#جمعههاییبهرنگکتاب📚
#قراربۍقرار...
#شهیدمصطفیصدرزاده
برشهایی از کتاب↯
گویا بہ پرستارها اعلام کردند که سردار سلیمانی
برا؎ دیدار مصطفی آمده...
یکی از پرستارها آمد پیش مصطفی
و گفت: « من میدانم تو شخصیت مهمی هستی!» مصطفی هم با بیتفاوتی
جواب داد: «من و تو مثل همیم و هیچ فرقی
با بقیه نداریم!» پرستار گفت: «ولی میدانم
کہ سردار سلیمانی بہ دیدنت آمده.» مصطفی
هم جواب داد: « ایشان هم یکی مثل من و تو.»
همیشہ همینطور؎ بود. نہ فقط آنموقع،
قبل از آن هم برایش مهم نبود کہ
آدم شناختهشدها؎ باشد یا نہ
اگر کار؎ انجام میداد
اسم و رسم برایشمهم
نبود...@aseman_del مرواریدهای خاکی