eitaa logo
آموزش عروض و قافیه و...
1.4هزار دنبال‌کننده
13 عکس
2 ویدیو
0 فایل
آموزش مبانی ادبیات و شعر فارسی سید محمدرضا شمس (ساقی) کانال اشعار : 🆔 @shamssaghi
مشاهده در ایتا
دانلود
1.41M
نکاتی راجع به قواعد و مبانی عروضی شعر (۱) سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
1.64M
نکاتی راجع به قواعد و مبانی عروضی شعر (۲) سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آرایه‌های ادبی حس‌آمیزی: آمیختن دو یا چند حس از حواس پنج‌گانه (بينايی، شنوايی، چشايی، بويايی و لامسه) در کلام است، چنان‌ که ذهن را به کنجکاوی وا دارد و با ایجاد موسیقی معنوی، بر تأثیر و زیبایی سخن بیفزاید. حس‌آمیزی گاه آمیختگی حواس با امور ذهنی و انتزاعی است. برای مثال هنگامی که ما در تماس صوتی با دیگران از جمله‌ی "ببین چه می‌گویم" استفاده می‌کنیم در حقیقت از آرایه‌ی بهره برده‌ایم زیرا سخن ما که می‌گوییم قابل دیدن نیست بلکه قابل شنیدن است (به جای این که بگوییم سخنم را بشنو گفته‌ایم سخنم را ببین). در این مثال، سخن مربوط به حس و ببین مربوط به حس است. از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر یادگاری که در این گنبد دوّار بماند "حضرت حافظ" صدا، شنیدنی است و امکان دیدن آن وجود ندارد امّا شاعر ادّعا می‌کند که صدا را دیده است. در مصراع اول "صدا" که مربوط به حس است با حس درهم آمیخته شده است و آرایه‌ی را پدید آورده است. مثال‌هایی دیگر : بوی بهبود ز اوضاعِ جهان می‌شنوم شادی آورد گل و بادِ صبا شاد آمد "حضرت حافظ" هر که شب، آوای پایش می‌شنید بوی نان از دست‌هایش‌ می‌شنید "استاد مجاهدی" در مصراع دوم بیت فوق "بوی نان" مربوط به حس است و شنیدن مربوط به حس و شاعر از آرایه‌ی بهره برده است. بوی دﻫﻦ ﺗﻮ از ﭼﻤﻦ می‌ﺷﻨﻮم رﻧﮓ ﺗﻮ ز ﻻﻟﻪ و ﭼﻤﻦ می‌شنوم "حضرت مولانا" شاعر در این بیت دو آرایه‌ی حس آمیزی به کار برده‌ است؛ در ﻣﺼﺮاع اوّل، ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺣﺲ و ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺣﺲ است، در ﻣﺼﺮاع دوم، رﻧﮓ واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺣﺲ و ﻣﯽ‌ﺷﻨﻮم واﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺣﺲ اﺳﺖ. سپهبد پرستنده را گفت گرم سخن‌های شیرین به آوای نرم "حضرت فردوسی" (در بیت فوق در سه حس‌آمیزی زیبا به ترتیب: حس و را در ترکیب "گفت گرم"، و را در ترکیب "سخن‌های شیرین" و و را در ترکیب "آوای نرم" با هم آورده‌است که این تعامل حواس با یکدیگر موجب زیبایی‌آفرینی شده‌است.) آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
انواع آرایه‌ی 1ـ حس آمیزی حسی ـ حسی: دو حس از حواس پنج‌گانه در هم آمیخته می‌شوند. از نمونه‌های پرکاربرد آن به موارد زیر می‌توان اشاره کرد: و سپهبد به گفتار او بنگرید شگفت آمدش کان سخن‌ها شنید "حضرت فردوسی" نگاهی گرم یعنی دلنوازیم زبانی نرم یعنی چاره سازیم "وحشی بافقی" ("زبانی نرم" یا سخنی نرم، حس آمیزی از نوع و است) دل باز به جان آيد کز وی خبری يابد بلبل به فغان آيد کز گل شنود بویی و از اَن پس بیامد به نزدیک بلخ نیازرد کس را به گفتار تلخ "حضرت فردوسی" لیک چنان خیره و خاموش ماند کز همه شیرین سخنی گوش ماند "نیما یوشیج" و با من به سلام خشک ای دوست زبان تر کن تا از مژه هر ساعت لعل ترت افشانم "خاقانی شروانی" 2 ـ حس آمیزی انتزاعی- حسی: یک مفهوم عقلی (ذهنی، انتزاعی) با ویژگی یکی از حواس ظاهری در هم آمیخته می‎‌شود. (از موارد پرکاربرد حس آمیزی انتزاعی ـ حسی نمونه‌های زیر را می‌توان نام بُرد.): و : جهان پير است و بی‌بنياد از اين فرهادکش فرياد که کرد افسون و نيرنگش ملول از جان شيرينم "حضرت حافظ" و : ز زهد خشک ملولم کجاست باده‌ی ناب که بوی باده مدامم دماغ تر دارد "حضرت حافظ" و : در خلایق روح‌های پاک هست روح‌های تیره‌ی گلناک هست "حضرت مولانا" و : نام من رفته‌ست روزی بر لب جانان به سهو اهل دل را بوی جان می‌آید از نامم هنوز "حضرت حافظ" مثال‌های بیشتر برای آرایه حس آمیزی: به ترانه‌های شيرين ، به بهانه‌های زرّین بکشيد سوی خانه مه خوب خوش‌لقا را "حضرت مولانا" (در ترکیب "ترانه‌های شیرین"، ترانه قابل شنیدن است و مربوط به حس است که با شیرینی که مخصوص حس است آمیخته شده و در ترکیب "بهانه‌های زرّین"، بهانه برای حس است و زرّین یا طلایی مربوط به حس است.) اگر دشنام فرمايی و گر نفرين دعا گويم جوابِ تلخ می‌زيبد لب لعل شکرخا را "حضرت حافظ" (جواب است و مربوط به حس می‌باشد.) گشاده شود زين سخن راز تو به گوش آيدش روشن آواز تو "حضرت فردوسی" تیر عاشق کش ندانم بر دل حافظ که زد این قدر دانم که از شعرِ ترش خون می‌چکید "حضرت حافظ" دل چاشنی گرفت از آن خنده های شور آری نمک لذیذ نماید کباب را "ملک الشعرای بهار" سزای توست چون گل گریه‌ی تلخ پشیمانی که گفت ای غنچه‌ی غافل، دهن پیش صبا بگشا "حضرت صائب" نشئه‌ی دیدار ساقی رونق مستی شکست هیچ کس بویی ز می در شیشه و ساغر ندید "حضرت صائب" ز شعرهای ترم گرم این چنین مگذر که آب خضر نهان در شب سیاه من است "حضرت صائب" گرچه جز تلخی از ایّام ندید هرچه خواهی سخنش شیرین است "بانو پروین اعتصامی" به شکرخنده درآور، نه یقین می‌دانم که دهان تو یقین را به گمان درفکند "خواجو کرمانی" آنکه نشنیده است هرگز بوی عشق گو به شیراز آی و خاک من ببوی "حضرت سعدی" گردد از دست نوازش پایه‌ی معنی بلند مور را شیرین‌سخن دست سلیمان کرده است "حضرت صائب" چون عمر به سر رسد چه بغداد و چه بلخ پیمانه چو پر شود چه شیرسن و چه تلخ "حضرت خیام" (عمرِ شیرین و عمرِ تلخ هر دو حس آمیزی می‌باشند). بدین شعرِ تَرِ شیرین ز شاهنشه عجب دارم که سر تا پای حافظ را چرا در زر نمی‌گیرد "حضرت حافظ" (در ترکیب زیر سه حس ، و به هم آمیخته شده‌اند) نجوای نمناک علف‌ها را می‌شنوم "سهراب سپهری" (ترکیب "نجوای نمناک" از آمیختن دو حس (نجوا) و (نمناک) ساخته شده و یا در جمله‌ی "خبر تلخی شنیدم" (خبر) را با حس و (تلخ) را با حس دریافت می‌کنیم؛ پیوند و آمیزش این دو حس مختلف در یک جا سبب خلق آرایه شده است.) در بیت زیر چهار حس آمیزی به کار رفته است. بس که صائب دیده‌ام تلخی ازین شکّر لبان می‌شمارم خنده‌ی شیرین ، عتاب تلخ را "حضرت صائب"   آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(مطابقت و ) به‌طور عادی از جهت و با مطابقت دارد؛ برای مثال در جمله‌ی زیر، کلمه‌ی به‌صورت به‌کار رفته است، پس فعل متناسب با آن نیز جمع است. آدم‌ها می‌توانند دروغ بگویند و می‌گویند؛ بی‌اختیار، ناخودآگاه و بیمارگونه، بی‌آنکه به پیامدهایشان فکر کنند. مواردی که سبب اختلاف نهاد و فعل می‌شود. : ۱- اگر نهاد، انسان و مفرد باشد، فعل می‌تواند برای ادای احترام به‌صورت جمع به کار برده شود. بازپرس محترم، برای تکمیل هرچه سریعتر این پرونده سؤالاتی پرسیدند. ۲- اگر نهاد جمع و بی‌جان باشد، می‌تواند هم با فعل مفرد هم با فعل جمع به کار برود؛ اگرچه شکل جمع آن در فارسی امروز پرکاربردتر است. کتاب‌ها از دستم افتاد. کتاب‌ها از دستم افتادند. : اگر نهاد جمله، و باشد، اما با استفاده از آرایه‌های تشخیص، ویژگی انسانی به آن نسبت داده شود، فعل فقط به صورت به کار می‌رود. ستاره‌ها نگاه می‌کنند. ۳- هر یک از اسامی جمع نیز درباره‌ی تطابق با فعل، قواعد خاصی دارند. الف) برای اسم‌های جمع جاندار نظیر قافله، کاروان، لشکر، سپاه، دسته، مجلس، شورا، هیأت، گروه، مجمع، گله و رمه فعل مفرد به‌کار می‌رود. کاروان به مقصد رسید. گروه پنج به علاوه یک جلسه تشکیل داد. ب) اگر کلمه‌ی مردم در جایگاه نهاد به کار رفته باشد، فعل به‌صورت جمع نوشته می‌شود. مردم برای اهدای خون آمده بودند. ج) وقتی کلمه‌ی ملت به عنوان نهاد به‌کار می‌رود، فعل هم به‌صورت مفرد و هم به صورت جمع می‌آید. ملت کوشا نباید زیر بار ستم برود. ملت کوشا نباید زیر بار ستم بروند. د) اسم جمع ، اگر برای به‌کار رود و در جایگاه نهاد باشد، فعل فقط به صورت می‌آید. دسته‌ای پول پیدا شد. دسته گل‌ها آماده شد. ۴- هر یک از اسامی مبهم از قاعده‌ای خاص پیروی می‌کنند. الف) اگر اسم‌های مبهم یکی، کسی و هرکسی، برای جاندار به کار رود و در جایگاه نهاد قرار بگیرد، فعل به صورت می‌آید. کسی اینجا نیست؟ هر کسی می‌تونه با ما بیاد. فکر کنم یک نفر سر رسید. ب) اگر نهاد، یکی از اسم‌های مبهم جاندار مانند: هر یک، هر کدام، هیچ یک و هیچ کدام باشد، فعل می‌تواند هم به صورت مفرد و هم به صورت جمع بیاید. هیچ یک با من همراهی نکردند. هیچ یک با من همراهی نکرد. هرکدام به راهی رفتند. هرکدام به راهی رفت. ج) اگر اسم مبهم برای جسمی بی‌جان و در موقعیت نهاد به کار رود، فعلش می‌تواند هم به‌صورت و هم به صورت به کار رود. بعضی لباس‌ها، بادوام‌تر است. بعضی لباس‌ها بادوام‌ترند. ۵- فعل برخی از جمع‌های مکسر همیشه با فعل مفرد به کار می‌رود. مهمترین این کلمات عبارتند از: اخلاق، عواقب، روابط، احوال، وظایف، مخارج، مداخل. اخلاق او ناپسند است. عواقب این انتخاب، روزی گریبانگیر تو خواهد شد. ۶- درباره کلمه‌ی این‌جانب باید توجه داشته باشید که در نامه‌های اداری وقتی به نشانه‌ی تواضع و ادب، در جایگاه نهاد به کار برود فعل آن به صورت مفرد و سوم شخص به‌کار می‌رود. این‌جانب تایپیست امور اداری به استحضار می‌رساند که دوره‌ی آموزشی را با موفقیت به پایان رسانده‌ام. : باید توجه داشت که در برخی جملات، همراهی نهاد با حروف در مفرد یا جمع بودنِ فعل تأثیرگذار است: استاد و دانشجویان برای ارائه‌ی یک مقاله‌ی علمی به دانشگاه رفتند. استاد با دانشجویان برای ارائه‌ی یک مقاله‌ی علمی به دانشگاه رفت. آموزش عروض و قافیه و... سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم. و از هستند؛ در مورد سؤال عزیزی که در پی وی از حقیر داشتند مختصراً عرض می‌کنم. : ولی ـ اما ـ ولیکن ـ ولیک ـ لکن در جمله یکسانند. حرف ربط (پیوند) حروف ربط: حروفی هستند که دو جمله را به هم پیوند می‌دهند، به این ترتیب معنی دو جمله به هم ارتباط پیدا می‌کند. مانند: و ـ که ـ تا ـ اگر ـ اگرچه ـ زیرا ـ زیرا که ـ زمانی که ـ ولی ـ امّا ـ لکن ـ لیکن ـ ولیکن : من به دانشگاه رفتم؛ موفق به اتمام تحصیل نشدم. نشاید خون سعدی را بباطل ریختن بیا سهل است اگر داری به خط خویش فرمانی حضرت سعدی : مسؤولین در تلاش‌اند تا تورم را کاهش دهند؛ به‌طور کامل موفق نشده‌اند. من از دست غمت مشکل برم جان دل را تو آسان بردی از من حضرت حافظ ... مشکلات فراوانی داریم؛ نباید ناامید شویم. زنده رود آب حیات است شیراز ما ، از اصفهان بهْ حضرت حافظ : هرچه هست رحمت اوست و رحمت او به هر چیز واسع است؛ باب ضیافت، یک باب دیگر است. امام خمینی (ره) : به عذر و توبه توان رستن از عذاب خدای می‌نتوان از زبان مردم رست حضرت سعدی : تنت زورمند است و لشکر گران در اقلیم دشمن مران حضرت سعدی ... عرض هنر پیش یار بی ادبی‌ست زبان خموش دهن پر از عربی‌ست حضرت حافظ سید محمدرضا شمس (ساقی) https://eitaa.com/arozghafie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
26.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نابود شدن صائب تبریزی در محفل شاعران خسته! @arozghafie