eitaa logo
『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
1.8هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
4.7هزار ویدیو
77 فایل
*موسسه‌فرهنگی‌ هنری و پژوهشیِ شمیم‌عشق‌رفسنجان* شماره ثبت 440 به یادشهیدعارف‌محمدحسین یوسف الهی وبه یادتمامی شهدا کپی‌از‌مطالب‌کانال‌با‌ذکر‌صلوات‌آزاد‌است🪴 ارتباط با ادمین: 『 @shamimeshghar
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببار‌ بارون‌ دلم‌داغون..💔💔 دروصف سردار سلیمانی عزیز پیشنهاددانلود- بسیارزیباواحساسی👌👌👌 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣ تلنگـــر ناب.. *هیچ وقت فراموش نکنیم...!* 💠»به میمیریم: *🍃{أَيْـنَـمَـا تَـكُـونُـوا يُـدْرِكْـكُـمُ الْـمَـوْتُ}🍃* 🌟هرکجا باشید مرگ شما را در می یابد.🌟 💠»به وارد قبر می شویم: *🍃{ثُـمَّ أَمَـاتَـهُ فَأَقْـبـَرَهُ}🍃* 🌟بعد او را می‌میراند و وارد گورش می‌گرداند🌟 💠»به خدا را ملاقات می کنیم: *🍃{كَـدْحًـا فَـمُـلَاقِـيـهِ}🍃* 🌟سرانجام او را ملاقات خواهی کرد🌟 💠»به باز خواست می شویم: *🍃{وَلَـتُـسْـأَلُـنَّ عَـمَّـا كُـنْـتُـمْ تَـعْـمَـلُـونَ}🍃* 🌟وقطعا در برابر کارهایی که میکنید از شما بازخواست خواهد شد🌟 💟»پس بنابراین: «اجازه ندهیم مردم، دوستانمان و هیچ کس دیگری، ما را از و بندگی خدا باز دارند... از فرامین خدا اطاعت کنیم و از های آن دور بمانیم». ❣❣❣❣❣❣❣❣❣❣
‍ سلام دوستان مهمون امروزمون داداش حجت هست🥰✋ *شهید بـــے ســـر*🥀 *شهید حجت الله صنعتکار*🌹 تاریخ تولد: ۶ / ۱۲ / ۱۳۲۹ تاریخ شهادت: ۲۴ / ۱۲ / ۱۳۶۳ محل تولد: قزوین محل شهادت: جزیره مجنون *🌹همسرش← فرزندمان تازه بدنیا آمده بود🎊 از جبهه آمد و اسمش را قاسم گذاشت🍃به این دلیل که برادرم نامش شهید قاسم شکیب زاده بود🕊️ حجت در گوش فرزندش اذان گفت و سه روز بعد به شهادت رسید🥀همرزم← با دوستان نشسته بودیم و صحبت بر سر این موضوع بود که: دوست دارید چطور شهید شوید؟🕊️ هر کسی چیزی می‌گفت. حجت گفت: من نمی‌خواهم خُرده ترکش بخورم🥀 یا با یک تیر، کارم تمام شود؟🍂 دوست دارم در مواجهه با تیر مستقیم تانک شهید شوم💥 یا این‌ که پیکرم تکه تکه شود🥀 همسرش← یک شب با هم صحبت می‌کردیم🍃 که بی‌مقدمه، بحث را عوض کرد و گفت: «اما میشد شهید بشم، اون هم مثل امام حسین و سر نداشته باشم!!»‼️ این بار هم، طبق معمول، از حرفهایش ناراحت شدم🥀و زدم زیر گریه! …🥀 بعد از گفتن حرفهایش، که معمولاً شوخی شوخی حرف دلش را می‌زد، گفت: «ای بابا! شوخی کردم …🍃ناراحت شدی؟!» … خلاصه، این بار هم، طبق معمول، ‌شوخی‌اش جدی از آب در آمد🥀او بر اثر اصابت ترکش💥 سرش از تنش جدا شد و همچون مقتدایش حسین(ع) بی سر پر کشید🥀و به آرزویش رسید*🕊️🕋 *سردار شهید* *حجت الله صنعتکار آهنگری فرد* *شادی روحش صلوات*💙🌹 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میون شعله ها آه . . . یکی میزد صدا آه . . . عمو سوختم ، عمو سوختم .... حضرت س 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
هر موقع‌ می‌خواست‌ از فضا‌ی مجازی‌استفاده‌ کنه،حتماً وضو‌ می‌گرفت‌ و ‌معتقد بود‌ که این‌ فضا آلوده‌ است‌ و‌ شیطان‌ ما‌ را‌ وسوسه میکند. 🌷شهید مسلم‌ خیزاب🌷 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
4_5897493570654315847.mp3
10.85M
🎤•|سیدرضانریمانۍ|• 🔊شور_دِلَم‌میخوادآقا‌پیادِه‌تا‌حَرَم‌بِرَم‌بِه‌ یادِبچِه‌هات‌‌کِه‌پاهام‌کُنِه‌وَرَم..؛😭💔•~ 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هروقت‌خواستۍگناه‌ڪنۍ یڪ‌لحظہ‌وایسا؛👆🏻 بہ‌نَـفست‌بگـو'.🌸 اگھ‌یڪ‌باࢪدیگھ‌وسوسم‌کنۍ شکایـتـت‌رو‌بھ‌امام‌‌حُسِین‌میڪـ‌نم💛 - حـالااگـرتونسٺۍ‌حُـرمـٺ‌آقـا روبشڪنی؛ بروگناه‌ڪن(:"🌱 ✨🌺🌺
حیـف ڪہ خش خشِ زیــــاد شده ... و دیگر مفهـــــوم نیست لطفاً بلندتـر بگو ...😔😔 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
! 🌷تا به حال از شهدا حاجتی برای خودم نخواسته ام. تنها یک بار شفا خواستم. آن هم وقتی بود که اسم من و حاج آقا (پدر شهید) برای مکه درآمده بود، همان موقع، بیماری عجیبی گریبانگیرم شد. به طوری که شنوایی ام را کاملاً از دست دادم. 🌷به دکتر مراجعه کردیم. از سر و گوشم نوار گرفتند اما فایده ای نداشت. شب جلوی عکس شهدایی که در منزل است ایستادم و گفتم؛ می خواهم با گوشهای شنوا در مکه ی معظمه حاضر شوم. از آنها خواستم شفای مرا از خداوند طلب کنند. وقتی خوابیدم یکی از دوستان محسن که شهید شده بود به خوابم آمد.... 🌷فردای آن روز یکی از زنان همسایه به خانه ی ما آمد تا لباس احرام بدوزد. در همین حال صدای عجیبی در سرم احساس کردم. از همان لحظه گوشهایم شنید. وقتی به دکتر مراجعه کردیم، دکتر نگاهی به عکس و سپس به من انداخت و با تعجب گفت: چطور می شنوید؟ جواب دادم: شهدا مرا شفا دادند! راوى: مادر شهيد معزز محسن عليخانى 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
حاج‌مھدےطائب‌مےگفتن⇓ اگࢪتاظہورامام زمان‌(عج) هزارڪیلومترفاصلھ‌داشتیم؛ باخون‌ِحاج‌قاسم♥️ ایݩ‌هزاࢪڪیلومتر بہ‌¹⁰متررسید🌿. ❤️🌹❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5776103453973547311.mp3
33.48M
🔈 شرح و بررسی کتاب 🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم * ثواب و آثار صدقه در روایات * تقابل صدقه و شیطان * نیت در صدقه * بهترین نوع صدقه * فضیلت صدقه در روز جمعه * صدقه در خفا * صدقه در روز و شب * خزانه‌دار صدقه * استجابت دعا و صدقه * صورت ملکوتی صدقه * انواع متنوع صدقه * پرورش یافتن صدقه * سپرِ صدقه * صدقه با واسطه * صدقه قبل از اینکه در دست سائل برسد، در دست خدا قرار می‌گیرد * لبخند زدن خدا به ما * از خدا، دستگیری دیگران را بخواهیم * رحم دیدن و رحم کردن با صدقه * صدقه یکی از موارد انفاق است 🎧 جلسه سی و نهم 🎙 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
࿐༅❤️༅࿐ ☆همین الان یهویے:↯ دستتو بزار رو سینتــ یہ دقیقہ زمان بگیـر و مدام بگو یامهدۍ حداقلش‌ اینہ ڪهـ روزِ قیامتــ میگے قلبـم روزۍ یہ دیقہ بہ عشقہ آقام زده . . . ~•>♥•>~
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5890726639226074153.mp3
5.25M
~♡~ 🎤•|کربلایۍ‌‌رضا‌‌شیخۍ|• 🔊شور_رآه‌ِكَرب‌ُوبَلاۍتُو‌اَرباب‌ميگَن بَستِه‌شُده‌أَربَعين..؛😭💔 🦋 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
✿⃟🥀 🩸 🦋 ❀آرام و زیبا❀ یکی از مواردی که خیلی انسان را تحت تاثیر قرار میداد و بغض گلوی آدم را میگرفت، شهدایی بودند که با برانکارد دفن شده بودند😭 و این ، نشان دهنده ی این بود که آن ها به حال مجروحیت دفن شده اند 😭. در منطقه ی والفجر ۱ در فکه ، زیر ارتفاع ۱۱۲ به پیکر شهیدی برخوردیم که روی برانکارد ، آرام و زیبا دراز کشیده بود. سه تا قمقمه آب کنارش قرار داشت. هر سه تا قمقمه پر بودند از آب. احساس خودم این بود که نیرو ها هنگام عقب نشینی نتوانسته اند اورا با خودشان ببرند ، برای همین ، هرکسی که از راه رسیده ، قمقمه اش را به او داده تا حداقل از تشنگی تلف نشود. او آرام بر روی برانکارد خفته و به شهادت رسیده بود. رویش را انبوهی از خاک پوشانده بود و گیاهان خودروی منطقه بر محل دفن او سبز شده بودند. چقد شقایق سرخ هم آنجا به چشم میخورد. برگرفته‌از کتاب‌آسمان‌زیر‌خاک💚 ۵صلوات‌هدیه‌به‌شهیدتورجی‌زاده‌وسپس‌کپی🙂♥️ 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
( قسمت دوازدهم)تقدیم نگاه سبزشما👇👇
✍️ 💠 حتی روزی که به بهای وصال سعد ترک‌شان می‌کردم، در آخرین لحظات خروج از خانه مادرم دستم را گرفت و به پایم التماس می‌کرد که "تو هدیه ، نرو!" و من هویتم را پیش از سعد از دست داده و خانواده را هم فدای کردم که به همه چیزم پشت پا زدم و رفتم. حالا در این دیگر هیچ چیز برایم نمانده بود که همین نام زینب آتشم می‌زد و سعد بی‌خبر از خاطرم پرخاش کرد :«بس کن نازنین! داری دیوونه‌ام می‌کنی!» و همین پرخاش مثل خنجر در قلبم فرو رفت و دست خودم نبود که دوباره ناله مصطفی در گوشم پیچید و آرزو کردم ای کاش هنوز نفس می‌کشید و باز هم مراقبم بود. 💠 در تاکسی که نشستیم خودش را به سمتم کشید و زیر گوشم نجوا کرد :«می‌خوام ببرمت یه جای خوب که حال و هوات عوض شه! فقط نمی‌خوام با هیچکس حرف بزنی، نمی‌خوام کسی بدونه هستی که دوباره دردسر بشه!» از کنار صورتش نگاهم به تابلوی ماند و دیدم تاکسی به مسیر دیگری می‌رود که دلم لرزید و دوباره از وحشت مقصدی که نمی‌دانستم کجاست، ترسیدم. 💠 چشمان بی‌حالم را به سمتش کشیدم و تا خواستم سوال کنم، انگشت اشاره‌اش را روی دهانم فشار داد و بیشتر تحقیرم کرد :«هیس! اصلاً نمی‌خوام حرف بزنی که بفهمن هستی!» و شاید رمز اشک‌هایم را پای تابلوی زینبیه فهمیده بود که نگاه سردش روی صورتم ماسید و با لحن کثیفش حالم را به هم زد :«تو همه چیت خوبه نازنین، فقط همین ایرانی و بودنت کار رو خراب میکنه!» حس می‌کردم از حرارت بدنش تنم می‌سوزد که خودم را به سمت در کشیدم و دلم می‌خواست از شرّش خلاص شوم که نگاهم به سمت دستگیره رفت و خط نگاهم را دید که مچم را محکم گرفت و تنها یک جمله گفت :«دیوونه من دوسِت دارم!» 💠 از ضبط صوت تاکسی آهنگ تندی پخش می‌شد و او چشمانش از عشقم خمار شده بود که دیوانگی‌اش را به رخم کشید :«نازنین یا پیشم می‌مونی یا می‌کُشمت! تو یا برای منی یا نمی‌ذارم زنده بمونی!» و درِ تاکسی را از داخل قفل کرد تا حتی راه خودکشی را به رویم ببندد. تاکسی دقایقی می‌شد از مسیر زینبیه فاصله گرفته و قلب من هنوز پیش نام زینب جا مانده بود که دلم سمت پرید و بی‌اختیار نیت کردم اگر از دست سعد آزاد شوم، دوباره زینب شوم! 💠 اگر حرف‌های مادرم حقیقت داشت، اگر این‌ها خرافه نبود و این رهایم می‌کرد، دوباره به تمام مؤمن می‌شدم و ظاهراً خبری از اجابت نبود که تاکسی مقابل ویلایی زیبا در محله‌ای سرسبز متوقف شد تا خانه جدید من و سعد باشد. خیابان‌ها و کوچه‌های این شهر همه سبز و اصلاً شبیه نبود و من دیگر نوری به نگاهم برای لذت بردن نمانده بود که مثل پشت سعد کشیده می‌شدم تا مقابل در ویلا رسیدیم. 💠 دیگر از فشار انگشتانش دستم ضعف می‌رفت و حتی رحمی به شانه مجروحم نمی‌کرد که لحظه‌ای دستم را رها کند و می‌خواست همیشه در مشتش باشم. درِ ویلا را که باز کرد به رویم خندید و انگار در دلش آب از آب تکان نخورده بود که شیرین‌زبانی کرد :«به بهشت خوش اومدی عزیزم!» و اینبار دستم را نکشید و با فشار دست هلم داد تا وارد خانه شوم و همچنان برایم زبان می‌ریخت :«اینجا ییلاق حساب میشه! خوش آب و هواترین منطقه !» و من جز فتنه در چشمان شیطانی سعد نمی‌دیدم که به صورتم چشمک زد و با خنده خواهش کرد :«دیگه بخند نازنینم! هر چی بود تموم شد، دیگه نمی‌ذارم آب تو دلت تکون بخوره!» 💠 یاد دیشب افتادم که به صورتم دست می‌کشید و دلداری‌ام می‌داد تا به برگردیم و چه راحت می‌گفت و آدم می‌کشت و حالا مرا اسیر این خانه کرده و به درماندگی‌ام می‌خندید. دیگر خیالش راحت شده بود در این حیاط راه فراری ندارم که دستم را رها کرد و نمی‌فهمید چه زجری می‌کشم که با خنده خبر داد :«به جبران بلایی که تو درعا سرمون اومد، ولید این ویلا رو برامون گرفت!» و ولخرجی‌های ولید مستش کرده بود که دست به کمر مقابلم قدم می‌زد و در برابر چشمان خیسم خیالبافی می‌کرد :«البته این ویلا که مهم نیس! تو آینده سوریه به کمتر از وزارت رضایت نمیدم!» 💠 ردّ خون دیروزم هنوز روی پیراهنش مانده و حالا می‌دیدم خون مصطفی هم به آستینش ریخته و او روی همین می‌خواست سهم مبارزه‌اش را به چنگ آورد که حالم از این مبارزه و انقلاب به هم خورد و او برای اولین بار انتهای قصه را نشانم داد :«فکر کردی برا چی خودمو و تو رو اینجوری آواره کردم؟ اگه تو صبر کنی، تهش به همه چی می‌رسیم!»... 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
Karimi-HekayatEshgh[128].mp3
6.66M
درد و دل حضرت رقیه (س) با سر بریده پدر💔 🏴 حاج بسیار جانسوز😔👌 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🌴🖤🌴🖤🌴 ⬅️ اولین و پرطرفدارترین مجموعه کانال های تقویم نجومی ، اسلامی . ✴️ یکشنبه 👈 21 شهریور/ سنبله 1400 👈 5 صفر 1443👈 12 سپتامبر 2021 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی . 🏴 شهادت حضرت رقیه علیها السلام " 61 هجری " . ⭐️ احکام دینی و اسلامی . 📛 امروز ساعت 13:05قمر از برج عقرب خارج می شود ولی تا یکروز بعد از خروج از عقرب در انجام امور اساسی احتیاط شود. ✅ برای پیوستن به کانال تقویم نجومی اسلامی کافی است کلمه "تقویم همسران"را در تلگرام و ایتا جستجو و تقویم هر روز را دریافت نمایید. 👼 زایمان خوب و نوزادش حالش خوب است.ان شاءالله ✈️ مسافرت : خوب نیست و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد . ان شاءالله 🌴🖤🌴🖤🌴 🔭 احکام نجوم . 🌓 امروز : قمر در برج عقرب است و از نظر نجومی برای امور زیر نیک است : ✳️ درختکاری . ✳️ از شیر گرفتن کودک . ✳️ التیام و دوا گذاشتن بر زخم . ✳️ جراحی چشم . ✳️ آبیاری مزارع و درختان و گیاهان. ✳️ خرید باغ و زمین. ✳️ کندن چاه و کانال و قنات. ✳️ بذر افشانی. ✳️ استعمال دارو. ✳️ و حمام رفتن نیک است . 📛 ولی برای امور زیر بنایی خوب نیست . 🔲 این مطالب تنها یک سوم اختیارات سررسید تقویم همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید . 💑مباشرت و مجامعت مباشرت امشب (شب دوشنبه) ، فرزند حافظ قرآن شود و به قسمت و روزی خود راضی باشد.ان شاءالله ⚫️ طبق روایات ، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، باعث سرور و شادی است . 💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا #زالو انداختن در این روز، از ماه قمری، موجب زردی رنگ می شود . 😴😴تعبیر خواب خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی 6 سوره مبارکه " انعام " است . الم یروا کم اهلکنا من قبلهم .... و چنین استفاده میشود که خواب بیننده اندک آزردگی ببیند صدقه بدهد تا رفع گردد . ان شاءالله و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید . برای پیوستن به کانال ما در تلگرام و ایتا کافی است کلمه تقویم همسران را جستجو کنید. 🌴🖤🌴🖤🌴 💅 ناخن گرفتن یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌( این حکم شامل خرید لباس نیست) ✴️️ وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد . 🌴🖤🌴🖤🌴 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸 📚 منابع مطالب کتاب تقویم همسران نوشته حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهما السلام قم پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 تلفن 09032516300 025 37 747 297 09123532816 🖤🌴🖤🌴🖤