eitaa logo
مُـرواریدهای‌خاکـــی🕊
1.1هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
744 ویدیو
40 فایل
'‌‌‌﷽' ڪو‌عشق‌ڪہ‌معمورڪندخانہ‌دل‌را؟ عمریست‌زویرانۍدل‌خانہ‌خرابم♥↻ 「بہ‌رسم𝟮𝟭خرداد𝟵𝟵🗞⿻.!」 ازدل‌مینویسیم‌و‌دلۍ‌ڪار‌میڪنیم! براۍ‌گفتن‌سخن‌هاتون‌بگوشیم⇩ @fatemeh_zahra_82 @E_N_nataj ڪپۍ:حلـالتون🌱ツ .
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 خاطراتی از نویسنده:حمید‌داود‌آبادی قسمتی‌ازکتاب↯ چھ کار باید میکردم، اصلا چھ کار می‌توانستم بکنم؟ مصطفی داشت می‌رفت: تنها؎ تنها. اما من نمی‌خواستم بروم. اصلا من اهل رفتن نبودم. نھ می خواستم خودم بروم نھ مصطفی. تازه او را کشف کرده بودم. برنامه ها داشتم برا؎ فرداها؎ دوستی‌مان. حالا او داشت می‌رفت. او داشت میشد رفیقِ نیمه راھ.. من کھ ماندم! من کھ اصلا اهل رفتن نبودم. ماندن مصطفی ، برا؎ من خیلی مهم و با ارزش تر بود تا رفتنش... حالا باید او را چھ طور؎ از رفتن منصرف میکردم. بدون شك خودش بود. مگر نھ اینکه من نخواستم بروم و نرفتم؟! پس اگر او هم از تھ دل بھ خدا التماس میکرد کھ نرود ، حتما می توانست دل خدا را بھ دست بیاورد. پس باید کاری میکردم کھ نگاه و خواست مصطفی عوض شود.. باید با خواست و تمایل او ، نظر خدا را هم برمی گرداندم! @aseman_del مرواریدهای خاکی