eitaa logo
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
708 ویدیو
32 فایل
🔷 با ذکر منبع و نام شاعر کپی شود . 🔹ارتباط با شاعر 🔹بیان نظرات🌹انتقادات وپیشنهادات 🔹سفارش شعر، نوحه، سرود،شعر هدیه،شعر تبلیغاتی و... : 🔹برگزاری محافل ومجالس شعر(شب شعر، عصرشعرو... 🔹اجرای شعر آیینی و طنز @ahmad_rafiei_vardanjani
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘️بهشت زیبایی⚘️ مسجد ای مأمن دلدادگی و شیدایی در فضای تو بهشتی‌ست پر از زیبایی ملجاء جان بشر محفل آرامش توست مامن مردم بحران زده‌ی دنیایی هرکه شد محرم تو راه سعادت را یافت هرکه شد اهل تو شد زندگی‌اش رویایی راه را گم نکند هرکه تو را یافته است چشم او یافته از مشعل حق بینایی قطره با قطره‌گی‌اش چون به تو می‌پیوندد در دل شور نماز تو شَود دریایی خانه‌ی پاک خدا نام گرفتی که کسی پی دیدار خداوند نگردد جایی می‌شود محرمِ دیدار خداوند بزرگ آن‌که دل می‌کَنَد از خستگیِ تنهایی خانه‌ی پاک خداوند بزرگی، یعنی: مسجدی، معدنِ پاکِ همه خوبی‌هایی @asharahmadrafiei
صلی الله علیکِ یا رقیه‌ی بنت الحسین مباد دخترِ کوچک اسیرِ غم باشد مباد جان و دلش خسته از اَلَم باشد مباد اینکه بلورِ دلِ پر احساسش شکسته از سرِ غم‌هایِ دم‌به‌دم باشد مباد دخترِ کوچک که سخت بابایی‌ست جدا از او و گرفتار در ستم باشد مباد حُرمت او بشکنند خاصه که او ز خانواده‌یِ بسیار محترم باشد مباد آنکه نگاه حرامیان برسد به دختری که جگر گوشه‌یِ حرم باشد مباد آنکه به سیلی کنند مهمانش مباد آنکه به رخسار او وَرَم باشد مباد آنکه لگد بر تنش....زبانم لال مباد قامتش از فرطِ درد خم باشد از آن‌که تاب ندارد که رویِ پا باشد مباد دست به دیوار، هر قدم باشد مباد آنچه که گفتم به دختری برسد... علی‌الخصوص که دختر سه ساله هم باشد @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زائر.....شاعر با خون سرخش تا ابد خط داد ما را با عشق خود نورِ بصیرت داد ما را تا پرچم سبزِ هدایت را برافراشت درک درستی از حقیقت داد ما را دنیایِ عاقل‌ها گواراشان که این عشق دیوانگی در این طریقت داد ما را ما و صفای شعر آیینی سرودن؟ او خود به لطف خویش عزت داد ما را چیدیم تنها واژه‌ها را ما و مولا با کیمیای عشق قیمت داد ما را شد قسمت ما نعمت از او سرودن شکرِ خدا، این‌گونه قسمت داد ما را تا گفته شد شعری بخوان، گفتیم:رخصت؟ مولا تبسم کرد و رخصت داد ما را هرکس که روزی زائرش شد شاعرش شد در بیت بیتِ شعر از نو زائرش شد @asharahmadrafiei
شعرِ درد می‌رود با کاروانی شعرِ دردم، راه را هر قدم در خویش می‌ریزد غمی جانکاه را خیل ره گم کرده‌ای دارند با خود می‌برند پیش روی کاروان بر نیزه‌ای مصباح را خیلِ ره گم کرده با خود در اسارت می‌برند جمعِ باقی ماندگان ظهرِ قربانگاه را از لهیب شعله‌ی جان ،اشک می‌خشکد به چشم می‌زند آتش به جان‌سوزِ مصیبت آه را جان به لب کرده است اشک دردمندان خاک را خون جگر کرده‌ست سوز آه‌هاشان ماه را وای از آن ساعت که در دروازه‌ی ساعاتِ شام ظلم‌ها کردند اهل کینه آل‌الله را ظلم‌ها کردند پی‌درپی ،مگر با ظلم خویش در کف آرند از جنایت حاصلی دلخواه را دختر شیر است زینب(س)گرچه حتی پا به بند بر نمی‌تابد شکوهش، زوزه‌ی روباه را بانگ زینب (س)ذوالفقار حیدر کرار شد ناگهان کوبید در هم کاخِ اهلِ جاه را ... کنج یک ویرانه بابا از سفر برگشته بود... میهمان دخترش شد، فرصتی کوتاه را @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دنیایِ مواکب چون قطره‌ای در بین دریایِ مواکب چون ذره‌ای کوچک به دنیای مواکب تا راه می‌اُفتم دلم گردد خدایی از حسِ خوب و حال زیبایِ مواکب شورِ حسینی تا‌ ابد زنده‌ست، دیدم این شور را وقت تماشایِ مواکب تا آب می‌نوشم نگاهم می‌رسد باز بر پرچم زیبایِ بالایِ مواکب آقایِ لب‌تشنه سلامم باد بر تو ای شورِ عشقت حکم فرمایِ مواکب یک گوشه زیر پرچم او می‌نشینم گوشِ دلم مجذوبِ آوایِ مواکب تا می‌نشینم نایِ حرکت می‌دهد باز بر جان من یک استکان چایِ مواکب @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوازدهمین شماره ی نشریه پیک سلامت منتشر شد 😍🤩 ••✦•••┈•••❅﷽❅•••┈•••✦•• ❇️نشریه پیک سلامت در این شماره میخوانید: 💎آموزش خودمراقبتی: کار با فشارسنج 💎ویتامین دی ؛ معجزه ای برای زندگی سالم 💎از پزشکان نمی گویم... 💎به شماره افتادن نفس های اصفهان 💎و...
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
دوازدهمین شماره ی نشریه پیک سلامت منتشر شد 😍🤩 ••✦•••┈•••❅﷽❅•••┈•••✦•• ❇️نشریه پیک سلامت در این شما
‌ 😊شعرطنز به مناسبت روز پزشک😊 از پزشکان نمی‌گویم... گفتم ،بگویم از پزشکان نیز چیزی البته قدری با مزاح و طنزِ ریزی وجدان من اما به من فرمود ناگاه شوخی نکن با او که در وقت مریضی درمان کند با دانش خود دردها را با مبلغی ناچیز در حدِ پشیزی او که‌ نمی‌گوید تمام ثروتت را باید در آن هنگام بر پایش بریزی او که ندارد هیچ رسمِ گربه‌بازی وقتی که جایی باز باشد درب دیزی اویی که کاری می‌کند در ناتوانی گیری توان و روی پایت بر بخیزی او که به تن پوشیده روپوش سفیدی هست از لباس و کار از اهل تمیزی افسردگی‌ها را کند درمان، به خوبی از جمله‌اش،مردم‌ستیزی، خودستیزی پایی شکسته گاه اگر در چاله چوله یا در زمستان در زمان لیز‌لیزی ایشان بچسباند به لطف خویش آن را او نرم سازد هر کت و کولی به فیزی چون یو ترابی جا نشد در بیت قبلی مشکل شده با این‌چنین ترفند ایزی او که برایت قرص و شربت می‌نویسد وقتی به سر داری صدای ویز ویزی وقتی که معتادی به گوشی و مرتب این سو و آن سو در پیِ شارژ و پریزی وقتی ز قوز و چشم درد و زخمِ بستر یا دیگر آفات مجازی مستفیضی درمان کنند این دردها را با محبت دکتر خدا وردی نشد، دکتر حفیظی کم کردم از تیزیِ بعضی حرف‌هایم وقتی که دیدم توی دست اوست تیزی در اوج نامردی‌ست هی گویی گلایه از این‌چنین لطفِ خدادادِ عزیزی او که نمی‌گوید: تویی دکتر؟ و یا من تا آنکه در درمان خود گویی تو چیزی اما فقط یک جمله می‌گوییم طبیبا!!! لطفا نگیر از دردمندان ، زیر میزی چون بعد حال و هولِ این دنیای فانی حتما به پاگردد بساطِ رستخیزی ... با طنز گفتم شعری از آنان ولیکن از ذکر خوبی‌شان کجا باشد گریزی؟ ممنونم از آنان که رد کردند ما را با لطفشان از دوره‌ی ویروس‌خیزی @asharahmadrafiei