eitaa logo
『عارف‌ شهید』(موسسه فرهنگی شمیم عشق)
1.8هزار دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
4.8هزار ویدیو
77 فایل
*موسسه‌فرهنگی‌ هنری و پژوهشیِ شمیم‌عشق‌رفسنجان* شماره ثبت 440 به یادشهیدعارف‌محمدحسین یوسف الهی وبه یادتمامی شهدا کپی‌از‌مطالب‌کانال‌با‌ذکر‌صلوات‌آزاد‌است🪴 ارتباط با ادمین: 『 @shamimeshghar
مشاهده در ایتا
دانلود
فرمانده دلت .... هرشهیدی را که دوستش داری کوچه دلت را به نامش کن یقین بدان در کوچه پس کوچه های پر پیچ و خم دنیا تنهایت نمےگذارد... بگذاردر این وانفسای دنیا"فرمانده ی دلت" دوست شهیدت باشد. دست در دست شهدا بگذار و ببین چطور زندگیت تغییر میکند و به خدا نزدیک می شوی . رفیق شهید پیدا کن همه ی راهها که با پا پیموده نمیشنوند دستت را به رفیق_شهیدت بده و معجزه ببین... شهــدا صدایت زده اند دست دوستی دراز ڪرده‌اند بـہ سویت... همراهی با شهـدا سخت نیست یا_علے ڪه بگویی  خودشان دستت را میگیرند‌‌ تردیـد نڪن...   ای شهید....دلم را برایت آماده کرده ام...به کدامین  نشانی ارسالش کنم...؟ صدامو داری یانه؟!؟ دلم برات تنگ شده جمعه:1399/12/22 شمادعوت شدید •✾•🌿..🌺..🌿•✾• @shahid_aref_64
💖 سه روز با هم هم سفر بوديم. در تمام اين مدت هر جا كه براي نماز توقف كرديم" محمد حسين" مي ايستاد كنار مهرهاي نماز و يكي يكي مهره ها را بر مي داشت و با دقت نگاه مي كرد. مي خواستم بفهم براي چه اين كار را انجام مي دهد، تا اينكه يك بار ايستاد به نماز، مهرش را برداشتم. سبز رنگ بود و بوي عجيبي داشت. تربت كربلا بود. هر چه اصرار مي كرديم به عضويت سپاه در نمي آمد و پاسدار رسمي نمي شد. مي گفت: اگر من شهيد شوم و روي سنگ قبرم بنويسند «پاسدار»، روز قيامت جلويتان را مي گيرم. 🌷من بسيجي ام🌷 🌹 🌙 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
🌺🍃🕊 باشیم••♥شهدایی♥ جزء به جزء حرکات محمدحسین انسان را به یاد خدا می‌انداخت🥀 محمدعلی کارآموزیان: زندگی یوسف‌الهی سراسر معنوی بود به عبادت اهمیت فراوانی می‌داد و هیچ چیز مانع ارتباطش با خدا نمی‌شد به تمام نیروهایش عشق می‌ورزید و مانند یک پدر برایشان دلسوزی می‌کرد هر وقت بچه‌ها برای شناسایی می‌رفتند آنها را تا ابتدای محور همراهی می‌کرد و همان جا منتظرشان می‌نشست تا برگردند. یک شب در منطقه مهران، من، محمد حسین و یکی دیگر از بچه‌ها به نام سیدمحمود برای شناسایی رفته بودیم، سیدمحمود جلو رفت و من و محمدحسین بالای رودخانه گاوی منتظرش ماندیم. سید حدود دو ساعت دیر کرد. در این فاصله محمدحسین به گوشه‌ای رفت و سرگرم نماز و عبادت شد این حالت او خیلی برایم عجیب بود که هیچ وقت حتی در منطقه خطر نیز از عبادت و راز و نیار با خدا غافل نمی‌شد. رفتار و کردار او به گونه‌ای بود که لحظه به لحظه زندگی‌اش و جزء به جزء حرکاتش انسان را به یاد خدا می‌انداخت. 🌹 🌺🍃🕊
15.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️چگونه لبی بخندد، که عارفِ ما، عاشقِ ما، مخلصِ ما، حسین‌آقای ما نباشد ... ▫️روایتی متفاوت از شهید محمدحسین یوسف‌الهی🌷 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
ماشين لندکروز توي يک متر آب و گل گل گير کرده بود. ده نفر هلش مي داديم؛ اما تکون نمي خورد. حسين که از راه رسيد، گفت: وايسيد کنار. کار خودمه. به آرامي ماشين را کشيد بيرون. با تعجب گفتم: دعا خوندي؟ گفت: نه. فقط به ماشين گفتم برو بيرون. ویادشهداباصلوات💐 راوي: حميد شفيعي ؛ صفحه 160. 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
ماشين لندکروز توي يک متر آب و گل گل گير کرده بود. ده نفر هلش مي داديم؛ اما تکون نمي خورد. حسين که از راه رسيد، گفت: وايسيد کنار. کار خودمه. به آرامي ماشين را کشيد بيرون. با تعجب گفتم: دعا خوندي؟ گفت: نه. فقط به ماشين گفتم برو بيرون. ویادشهداباصلوات💐 راوي: حميد شفيعي ؛ صفحه 160. 🕊 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
"محمدحسین"🌹 سه روز با هم هم سفر بوديم. در تمام اين مدت هر جا كه براي نماز توقف كرديم"محمد حسين" مي ايستاد كنار مهرهاي نماز و يكي يكي مهره ها را بر مي داشت و با دقت نگاه مي كرد. مي خواستم بفهم براي چه اين كار را انجام مي دهد، تا اينكه يك بار ايستاد به نماز، مهرش را برداشتم. سبز رنگ بود و بوي عجيبي داشت. تربت كربلا بود. 🌱 ✨📿📿✨ ــدرخاڪریزخاطـراٺ شـ❤️ـدا همراہ باشید👇👇 شمادعوت شدید •🕊🍃..🌷..🍃🕊• https://eitaa.com/joinchat/4043112493C208995c093
13.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نعم الرفیق شهید عارف محمدحسین یوسف الهی گاز شیمیایـی و عشــق هردو می سوزانند! یکی پـوست را ، و چشم را ، و جسم را و دیگری دل را و جان را هردو سوختن ناله ها دارد و نشانها ! خوب که نه، بد هم نگاه کنی نشـانِ هردو سوختن را در او می بینی… ولی این سوختن کجا و آن سوختن کجا قدم‌گذارید به‌وادی‌عشق‌و‌شهادت↙️ @shamimeeshgh1399 کانال روایتگری شهدایی مون @alizynolabedinpor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•[🌹🌱]• آن روزها، دروازه‌اے براے شهادت داشتیم؛ اما امروز، معبرے تنگ... هنوز هم براے شهید شدن، فرصت هست، دل را باید صاف کرد✨🕊 شهیدعارف یوسف الهی 🆔@shahid_aref_64
•『🌖』• . . ↫ عارف‌شهید محمد حسین یوسف الهی در 26 اسفند ماه 1339در شهر کرمان متولد شد پدرش فرهنگی✏️ و مادرش خانه دار بود 🧑‍🍳 همه فرزندان از اوایل کودکی در محیطی مذهبی با معارف اسلام آشنا شدند پس از اتمام تحصیلات ابتدایی و راهنمایی در دبیرستان شریعتی در رشته تجربی مشغول تحصیل شد در روز های پر تب و تاب انقلاب محمد حسین حضوری فعال داشت و یکی از پیشگامان حرکت های دانش آموزی شهر کرمان بود. با شروع جنگ عراق علیه ایران،به‌عنوان‌ نیروی داوطلب بسیجی به جبهه های نبرد شتافت و در واحد اطلاعات عملیات لشکر 41 ثارالله به فعالیت ادامه داد و بعد ها به عنوان جانشین واحد انتخاب شد در طول جنگ چند بار مجروح شد در سرانجام بعد از عملیات والفجر 8 به دلیل مصدومیت ناشی از بمباران شیمیایی در 27 بهمن ماه 1364 در بیمارستان خاتم الانبیاء تهران شهید شد. 🥀سخن ماندگاراو که برسنگ مزارش حک شد🥀 ↷↷↷↷↷↷↷↷↷↷↷ 💫اجر جهاد شهادت است و من خیال ندارم از راهی که انتخاب کرده و میروم برای خود مظاهر مادی دنیای فانی را تدارک ببینم💫 این داستان ادامه دارد....🚌 با ما همراه باشید🌴 . . 『عارف‌گلزار‌شهدای‌کرمان‌را‌بشناس』 ❀Eitaa.com/arefe_shahiid ❀ •『🌖』•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•『🌖』• . . ↫ عارف‌شهید 🍃فصل اول🍃به روایت از مــــادر شهید خانه ی ما در یکی از کوچه های قدیمی شهر کرمان بود، که به آن "کوچه جیحون" می گفتند. همسرم معلم بود و خدارو شکر 🤲وضع مالی خوبی داشتیم. خانه مان بزرگ و با صفا بود🌳... با ورودی هایی مزین شده با داربست های انگور🍇 و باغچه ای بزرگ که در آن دو درخت کاج🌲و انواع میوه های سیب انار ، به، گلابی و انجیر خودنمایی می کردند بوی گل های پیچ🎋، رز، یاس و محمدی فضای این خانه را عطراگین می کرد. آنچه بر زیبایی این خانه می افزود،صوت زیبای قرآن و اذان صبحگاهی غلامحسین(پدرشهید) بود.یادم می آید نذر شله زرد هر ساله ای که او به مناسبت رحلت رسول اکرم(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) در ماه صفر در این خانه برگزار می کرد ، حال و هوای خاصی به همه می بخشید. این داستان ادامه دارد....🚌 با ما همراه باشید☺️ . . 『عارف‌گلزار‌شهدای‌کرمان‌را‌بشناس』 ❀Eitaa.com/arefe_shahiid ❀ •『🌖』•
6.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•『🌖』• . . ↫ عارف‌شهید دقت غلام حسین در به دست آوردن لقمه 🥪حلال برای فرزندان، آن هم از راه گچی که پای تخته سیاه می خورد، زبانزد خاص و عام بود. او همسری مهربان✨، پدری دلسوز👨‍👦‍👦 بود... همچنین مشاوری با تدبیر و مدیری توانا برای دانش آموزان. علی رغم اینکه ما در دوران طاغوت☄ زندگی می کردیم، اما عشق به اهل بیت(علیه السلام)، توجه به قرآن و سخنان ائمه ، به ویژه حضرت علی (علیه السلام)♥️ مهم ترین سرمایه زندگی ما بود😌 به همین دلایل روز به روز، عنایت حق✨ را به وضوح درک می کردیم و در های رحمت خداوند به سوی ما باز می شد🍃.... همسـرم به شغل معلمی عشق می ورزید👨‍🏫 و چون به کشاورزی هم علاقه داشت👨‍🌾 زمینی بایر در حوالی خانه خرید و اوقات فراغت به همراه بچه ها در آن کار می کرد. چیزی نگذشت که این زمین خشک به باغی بزرگ ، مملو از یونجه و درخت پسته🌾 تبدیل شد😍. این داستان ادامه دارد....🚌 با ما همراه باشید☺️ . . 『عارف‌گلزار‌شهدای‌کرمان‌را‌بشناس』 ❀Eitaa.com/arefe_shahiid ❀ •『🌖』•