تصویر ارسالی دوست عزیزم علیرضا تیموری
تاچند؟
هر لحظه تصویری جدید از دوستانم
از کربلایت، میزند آتش به جانم
میسوزد از این غم وجودم شعلهشعله
آتش بیافشاند برون آتشفشانم
کی شعر گویایِ غمی باشد که دارم؟
کی طاقت گفتن از آن دارد زبانم؟
تاکی بگویم از غمِ و درد فراقت؟
تا چند شعر از غصه و حسرت بخوانم؟
من بیتوام یک پیکر خشکیده در هم
آه ای که باشد یاد تو روح و روانم
من بیتو جسمی مرده در آغوش مرگم
با عشقِ تو جزء شمارِ زندگانم
عمرم سراسر با تو رد شد، کاش روزی
در کربلا پایان بگیرد داستانم
#چای_عراقی
#پیاده_روی_اربعین
#زیارت
#جامانده
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
دوستان به جای ما اینجا معنی پیدا می کند😭😭😭
یک اربعین غم
یک آسمان دارد دلِ تنگ زمین ،غم
با بند بند دهر گردیده عجین ،غم
دارند یک یک قدسیان اندوه در جان
دارد به جانش حضرتِ روح الامین،غم
در ماتم جانکاهِ ثارالله دارند
آیاتِ نورانیِ قرآن مبین،غم
از چه نمی گیریم از این داغ آتش
از چه نمی میریم از این ماتم از این غم
تا عالم هستی به پا باشد،یقین هست
با قلبهای عاشقانش همنشین ،غم
دارد دلِ زینب (س)پس از داغِ فراقش
هر ثانیه ،اندازه ی یک اربعین غم
#اربعین
#جامانده
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
درک در منزل..
ای تو ای آشنای بیهمدِل
ای که داری هزار تا مُشکل
ای که اقوام و آشنایانت
کردهاندت به خانه تنها وِل
یا به قول خودت در این ایام
ماندهای کنج خانهات سینگل
گله داری ز درد تنهایی
گاه رویِ زبان و گه در دِل
میروی وَر مدام با گوشی
میخوری تویِ رختخوابت قِل
میشماری همیشه موقعِ خواب
تا سه میلیون و ده هزار و چِهِل
گوسفندان آرزوها را
آرزوهایِ یک به یک باطل
میخوری در گرسنگی اغلب
نیمرو فوق فوق آن نودل
گاه هستی پیِ بدنسازی
میزنی چند صدگرم دمبل
گاه روی دوچرخهی ثابت
هستی و گاه رویِ پارالل
میروی هی به موی و رویت ور
با ژل و تینت و سایه و ریمل
تویِ این روزگار میگردی
پیِ یک راهِ چارهی عاجل
دوست داری کسی کُند درکت
بهر بذلِ محبتی سائل
سخت هستی پیِ رفیقی که
بشنود صحبت تو را کامل
بعد گویی به او برای سپاس
جملهای مثلِ هادیِ عامل
های ای آشنای تنهایم
های کوکب، مجید ، رافائل
گوشیات را درآر و زنگ بزن
کارِ ما هست درک در منزل
انگلیسی زبان اگر هستی
بنده دارم دو مدرک تافِل
متخصص به خانهات آید
کلِ کارِ تو را کند هَندِل
گر که خواهی به درک فوری ما
زود بهبودیات شود حاصل
هُل بده توی این شمارهی کارت
چند میلیون تُومان، ناقابل
۶۰۳۷_۱۰۰۰_۱۰۰۰_۱۰۰۰
#درک_در_منزل
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
مجلس انقلابی!
ما مجلسی داریم نامش! انقلابیست
دیوار و سقف و پشتِ بامش انقلابیست
تنها نه اینکه پشتِ بام و سقف و دیوار
باید بگویم که: تمامش انقلابیست
اینها که چیزی نیست حتی میشود گفت:
لحن بیانات و کلامش انقلابیست
پیداست از تغلیظ عینِ در عَلیکم
حتی جوابِ هر سلامش انقلابیست
با اندکی دقت توان فهمید، خیلی
آدابِ معمول و مُدامش انقلابیست
بر آرمانهای نظام و دین و کشور
شکلِ ادایِ احترامش انقلابیست
با اینکه شد با فتنهگرها یار اما
گفته است در افکارِ خامش انقلابیست
در حرف و آغاز انقلابیها زیادند
خوش آنکه هنگامِ ختامش انقلابیست
#مجلس_انقلابی
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
پدر...
دلم دوباره به آوایِ غم هماهنگ است
پدر دوباره دلم بهر دیدنت تنگ است
هنوز خاطرهیِ کودکیست در دلِ من
درون جبههیِ قلبم هنوز هم جنگ است
نه سرخ گونهگیام دلخوشیست ،باباجان
قسم به حق که ز سیلی به صورتم رنگ است
زمانه اشک مرا پاک کرد و محکم گفت:
تو مَرد هستی و گریه برایِ تو ننگ است
زمانه گفت :همیشه به یادشان هستیم
بهایِ خونِ شهیدانمان گرانسنگ است
زمانه گفت و همه مدعی شدند اما
قسم که فاصله تا تو هزار فرسنگ است
اگر چه کل سخنهایشان بهیاد شماست
برای رد شدن از حرف، پایِشان لنگ است
مدام صحبتِ فرهنگ بر زبان دارند
گذر ز خون شهیدان کدام فرهنگ است؟
بیا دوباره به شهر و به خانهمان برگرد
برای گرمی آغوش تو دلم تنگ است
#شهادت
#سردار_شهید_رمضانعلی_مولوی
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
ظریفه!
اگه چه تو ظواهر، یهکم شبیه مرده
وقتی که ناراحت شه، زود میره پشت پرده
ظریفِ اسمش اما، بهش میگیم ظریفه
بس که که ناز داره، بس که که قهر کرده
قهر میکنه اگه شام نباشه طبق میلش
یا صبحونه نباشه کنارِ شیره، ارده
قدر اونا بدونید، آخه یه قهرمانه
اون که همش تو کارِ گلابیای زرده
وا میکنه نیششو برایِ دشمنامون
با عزتِ مملکت همیشه تو نبرده
با حالِ التماسی بوده تو دیپلماسی
مخالفه با عزت، دوس داره باشه برده
بتن میریزه خودش بازم تویِ رِ آکتور
بساطِ هستهایمون میشه له و لَوَرده
برای اینکه کلا ،هستهای باشه تعطیل
دور تا دور اونو میکشه سیم و نرده
اگه بازم یه روزی دیدید که قهر کرده
خیلی نشید ناراحت، میره و بر میگرده
#ظریف
#دیپلماسی_التماسی
#قهر_آشتی
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
😭در فقدان گربه ی خانه ی شماره ی ده😭
وامصیبت که روزمان سیه است
بعد از این روزگارمان تبه است
وای از این روز ،روزِ بدبختی ست
فوریه ،مارس،مِه،کدام مَه است ؟
غصه گر اوج دارد این اوج است
گر که آن را ته است نیز تَه است
جمع گردید تا که گریه کنیم
ره به جز گریه در کدام ره است؟
کوفت،احمق ببند نیشت را
بعد از این خنده بهر ما گنه است
زهرمار است توی آن، هرجا
بعد از این توی دست مان قدح است
هرچه از زندگی و لذت هاست
بعد از این داغ سخت،پیف ،عه است
که بریتانیا عزادارِ
گربه یِ خانه یِ شماره ده است
#گربه_خانه_شماره_ده
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
قصهی خدمت
میشناسد برتر از هر نام ،نامِ خویش را
آنکه دید ارجح ز هر چیزی مقامِ خویش را
صرف خواهد کرد در راهِ بقایِ نام و نان
پست و میز خدمت و کار و کلام خویش را
خویشتن را کی کُند وقف امام مکتبش؟
میکند خرج خودش حتی امامِ خویش را
میکند پنهان نفاق خویشتن را در وفاق
آنکه داده دست گمراهان زمام خویش را
تلخ خواهد کرد کامِ مردم درمانده را
تا کند شیرین به هر تزویر، کام خویش را
میکُند قرآن حق یک روز رسوا، عاقبت
آنکه را گسترده با آیات، دامِ خویش را
هرکه باشد مرد خدمت شیوهاش اینگونه نیست
کی پسندد بر دوام حق، دوام خویش را؟
صرف خواهد کرد چون شمعی بدون چشمداشت
در مسیرِ نور بخشیدن تمام خویش را
غصه خواهد خورد از بهرِ نهارِ کارگر
میبرد از یاد از اندوه ، شام خویش را
جز برای یاریِ افتادگان و بیکسان
بر نخواهد داشت در ایام ،گام خویش را
با عمل بر سیرهی مولایِ مظلومان علی(ع)
میفرستد بر همه عالم پیامِ خویش را
در دل ده کورههای دور پیدا میکند
در دوای درد مردم ،التیام خویش را
در میان موج تهمتهای سخت و ناروا
وا نسازد جز به ذکر خیر ،کامِ خویش را
باهنر، آنکه شهادت را نصیب خویش ساخت
دید لبخندِ امام تشنهکامِ خویش را
چون رجایی یا رییسی تا ابد در قلبهاست
هر که نشناسد به خدمت صبح و شامِ خویش را
نیست هرگز خاکِ در خور بهر اهلِ آسمان
میبرد حق، دوستانِ بامرام خویش را
خُرَّم آن مردان که نزد دوست، دولت یافتند
میفرستم سویشان از جان سلامِ خویش را
#هفته_دولت
#شهید_جمهور
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei
شوقِ خدمت!!!
از بس مدیران فکر دردِ دیگرانند
یکلحظه دور از سنگر خدمت نمانند
وقتی از این سنگر جدا شد دست آنان
خود را به سوی سنگری نو میرسانند
خیییلللی پیِ خدمت به خلقالله هستند!
حاشا اگر یک آن به فکر نام و نانند
تنها پیِ جلبِ رضایِ کردگارند
حاشا اگر یک آن پیِ سود و زیانند
گهگاه از یک پُست سوی پُست دیگر
در حال تغییراتِ معمولِ زمانند
آری شبیه دستههایی از کبوتر
وقتی که آنها را ز جایی میپرانند
فیالفور روی بام دیگر مینشینند
تا بر سرِ بامی دگر لختی بمانند
گفتم کبوتر، نه که مانند عقابی
بهر شکار پستِ نو هر سو روانند
از جان و دل مستضعفان را دوست دارند!
در یاریِ "بنیاد"یِ "مستضعفان" اند
چون اصل پُست است و غمِ کارآمدی نیست
حتی شده غازی در آنجا میچرانند
در هر مقامی و منصبی هستند ای کاش
شایسته قدر مردمِ خود را بدانند
#شوق_خدمت
#چرخه_مدیریت
#احمد_رفیعی_وردنجانی
@asharahmadrafiei