زیارتِ خوراکیها
برای اربعین رفتم فقط تا پای جان خوردم
زیارت شد فراموشم در آنجا بیامان خوردم
در آنجا خوانِ برکت بود در هر گوشه گسترده
به پاسِ اینهمه برکت، نشستم مثلِ خان خوردم
چه فیضی بردم از این اربعین ،جای شما خالی
به قدرِ چند صد میلیون، کبابِ رایگان خوردم
به رسمِ جانفشانی در مسیر اربعین،بوده
که من هر خوردنی دیدم در آنجا، جانفشان خوردم
نکردم دست هر کس گفت مهمان باش را کوتاه
شدم در خانهی او یک دو روزی میهمان، خوردم
نگفتم این غذا ایرانی است و آن عراقی، هیچ
به یک موکب از این خوردم، به یک موکب از آن خوردم
اگر چه انفرادی رفته بودم این سفر اما
به هر موکب که رفتم، قدرِ چندین کاروان خوردم
نگو از قهوه و چایی، فراوان بود هر جایی
نه یک چایی که در هر وعده چندین استکان خوردم
نهادم هستی خود را ، برای چند شاورما
خدا را شکر از آن نیز در حد توان خوردم
کباب ماهیِ عالی دل و دین از کف من برد
دو پرس از آن به دست آوردم و با چند نان خوردم
در آنجا هر چه شد خوردم، دوتا گونی نخود خوردم
به قدرِ خرجِ چندین سالِ خود در این زمان خوردم
نمیدانستم اصلا چیست حتی یک غذا ،گاهی
ولی از آن دو تا کاسه برای امتحان خوردم
شدم از التماساتِ دعای دوستان ، غافل
به جایِ آن فقط جایِ تمامِ دوستان، خوردم
#طنز
#اربعین
#کربلا
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
به ساحت مقدس شهید رییس علی دلواری
میشود رو به سوی دریا رفت
میشود مثلِ رود شد جاری
میشود جورِ دیگری بشود
قصهیِ روزهایِ تکراری
میشود بود دوستدار حسین(ع)
با تمامِ وجود یار حسین(ع)
میشود داشت در جوارِ حسین(ع)
حق مداری کنارِ دینداری
میشود در مسیرِ حق کوشید
جامهی رزم را به تن پوشید
میشود جام عشق را نوشید
میشود بود مستِ بیداری
میشود سروِ راست قامت شد
جلوهی غیرت و شهامت شد
عاشق لحظهی شهادت شد
گل شد و کَند دل از این خواری
میشود بیخیالِ قدرتِ کین
نکنی از ستمگران ،تمکین
برسی از صمیمِ دل به یقین
که خدا میکند تو را یاری
میشود دوست داشت میهن را
این حریمِ همیشه روشن را
زیر بار ستم نرفتن را
داد زد گرچه غرق خون، آری
میشود عشق را ملازم بود
بهر دیدارِ دوست ، عازم بود
وقت پیکار، مثلِ قاسم بود
دشنه گر تشنه،زخم اگر کاری
میشود بود یارِ دشتستان
میشود شد پناهِ تنگستان
میشود بود مرد هر میدان
ساخت آزادی از گرفتاری
میشود در مسیر این جاده
بود همواره مست و دلداده
مثل مولای خویش آزاده
بود مثل علی دلواری
دوستانِ مسیرِ حق،هشدار!
فرصت ما نمیشود تکرار
خوش به حال هر آنکه در بازار
عشق را میکند خریداری
#استکبار_ستیزی
#استعمار_ستیزی
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
1_6449728462.mp3
7.71M
مهربون ارباب......
#اربعین
@asharahmadrafiei
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
اینگونه دوستت داریم حسین جان
ساده ی ساده ی ساده
الحمدلله...
از لطف و احسان حسین (ع) الحمدلله
از برکتِ خوانِ حسین(ع) الحمدلله
از اینکه بر جان و دل ما نور داده
مصباحِ تابانِ حسین (ع) الحمدلله
ما را دلی دادند و قسمت شد که این دل
باشد فقط آنِ حسین(ع) الحمدلله
ما را سری دادند تا از تن بیفتد
در پای پیمان حسین(ع) الحمدلله
ما را عطا کردند گوشی تا همیشه
باشد به فرمانِ حسین (ع)الحمدلله
ما را زبان دادند تا هر لحظه با شوق
باشد غزلخوانِ حسین (ع) الحمدلله
از اینکه دست ما همیشه در توسل
بوده به دامان حسین(ع) الحمدلله
از اینکه فرصت شد که چون شمعی بسوزیم
از عشق سوزان حسین (ع) الحمدلله
هم درد عشق ماست هم درمان خودِ اوست
از درد و درمان حسین (ع) الحمدلله
گرچه سیاهی لشکر اوییم، هستیم
جزء محبان حسین (ع) الحمدلله
از اینکه جان داریم و شوقی تا که این جان
گردد به قربانِ حسین (ع) الحمدلله
شاعر نبودیم و نوشتند از کرامت
ما را به دیوانِ حسین(ع) الحمدلله
یک روز میگوییم وقت جان سپردن
از روی خندانِ حسین (ع) الحمدلله
#اربعین
#کربلا
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
مادر بزرگوار روحانیون شهید خداداد و علیرضا کریمی،آسمانی شد
بوسیده حق به ساحتِ سنگر شهید را
گفته به آیهآیه مکرر شهید را
خود را بهای خون شهیدان چو گفته است
از هرچه هست دیده فراتر شهید را
او سر به پای دین خدا داده و خدا
گفته است از خلایق خود، سر شهید را
بنگر به صورتش که چه خورشید روشنی است
نور خداست کرده منور شهید را
پر کن مشام جان ز شمیم بهشتیاش
عطر خداست کرده معطر شهید را
در خاک و خون، شهید خدا را نظر نکن
بر عرش حق نظر کن و بنگر شهید را
فیض شهید بین و مَبَر هیچ از نظر
آنکس که هدیه کرده به داور شهید را
گفتم ز قدر و اجر شهیدان ببین کنون
قدر بزرگواریِ مادر شهید را
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
مادر بزرگوار روحانیون شهید خداداد و علیرضا کریمی،آسمانی شد بوسیده حق به ساحتِ سنگر شهید را گفته
چه مادرانه دلش بود آشنای حسین(ع)
چه خالصانه فقط وقف شد برای حسین(ع)
چه صادقانه وفادار و با صلابت ماند
به پایِ عهدِ دلِ خویش با خدای حسین(ع)
چه عاشقانه در این کارزارِ عشق شدند
علیرضا و خدادادِ او فدای حسین(ع)
به جسم پاک شهیدان خود نظر کرد و
مقابلِ نظرش بود کربلای حسین (ع)
که هر چه غصه و غم دیده است زیبایی است
برای آنکه شد از عشق مبتلای حسین(ع)
به کنج خانه به جان آتشی دمادم داشت
به یاد آتش جانسوزِ خیمههای حسین(ع)
برای شادی روحش خوش است گریه کنیم
برای زینب غمدیده در عزای حسین(ع)
شمیم سیب حرم میشود نصیب کسی
که بوده است نفسهاش در هوای حسین(ع)
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
برخیز...
به خون خفتند پای عشقبازی لشکری دیگر
زمین خونرنگ شد از لالههای پرپری دیگر
چنان میدان مین شد ژاله و دلدادگان بودند
که جان دادند شاید باز گردد معبری دیگر
کبوترها به خون خفتند با رویایِ آزادی
برای پر زدن تا آسمان وا شد دری دیگر
چه بیمی دارد از پرپر شدن در جبههی ایمان
ندارد آنکه جز پروردگارش یاوری دیگر
تمام قطرههای خونشان میگفت از این شوق:
وطن آزاد باشد هفده شهریوری دیگر
مبادا هیچ جز حبالوطن در جانمان باشد
مبادا هیچ جز این عشق ما را باوری دیگر
جهادِ ماست در تبیینِ راه عاشقان، برخیز
که سهم ماست در این قصه حفظ سنگری دیگر
#هفده_شهریور
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
فرمانروای بادها...🤡
این دلقکی که یک جهان را شاد کرده
این لحظههای شاد را ایجاد کرده
از اهل دنیا رفع استبداد کرده
کاری به رسم و شیوهی اجداد کرده
از مردم مظلوم عالم یاد کرده
هرکشور دربند را آزاد کرده
😂😂😂
این ویژگی در کارهای او عیان است
گرم دخالت در امور دیگران است
از جانب او دمبهدم بادی وزان است
فرمانروای بادهای این جهان است
عمری جهان را مشمئز از باد کرده
هر کشور در بند را آزاد کرده
😂😂😂
هر چند او بر خویش ایزی لایف بسته
هرگز از این فرمانروایی نیست خسته
سربازهایش هر کرانی دستهدسته
سرگرم امرِ صلح با قلبی شکسته
او یک جهان را اینچنین آباد کرده
هر کشور در بند را آزاد کرده
😂😂😂
مانند میمونی که باشد لیش، افزون
در میکند شکل و ادا از خویش، افزون
چون در لباسش مینماید جیش، افزون
گوید که گردیده خردمندیش، افزون
او این چنین از حُسنهایش یاد کرده
هر کشور در بند را آزاد کرده
😂😂😂
او در خیالش در پیِ یارانِ خویش است
گرم خوشوبش در خیالستان خویش است
گاهی فقط دنبال خورزوخان خویش است
فکر علاجِ دردِ بیدرمانِ خویش است
از مهربانی در جهان بیداد کرده
هر کشور در بند را آزاد کرده
😂😂😂
در سرزمین مردم مظلومِ افغان
یا در فلسطین و عراق و شام و لبنان
مانده به جا آثار احسان فراوان
هرگز نخواهد رفت از اذهانِ ایشان
الطاف بیحدی که این جلاد کرده
هر کشور در بند را آزاد کرده
😂😂😂
اصلا نباید گفت او را یک ستمگر
زیرا به فکر مردم دنیاست یکسر
مشتاق او هستند افکاری منور
چون یک منور فکر گردیدهست مضطر
رو سوی او کردهست و استمداد کرده
هر کشور در بند را آزاد کرده
😂😂😂
هان! هر که با او درد خود را چاره کرده
ابلیس او را عاقبت آواره کرده
بدبخت و مغبونش در این سیاره کرده
با سوزن تزویرهایش پاره کرده
هر بالونی را روزگاری باد کرده
هر کشور در بند را آزاد کرده
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
یک جوجه برای شیر، گردی کرده
تهدید به آغاز نبردی کرده
زان پس که نرفته چندی آرایشگاه
الهام هم ادعای مردی کرده
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
🔴معرفی برگزیدگان سوگواره استانی شعر و نوحه «بر شانه های نی»🔴
🔸چهارمین سوگواره استانی شعر و نوحه با عنوان «بر شانههای نی» روز یک شنبه با برگزاری آیین اختتامیه و معرفی برگزیدگان در فرخشهر چهارمحال و بختیاری به کار خود پایان داد.
🔹از میان آثار رسیده در بخش شعر کلاسیک، اشعار «مرتضی کریمی قهفرخی»، «احمد رفیعی وردنجانی»، «زهرا علیدوستی»، «محسن علیخانی فرادنبه» و «محسن اردشیری لردجانی» بدون الویت مورد تقدیر قرار گرفت.
🔸سرودههای «سیدمهدی حسینی فرد»، «تقی سلیمی بنی» و «حسن توکلی» نیز در بخش نوحه این سوگواره به عنوان آثار شایسته تقدیر از سوی هیات داوران انتخاب شد.
▪️داوری این دوره از سوگواره به عهده ی دکتر جواد حیدری، احمدرضا الیاسی و جواد محمدی از شاعران استان و کشور بود.
▫️این سوگواره قرار است هر سال در استان برگزار بشه
متن کامل خبر را در لینک زیر بخوانید 👇
https://artshahrekord.ir/fa/pages/News-detail/162568
صلی الله علیک یارسول الله
روضه بوده روزهایی که به پیغمبر گذشت
آنچه بر او در دل این قوم کج باور گذشت
مغزهای خشک از تعبیر رحمت عاجزند
حضرت باران از آنان با دو چشم تر گذشت
یک نفر ایمان سُستش را به مشتی سیم داد
یک نفر از یاری دینش به مشتی زر گذشت
گُل نپاشیدند مردم بر سرش، بسیار شد
در عبور از کوچهها از زیر خاکستر گذشت
میزد آتش بر دل افلاکیان از جور خلق
درد دلهایی که بین احمد و حیدر گذشت
رحمت للعالمین، یعنی مروت بر همه
یعنی الگوی تمام خلق بودن، در گذشت
غیر خوبی هیچکس از دست پیغمبر ندید
از بدیهایی که دید از خلق سرتاسر گذشت
خانهاش کوی امید مردم درمانده بود
چون که میدیدند از این خانهی اطهر گذشت
با ادب در میزد عزراییل هنگام ورود
چون به اذن فاطمه میباید از این در گذشت
آه روزی با لگد با شعله بر در میزدند
باز قلبم خون شد از روزی که بر کوثر گذشت
داشتم میگفتم از داغ رسول حق ولی
میشود آیا مگر از روضهی مادر گذشت؟!
#بیستوهشتم_صفر
#رحلت_پیامبر
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei