#من_بسیجی_ام💖
سه روز با هم هم سفر بوديم. در تمام اين مدت هر جا كه براي نماز توقف كرديم" محمد حسين" مي ايستاد كنار مهرهاي نماز و يكي يكي مهره ها را بر مي داشت و با دقت نگاه مي كرد. مي خواستم بفهم براي چه اين كار را انجام مي دهد، تا اينكه يك بار ايستاد به نماز، مهرش را برداشتم. سبز رنگ بود و بوي عجيبي داشت. تربت كربلا بود. هر چه اصرار مي كرديم به عضويت سپاه در نمي آمد و پاسدار رسمي نمي شد. مي گفت: اگر من شهيد شوم و روي سنگ قبرم بنويسند «پاسدار»، روز قيامت جلويتان را مي گيرم. 🌷من بسيجي ام🌷
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی🌹
#خاطرات_محمدحسین
#ماه_بندگی🌙
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093