💠عوامل بركت
🔰در روايات از برخی امور با عنوان عامل بركت ياد شده است:
1️⃣ نماز:
🔸«للمصلّي حبّ الملائكة و هدي و إيمان و نور المعرفة و بركة في الرزق... »؛ براي نمازگزار، دوستي فرشتگان، هدايت، ايمان، نور معرفت، بركت در روزی و ... است.
در برخی روايات، از نماز شب با اين اوصاف تعريف شده است.
2️⃣مشاوره با عاقلان خير خواه:
🔸«يا هشام!... و مشاورة العاقل الناصح يُمنٌ و بركةٌ و رشدٌ و توفيق من الله فإذا اشار عليك العاقل الناصح فإيّاك و الخلاف فإنّ في ذلك العطب»؛ای هشام!...مشورت با عاقل خيرخواه و يك رنگ، بركت، رشد و توفيقي از جانب خداست. پس اگر عاقل خيرخواهي به تو مشاوره داد، مبادا لجاجت و مخالفت كنی؛زيرا مايه هلاكت است.
3️⃣يك رنگی و ترك غشّ در برخورد با برادر مسلمان:
🔸«من غشّ أخاه المسلم نزع الله عنه بركة رزقه و أفسد عليه معيشته و وكله إلي نفسه»؛كسی كه از در غشّ و نيرنگ با برادر مسلمان خود در آيد، خداوند بركت را از روزي او ميبرد، معيشت وي را فاسد ميگرداند و او را به خودش واگذار میکند.
4️⃣ادای حقوق ديگران:
🔸«من حبس عن أخيه المسلم شيئاً من حقّه حرّم الله عليه بركة الرزق إلاّ أن يتوب»؛ كسي كه از اداي حقي از برادر مسلمانش خودداري كند، خداوند، او را از بركت روزي محروم ميكند؛ مگر آنكه توبه كند.
5️⃣صدقه:
🔸جمعی همراه امام صادق (علیه السلام) به مسافرت ميرفتند، ليكن از تعرّض راهزنها نگران بودند...امام صادق(عليه السلام) به آنان فرمود:
نيت كنيد كه ثلث مال خود را صدقه بدهيد تا بقيه آن محفوظ بماند. آنها نيز چنين كردند. ناگهان راهزنها بر آنان ظاهر شدند. همگی ترسيدند، اما امام صادق(عليه السلام) به آنها فرمود: چرا ميترسيد، در حالی كه در امان الهی هستيد؟ راهزن ها جلو آمدند و دست امام صادق(عليه السلام) را بوسيدند و گفتند: رسولخدا(صلّي الله عليه وآله وسلّم) را در خواب ديديم به ما دستور داد كه خود را برای خدمت، به شما عرضه كنيم. اكنون ما در خدمت شما و اين جمعيت هستيم تا از دشمنان و دزدان حفظتان كنيم. امام صادق(عليه السلام) فرمود: به شما نيازي نداريم. آن كه شرّ شما را از سر ما كوتاه كرد، شرّ ديگران را نيز كوتاه ميكند. در نتيجه، صحيح و سالم به مقصد رسيدند و ثلث مال خود را صدقه دادند و با بقيه آن به تجارت پرداختند و از هر درهم، ده درهم سود بردند. همراهان ميگفتند: بركت امام صادق(عليه السلام) چقدر زياد بود. امام صادق(عليه السلام) در جوابشان فرمود: بركت معامله با خدا را شناختيد، پس بر اين معامله مداومت داشته باشيد: «قد تعرّفتم البركة في معاملة الله عزّ و جلّ فدوموا عليها».(بحارالانوار ج۹۳ ص۱۲۰،۱۲۱)
6️⃣مهمترين عامل ريزش بركت فراوان خدا، همانا تقوای الهي است؛
🔸چنان كه حضرت اميرمؤمنان(سلام الله علیه) فرمود:
«فمن اَخَذَ بالتقوي... وَبَلَتْ عليه البَرَكةُ».
📗 کتاب ادب فنای مقربان- آیت الله العظمی جوادی آملی- ج۲ ص۱۵۴،۱۵۵
💠 نگاه به چهره مومن
🔘امام سجاد (علیه السلام) فرمودند:
🔰نَظَرُ المؤمِنِ فِی وَجهِ أخیهِ المُؤمِنِ لِلمَوَدَّةِ وَ المَحبَّةِ لَهُ عِبادَةٌ
🔹نگاه مؤمن به چهره ی برادر مؤمنش، از روی مهرورزی و محبت نسبت به او، عبادت است.
📗تحف العقول، ص ۲۸۲
🔻شرح حدیث
🔸مبنای دین، مهرورزی و محبّت است.
🔸مودّت و دوستی، گاهی در نگاه جلوه گر می شود، گاهی در رفتار و برخورد، گاهی در بذل و بخشش، گاهی در عفو و گذشت، گاهی در احسان و ایثار.
🔸روابط برادران دینی باید بر پایه ی دوستی و مودّت باشد.
🔸نگاه محبت آمیز، پیام دوستی قلبی و مهردرونی است. حتی نگاه به پدر و مادر از روی مهر و عاطفه و محبّت هم در روایات، عبادت شمرده شده و موجب اجر و پاداش الهی است.
🔸انسان، به محبت نیاز دارد.
🔸داشتن محبت قلبی یک مرحله است، اظهار و ابراز آن دوستی و علاقه، مرحله ی دیگر است.
🔸این حدیث، نشان می دهد دایره ی خداپرستی و عبادت، بسی وسیع است و از حالتهای فردی و شخصی فراتر می رود و در نماز و روزه و تهجّد و ذکر، خلاصه نمی شود.
🔸از زیباییهای دین، یکی هم این است که اگر دو مؤمن، با چشم محبت و مودّت به یکدیگر نگاه کنند و این نگاه، علاقه ی قلبی آنان را نشان دهد،
🔸همین هم نزد خداوند، عبادت به شمار می رود و مستوجب پاداش می گردد.
به فرموده یامام علی علیه السّلام
▫️«بالتودّد تکون المحبّةُ»
(غررالحکم، حدیث ۴۱۹۴.)
▫️«تودّد و ابراز دوستی، محبّت می آورد.»
خلل پذیر بود هر بنا که می بینی مگر بنای محبّت که خالی از خلل است.
(حافظ.)
🔸و چه زیباست، سیمای جامعه ای که در آن نگاه ها آمیخته به محبّت باشد، نه آلوده به تردید و بدگمانی و دشمنی و حسادت!
📗منبع: #حکمت_های_سجادی ، جواد محدثی
💠سروران مردم در دنیا و آخرت
🔘امام سجاد (علیه السلام) فرمودند:
🔰سادَةُ النّاسِ فِی الدُّنیا اَلأسخِیاءُ، وَ سادَةُ النّاسِ فِی الآخِرَةِ اَلأتقِیاءُ
🔹سروران مردم در دنیا سخاوتمندانند، و سروران مردم در آخرت، پرهیزگاران.
📗حیاة الامام زین العابدین، ص ۳۷۲
🔻شرح حدیث
🔸هر که بذر نیکی بیفشاند، ثمره اش محبوبیت است.
🔸هر که به دیگران احسان کند، مالک دلها و محبوب خلایق می شود.
🔸سخاوت، صفتی پسندیده است و خداوند، انسانهای سخاوتمند را دوست دارد. از این رو، هر که در دنیا بخشنده و کریم باشد، سروری پیدا می کند و عزیز می گردد.
🔸اما عزّت آخرت و سروری و سیادت در قیامت، بسیار مهمتر و ارزشمندتر است.
🔸ملاک برتری در قیامت، تقواست.
🔸تقوا آن است که انسان پرواپیشه، پارسا، عامل به وظیفه، گریزان از معصیت، مخالف هوای نفس، خود ساخته و خویشتندار باشد. تقوا در انسان، نقش ترمز در ماشین را دارد که از تصادف و سقوط به درّه و هلاکت، نگه می دارد.
🔸فرجام نیک، از آنِ متقین است.
🔸این نکته را قرآن با تعبیر«والعاقبة للمتّقین»بیان کرده است. (هود (۱۱)، آیه ی ۴۹ و قصص (۲۸)، آیه ی ۸۳.)
🔸شبیه کلام امام سجاد علیه السّلام از حضرت رسول هم نقل شده است، و آن این که:«شرف الدّنیا الغِنی، و شرفُ الآخرة التّقوی»(میزان الحکمه، حدیث ۵۶۵۰.) شرافت و ارجمندی در دنیا با ثروت است ولی شرف آخرت در سایه ی تقواست.
🔸در آخرت، بیش از دنیا نیازمند سیادت و آقایی هستیم. در دنیا بسیاری به حق یا ناحق، موقعیت و شهرت و محبوبیت پیدا می کنند. امّا در آخرت، ملاک برتری و شرافت، فقط و فقط تقوا و عمل صالح و بندگی خداوند است.
🔸در دنیا متّقی باشیم، تا در آخرت عزیز گردیم.
📗منبع: #حکمت_های_سجادی ، جواد محدثی
💠 الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ
🔹رحمتش بیاندازه است و مهربانیاش همیشگی
▫️سوره فاتحه، آیه 3
🔸"الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ" یعنی مهربانیای که حد و مرز نداره، محبتی که همیشه جاریه، آغوشی که هیچوقت بسته نمیشه.
🔸"الرَّحْمٰنِ" یعنی خدایی که مهربونیش به همه میرسه، بدون استثنا. خوب و بد، مؤمن و گناهکار، پرندهی توی آسمون، درختی که توی دل کوه رشد کرده، حتی کسی که اصلاً به یادش نیست، باز هم از رحمتش بهره میبره. خورشید و برای همه طلوع میده، بارونو برای همه میفرسته، زندگی و فرصت دوباره رو به همه میبخشه. یعنی یه مهربونی که به همهی عالم کشیده شده، بیدریغ، بیمنت.
🔸"الرَّحِيمِ" یعنی مهربونیای که مخصوص بندههاییه که خودشون هم میخوان نزدیک بشن. اونایی که دستاشونو به سمت خدا دراز میکنن، حتی اگه آلوده باشه. یعنی مهربونی خاص، لطفی که فقط نصیب اونایی میشه که تو مسیرش قدم برمیدارن، حتی اگه آروم و با تردید باشه.
🔸فرق این دو تا چیه؟ "الرَّحْمٰنِ" یعنی مهربونی بینهایتی که شامل همهی آفریدهها میشه، چه اونی که شاکره و چه اونی که غافله. اما "الرَّحِيمِ" یعنی مهربونیای که عمق بیشتری داره و نصیب اونایی میشه که با دل و جان به سمتش میان، اونایی که دنبال رحمت خاص خدا میگردن.
🔰نتیجه:
✅ این دو اسم کنار هم یه پیام قشنگ دارن: خدا همیشه مهربونه، حتی وقتی گناه میکنی، حتی وقتی ناامیدی، حتی وقتی فکر میکنی دیگه برگشتی نیست. اما اگه یه قدم به سمتش برداری، با مهربونی خاصی در آغوشت میگیره، یه مهربونی که فقط مخصوص توئه، مخصوص کسی که برگشته، مخصوص کسی که دلش به نورش روشن شده.
🔘 تفسیر قرآن کریم، استاد محمدرضا رنجبر
💠 راه دل کندن از دنیا
🔘امام سجاد (علیه السلام) فرمودند:
🔰مَن کَرُمَت عَلَیهِ نَفسُهُ هانَت عَلَیهِ الدُنیا
🔹هر کس نفس خود را ارجمند و باکرامت دارد، دنیا در نظرش بی مقدار خواهد شد.
📗تحف العقول، ص۲۷۸
🔻شرح حدیث
🔸خودشناسی را سودمندترین شناختها دانسته اند.
🔸در بحث خودشناسی، یکی از محورها، شناخت ارزش وجودی انسان است، یکی هم شناخت میزان و استعداد رشد و بالندگی در مسیر عبودیت و کمال.
🔸در روایات است: آگاه باشید که بهای وجود شما «بهشت» است، پس خود را جز به بهشت نفروشید:«لَیس لاَنفُسِکُم ثَمَنٌ الاّ الجَنَّةَ فَلا تَبیعُوها اِلاّ بها» (نهج البلاغه، حکمت ۴۵۶.)
🔸با این دیدگاه، انسان خود را عزیز می دارد و برای خود، قدر و قیمتی عظیم می شناسد و دنیا و آنچه در آن است،
🔸در نظرش بی مقدار و ناچیز جلوه می کند. در نتیجه، نه تابع نفس امّاره می شود، نه پیروی شیطان می کند، نه اسیر مادیّات می گردد،
🔸نه روح بلندش در چهاردیواری تنگ و محدود «زندان دنیا» اسیر می شود و زبان حال او این است که:
مرغ باغ ملکوتم، نیَم از عالم خاک چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست به هوای سر کویش پر و بالی بزنم
(مولوی.)
🔸راه رها شدن از دامهای شیطان و رذایل اخلاقی و گناهان هم توجّه به همین «کرامت نفس» است که امام، آن را مبنای برتر دیدن انسان از دنیا می داند.
🔸اولیای الهی، هرگز دل به دنیا نبستند، چون آن را ناچیز می دیدند.
🔸امامان ما، شوق پرواز از این خاکدان داشتند، چون خود را قیمتی تر از آن می دیدند که مفتون دنیا شوند.
🔸راه رهایی از دام دنیا، توجه به کرامت و ارزش انسان است.
📗منبع: #حکمت_های_سجادی ، جواد محدثی
💠مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ
🔹تنها او فرمانروای روز پاداش و کیفر است
▫️سوره فاتحه، آیه 4
🔸"مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ" یعنی خداوند، تنها صاحب و فرمانروای روزی که همهچیز آشکار میشه، روزی که هیچکس نمیتونه چیزی رو مخفی کنه یا از حقیقت فرار کنه.
🔸تصور کن یه روزی میرسه که پردهها کنار میره، هیچ دروغی، هیچ پنهانکاری، هیچ توجیهی فایده نداره. اون روز، روزیه که تمام اعمالت، حتی کوچیکترین فکرهایی که ازشون گذشتی، جلوی چشمات ظاهر میشن. همون روزیه که عدل مطلق، بدون هیچ کم و کاستی، اجرا میشه.
🔸"مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ" یعنی اون روز، هیچ قدرتی، هیچ پولی، هیچ پارتیای نمیتونه نجاتت بده. نه مقام، نه شهرت، نه اعتبار، هیچچیز جز حقیقتی که خودت ساختی. تنها کسی که تصمیم میگیره، تنها کسی که حکم میکنه، فقط و فقط خداست.
🔸اما این جمله فقط یه هشدار نیست، یه امید هم هست. اگه دلت پر از درد و ناحقیه، اگه توی دنیا حق تو رو خوردن، اگه کسی بهت ظلم کرده، بدون که این دنیا آخرش نیست. یه روزی میاد که همه چیز جبران میشه، عدالت اجرا میشه، و هیچ حقی ضایع نمیشه.
🔰نتیجه:
✅"مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ" یعنی یادمون باشه که همهمون یه روز باید پاسخگو باشیم. نه فقط برای گناهامون، بلکه برای خوبیهایی که میتونستیم انجام بدیم و انجام ندادیم. این جمله یه تلنگره که آگاه زندگی کنیم، یه امید که عدالت واقعی در راهه، و یه آرامش که بدونیم تنها حاکم واقعی خداست.
🔘 تفسیر قرآن کریم، استاد محمدرضا رنجبر
💠جرأت بر دروغ های بزرگ
🔘امام سجاد (علیه السلام) فرمودند:
🔰إتَّقُوا الکَذِبَ الصّغیرَ مِنهَ و الکَبیرَ فِی کُلِّ جِدٍّ وَ هَزلٍ، فَإنَّ الرَّجُلَ إذا کَذِبَ فِی الصَّغیرِ إجتَرَئَ عَلَی الکبیرِ
🔹از دروغ بپرهیزید، چه کوچک باشد، چه بزرگ، چه جدّی باشد و چه شوخی؛ چرا که انسان اگر دروغ کوچک بگوید، بر دروغ بزرگ هم جرأت پیدا می کند.
📗کافی، ج ۲، ص ۳۳۸
🔻شرح حدیث
🔸در مثلهای فارسی آمده است: «تخم مرغ دزد، شتر دزد می شود».
🔸این اشاره به یک واقعیت مهم تربیتی و اخلاقی است. خصلتها در انسان به مرور و بر اثر تکرار، نهادینه می شوند و قوت می گیرند و ریشه می دوانند.
🔸دروغگویی، یکی از گناهان بسیار زشت و ناپسند است.
🔸بین دروغ کوچک و بزرگ تفاوتی نیست. جدّی و شوخی آن هم فرقی ندارند.
🔸اگر کسی در یک مورد جزئی خلاف کند و آن را کوچک بشمارد، به خلافهای بزرگتر هم کشیده می شود.
🔸اگر گناه کوچک تکرار شود، به «گناه کبیره» تبدیل می شود.
🔸اگر دروغ کوچک عادی گردد، راه برای دروغهای بزرگتر هم باز می شود.
🔸در روشهای تربیتی، باید چنان باشد که کار ناپسند، چه کوچک و چه بزرگ، در نظر انسان زشت جلوه کند و قبح آن از میان نرود.
🔸اغلب تبهکاران حرفه ای و مجرمان سابقه دار و افراد شرور، ابتدا دست به خلافهای جزئی زده اند و به مرور به یک جانی بزرگ و خلافکار قهّار تبدیل شده اند.
🔸اگر از همان آغاز، جلو جرم کوچک گرفته شود، سر از جرم بزرگ درنمی آورد.
🔸راه خودسازی و کنترل زبان هم همین است که از امور جزئی و ساده شروع کنیم و در مسائل عادی و ناچیز، از دروغ و بیهوده گویی بپرهیزیم،
🔸تا به وادی خطاهای بزرگ کشیده نشویم.
🔸کسی که طبق ضرب المثل یاد شده، تخم مرغ می دزدد، به تدریج جرأت پیدا می کند و شتر هم می دزدد.
🔸مواظب زبانمان باشیم و به شوخی هم دروغ نگوییم.
📗منبع: #حکمت_های_سجادی ، جواد محدثی
💠إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ
🔹فقط تو رو میپرستیم، فقط از تو کمک میخواهیم.
▫️سوره فاتحه، آیه 5
🔸تصور کن یه کودک کوچیک، توی یه مسیر تاریک و پر از ناشناختهها، محکم دست مادرش رو گرفته. اون بچه نمیدونه توی تاریکی چی در انتظارشه، اما خیالش راحته، چون میدونه مادرش کنارش هست. اگه بترسه، مادرش آرومش میکنه. اگه زمین بخوره، بلندش میکنه. اگه گم بشه، راه رو بهش نشون میده. ما هم توی این دنیا درست مثل اون بچهایم و خدا مثل اون مادریه که همیشه کنارمونه، همیشه مراقبمونه.
🔸وقتی میگیم "إِيَّاكَ نَعْبُدُ" یعنی خدا! فقط تویی که برای ما مهمی، فقط تویی که لایق پرستشی. یعنی هیچ قدرت دیگهای، هیچ چیز دیگهای، هیچ آدم دیگهای ارزش اینو نداره که تو رو به خاطرش کنار بذاریم. یعنی زندگیمون باید بر اساس تو باشه، نه چیزی یا کسی دیگه.
🔸و وقتی میگیم "وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ" یعنی ما بدون تو هیچیم. هر جا گیر کنیم، هر جا راهو گم کنیم، هر جا سختی بهمون فشار بیاره، تنها پناهی که داریم تویی. هرچی بخوایم، دستامونو فقط به سمت تو دراز میکنیم، چون فقط تویی که میتونی کمکمون کنی.
🔰نتیجه:
✅زندگی یه مسیر تاریکه، پر از پیچوخم و جاهایی که نمیدونیم قراره چی بشه. اما اگه دستمون توی دست خدا باشه، اگه فقط به اون تکیه کنیم و فقط از اون کمک بخوایم، هیچ نگرانیای نداریم. چون خدایی که خالق همهچیزه، میدونه چطور ازمون مراقبت کنه، چطور بلندمون کنه، چطور توی تاریکیها، نور راه بشه.
🔘 تفسیر قرآن کریم، استاد محمدرضا رنجبر
🌷 داستان کوتاه (48)
📖 پای درس امام حسین (ع) ... (98)
✅ داستان عبرت آموز عبیدالله بن حر
امام حسین (ع) در مسیر مدینه تا کربلا رفت تا در منزلگاه بنی مقاتل، فرود آمد. خیمه ای برپا، نیزه ای برافراشته، شمشیری آویخته و اسبی ایستاده بر آخور دید و پرسید: «این خیمه از کیست؟».
به امام گفته شد: از مردی به نام عبید اللّه بن حُرّ جُعفی است.
امام حسین (ع) یکی از یارانش به نام حَجّاج بن مَسروق جُعفی را روانه کرد و او به خیمه وی رفت و سلام داد و پاسخ سلام شنید.
عبید اللّه پرسید: در پشتِ سرت چه خبر است؟
حجّاج گفت: ای پسر حُر! به خدا سوگند، پشت سر من [خیر است.] خداوند،کرامتی را به تو هدیه کرده است، اگر بپذیری.
عبیدالله گفت: آن چیست؟
حجاج گفت: این،حسین بن علی است که تو را به یاری خویشتن فرا می خواند. اگر در پیشِ روی او بجنگی، پاداش داری و اگر بمیری، شهیدی.
عبید اللّه گفت: به خدا سوگند از کوفه بیرون آمدم فقط از ترس آنکه حسین بن علی وارد آن شود و من در آن باشم و یاری اش ندهم؛ زیرا در کوفه، پیرو و یاوری برای او نیست، جز آن که به دنیا گراییده است. به جز آنان که خدا نگاهشان داشته است. به سوی حسین برگرد و از این موضوع باخبرش کن.
حجّاج به نزد امام حسین (ع) باز گشت و باخبرش کرد. امام حسین (ع) برخاست و با گروهی از برادرانش به سوی عبید اللّه بن حر رفت. وقتی داخل خیمه اش شد و سلام داد، عبید اللّه از بالای مجلس برخاست. امام حسین (ع) نشست و پس از حمد و ثنای الهی فرمود:
«امّا بعد، ای پسر حُر! همشهری های شما به من نامه نوشته و خبر داده اند که برای یاری من جمع شده اند و در کنارم می ایستند و با دشمنم می جنگند و از من خواسته اند که نزد آنان بروم و من آمدم؛ ولی آنان را چنان که ادّعا کرده اند، نمی بینم؛ زیرا بر کشتن پسر عمویم، مسلم بن عقیل و پیروانش یکدیگر را یاری داده اند و در کنار ابن زیاد که بیعت مرا با یزید می خواهد، جمع شده اند.
تو ای پسر حر! بدان که خداوند تو را بر عملکردت و نیز آنچه در روزهای گذشته کرده ای، مؤاخذه می کند. من اکنون تو را به توبه ای دعوت می کنم که گناهانت را بشوید. تو را به یاری ما اهل بیت، دعوت می کنم. اگر حقّمان را دادند،خدا را بر آن می ستاییم و می پذیریم و اگر حقّمان را از ما باز داشتند و به ما ستم کردند، تو از یاوران من در طلب حق می شوی».
عبید اللّه بن حُر گفت: ای نوه پیامبر خدا! به خدا سوگند اگر در کوفه یارانی داشتی که همراه تو می جنگیدند، من از سخت ترینِ آنان در برابر دشمنت بودم؛ امّا من پیروانت را در کوفه دیده ام که از بیم بنی امیّه و شمشیرهایشان به خانه هایشان چسبیده اند. پس تو را به خدا سوگند می دهم که این را از من نخواهی. من،هر چه در توان دارم، به تو کمک می کنم. این،اسبِ لگام دار من است که به خدا سوگند سوار بر آن در پیِ کسی نرفته ام، جز آن که مرگ را به او چشانده ام و چون بر آن سوار شده ام، کسی در پیِ من نیامده که به من برسد. شمشیرم را نیز بگیر که به خدا سوگند با آن ضربه ای نزده ام، جز آن که قطع کرده است.
امام حسین علیه السلام به او فرمود:
«ای پسر حُر! ما در پیِ اسب و شمشیر تو نیامده ایم. ما فقط یاریِ تو را می خواهیم. پس اگر از جان خود [در یاری ما] بخل می ورزی، نیازی به چیزی از مال تو نداریم. من کسی نیستم که گمراهان را به یاری خود بگیرم؛ زیرا شنیدم که پیامبر خدا فرمود: «هر کس ندای اهل بیتم را بشنود و آنان را بر حقّشان یاری ندهد،جز این نیست که خدا او را به رو در آتش می افکند».
سپس امام حسین علیه السلام از نزد او رفت و به جایگاه خود باز گشت.
📚 حکمت نامه امام حسین، ج 1 ص 265
🌷 داستان کوتاه (49)
📖 پای درس امام حسین (ع) ... (99)
✅ تفاوت عمل امام حسین (ع) در زمانی که امام نبود و زمانی که امام بود ...
🌹 امام صادق (ع) فرمود:
مردی در روز عرفه نزد امام حسن (ع) آمد، در حالی که ایشان، غذا می خورد و امام حسین (ع) روزه بود.
بعد از شهادت امام حسن (ع) در روز عرفه نزد امام حسین علیه السلام آمد،در حالی که ایشان غذا می خورد و پسرش امام سجاد (ع) روزه بود. آن مرد به امام حسین (ع) گفت: من در روز عرفه نزد حسن بن علی رفتم، در حالی که غذا می خورد و تو روزه بودی و سپس امروز نزد تو آمدم و روزه نیستی؟!
امام حسین علیه السلام فرمود: «امام حسن (ع) در آن زمان امام بود و روزه نگرفت تا روزه روز عرفه، سنّت و [به عنوان یک عمل واجب] مورد تأسّی و الگوی مردم نشود. اما وقتی ایشان از دنیا رفته، من امام هستم و خواستم که روزه گرفتن من، سنّت و مورد تأسّی و الگوی مردم نشود».
📚 حکمت نامه امام حسین، ج 1 ص 263
✅ امروزه محتوای سوره منافقون با چه کسانی منطبق است؟
🌹 متن سوره:
به نام خدا که نسبت به همهی بندگانش مهربانی عمومی و نسبت به بندگان مطیعش مهربانی ویژه دارد.
ای پیامبر! وقتی منافقان داخلی نزد تو میآیند، میگویند:
«ما شهادت میدهیم تو قطعاً فرستادهی خدا هستی.»
خُب خود خدا هم میداند که تو فرستادهی اویی؛ اما شهادت هم میدهد که این منافقان قطعاً دروغ میگویند.
اینها قسمهای دروغ خود را سپر بلای خود کردهاند برای شناخته نشدن و نفوذ در میان مؤمنان؛ و به این وسیله مؤمنان را از مسیر اطاعت از دستورات سیاسی تو که رهبر حکومت اسلامی هستی، برگرداندهاند. حقیقتاً آنها کارهایی که تا کنون میکردهاند، بد بوده است.
این رفتار آنان و این عاقبتشان به خاطر آن است که آنها در ابتدا مسلمان شده و بعداً دوباره کافر شدند. در نتیجه عقلهایشان مهر و موم، و عقلانیتشان قفل شد. به همین دلیل نفهم شده و واقعیتها را درک نمیکنند.
با این حال وقتی این منافقان داخلی را میبینی، چنان ظاهرسازی میکنند که ظاهر دینیشان تو را به شگفت آورده و از آن خوشت میآید؛ و اگر حرفی بزنند، آن قدر خوب حرف میزنند که به سخنانشان گوش میدهی؛ اما مثل چوبهای خشکِ توخالی و بیریشه و بیفایدهای هستند که به دیوار تکیه داده میشود.
اینها چون میترسند، هر فریادی از هر جا در جامعهی اسلامی بلند شود، آن را بر ضد خود میپندارند و سعی میکنند آن را خفه کنند. محمد! این منافقان قطعاً دشمنند، نه خودی؛ بنابراین از آنها بپرهیز. خدا نابودشان کند! چگونه از حق برگردانده میشوند؟
ضمن اینکه وقتی توسط کسانی که از باطن این منافقان خبر دارند، به آنها گفته میشود: «بیایید توبه کنید تا پیامبر خدا که رهبر جامعهی اسلامی است، از خدا برایتان آمرزش بخواهد»، با بیاعتنایی سرهایشان را برمیگردانند و باز هم میبینی که از اطاعت از تو و دستورات خدا متکبّرانه سرپیچی میکنند.
برایشان فرقی ندارد که از خدا برایشان آمرزش بخواهی یا نخواهی. خدا هرگز آنها را نمیآمرزد. آمرزش خدا مقدمهی هدایت است و قطعاً خدا فاسقانِ فرمانناپذیر را هدایت نمیکند.
این منافقان همان کسانی هستند که به طرفدارانشان میگویند:
«به کسانی که دور پیامبر خدا هستند و او را رهبر خود میدانند، کمک مالی نکنید تا فقرشان باعث شود از اطراف او پراکنده شوند.»
این در حالی است که گنجینههای آسمانها و زمین، تنها از خداست و خدا اگر بخواهد، آن را برای رهبری جامعهی اسلامی به پیامبرش میدهد؛ اما منافقان، این را هم نمیفهمند.
آنها در جلسهی خصوصیشان در خارج از مدینه {پایتخت} توطئهچینی میکنند و با خوشحالی به هم میگویند: «وقتی به مدینه برگردیم، کسی که قدرتمندتر و دارای طرفدار بیشتری است {یعنی سرکردهی منافقان}، آن را که پستتر است {یعنی محمد را} از پایتخت بیرون میکند.»
این در حالی است که عزّت و قدرت فقط از خداست و از پیامبر خدا و از مؤمنان؛ نه از این منافقان. ولی منافقان، این را هم نمیدانند.
(منافقون، 1 تا 8)
آیه شماره 510
📚
🌺 امام کاظم (ع):
✅ عاقلان، مادیات اضافه بر نیاز را ترك می كنند، چه رسد به مادیات #حرام. با آنكه ترك مادیات اضافه، مستحب است و ترك مادیات #حرام، #واجب است.
📖 یا هشام إِنَّ اَلْعُقَلاَءَ تَرَكُوا فُضُولَ اَلدُّنْيَا فَكَيْفَ اَلذُّنُوبُ وَ تَرْكُ اَلدُّنْيَا مِنَ اَلْفَضْلِ وَ تَرْكُ اَلذُّنُوبِ مِنَ اَلْفَرْضِ.
📚 تحف العقول , جلد۱ , صفحه ۳۸۳ به بعد