گروه پرسمان تقدیم میکند
👇👇
✍ موضوع:
سواد رسانه ای
فرصتها و تهدیدهای فضای مجازی
👤با حضور:
جناب آقای سید محمود احمدزاده
جامعهشناسسیاسی و پژوهشگررسانه
📆 تاریخ برگزاری: یکشنبهها
🕘 ساعت: ۲۱
❇️لطفا دوستان خود را دعوت نمایید.
🆔 گروه پرسمان
https://eitaa.com/joinchat/649592896Cc336bcb271
هدایت شده از سید محمود احمدزاده
سلام و عرض ادب خدمت دوستان گرامی.
مطلب امشب رو خدمت شما تقدیم میکنم و امیدوارم مورد توجه و استفاده شما باشه🙏
هدایت شده از سید محمود احمدزاده
آگاهی های رسانه ای ۸.mp3
6.97M
♦️روایت یا توصیف!
🔴سید محمود احمدزاده
جامعه شناس سیاسی و پژوهشگر رسانه
گروه پرسمان تقدیم میکند
👇👇
✍ موضوع:
انسان شناسی
👤با حضور:
جناب استاد مهدی رمضان زاده
📆 تاریخ برگزاری: شنبهها
🕘 ساعت: ۲۱
❇️لطفا دوستان خود را دعوت نمایید.
🆔 گروه پرسمان
https://eitaa.com/joinchat/649592896Cc336bcb271
هدایت شده از مرصاد
با عرض سلام و ادب خدمت همه عزیزان هستیم ان شاءالله با جلسه چهارم مباحث انسان شناسی👇👇👇
هدایت شده از مرصاد
ان شاءالله امشب سعی میشود متن های بحث هم ارایه شود تا دوستان بتونم بهتر پیگیر باشند ولی حتما اصلا جای صوت را نمیگیرد حتما دوستانی که دوست دارن کامل متوجه مباحث بشوند صوت ها رو گوش کنید ان شاءالله
هدایت شده از مرصاد
رنه دکارت (١٥٩٦-١٦٥٠م)، فیلسوف پرآوازه ،فرانسوی در این باره میگوید «میان نفس و بدن تفاوتی عظیم وجود دارد از آن جهت که جسم بالطبع همواره قسمت پذیر است و نفس به هیچ روی قسمت پذیر نیست؛ زیرا واقعاً وقتی ،نفسم یعنی خودم را فقط به عنوان چیزی که میاندیشد لحاظ میکنم نمیتوانم اجزایی در خود تمیز دهم؛ بلکه خود را چیزی واحد و تام میبینم... اما در مورد اشیای جسمانی یا ،ممتد مطلب کاملاً برعکس است؛ زیرا هر کدام از آنها را ذهن آسان میتواند
،تجزیه و با سهولت تمام به اجزای کثیر تقسیم کند
.
هدایت شده از مرصاد
دلیل دوم وحدت هویت
یکی دیگر از ادله عقلی بر اثبات وجود ساحت دوم برای انسان، استناد به «من» ثابت انسان است. این برهان چنین تقریر میشود همه انسانها از هنگام تولد تا مرگ من و هویت خود را یگانه مییابند و با وجود دگرگونی در سلولهای بدنشان و گاه از دست دادن برخی اجزا و جایگزینی آنها با اجزای دیگر، تفاوتی در آنچه آن را «من» می نامند، احساس نمیکنند این حقیقت نشان میدهد که واقعیتی یگانه به همه مراحل زندگی انسان وحدت میبخشد و با وجود رخ دادنِ تغییرات گسترده در جسم همواره ثابت می ماند.
دلیل فوق را میتوان به این صورت خلاصه کرد:
١ . ما من ثابت» یا «هویت یگانه خود را درک میکنیم بر همین اساس است که
می توانیم بگوییم من همان شخص مثلاً پانزده سال پیش هستم؛
.است
۲. بر اساس یافته های دانشمندان سلولها و در نتیجه همه اجزای بدن انسان پس از چند سال دچار تغییر میشوند چون تغذیه میکنند و ماده در حال تغییر است .
نتیجه
👌انسان ساحتی ،دیگر جز ساحت مادی دارد که ثبات و تغییر ناپذیری «من» مربوط به آن ساحت غیر مادی است.
هدایت شده از مرصاد
خوب همان طور که دوستان در جلسه پیش گوش دادید ان شاءالله این دلیل دوم شبهاتی داشت که در صوت خیلی دقیق تر پاسخ داده شد حتما گوش بفرمایید از آرشیو
هدایت شده از مرصاد
شبهه :(۱) در تغییرات سلولی ممکن است ساختار کارکردها و شکل سلولهای جدید شبیه سلولهای تغییر یافته باشد. بر این اساس در سلولها نیز جهات ثابتی وجود
دارد و همین امر برای توجیه مقدمه ،نخست یعنی ثبات هویت کافی است.
پاسخ: ثبات جنبه های فوق در سلولها موجب ثابت پنداشتن سلولها نمی شود؛ زیرا این نحوه ثبات تنها ثبات عرفی قلمداد می شود و این غیر از ثبات فلسفی است. در ثبات فلسفی ذات شیء باقی میماند ولی در ثبات عرفی، ذات شيء تغییر میکند اما ساختار کارکردها و شکل شیء جدید همانند شیء تغییر یافته است. محض ،نمونه در برخی سلولها، به رغم تغییر ماده برخی ویژگی های سلولهای جدید همانند تعداد رنگ، حجم کارکرد و نوع قرار گرفتن در کنار دیگر سلولها، با سلولهای پیشین مشترک و شبیه .است آیا با وجود تغییر در ماده سلولها، صرف شباهت و اشتراک در این ویژگیها موجب ثابت دانستن سلولها می شود؟ پاسخ منفی است. خلاصه آنکه صرف شباهت ظاهری موجب ثبات فلسفی نمی شود. بر خلاف تغییر سلولی در علم حضوری به «من»، ذات ثابتی را مییابیم که همه امور عارضی ثابت و متغیر به همان ذات نسبت داده میشود.
هدایت شده از مرصاد
شبهه (۲) اگر نفس ثابت است این تغییراتی که به نفس نسبت می دهند چگونه توجیه می شود؟ وقتی دربارۀ شخصی میگوییم روحیات او تغییر کرده است»، مراد همان تحولات مربوط به نفس است این مسئله با ثبات نفس چگونه قابل جمع
است؟
پاسخ : تغییرات مزبور در واقع تغییرات در «من» نیست بلکه تغییر حالات «من» یا همان نفس است. اصل حقیقت من امری ثابت است ولی حالات عارض بر آن تغییر می.کند. به عبارت دیگر از سویی من (مجردی داریم که ثابت است و از سوی دیگر حالاتی مجرد و عارض بر آن من ثابت داریم که متغیر است. شاهد این تحلیل آن است که همه تغییرات مربوط به آن حالات را به نفس واحد و ثابتی نسبت میدهیم برای مثال میگوییم من همان کسی هستم که در گذشته غمگین بودم ولی الان خوشحالم در این تغییرات مربوط به حالات خود کسی نمی گوید انسانی در گذشته غمگین بوده است و انسانی دیگر الان خوشحال است در واقع نفس ثابتی وجود دارد که میتوانیم همۀ حالات متغیر را به او نسبت دهیم.
هدایت شده از مرصاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدایت شده از مرصاد
دلیل سوم تجرد پدیده های درونی
دو دلیل پیشین مستقیماً، یعنی از طریق تقسیم ناپذیری من یا وحدت هویت من وجود نفس مجرد را اثبات میکردند؛ ولی میتوان از طریق غیر مستقیم، یعنی از طريق اثبات تجرد پدیده های درونی نفس نیز تجرد نفس را اثبات کرد که اکنون به آن می پردازیم.
این دلیل مبتنی بر وجود علم و دیگر امور درونی مجرد در انسان است که نحوۀ هستی آنها از وجود ساحتی مجرد حکایت میکند این دلیل را بر اساس تجرد علم و سایر پدیده های درونی، به طور جداگانه تقریر میکنیم:
الف) تجرد علم
هر یک از ما انسانها وجود امری مجرد به نام (علم) را بدون هیچ واسطه ذهنی به علم حضوری در خود مییابیم. از آنجا که علم کیفیتی است که برای عالم و درک کننده حاصل می شود، پس عالم و درک کننده هم باید از سنخ همین علم باشد. به عبارت ،دیگر به دلیل تجرد علم بایدحقیقتی مجرد در کار باشد که علم برای او حاصل شود؛ زیرا امکان ندارد مجرد (علم) در امری مادی (جسم) حلول کند در نتیجه باید
ساحتی مجرد در انسان وجود داشته باشد تا علم برای او حاصل شود.
هدایت شده از مرصاد
برهان بالا را این گونه میتوان صورت بندی کرد:
۱. ما با علم حضوری وجود علم را در خودمان مییابیم؛
۲.علم هایی که مییابیم مجردند؛
۳.در صورتی که علم در امری مادی حلول کند یعنی) مُدرِكِ علم مادی باشد، خودِ
علم نیز باید مادی باشد؛ در حالی که طبق فرض علم مجرد است،
.. مدرک علم باید مجرد باشد.
این برهان بر اثبات دو امر استوار است یکی اثبات تجرد علم مقدمه دوم و دیگری اثبات امکان ناپذیری حلول امر مجرد در امر مادی (مقدمۀ سوم).
آرشیو پرسمان
برهان بالا را این گونه میتوان صورت بندی کرد: ۱. ما با علم حضوری وجود علم را در خودمان مییابیم؛ ۲.ع
اون توضیحات در قالب استدلال و برهان منطقی اینطور میشود.
هدایت شده از مرصاد
اثبات تجرد علم
با توجه به مباحث بیان شده هر آنچه قسمت پذیر باشد مادی است و هر چیز مادی قسمت پذیر است. بر این اساس مهمترین ویژگی اشیای مادی، قسمت پذیری آنهاست. از سوی دیگر علم هایی که ما در خویش مییابیم قسمت پذیر نیستند؛
یعنی بعد و امتداد حقیقی ندارند.
در نتیجه ،علم غیر مادی یعنی مجرد است. یادآوری این نکته مهم است که برای کامل بودن این برهان به اثبات تجرد مطلق علم نیاز نداریم بلکه کافی است تجرد برخی از علم ها اثبات شود.
شبهه: ذهن ما قادر است صورتی ادراکی از یک شیء مادی مانند یک انسان را به اجزا و ابعاضی تقسیم کند. مثلاً تصوری از دست تصوری از پا، و تصوری از سر او داشته باشد. بر این اساس میتوان گفت علم نیز قابلیت تقسیم دارد.
پاسخ: در تقسیم حقیقی شیء به دو یا چند جزء، وجود تقسیم نشده اولیه از بین
می رود. در نتیجه اگر پس از تقسیم هنوز شیء به حالت اولیه خویش موجود باشد روشن میشود که تقسیم حقیقی نبوده است با این توضیح باید گفت تقسیم تصور یک شیء مادی به دو قسمت موجب از بین رفتن تصور اولیه نخواهد شد؛ در حالی که در امور مادی با تقسیم شیء قبلی از بین می رود. به عبارت دیگر، در تقسیم صورت اشیای مادی صورت ادراکی سابق را به صورتهای کوچکتر تقسیم
نکرده ایم؛ بلکه آن صورت ادراکی هنوز باقی است و ذهن ما در کنار آن صورت کامل صورتهایی از برخی اجزا و اعضای آن نیز ایجاد کرده است. شاهد مدعا این است که همزمان با تقسیم یا پس از آن میتوانیم این دو نیم را با صورت اولیه مقایسه کنیم و مثلاً بگوییم مجموع این دو با آن برابر است. از این رو، با وجود آن صورت کامل، کشف میکنیم که دو صورت جدید ایجاد شده است بنا بر این در حقیقت تقسیمی رخ نداده است.
یادآوری می شود گرچه نمی توان صورت ذهنی یک شیء مادی را تقطیع کرد، میتوان تقطيع یک شیء مادی، یعنی انقسام آن را تصور کرد البته این تصور نیز، از آنجا که خود صورتی ذهنی است، تقسیم ناپذیر است.
بر اساس دلیل بیان شده همۀ مفاهیم جزئی و کلی مجردند . البته مفاهیم کلی همانند ،انسان حیوان ،شادی محبت و علیت حتی تقسیم فرضی نمیپذیرند و به همین جهت فهم تجرد این مفاهیم آسان تر است.