فرمانده دلت ....
هرشهیدی را که دوستش داری
کوچه دلت را به نامش کن
یقین بدان
در کوچه پس کوچه های
پر پیچ و خم دنیا
تنهایت نمےگذارد...
بگذاردر این وانفسای دنیا"فرمانده ی دلت" دوست شهیدت باشد.
دست در دست شهدا بگذار و ببین چطور زندگیت تغییر میکند و به خدا نزدیک می شوی .
رفیق شهید پیدا کن
همه ی راهها
که با پا پیموده نمیشنوند
دستت را به رفیق_شهیدت بده و معجزه ببین...
شهــدا صدایت زده اند
دست دوستی دراز ڪردهاند
بـہ سویت...
همراهی با شهـدا سخت نیست
یا_علے ڪه بگویی
خودشان دستت را میگیرند
تردیـد نڪن...
ای شهید....دلم را
برایت آماده کرده ام...به کدامین
نشانی ارسالش کنم...؟
#رفیق_شهیدم صدامو داری یانه؟!؟ دلم برات تنگ شده
#خانه_شهید
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی
جمعه:1399/12/22
#ماه_رجب
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•✾•🌿..🌺..🌿•✾•
@shahid_aref_64
#من_بسیجی_ام💖
سه روز با هم هم سفر بوديم. در تمام اين مدت هر جا كه براي نماز توقف كرديم" محمد حسين" مي ايستاد كنار مهرهاي نماز و يكي يكي مهره ها را بر مي داشت و با دقت نگاه مي كرد. مي خواستم بفهم براي چه اين كار را انجام مي دهد، تا اينكه يك بار ايستاد به نماز، مهرش را برداشتم. سبز رنگ بود و بوي عجيبي داشت. تربت كربلا بود. هر چه اصرار مي كرديم به عضويت سپاه در نمي آمد و پاسدار رسمي نمي شد. مي گفت: اگر من شهيد شوم و روي سنگ قبرم بنويسند «پاسدار»، روز قيامت جلويتان را مي گيرم. 🌷من بسيجي ام🌷
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی🌹
#خاطرات_محمدحسین
#ماه_بندگی🌙
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🌺🍃🕊
#اینگونه باشیم••♥شهدایی♥
جزء به جزء حرکات محمدحسین انسان را به یاد خدا میانداخت🥀
محمدعلی کارآموزیان: زندگی یوسفالهی سراسر معنوی بود به عبادت اهمیت فراوانی میداد و هیچ چیز مانع ارتباطش با خدا نمیشد به تمام نیروهایش عشق میورزید و مانند یک پدر برایشان دلسوزی میکرد هر وقت بچهها برای شناسایی میرفتند آنها را تا ابتدای محور همراهی میکرد و همان جا منتظرشان مینشست تا برگردند.
یک شب در منطقه مهران، من، محمد حسین و یکی دیگر از بچهها به نام سیدمحمود برای شناسایی رفته بودیم، سیدمحمود جلو رفت و من و محمدحسین بالای رودخانه گاوی منتظرش ماندیم. سید حدود دو ساعت دیر کرد. در این فاصله محمدحسین به گوشهای رفت و سرگرم نماز و عبادت شد این حالت او خیلی برایم عجیب بود که هیچ وقت حتی در منطقه خطر نیز از عبادت و راز و نیار با خدا غافل نمیشد.
رفتار و کردار او به گونهای بود که لحظه به لحظه زندگیاش و جزء به جزء حرکاتش انسان را به یاد خدا میانداخت.
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی🌹
🌺🍃🕊
15.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️چگونه لبی بخندد، که عارفِ ما، عاشقِ ما، مخلصِ ما، حسینآقای ما نباشد ...
▫️روایتی متفاوت از شهید محمدحسین یوسفالهی🌷
#سرداردلها
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
#خرده_روايت_ها
ماشين لندکروز توي يک متر آب و گل گل گير کرده بود. ده نفر هلش مي داديم؛ اما تکون نمي خورد. حسين که از راه رسيد، گفت: وايسيد کنار. کار خودمه. به آرامي ماشين را کشيد بيرون. با تعجب گفتم: دعا خوندي؟
گفت: نه. فقط به ماشين گفتم برو بيرون.
#ذکرنام ویادشهداباصلوات💐
#شهيد_محمد_حسين_يوسف_الهي #تحقق_اراده_شهيد_باذن_الله
راوي: حميد شفيعي
#کتاب_رندان_جرعه_نوش؛ صفحه 160.
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
#خرده_روايت_ها
ماشين لندکروز توي يک متر آب و گل گل گير کرده بود. ده نفر هلش مي داديم؛ اما تکون نمي خورد. حسين که از راه رسيد، گفت: وايسيد کنار. کار خودمه. به آرامي ماشين را کشيد بيرون. با تعجب گفتم: دعا خوندي؟
گفت: نه. فقط به ماشين گفتم برو بيرون.
#ذکرنام ویادشهداباصلوات💐
#شهيد_محمد_حسين_يوسف_الهي #تحقق_اراده_شهيد_باذن_الله
راوي: حميد شفيعي
#کتاب_رندان_جرعه_نوش؛ صفحه 160.
#شهیدانه🕊
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
#با"محمدحسین"🌹
سه روز با هم هم سفر بوديم. در تمام اين مدت هر جا كه براي نماز توقف كرديم"محمد حسين" مي ايستاد كنار مهرهاي نماز و يكي يكي مهره ها را بر مي داشت و با دقت نگاه مي كرد. مي خواستم بفهم براي چه اين كار را انجام مي دهد، تا اينكه يك بار ايستاد به نماز، مهرش را برداشتم. سبز رنگ بود و بوي عجيبي داشت. تربت كربلا بود.
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی 🌱
#نماز_اول_وقت✨📿📿✨
#باما ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇
#شهیدانه
شمادعوت شدید
•🕊🍃..🌷..🍃🕊•
https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
13.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نعم الرفیق شهید عارف
محمدحسین یوسف الهی
گاز شیمیایـی و عشــق هردو می سوزانند!
یکی پـوست را ، و چشم را ، و جسم را و دیگری دل را و جان را
هردو سوختن ناله ها دارد و نشانها !
خوب که نه، بد هم نگاه کنی نشـانِ هردو سوختن را در او می بینی…
ولی این سوختن کجا و آن سوختن کجا
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی
#علی_زین_العابدین_پور
#روایتگری_شهدا
قدمگذارید
بهوادیعشقوشهادت↙️
@shamimeeshgh1399
کانال روایتگری شهدایی مون
@alizynolabedinpor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•[🌹🌱]•
آن روزها، دروازهاے براے شهادت داشتیم؛
اما امروز، معبرے تنگ...
هنوز هم براے شهید شدن،
فرصت هست،
دل را باید صاف کرد✨🕊
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی
شهیدعارف یوسف الهی
🆔@shahid_aref_64
•『🌖』•
.
.
↫ عارفشهید
محمد حسین یوسف الهی در 26 اسفند ماه 1339در شهر کرمان متولد شد
پدرش فرهنگی✏️ و مادرش خانه دار بود 🧑🍳
همه فرزندان از اوایل کودکی در محیطی مذهبی با معارف اسلام آشنا شدند
پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و راهنمایی در دبیرستان شریعتی در رشته تجربی مشغول تحصیل شد
در روز های پر تب و تاب انقلاب محمد حسین حضوری فعال داشت
و یکی از پیشگامان حرکت های دانش آموزی شهر کرمان بود.
با شروع جنگ عراق علیه ایران،بهعنوان نیروی داوطلب بسیجی به جبهه های نبرد شتافت
و در واحد اطلاعات عملیات لشکر 41 ثارالله به فعالیت ادامه داد
و بعد ها به عنوان جانشین واحد انتخاب شد
در طول جنگ چند بار مجروح شد
در سرانجام بعد از عملیات والفجر 8 به دلیل مصدومیت ناشی از بمباران شیمیایی در 27 بهمن ماه 1364 در بیمارستان خاتم الانبیاء تهران شهید شد.
🥀سخن ماندگاراو که برسنگ مزارش حک شد🥀 ↷↷↷↷↷↷↷↷↷↷↷
💫اجر جهاد شهادت است و من خیال ندارم از راهی که انتخاب کرده و میروم برای خود مظاهر مادی دنیای فانی را تدارک ببینم💫
این داستان ادامه دارد....🚌
با ما همراه باشید🌴
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی
#امام_زمان
#مبعث
#عید_مبعث
#انتشار_صدقه_جاریه_است
#انتخابات
.
.
『عارفگلزارشهدایکرمانرابشناس』
❀Eitaa.com/arefe_shahiid ❀
•『🌖』•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•『🌖』•
.
.
↫ عارفشهید
🍃فصل اول🍃به روایت از مــــادر شهید
خانه ی ما در یکی از کوچه های قدیمی شهر کرمان بود، که به آن "کوچه جیحون" می گفتند.
همسرم معلم بود و خدارو شکر 🤲وضع مالی خوبی داشتیم. خانه مان بزرگ و با صفا بود🌳...
با ورودی هایی مزین شده با داربست های انگور🍇 و باغچه ای بزرگ که در آن دو درخت کاج🌲و انواع میوه های سیب انار ، به، گلابی و انجیر خودنمایی می کردند
بوی گل های پیچ🎋، رز، یاس و محمدی
فضای این خانه را عطراگین می کرد.
آنچه بر زیبایی این خانه می افزود،صوت زیبای قرآن و اذان صبحگاهی غلامحسین(پدرشهید) بود.یادم می آید نذر شله زرد هر ساله ای که او به مناسبت رحلت رسول اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) در ماه صفر در این خانه برگزار می کرد ، حال و هوای خاصی به همه می بخشید.
این داستان ادامه دارد....🚌
با ما همراه باشید☺️
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی
.
.
『عارفگلزارشهدایکرمانرابشناس』
❀Eitaa.com/arefe_shahiid ❀
•『🌖』•
6.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•『🌖』•
.
.
↫ عارفشهید
دقت غلام حسین در به دست آوردن لقمه 🥪حلال برای فرزندان، آن هم از راه گچی که پای تخته سیاه می خورد، زبانزد خاص و عام بود.
او همسری مهربان✨، پدری دلسوز👨👦👦 بود...
همچنین مشاوری با تدبیر و مدیری توانا برای دانش آموزان.
علی رغم اینکه ما در دوران طاغوت☄ زندگی می کردیم، اما عشق به اهل بیت(علیه السلام)، توجه به قرآن و سخنان ائمه ، به ویژه حضرت علی (علیه السلام)♥️ مهم ترین سرمایه زندگی ما بود😌
به همین دلایل روز به روز، عنایت حق✨ را به وضوح درک می کردیم و در های رحمت خداوند به سوی ما باز می شد🍃....
همسـرم به شغل معلمی عشق می ورزید👨🏫 و چون به کشاورزی هم علاقه داشت👨🌾 زمینی بایر در حوالی خانه خرید و اوقات فراغت به همراه بچه ها در آن کار می کرد.
چیزی نگذشت که این زمین خشک به باغی بزرگ ، مملو از یونجه و درخت پسته🌾 تبدیل شد😍.
این داستان ادامه دارد....🚌
با ما همراه باشید☺️
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی
.
.
『عارفگلزارشهدایکرمانرابشناس』
❀Eitaa.com/arefe_shahiid ❀
•『🌖』•