هدایت شده از مرصاد
دلیل سوم تجرد پدیده های درونی
دو دلیل پیشین مستقیماً، یعنی از طریق تقسیم ناپذیری من یا وحدت هویت من وجود نفس مجرد را اثبات میکردند؛ ولی میتوان از طریق غیر مستقیم، یعنی از طريق اثبات تجرد پدیده های درونی نفس نیز تجرد نفس را اثبات کرد که اکنون به آن می پردازیم.
این دلیل مبتنی بر وجود علم و دیگر امور درونی مجرد در انسان است که نحوۀ هستی آنها از وجود ساحتی مجرد حکایت میکند این دلیل را بر اساس تجرد علم و سایر پدیده های درونی، به طور جداگانه تقریر میکنیم:
الف) تجرد علم
هر یک از ما انسانها وجود امری مجرد به نام (علم) را بدون هیچ واسطه ذهنی به علم حضوری در خود مییابیم. از آنجا که علم کیفیتی است که برای عالم و درک کننده حاصل می شود، پس عالم و درک کننده هم باید از سنخ همین علم باشد. به عبارت ،دیگر به دلیل تجرد علم بایدحقیقتی مجرد در کار باشد که علم برای او حاصل شود؛ زیرا امکان ندارد مجرد (علم) در امری مادی (جسم) حلول کند در نتیجه باید
ساحتی مجرد در انسان وجود داشته باشد تا علم برای او حاصل شود.
هدایت شده از مرصاد
برهان بالا را این گونه میتوان صورت بندی کرد:
۱. ما با علم حضوری وجود علم را در خودمان مییابیم؛
۲.علم هایی که مییابیم مجردند؛
۳.در صورتی که علم در امری مادی حلول کند یعنی) مُدرِكِ علم مادی باشد، خودِ
علم نیز باید مادی باشد؛ در حالی که طبق فرض علم مجرد است،
.. مدرک علم باید مجرد باشد.
این برهان بر اثبات دو امر استوار است یکی اثبات تجرد علم مقدمه دوم و دیگری اثبات امکان ناپذیری حلول امر مجرد در امر مادی (مقدمۀ سوم).
آرشیو پرسمان
برهان بالا را این گونه میتوان صورت بندی کرد: ۱. ما با علم حضوری وجود علم را در خودمان مییابیم؛ ۲.ع
اون توضیحات در قالب استدلال و برهان منطقی اینطور میشود.
هدایت شده از مرصاد
اثبات تجرد علم
با توجه به مباحث بیان شده هر آنچه قسمت پذیر باشد مادی است و هر چیز مادی قسمت پذیر است. بر این اساس مهمترین ویژگی اشیای مادی، قسمت پذیری آنهاست. از سوی دیگر علم هایی که ما در خویش مییابیم قسمت پذیر نیستند؛
یعنی بعد و امتداد حقیقی ندارند.
در نتیجه ،علم غیر مادی یعنی مجرد است. یادآوری این نکته مهم است که برای کامل بودن این برهان به اثبات تجرد مطلق علم نیاز نداریم بلکه کافی است تجرد برخی از علم ها اثبات شود.
شبهه: ذهن ما قادر است صورتی ادراکی از یک شیء مادی مانند یک انسان را به اجزا و ابعاضی تقسیم کند. مثلاً تصوری از دست تصوری از پا، و تصوری از سر او داشته باشد. بر این اساس میتوان گفت علم نیز قابلیت تقسیم دارد.
پاسخ: در تقسیم حقیقی شیء به دو یا چند جزء، وجود تقسیم نشده اولیه از بین
می رود. در نتیجه اگر پس از تقسیم هنوز شیء به حالت اولیه خویش موجود باشد روشن میشود که تقسیم حقیقی نبوده است با این توضیح باید گفت تقسیم تصور یک شیء مادی به دو قسمت موجب از بین رفتن تصور اولیه نخواهد شد؛ در حالی که در امور مادی با تقسیم شیء قبلی از بین می رود. به عبارت دیگر، در تقسیم صورت اشیای مادی صورت ادراکی سابق را به صورتهای کوچکتر تقسیم
نکرده ایم؛ بلکه آن صورت ادراکی هنوز باقی است و ذهن ما در کنار آن صورت کامل صورتهایی از برخی اجزا و اعضای آن نیز ایجاد کرده است. شاهد مدعا این است که همزمان با تقسیم یا پس از آن میتوانیم این دو نیم را با صورت اولیه مقایسه کنیم و مثلاً بگوییم مجموع این دو با آن برابر است. از این رو، با وجود آن صورت کامل، کشف میکنیم که دو صورت جدید ایجاد شده است بنا بر این در حقیقت تقسیمی رخ نداده است.
یادآوری می شود گرچه نمی توان صورت ذهنی یک شیء مادی را تقطیع کرد، میتوان تقطيع یک شیء مادی، یعنی انقسام آن را تصور کرد البته این تصور نیز، از آنجا که خود صورتی ذهنی است، تقسیم ناپذیر است.
بر اساس دلیل بیان شده همۀ مفاهیم جزئی و کلی مجردند . البته مفاهیم کلی همانند ،انسان حیوان ،شادی محبت و علیت حتی تقسیم فرضی نمیپذیرند و به همین جهت فهم تجرد این مفاهیم آسان تر است.
گروه پرسمان تقدیم میکند
👇👇
✍ موضوع:
انسان شناسی
👤با حضور:
جناب استاد مهدی رمضان زاده
📆 تاریخ برگزاری: شنبهها
🕘 ساعت: ۲۱
❇️لطفا دوستان خود را دعوت نمایید.
🆔 گروه پرسمان
https://eitaa.com/joinchat/649592896Cc336bcb271
هدایت شده از مرصاد
با یاد روز ۱۳ آبان که روز خاری و ذلت شیطان اکبر است.....
و با آرزو و امید به انتقال معرفت و بصیرت به نسل های جدید..