eitaa logo
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
598 دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
116 فایل
کانون فرهنگی رهپویان شهدای جهان اسلام یُحیے وَ یُمیت، و مَن ماتَ مِنَ العِشق، فَقَد ماتَ شَهید...♥️ [زنده مےڪند و مےمیراند! و ڪسے ڪه از عشق بمیرد، همانا شـہید مےمیرد...|♡ |
مشاهده در ایتا
دانلود
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
🌹 (شهید علی صیادشیرازی) 👇می‌گفت: ✔ من باید چندتا خصوصیت داشته باشه تا بتونم رو بسپارم دستش؛ 🔘اول: ؛ در اینکه شکی نیست! 🔘دوم: اهل بودن؛ جوانی که غیرت انقلابی داشته باشه و بره جبهه، میشه روش حساب کرد. نسبت به زن و بچه‌ش هم احساس داره. 🔘سوم: نبودن؛ کسی که تو مشکلات بزرگ شده باشه و به خودش باشه، همیشه میتونه راهش رو پیدا کنه. ✔این سه خصلت رو که داشته باشه، بقیه چیزا مهم نیست‌؛ نه پول، نه موقعیت. @asganshadt
🌹 (شهید علی صیادشیرازی) 👇می‌گفت: ✔ من باید چندتا خصوصیت داشته باشه تا بتونم رو بسپارم دستش؛ 🔘اول: ؛ در اینکه شکی نیست! 🔘دوم: اهل بودن؛ جوانی که غیرت انقلابی داشته باشه و بره جبهه، میشه روش حساب کرد. نسبت به زن و بچه‌ش هم احساس داره. 🔘سوم: نبودن؛ کسی که تو مشکلات بزرگ شده باشه و به خودش باشه، همیشه میتونه راهش رو پیدا کنه. ✔این سه خصلت رو که داشته باشه، بقیه چیزا مهم نیست‌؛ نه پول، نه موقعیت.🙂 @asganshadt
آموزش موتورسواری در #جبهه @asganshadt
🌷 📚برشی از کتاب 📝زمزمه🎶 رفتن محسن به اول توی خانواده خانمش پیچید. من خودم دوست داشتم عضو سپاه شوم. همان اوایل جنگ💥 که رفتم . خب نشد🚫؛ اما درمورد محسن مخالفت کردم که جای پایش را سفت کنم تا فردا کسی نکند. 📝به پدرخانمش گفتم: آدم اختیارش دست خودش نیست❌. شب و نصفه‌شب زنگ می‌زنند☎️ باید زن و بچه رو ول کنه بره به امون خدا. بعدا گله نکنی! 📝به مادرش هم گفتم:کسی که سپاه بره به در نمی‌بره. یا شل و پل می‌شه یا . بعدا گریه و زاری😭 نکنی.از وقتی رفت توی نگرانش بودم. همیشه نگرانش بودم؛⚡️ ولی فکر نمی‌کردم به این زودی شود🌷. 📝سیدرضا نریمانی شعری دارد که می‌گوید:یه دسته گل دارم برای این می‌دم... روی این شعر بودم. اگر می‌شنیدم به هم می‌ریختم😥. کسی حق نداشت توی خانه‌ی ما🏡 این مداحی را گوش کند🎧 یا بخواند... راوی:پدر شهید 🌹🍃🌹🍃 @asganshadt
کتابخانه سیار در @asganshadt مجتبی بابایی، رزمنده طراح این کتابخانه سیار بود. کتابخانه ای که با طرح خودش روی اتاق‌های دست‌ساز پشت وانت نیسان در جبهه‌ها می‌گشت و اوقات فراغت رزمنده‌ها را با کتاب‌خوانی پر می‌کرد. @asganshadt
2.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شرمنده شهدا هستیم... شادی روح شهدا صلوات #اللهم_صل_على_محمد_وآل_محمد #شلمچه #شهدا #شهدای_گمنام #رهبری #جبهه #دفاع_مقدس #جنگ_تحمیلی #فکه #رهبر #دوکوهه #یادگاری #بسیج @asganshadt
من هم یک #دهه_هفتادی ام! از اون روزی که چشمام یه ذره باز شد به روی دنیا و بعضی از #زیبایی هاش رو دیدم... از اون روزی که از جبهه و جهاد و ایثار و #شهادت شنیدم... از اون روزی که مزار #ستاره هایی آسمونی به نام #شهدا رو زیارت کردم و شمیم گل نرگس رو حس کردم... همیشه یه #حسرت تو دلم بود با خودم می گفتم کاش منم دهه شصتی بودم... کاش #جبهه رو می دیدم... #امام رو می دیدم... اما این روزا اصلا حسرت نمی خورم... چه دهه زیبایی ست #دهه_هفتاد، چه گل های نازنینی روییده در این دهه هفتاد، چقدر #جوون رشیدی که جبهه رو ندیدن، امام رو ندیدن، انقلاب رو ندیدن، ولی... براشون #فرقی نداشت سنگر جهاد نظامی با سنگر #امنیت و #خدمت به مردم و #دفاع از حرم... خدا کنه آهمون از جنس #نیاز باشه! اگر آه تو از جنس نیاز است در باغ #شهادت باز باز است #پایان_ماموریت_بسیجی_شهادت_است👌🌺 🍃🌹🍃🌹 @asganshadt
🌸🌺🌸🌺🌸🌺 دمدمای غروب یک مرد #کُرد با زن و بچه اش مانده بودند وسط یه #کوره راه ، من و #علی هم با #تویوتا داشتیم از #منطقه برمی گشتیم به شهر، >چشمش که به قیافه ی #لرزان زن و بچه ی کُرد افتاد ، زد رو #ترمز و رفت طرف اونا ، پرسید: «کجا می رین؟» مرد کُرد گفت : « #کرمانشاه » ، رانندگی بلدی ؟  آن شخص #متعجب گفت: «بله بلدم!» علی دمِ گوشم گفت: «سعید بریم عقب.» مرد کُرد با زن و بچه اش نشستند #جلو و ما هم عقب تویوتا ، توی اون #سرمای زمستان ! #باد و #سرما می پیچید توی عقب تویوتا ؛ هر دوتامون #مچاله شده بودیم ، لجم گرفت و گفتم: «آخه این آدم رو می شناسی که این جوری بهش #اعتماد کردی؟» اون هم مثل من می لرزید، اما توی تاریکی #خنده اش را پنهان نکرد و گفت: «#آره می شناسمش ، اینا  از همون #کوخ.نشینانی هستند که #امام فرمود به تمام #کاخ.نشین ها شرف دارن ، تمام سختی های ما توی #جبهه به خاطر ایناس ... ! #شهید_علی_چیت_سازیان🌷 🍃🌹🍃🌹 @asganshadt
✅ مقدمات شب یلدا #جبهه #شب_یلدای_شهدایی #تدارکات @asganshadt🌺🌺🍉
🌹🍃🌹 📜 یه 16 ساله بود از محله های پایین شهر تهران... چون بابا نداشت خیلی بد شده بود خودش میگفت: خیلی بیراهه می رفتم ! تا اینکه یه نوار ی (س) زیر و روش کرد... بلند شد اومد ! یه روز به فرماندمون گفت من از بچگی حرم (ع) نرفتم... می ترسم بشم و آقا رو نبینم! یک 48 ساعته به من بدین برم حرم (ع) زیارت کنم و برگردم... اجازه گرفت و رفت مشهد؛ دو ساعت توی حرم کرد و برگشت جبهه! توی اش نوشته بود : در راه برگشت از حرم (ع) توی ماشین خواب رو دیدم... آقا بهم فرمود حمید! اگر همین طور ادامه بدی؛ میام می برمت... یه برای خودش اطراف پادگان کنده بود! نیمه شبا تا میخوابید داخل قبر گریه میکرد میگفت یا امام رضا وعده ام... 💔🙏 توی وصیت نامه شهادت، شهادت و شهادتش رو هم نوشته بود!! که شد دیدیم حرفاش درست بوده دقیقا توی ، و شهید شد که تو وصیت نامه اش نوشته بود... 🍃🌷🍃🌷 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌷👇 @asganshadt
در #جبهه، سربند #یا_زهرا_س رمز دلدادگیِ #زهرائی‌ها بود.. دعای خیر حضرت مادر پشت و پناه همه ی دلدادگان و رهروان راستینش🌸🍃 🆔 @asganshadt
🔺از سرگرمی‌های #جبهه: 🔹تئاتر رزمنده‌ها اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇 @asganshadt