مفصل خود بر خطبه مذکور، ذیل عبارت فوق، کلام جالب توجهی نقل می‌کند: و حكى ابن أبي الحديد، عن ابن الخشّاب‏ أنّه قال: لو سمعت ابن عباس يقول هذا لقلت له: و هل بقي في نفس ابن عمّك أمر لم يبلغه لتتأسّف‏! و اللَّه ما رجع عن الأوّلين و لا عن الآخرين. ابن أبی الحدید از خشّاب نقل کرده که گفت: اگر این کلام را از ابن عباس شنیده بودم، به او میگفتم که آیا بعد از این خطبه، چیزی در دل پسر عمویت ماند که نگفته باشد که تو تاسف می‌خوری؟ به خدا سوگند، از اولین و آخرینشان چیزی فرو نگذاشت! 📕 بحارالأنوار، ج‏ ۲٩ ص ۵۴٨ یعنی آنقدر این خطبه، رسا و پربار و کوبنده می‌باشد، که اگر حضرت چیز دیگری در مطاعن آنان نمی‌گفت، همین یک خطبه کافی بود. اگر این خطبه با دقت و تأمل و شرح علما خوانده شود، لطایف و ظرایف آن بهتر فهم می‌شود، و هر خواننده‌ای از عبارات و تعابیر و عمق کلام حضرت متعجب خواهد شد. مفصل ترین شرح این خطبه، شرحی است که علامه مجلسی رحمه الله ( در بحارالانوار ج ٢٩ ص ۵٠۵ ) آورده؛ ایشان مصادر و منابع این خطبه را مفصل ذکر می‌کند و به اختلاف نسخ اشاره نموده و بعد از نقل خطبه، به شرح فقرات آن از "معانی الأخبار شیخ صدوق رحمه الله" آغاز می‌کند و با مطالب دیگر ادامه می‌دهد. * چنانکه از مجموع سخنان لغویون و شارحان خطبه استفاده می‌شود، شِقشقه چیزی است مانند شُش که هنگام هیجان یا غضب از دهان شتر بیرون می‌آید که با چرخیدن صدا در گلویش همراه است و سپس در جای خود آرام می‌گیرد، که در مواقع عادی چنین چیزی پیش نمی‌آید. حضرت امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام در اینجا چون‌ لحظه‌ای غضبناک شده و آن کلمات مانند شعله‌ای از دل مبارکش زبانه کشیده و بعد در حالت عادی خود قرار گرفته است، چنین تشبیهی فرموده‌ست. ▪️‌‌دوستان خود را از فیض این پست بهره مند سازید و نشر دهید ▪️ایـن کانال را بـه دوســتان خـود معــرفی کنید‌ ‌
🍚عجیب ترین ومفیدترین چاشنی غذا چیست!؟ پيامبر (صلى‏ الله ‏عليه ‏و ‏آله): يا عَلىُّ اِفْتَتِحْ طَعامَكَ بِالْمِلْحِ، فَاِنَّ فيهِ شِفاءً مِنْ سَبْعينَ داءً مِنهَا: الجُنونُ وَ الْجُذامُ وَ الْبَرَصُ وَ وَجَعُ الْحَلْقِ وَ الاْضراسِ وَ وَجَعُ الْبَطْنِ ؛ اى على! غذاى خود را با نمک آغاز كن، چرا كه در نمک درمان هفتاد درد است؛ ديوانگى، خوره، پيسى، گلودرد، دندان درد و دل_درد، از جمله اين دردهاست.  📕 *وسائل الشيعة* جلد ۲۴ *صفحه 406* حدیث 30906 مجله طب اسلامی ▪️‌‌دوستان خود را از فیض این پست بهره مند سازید و نشر دهید ▪️ایـن کانال را بـه دوســتان خـود معــرفی کنید‌ ‌
گفتار (صلی الله علیه وآله ): پاره من است ليث فرزند سعد مى گويد: در سال ۱۱۳ حج رفتم بيت را طواف كرده و بين صفا و مروه سعى نموده و بكوه ابو قبيس رفتم مردى را در آنجا پيدا كردم دعا مى كرد و مى گفت (اى خدا اى خدا): تا نفسش بند آمد. سپس گفت: «يا ذا الجلال و الاكرام» اى صاحب جلالت و بزرگى تا نفسش قطع شد سپس گفت: اى خدا اى خدا تا نفس او قطع گرديد سپس گفت: پروردگارا اين دو لباس من كهنه شده مرا بپوشان و من گرسنه هستم بمن طعام برسان پس آگاه نشدم مگر بسبدى از انگور كه بى دانه بود و دو برد يمانى كه در او بود بسوى آن شخص در آمده و نشستم تا با او بخورم بمن گفت: آرام باش، گفتم من در اين نيكى و احسان با تو شريكم گفت به چه دليل؟ گفتم: تو دعا مى كردى من هم آمين مى گفتم. بمن گفت بخور ولى چيزى ذخيره مكن، خورديم و آن زمان انگورى در شهر نبود سپس بعد از سير شدن دست كشيديم در حالى كه از سبد چيزى كم نشده بود و بعد بمن فرمود يكى از اين بردها را بردار گفتم من نيازى بآنها ندارم، بمن فرمود خودت را از من پنهان كن تا اينها را بپوشم، پنهان شدم و او پوشيد و آن لباسهاى كهنه اش را در دست گرفته و از كوه پائين آمد و من هم بدنبال او آمدم فقيرى او را ديد و گفت: خدا ترا بپوشاند اى پسر پيامبر خدا مرا بپوشان لباسهاى كهنه را باو داد بدنبال سائل آمدم و پرسيدم اين كيست؟ گفت: اين جعفر بن محمد الصادق است. 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۲۹۵ (۱) ۴۴۵- خبر داد بما احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب فرزند طاوان ابو بكر بما نقل كرد قاضى ابو فرج احمد فرزند على فرزند جعفر فرزند محمد فرزند معلى خيوطى حافظ و خبر داد بما قاضى ابو على اسماعيل فرزند محمد فرزند احمد فرزند طيب فرزند كمارى فقيه حنفى نقل كرد بما ابو بكر احمد فرزند عبيد فرزند فضل فرزند سهل فرزند بيرى و خبر داد بما ابو غالب محمد فرزند احمد فرزند سهل نحوى نقل كرد بما ابو حسن على فرزند حسن جاذرى طحان گفتند: خبر داد بما ابو بكر محمد فرزند عثمان فرزند سمعان معدل (كسى كه تعديل شده) حافظ كه نقل كرد بما ابو حسن اسلم فرزند سهل فرزند اسلم فرزند حبيب رزاز حافظ كه نقل كرد بما احمد فرزند زكريا فرزند سفيان نقل نمود بما سعيد فرزند طهمان فقرائى گفت: شنيدم كه هشيم كه همان ابو معاويه هشيم فرزند بشير واسطى است مى گفت خطباء شام را در واسط در زمان بنى اميه درك كردم هنگامى كه كسى از آنها مى مرد خطيب آنها بپا مى خواست و بر خدا شكر و ثنا مى گفت. سپس يادى از على بن ابى طالب مى كرد و او را سب مى نمود روزى كه كسى از آنها مرده بود در مجلسشان حاضر شدم خطيب آنها بلند شده خدا را شكر و ثنا گفت و از على ذكرى بميان آورد و او را سب نمود ناگاه گاوى آمد و دو شاخش را روى پستانهاى خطيب قرار داد و او را بديوار فشار داد تا بقتل رسانيد و سپس برگشت از ميان انبوه مردم راه خود را از راست و چپ باز كرد و رفت و احدى را سواى آن خطيب آزارى نرساند. اسلم گفت: و نقل كرد بما ابراهيم فرزند منصور فرزند قادم خباز خطيب اعور (كسى كه يكى را دو مى بيند) گفت: نقل كرد بما سعيد فرزند طهمان فقرائى گفت: شنيدم هشيم اين حديث را نقل مى كرد. خبر داد بما ابو على اسماعيل فرزند محمد فرزند احمد فرزند طيب فقيه ضفى خبر داد بما ابو بكر احمد فرزند عبيد فرزند فضل فرزند سهل فرزند بيرى، و خبر داد بما ابو بكر احمد فرزند محمد فرزند عبد الوهاب فرزند طاوان خبر داد بما قاضى ابو فرج احمد فرزند على فرزند جعفر فرزند محمد فرزند معلى خيوطى و خبر داد بما 📚ترجمه مناقب ابن المغازلي، ص: ۲۹۶ ابو غالب محمد فرزند احمد فرزند سهل نحوى خبر داد بما ابو حسن على فرزند حسن جاذرى طحان گفتند: بما نقل كرد ابو بكر محمد فرزند سمعان معدل نقل كرد بما اسلم نقل نمود بما حرمى فرزند يونس نقل كرد بما يحيى فرزند ايوب گفت: شنيدم نصر فرزند بسام گفت: بمعروف يعنى (كرخ) (محلى از بغداد است) آمدم شنيدم مى گفت: رسول خدا را در خواب ديدم مى فرمود خدا از امت من بهشيم جزاى خير بدهد. گفت: نقل كرد بما اسلم كه نقل كرد بما عبد اللَّه فرزند احمد فرزند ابو ميسرة گفت: شنيدم سعيد فرزند منصور مى گفت رسول خدا (صلی الله علیه وآله ) را در خواب ديدم و باو گفتم: ملازم هشيم باشم يا ابو يوسف؟ فرمود: ملازم هيثم باش. گفت نقل كرد بما اسلم كه نقل نمود بما زكريا فرزند يحيى فرزند صبيح گفت: از عمران فرزند آبان شنيدم مى گفت: شنيدم شعبه مى گفت اگر هشيم از عيسى بن مريم به شما حديث نقل كند تصديقش كنيد. اين مبالغه در راستگوئى و صحت حديث اوست. گفت بما نقل نمود اسلم كه نقل كرد...... ▪️‌‌دوستان خود را از فیض این پست بهره مند سازید و نشر دهید ▪️ایـن کانال را بـه دوســتان خـود معــرفی کنید‌ ‌
مرد دهاتی پیوسته خدمت امام صادق علیه السلام رفت و آمد می‌کرد. مدتی امام علیه السلام او را ندید. حضرت از حال او جویا شد. شخصی محضر امام بود خواست از مرد دهاتی عیب جویی کند و به این وسیله از ارزش او نزد امام بکاهد گفت: آقا آن مرد دهاتی و بی سواد است، چندان آدم مهمی نیست. امام علیه السلام فرمود: شخصیت انسان در عقل اوست و شرافتش در دین او و بزرگواریش در تقوای اوست، ارزش آدمی بسته به این سه صفت است. زیرا مردم از لحاظ نسل یکسانند و همه از آدم هستند و مزایای مادی ارزش آفرین نمی باشند. آن مرد از فرمایش امام علیه السلام شرمنده شد و دیگر چیزی نگفت. [۱] بار بر دوش 🍃🍂 ابوحازم می‌گوید: در زمان حکومت منصور دوانیقی من و ابراهیم پسر ادهم وارد کوفه شدیم. امام صادق علیه السلام نیز از مدینه به کوفه آمده بود. وقتی که خواست از کوفه به مدینه بازگردد، علما و فضلای کوفه ایشان را بدرقه کردند. صفیان ثوری و ابراهیم پسر ادهم (از پیشوایان صوفی) از جمله بدرقه کنندگان بودند و بدرقه کنندگان کمی از امام جلوتر رفته بودند. ناگهان در بین راه با شیر درنده ای برخورد نمودند. ابراهیم بن ادهم گفت: بایستید تا امام صادق علیه السلام بیاید و ببنیم با این شیر چه رفتاری می‌کند. هنگامی که حضرت رسید، جریان شیر را به حضرت گفتند. امام نزدیک شیر رفته گوش شیر را گرفت و از راه کنار زد. آنگاه فرمود: اگر مردم از فرمان خداوند اطاعت کنند، می‌توانند بارهای خود را با این شیران حمل کنند. [۱] گرمای 🍂🍃 شیبانی می‌گوید: روزی امام صادق علیه السلام را دیدم، بیلی به دست داشت و لباس زبر کارگری پوشیده، در باغ خود چنان کار می‌کرد که عرق از پشت مبارکش سرازیر بود. گفتم: فدایت شوم! بیل را بدهید من این کار را انجام دهم. امام فرمود: نه، من دوست دارم که مرد برای به دست آوردن روزی زحمت بکشد و از گرمای آفتاب رنج ببرد. [۱] ---------- [۱]: بحار، ج ۷۸، ص ۲۰۲ [۱]: بحار: ج ۴۷، ص ۱۳۹ و ج ۷۱، ص ۱۹۱. [۱]: بحار: ج ۴۷، ص ۵۷. ▪️‌‌دوستان خود را از فیض این پست بهره مند سازید و نشر دهید ▪️ایـن کانال را بـه دوســتان خـود معــرفی کنید‌ ‌