#جمعههاییبهرنگکتاب📚
#عمارحلب
#شهیدمحمدحسینمحمدخانی
نویسنده:محمدعلیجعفری
قسمتیازکتاب↯
شش، هفت صبح بود که حاج عمار شهید شد. نیروهای غیر ایرانی پشت بیسیم میگفتند :
«حاج عمار استشهد.»
سریع از اتاق عملیات گفتیم :
«حاج عمار شهید نشده ، حالش خوب است ،
فقط کمی جراحت دارد.»
گفتیم مجروح شده که شیرازه کار از هم نپاشد. این نیروها دو ، سه سال بود که با
حاج عمار کار میکردند.
نمیخواستیم نگرانی در دلشان ایجاد شود.
پشت بی سیم گفتیم :
فلانی! نگو حاج عمار شهید شده، نگذار همه نیروها متوجه شوند و روحیهشان را از دست بدهند.
از این طرف در اتاق عملیات غوغایی بود...
@aseman_del مرواریدهای خاکی