eitaa logo
کانال عاشقان ولایت
3.8هزار دنبال‌کننده
35.2هزار عکس
41.1هزار ویدیو
36 فایل
ارسال اخبار روز ایران و ارائه مهمترین اخبار دنیا. ارائه تحلیلهای خبری. ارائه اخرین دیدگاه مقام معظم رهبری . و.... مالک کانال: @MnochahrRozbahani ادمین : @teachamirian5784 حرفت رو بطور ناشناس بزن https://harfeto.timefriend.net/16625676551192
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 هشدار به مسئولان ورزش کشور 🔸اگر امروز سرود جمهوری اسلامی در همه جای دنیا طنین انداز می شود و پرچم مقدس کشورمان به اهتزاز در می آید، چنین چیزی حاصل خون هایی است که پای این انقلاب و نظام ریخته شده است. حاصل سال ها فداکاری و تحمل سختی های مردم این سرزمین است. حال با چه توجیهی اجازه دهیم که برخی افراد به همین راحتی به این پرچم و سرود بی احترامی کنند⁉️ 🔹همه ورزشکاران در هر رشته ای باید تعهدنامه امضاء کنند و ملزم به رعایت آیین نامه ها باشند و تکلیف آنها قبل از حضور در تیم ملی و قبل از اعزام به مسابقات بین المللی مشخص شود. اگر هم کسی نمی خواهد این شرایط را قبول کند، عاشق چشم و ابروی او که نیستیم! می تواند در داخل کشور و یا حتی خارج کشور (با هر عنوانی مثل پناهنده و ...) مشغول ورزش کردن شود! همانطوری که دیگران رفتند و الان از پشیمانی لب به سخن باز کرده و میبینیم بعضی از مصاحبه ها و نوع زندگی آنها در غرب را . 👈 اما حق نداریم با این توجیه که این افراد سرمایه هستند، ممکن است به کشورهای دیگر بروند و ... ساده اندیشی کرده و آنها را بزرگ کنیم و بعد به عنوان نماینده جمهوری اسلامی – که خودشان هم قبول ندارند نماینده جمهوری اسلامی هستند – به مسابقات بین اللملی بفرستیم! در اینجا به هیچ وجه نباید از اصول و خطوط قرمز کوتاه آمد. ♻️ وقتی با چند نفر، برخورد قاطع و عبرت آمیز صورت گرفت، بقیه هم حساب کار دستشان می آید. اما اگر تساهل و تسامح صورت گیرد، برخی افراد دیگر هم وقتی ببینند که کارشان هزینه ندارد و اساساً ورزشکار سالاری حاکم است، آنها هم برای ملت و کشور، حاشیه سازی می کنند. 📌اصل یادداشت را در جهان نیوز بخوانید👇👇 https://www.jahannews.com/report/848041/ و آن دسته از ورزشکاران که مغرور شده و با راه شهدا و ملت شریف ایران زاویه پیدا نمودهاند باید بدانند اولا بقول سردار شهید و عزیز ما هرکس به این نظام و انقلاب سنگی پرتاب کند عاقبت بخیر نمیشود. دوم هستند جوانان برومند. ولایی و عاشقان امام حسین ع که جای آنهارا سریعا پر نمایند. ✅ مسولان اجرایی بخصوص در حوزه سینما صداو سیما و ورزش کشور باید به هنرمندان و ورزشکاران مذهبی و بسیجی نیز میدان داده تا بعضی از افراد فکر باطل نکنند. 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
💢جوان کفن دزد 🌼🍃یک روز معاذ بن جبل در حالی که گریه می‏ کرد به رسول اکرم (ص) وارد شد و سلام کرد، حضرت بعد از جواب سلام علت گریه‏ اش را جویا شد. معاذ عرض کرد: یا رسول اللَّه جوانی رعنا و خوش اندام بیرون خانه ایستاد و مانند زن بچه مرده گریه می‏ کند و در انتظار است که شما به او اجازه ورود دهید وحضرت اجازه ورود دادند جوان وارد شد. حضرت فرمودند: ای جوان چرا گریه می‏ کنی؟ جوان گفت: ای رسول خدا گناهی مرتکب شده ‏ام که اگر خدا بخواهد به بعضی از آنها مرا مجازات کند، بایستی مرا به آتش قهر دوزخم برد و گمان نمی‏ کنم که هرگز مورد بخشش و آمرزش قرار بگیرم. حضرت فرمود: آیا شرک به خدا آورده‏ ای؟ گفت نه. حضرت فرمود: قتل نفس کرده ‏ای؟ گفت نه. حضرت فرمود: بنابراین توبه کن که خدا ترا خواهد بخشید و لو بزرگی گناهانت به اندازه کوهها عظیم باشد. 🌼🍃گفت: گناهانم از آن کوههای عظیم بزرگتر است. حضرت فرمود: پروردگار متعال گناهانت را می آمرزد و لو به بزرگی زمین و آنچه در آن است، بوده باشد. جوان گفت: گناهان من بزرگتر است. حضرت با حالت غضب به او خطاب فرمود: وای بر تو ای جوان گناهانت بزرگتر است یا خدای متعال؟ جوان تا این سخن را از پیغمبر شنید خودش را به خاک انداخت و گفت منزه است پروردگار من، هیچ چیز بزرگتر از او نیست. در این موقع حضرت فرمود: مگر گناه بزرگ را جز خدای بزرگ کسی دیگر هست که ببخشد؟ جوان گفت: نه یا رسول اللَّه. 🌼🍃جوان گفت: یا رسول اللَّه، هفت سال است که به عمل زشتی دست زده ‏ام؛ به گورستان می‏ روم و قبر مردگان را نبش کرده و کفن آنها را می‏دزدم. این اواخر شنیدم دختری از انصار از دنیا رفته. من هم طبق معمول به منظور سرقت کفن او به جستجوی قبرش رفتم. تا اینکه قبرش را پیدا کردم رویش یک علامت گذاشتم تا شب بتوانم به مقصودم برسم و کفن را بربایم. سیاهی شب همه جا را فرا گرفته بود آمدم سر قبر دختر و گورش را شکافتم. جنازه دختر را از قبر بیرون آورده و کفنش را از تنش بیرون آوردم، بدنش را برهنه دیدم آتش شهوت در وجودم شعله ‏ور شد نگذاشت تنها به دزدی کفن اکتفا کنم، از طرفی وسوسه‏ های فریبنده نفس و شیطان، نتوانستم نفس خود را مهار کرده و خود را راضی به ترک آن کنم. خلاصه آنقدر ابلیس، این گناه را در نظر زیبا جلوه داد که ناچار با جسد بی‏جان آن دختر به زنا مشغول شدم بعد جنازه ‏اش را به گودال قبر افکندم و بسوی منزل برگشتم. هنوز چند قدمی از محل حادثه نرفته بودم که صدائی به این مضمون بگوشم رسید: ای وای بر تو از مالک روز جزا چه خواهی کرد؟! آن وقتی که من و تو را به دادگاه عدل الهی نگه دارند؟! وای بر تو از عذاب قیامت که مرا در میان مردگان برهنه و جُنب قرار دادی؟! 🌼🍃بله یا رسول‏ اللَّه شنیدن این کلمات وجدان خفته مرا بیدار کرد تا اینکه به حکم وظیفه وجدان برای بخشش گناهانم از خدای بزرگ خدمت شما آمده ‏ام تا به برکت وجود شما خداوند از سر تقصیرات من درگذرد. اما به نظرم به قدری گناهانم بزرگ است که حتی از بوی بهشت هم محروم خواهم ماند. یا رسول اللَّه آیا شما در این مورد نظر دیگری دارید که من انجام دهم؟! پیغمبر اکرم (ص) فرمود: ای فاسق از من دور شو. زیرا ترس از آن دارم که آتشی بر تو نازل شود و عذاب تو مرا متأثر کند. جوان گنهکار از پیش روی پیغمبر رفت و پس از تهیه مختصر غذائی سر به بیابان گذاشت و در محلی دور از چشم مردم به گریه وزاری و توبه پرداخت، لباسی خشن بر تن و غل و زنجیری هم به گردن انداخته آنگاه با تضرع و زاری روی به آسمان کرد و مناجات کنان پروردگار خود را می‏خواند، بارالها هر وقت از من راضی شدی به رسولت وحی نازل کن تا مرا مژده عفوت دهد و اگر نه آتشی بفرست تا در این دنیا به کیفر اعمالم معذب شوم. زیرا من طاقت عذاب آخرت تو را ندارم. 🌼🍃دیری نپائید که در اثر نیایش صادقانه‏ اش، خداوند رحیم او را عفو فرمود و بر پیامبرش این آیه را فرستاد: ❣ «و الّذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکرواللَّه فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الاّ اللَّه...»(1) 🌼🍃 رسول خدا از نزول این آیه شریفه در جستجوی جوان مذبور بر آمد و معاذبن جبل تنها کسی بود که اقامتگاه آن جوان را بلد بود و نشان پیغمبر(ص) داد. حضرت با گروهی از یارانش به محل آن جوان آمدند. وقتی که رسیدند دیدند که جوان از ترس عقوبت الهی دست نیایش بسوی حقتعالی دراز کرده و همچون ابر بهاران از دیدگانش اشک می‏ بارد جلو آمده غل و زنجیر را از گردنش برداشتند و بوی مژده آمرزش و عفو الهی را رساندند. سپس رو به اصحاب کرده فرمودند: جبران کنید گناهان خود را همانطور که بهلول نبّاش جبران کرد. 📚(1) آل عمران،134. 📚منبع: قصص التوابین؛داستان توبه کنندگان 🆔 @ashaganvalayat
12.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 مستند در_برابر_طوفان 🎬 ✍مجموعه مستند "در برابر طوفان" روایتگر تاریخ سیاسی و اجتماعی پهلوی دوم از زمان پادشاهی محمدرضا پهلوی تا انقلاب اسلامی است. در این مجموعه صداها و تصاویر دیده نشده از معاصر کشور نمایش داده می شود. . ✅لینک گروه ختم قرآن کریم در ایتا 🆔https://eitaa.com/joinchat/3672375408Cd4be645e2c ✅لینک گروه ختم قران عاشقان ولایت در بله 🆔 ble.ir/join/MTZiOGQ1MW ✅لینک کانال عاشقان ولایت در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
14.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 مستند در_برابر_طوفان 🎬 قسمت_بیستم ✍مجموعه مستند "در برابر طوفان" روایتگر تاریخ سیاسی و اجتماعی پهلوی دوم از زمان پادشاهی محمدرضا پهلوی تا انقلاب اسلامی است. در این مجموعه صداها و تصاویر دیده نشده از معاصر کشور نمایش داده می شود. . ✅لینک گروه ختم قرآن کریم در ایتا 🆔https://eitaa.com/joinchat/3672375408Cd4be645e2c ✅لینک گروه ختم قران عاشقان ولایت در بله 🆔 ble.ir/join/MTZiOGQ1MW ✅لینک کانال عاشقان ولایت در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عبدالحمید دعا می کنه یا نفرین؟ اینو یکی یه دکتر ببره 😂 . ✅لینک گروه ختم قرآن کریم در ایتا 🆔https://eitaa.com/joinchat/3672375408Cd4be645e2c ✅لینک گروه ختم قران عاشقان ولایت در بله 🆔 ble.ir/join/MTZiOGQ1MW ✅لینک کانال عاشقان ولایت در بله 🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
6.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴السلام علیک یا صاحب الزمان 🏴 🎥 اربعین جهانی شد و جهانی‌تر هم خواهد شد؛ 🎙 مقام‌ معظم رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای ⏰ زمان  : ۱ دقیقه و ۱۰‌ثانیه 🏴اللهم عجل لولیک الفرج 🏴 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷پیام مردمی در جواب ایشون باید گفت الان که شما حکم خدا و قانون رو زیر پا گذاشتید مشکل مملکت حل میشه؟! فکر میکنید اینهمه جرات از کجا اومده؟! اینکه این خلافکارهای قانون شکن دوربین به سمت آمر به معروف میگیرن ، به این معناهست که تصویرت رو ارسال میکنم برای شبکه های معاند نظام تا پخش بشه و از اون طریق همه بشناسنت و .... با این تعریف و نگاه این عمل نوعی تهدید به قتل بشمار میاد که متاسفانه خیلی ساده از کنارش رد شدن. باید هزینه رفتارهای غلطشون بره بالا 🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
هدایت شده از دکتر قدیری ابیانه
23.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📺 افشای ادعای دروغ کتک‌خوردن دانشجو توسط قدیری ابیانه 👊 آنکه کتک خورد رئیس فحاش و اصلاح‌طلب حراست دانشگاه فرهنگیان گرگان بود و نه دانشجو. 👺چگونه اصلاح‌طلبان این دروغ را در زمان انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ به گستردگی توزیع کردند و حاضر نشدند حقیقت را بیان کنند. 🕰۸ دقیقه
کانال عاشقان ولایت
🖋اعترافات یک زن از جهاد نکاح #قسمت_سی_ویکم گفتم: شکر که واقعا داره... شاید خیلی راحت تر از بقیه
🖋اعترافات یک زن از جهاد نکاح رفتم پیش جلالی برگه مرخصی را گذاشتم روی میزش، هرچند که با اون شلوغی میز جایی برای برگه من نبود... برگه را برداشت نگاهی کرد گفت: نمیشه مصاحبه را تمام کنید بعد برید مرخصی؟ گفتم: مجبورم کار مهمی پیش اومده نفس عمیقی کشید و گفت: باشه چکار میشه کرد! از خبرنگارهای خوب ماهستید دیگه ! یه کم این پا و اون پا کردم سوالم رو بپرسم یانه؟ حالا که بحث مصاحبه شده دل زدم به دریا و گفتم: ببخشید آقای جلالی این دوتا آقایی که باهاشون جلسه داشتید، ما خونه ی این خانم دیدیمشون ارتباطی با روند مصاحبه دارن! گردنش را کج کرد در حالی که با خودکارش بازی میکرد یه جور خاصی نگاهم کرد و گفت: درسته خبر نگارید و آفرین به دقتتون ولی دلیل نمیشه تو کار سر دبیرتون هم سرک بکشید! بعد برگه را امضا کرد و داد سمت من... از خجالت آب شدم، از اتاقش به سرعت اومدم بیرون... لجم گرفته بود از حرفش پیش خودم گفتم: درسته سردبیری ولی بالاخره که معلوم میشه چی به چیه! کاش زودتر این مصاحبه تموم میشد می فهمیدم کی به کیه! داشتم با خودم غر میزدم همین الان باید سر و کله این خواستگار پیدا بشه وسط همچین پروژه ایی در هر صورت کاریش نمی شد کرد... رفتم داخل اتاق فرزانه هنوز داشت با سمیرا کَل کَل میکرد سر من! گفتم فرزانه تمومش کن هزار تا کار داریم... جدیتم را که دید مشغول شد اومد ویس ها را بذاره، که مثل اجنه رکورد را از دستش گرفتم هم فرزانه هم سمیرا فقط با چشمهای سوال بر انگیز نگام کردن ! لبخندی زدم و گفتم فرزانه جان! جلالی! حسابداری! یادت رفته ؟ تیز گرفت چی میگم گفت: اوه راستی سمیرا چکار کردی با اون خواستگارت پسره بود شیرازیه ! سمیرا هم که از سوال فرزانه غم دلش تازه شد رفت تو فاز درد دل... چشمک رضایت‌مندانه ایی به فرزانه زدم وهندزفری برداشتم و مشغول تایپ شدم... بعد از یه روز کاری سخت شاید هم به قول فرزانه گیج کننده راهی خونه شدم... توی مسیر چند تا مغازه برای دیدن روسری سر زدم وقتی روسری دلخواهم رو پیدا کردم توی آینه خودم را دیدم، یاد حرف خانوم مائده یکدفعه تنم را لرزوند! اگه شب عروسی من تمام آرزوهام مثل پاتک روی سرم خراب بشه چی؟! اگه یه شوهری مثل شوهر خانم مائده نصیب من بشه چکار کنم؟ با صدای فروشنده که داشت می گفت: خانم چقدر رنگ یاسی بهتون میاد به خودم اومدم ! دوباره تصویر خانوم مائده تو ذهنم نقش بست با اون چشمهای مشکی زیباش و چهره ی معصومش ! اگر معصومیت من هم از دست رفت چی! اشک توی چشمام جمع شد به خودم نهیب زدم آخه این چه فکر احمقانه ایی تو می‌کنی هر کسی طبق روحیات خودش انتخاب می‌کنه ... روسری را خریدم و اومدم بیرون ... ولی انگار این افکار پریشون دست از سرم بر نمی داشت یه حسی شبیه ترس بهم می گفت بیا و بی خیال ازدواج و هر چی خواستگار شو... .رمان جالبمون رو از دست ندهید هر شب حوالی ساعت 10 لینک کانال عاشقان ولایت در ایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat لینک گروه عاشقان ولایت در ایتا جهت ارسال مطالب اعضای محترم. https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb .
کانال عاشقان ولایت
🖋اعترافات یک زن از جهاد نکاح #قسمت_سی_ودوم رفتم پیش جلالی برگه مرخصی را گذاشتم روی میزش، هرچند که
🖋اعترافات یک زن از جهاد نکاح تفت گرمای تابستون صورتم رو می سوزاند... با این افکار پریشان که تاثیرات چنین مصاحبه ایی بود درونم را به آشوب کشیده بود انگار توی دلم رخت می شستند... رسیدم خونه احساس خستگی زیادی میکردم ولی نه خسته ی کار، خسته از افکار وحشتناک... کمی استراحت کردم حالم بهتر شد اومدم تو آشپز خونه کمک مامانم... مشغول شدم بعد از چند لحظه مامانم دستم را گرفت با هم پشت میز غذا خوری نشستیم... گفت: دخترم حواست باشه فاطمه خانم از دوست های صمیمی منه، ان شاالله که پسر خوبی باشه و مهرش به دلت بشینه ولی اگر هم ازش خوشت نیومد مستقیم بهش نگو نمی دونم مثلا بگو توکل بر خدا، یه چیزی که بهش بر نخوره! من به بابات گفتم برا جواب بگه تماس بگیرن اونوقت خودم یه جوری بهش میگم باشه عزیز دل مامان... دستم را گذاشتم روی چشمام گفتم: چشم مامان جان... یه نگاه بهم کرد گفت: مامان فدات شه اینقدر هم سخت گیری نکن والا ما دلمون میخواد عروسی دخترمون را ببینیم! لبخندی زدم و دوباره گفتم: چشم یه خورده چشمها‌ش را ریز کرد و گفت: ای دختر بلا با همین چشم، چشم گفتنات کار خودت رو پیش می بری از دست تو... بلند شدم مثل همیشه وسط پیشونیش را بوسیدم... گفت: خودت را لوس نکن... گفتم :قربونت بشم من خریدار بهشتم! خودش گفته بهشت می‌خواین وسط پیشونی دقیقا بین ابروهای مادرتون رو بوس کنین... نفس عمیقی کشید و گفت: الهی عاقبت بخیر بشی مادر یه لحظه به خودم اومدم دیدم دارم حرف خانم مائده را میزنم ... منم خریدار بهشتم... خودم را مشغول کار کردم اما ذهنم درگیر شده بود نکنه بی راه برم! نکنه حرف حاج قاسم یادم بره و مثل خیلی ها با اسم اسلام در مقابل اسلام بجنگم! گوشه لبم را گزیدم و خودم را دلداری دادم که حالا کو تا ازدواج اینم مثل بقیه... کارها که تموم شد اومدم داخل اتاقم، کمد لباس هام را باز کردم با دیدن لباس رنگِ یاسیم خوشحال از اینکه بالاخره تونستم یه روسری خوشگل ست باهاش پیدا کنم. جدا گذاشتمشون برای فردا شب، بالاخره دوست مامانه و باید نشون میدادم بدون آرایش هم میشه زیبا بود زیبایی از جنس صداقت و معصومیت! وای معصومیت ... انگار هر کلمه ایی از ذهنم رد می شد من را یاد خانم مائده می انداخت و شعله ی این آتش درونی را بیشتر میکرد... یاد حرف یکی از اساتید دانشگاهمون افتادم که می گفت: همنشین روی همنشین اثر می‌ذاره گاهی حتی یک همنشینی کوتاه تا مدتها اثرش روی فرد می مونه! پس تو انتخاب همنشین هاتون حتی برای مباحثه و درس خوندن دقت کنید. و من تاثیر همین دو روز همنشینی ناخواسته را با خانم مائده با تمام وجود داشتم حس میکردم و چه حس تلخی... زنگ گوشی موبایلم حواسم را از این افکار جدا کرد نگاه کردم شماره ی فرزانه بود... سلام فرزانه جان _سلام خوبی خوشگل خانم جانم چیزی شده؟ _شاید باورت نشه اومدم خونه مامانم گفت:پس فردا شب خواستگار داری! فکر کن به این تفاهم! طاقت نیاوردم گفتم زنگ بزنم بهت بگم... گفتم بسلامتی کیه این آقای بیچاره که خواستگار شماست میشناسیش؟ _گفت: خیلی بد جنسی! نه نمی‌شناسیم ولی گفتن از خانواده شهدا هستن... ذوق کردم و گفتم وای چه سعادتی ان شا الله که خیره... _گفت:جلالی را چکار کنیم؟ فردا تو نیستی، پس فردا من! گفتم: نگران نباش یه کاریش می کنیم دیگه... بعد از کلی صحبت کردن خداحافظی کردیم. حرفهای فرزانه کمی من را هم امیدوار کرد شاید این خواستگار من هم آدم خوبی باشه شاید به قول مامانم بسته ی سفارشی خدا از آسمون باشه... حال روحیم بهتر شد ولی این حال خوب فقط تا اومدن مهمونها داخل خونه با من بود. باورم نمی شد چی دارم می بینم... اینقدر شوکه شده بودم که تمام بدنم مثل بید می لرزید... .رمان جالبمون رو از دست ندهید هر شب حوالی ساعت 10 لینک کانال عاشقان ولایت در ایتا https://eitaa.com/ashaganvalayat لینک گروه عاشقان ولایت در ایتا جهت ارسال مطالب اعضای محترم. https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb .
1_1880688504.mp3
7.29M
۳۴ وابستگی به هر انسانی؛ روزی نردبانِ عزّت تو را، خواهد شکست! 👈تمرین کن؛ از شلوغی ها، بسمت خلوت هایِ عزت آفرین هجرت کنی! 🆔 @ashaganvalayat 🍃 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا