#غزل
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#جهان_تازه
صدها ستاره نذر خدا کردهام پدر
با این زبان خسته دعا کردهام پدر
از آسمان بپرس که در لابهلای اشک
لبخند را چقدر صدا کردهام پدر
برگرد ای تمام جهان نذر دیدنت
امشب بغل به سوی تو وا کردهام پدر
امشب جهان تازه بیاور برای من
امشب هوای وصل تو را کردهام پدر
من بخشی از قیام تو هستم نگاه کن
حق تو را چگونه ادا کردهام پدر
این زخمها گواه حیاتی مجددند
با تو جهان تازه بنا کردام پدر
#علی_گلی_حسین_آبادی
#غزل
#حضرت_حر_علیهالسلام
#یهدی_من_یشاء
مشعلی در دست آمد راه را پیدا کند
قطره میآمد که خود را بخشی از دریا کند
ما چه میفهمیم (یهدی من یشاءُ) حال کیست؟
آه بگذارید حر، این آیه را معنا کند
او دلش را پیشکش آورد تا غیر از حسین
از تمام دلخوشیهای جهان پروا کند
آسمان کوتاه بود و میل پروازش بلند
خواست سمت بیکران بال و پرش را وا کند
با دلش پیمان محکم بست تا با خون خود
خیمۀ ایمان خود را باز هم برپا کند
#علی_گلی_حسین_آبادی
#غزل_عاشورایی
#حضرت_علی_اصغر_علیهالسلام
با همان لبهای بیجان تشنگی را سر کشید
آسمان پشت سرش آنجا که باید پر کشید
آسمان با او قراری عاشقانه داشته
قطره قطره خون او را بی هوا در بر کشید
رسم استقبال از او هم فرق میکرد آن شهید
زیر پایش تا خدا جبریل اگر شهپر کشید
چیزی از او روی دستان پدر باقی نماند
از چه رو ای تیرها بی چشم رو و سرکشید؟
مثل بغضی در گلوی لحظهها جاری شده
داستان غربتش را تا صف محشر کشید
او همان آهیست که اندوه پرپر بودنش
شعلههای خویش را تا خیمۀ مادر کشید
مادری با بیقراری روی خاک کربلا
طرحی از قنداقه اما بی علی اصغر کشید
#علی_گلی_حسین_آبادی
#غزل_لکی
#حضرت_علی_اصغر_علیهالسلام
کتیه نوم دلم داخ گرونِ
دره آگرمه مه دنیا چزونِ
نمم ئه واحفه ئه کو بیه ری
گِ پَل پَل ئی گله ئه یک رزونِ
علی کمتر لچل هوشکت تکون ده
لچت دل هر چی آوه کل سزونِ
هرنگ دل و سونگه داتا گپه به
گمونم بن هتیته بی تو زونِ
فلک ساز چمر کوک کَ گِ دشمن
سر ئر ئی ایل خمباره شیوونِ
فرات ارزش تکی آوت چنه بی؟
گِ دشمن خوین شش مونگه رشونِ
گذشت ئه لشیژت نیرن مزونم
ئَه کو بسپارِمِت دشمن نزونِ
#علی_گلی_حسین_آبادی
#غزل
#اشتیاق
#حضرت_علی_اکبر_علیهالسلام
در نگاه تشنۀ او موج میزد اشتیاق
آنکه تا لبخند میزد، ماه میشد در محاق
«قم فأنذر» باز با پیغمبری پروردگار
خواست بردارد جهان را از مسیر اختناق
مثل خندق باز ایمان علی با آن شکوه
پاک میکرد آسمان را از نفسهای نفاق
کاش یا دشمن خجالت میکشید از کشتنش
یا رقم میخورد طور دیگری آن اتفاق
آه لبخند پدر کم کم به روی خاک ریخت
ریگ ها خون گریه میکردند، سنگین بود داغ
ناگهان آمد نسیمی تا به همراه حسین
آن گل خوش بوی پرپر را رساند سمت باغ
#علی_گلی_حسین_آبادی
#غزل
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#علقمه
روضه دارد، لحن خیس موجهای علقمه
روضه دارد، بغض پنهان در صدای علقمه
زیر پایت دارد از لب تشنگی جان میدهد
از زمین برخیز و فکری کن برای علقمه
تا ابد هر ابری از بالای مقتل بگذرد
اشک می ریزد برایت پا به پای علقمه
«یا اخا ادرک اخا» با این برادر گفتنت
تا ابد دلگیر میماند هوای علقمه
موج در آغوش ساحل زیر لب میگوید: آه
کاش، اینگونه نمی شد ماجرای علقمه
#علی_گلی_حسین_آبادی
کانال اشعار در ایتا
https://eitaa.com/ashare_ali_goli
#غزل_عاشورایی
#لبخند_آخر
با زخمهای تازه گل انداخت پیکرش
تسلیم شد قضا و قدر در برابرش
مردی که عاشقانهترین داغ را نوشت
از بس شکوه داشته لبخند آخرش
میخواست نور تازه بپاشد در آسمان
مردی که آفتاب، شد آن روز منبرش
میگفت «لا یبایع مثله» نه با زبان
با لحن قطره قطرۀ خون، زیر حنجرش
او جانماز سرخ زمین را که باز کرد
هفت آسمان رسید به الله اکبرش
تنها گواه زلف پریشان او، نسیم
حرفی نزد، از اینکه که چه شد روی نی سرش
تنها بسنده کرد به یک جمله بعد از آن
سر بسته بود روضه که «ای وای خواهرش»
#علی_گلی_حسین_آبادی
#غزل
#امام_سجاد_علیهالسلام
مینویسند جهان چهرۀ شادابی داشت
هر زمان محضر او قصد شرفیابی داشت
سجده میکرد به پیشانی او مهر نماز
نزد او سجده برای خودش آدابی داشت
موج ها پشت سر او همه صف میبستند
سر سجاده که دریا دل بیتابی داشت
اشک بر گونه او بود و دعا روی لبش
آری او نیز برای خودش اصحابی داشت
بعد از آن واقعه با شعلۀ باران میسوخت
او که یک عمر فقط گریه و بیخوابی داشت
اشک در محضر او ذکر مصیبت میکرد
تا که میدید کسی ظرف پر از آبی داشت
#علی_گلی_حسین_آبادی
#غزل
#سلام_دوباره
او بر فراز نیزه سلامی دوباره بود
او را جهان شنید، پیامی دوباره بود
منزل به منزل از پی او رفت آسمان
بر روی نیزه نیز امامی دوباره بود
با لشکری ستاره و ماه از فراز نی
خورشید در هوای قیامی دوباره بود
انگار نهر علقمه دلتنگ و بیقرار
چشم انتظار ماه تمامی دوباره بود
قرآن، به نیزه خواند خودش را به چند لحن
روی لبش همیشه مقامی دوباره بود
او در شکوه تازه به داد جهان رسید
آری حسین فیض مدامی دوباره بود
#علی_گلی_حسین_آبادی
کانال اشعار در ایتا
https://eitaa.com/ashare_ali_goli
#غزل
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#تنهایی
زهری که او را کشت، تنها ماندنش بود
حتی هوای خانهاش هم دشمنش بود
مردی که دنیا با تمام وسعت خود
در سایۀ مهر عبای ایمنش بود
رزق جهان در دستهایش بود اما
پیراهنی از وصله دائم بر تنش بود
آن لحظه کم کم صورت او گل میانداخت
شوق شهادت در نگاه روشنش بود
هرچند دنیا در حقیقت مرقد اوست
ای کاش سنگ سادهای بر مدفنش، بود
#علی_گلی_حسین_آبادی
#غزل
#اربعین
#چون_نسیم
آمدم تا چون نسیم از این حوالی بگذرم
با تو از خیر جهان لاابالی بگذرم
از مسیری که تمام چشمهها ساقی شدند
دوست دارم مثل احساس زلالی بگذرم
شوق دارم سوی «طبتم فادخلوها خالدین»
هم نفس با مردمان این اهالی بگذرم
آسمان برداشت مشتی از غبار راه را
گفت: میمیرم اگر با دست خالی بگذرم
جز تو از هرچه به دل رنگ تعلق میزند
دوست دارم در کمال بیخیالی بگذرم
#علی_گلی_حسین_آبادی
کانال اشعار در ایتا 👇
https://eitaa.com/ashare_ali_goli/176
سلام دوستان
این سفرنامه اربعین نوشته بنده (علی گلی حسین آبادی) رو اگه مایل بودید مطالعه کنید.
الحمدلله مورد تأیید اساتید برجسته شعر و نویسندگی قرار گرفت و ابعاد و نکات مختلف تربیتی، عرفانی، اخلاقی، فرهنگی و... به بهانه سفر اربعین در سفرنامه بازتاب داده شده است.
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#غزل
🔹مهماننواز🔹
آسمان را پهن میکردی به هنگام نماز
تا که باشد کهکشان با خاک پایت همتراز
دستهایت سفرهای بود از سخاوت بیشتر
میپذیرفتی جهان را روز و شب با روی باز
کوهی و توهین جمعی سنگریزه هیچ نیست
ای مُعزّ المؤمنین! ای تا قیامت سرفراز!
قطره قطره میچکید از چشمت اقیانوسها
آنقَدَر که داشتی در سجدهات سوز و گداز
با وضو پشت سرت میایستادند ابرها
هر زمان دنیا تو را میدید در راز و نیاز
گوشهای از سفرهات همواره میآمد بهشت
ای که بودی مثل آغوش خدا مهماننواز
وای بر آن حس تاریکی که یک شب بیهوا
گنبد خورشید را برداشت از خاک حجاز
📝 #علی_گلی_حسینآبادی
🌐 shereheyat.ir/node/5758
✅ @ShereHeyat
#غزل
#امام_رضا_ع
#بهشت_حرم
حال جهان کنار ضریح تو بهتر است
جایی که با بهشت، غبارش برابر است
جایی که ابر میچکد از چشم آسمان
از آسمان که زائر صحن مطهر است
خورشید نقطهای است که در آب حوض تو
از گوشهای به گوشۀ دیگر، شناور است
حتما نسیم عطر حرم میزند به خود
هرجا که میوزد نفس او معطر است
گویا فرشتهای است به دور مزار تو
هرچند من گمان بکنم سنگ مرمر است
در صحن تو ملائکه «یا ایها الرئوف»
جمعند اگر چه ظاهر آنها کبوتر است
#علی_گلی_حسین_آبادی
#حرم_امام_رضا_ع
#مشهد
#عشق
#غزل_رضوی
#شعر
✍️کانال اشعار در ایتا (چشم به راه)
@ashare_ali_goli
#غزل
#شهادت_ستارهها
#حادثۀ_تروریستی_حرم_شاهچراغ_ع
چندین ستاره در حرم آن شب شهید شد
شب آنچنان گریست که چشمش سفید شد
آغوش مادری به شهادت رسید بود
وقتی که ماه کوچک او ناپدید شد
آن قدر از نگاه زمین خون تازه ریخت
چندین نهال یک شبه سرو رشید شد
آن شب که باد روضه به لب داشت در حرم
بی اختیار هق هق پرچم شدید شد
تقویم گریه میکند آن روز تلخ را
هرچند نزد آن شهدا روز عید شد
#علی_گلی_حسین_آبادی
#شیراز
#حرم_شاهچراغ
#حادثه_تروریستی
#شهادت_ستارهها
#غزل
#معراج_دیگر
#شهدای_شاهچراغ
طوفان خیال کرد که خشکانده باغ را
خاموش کرده تابش شاهِ چراغ را
جایی که مرگ سرخ به معنای زندگیست
پر کرد عطر سرخ شهادت رواق را
لبخند میهمان لبش بود اگر شهید
از یاد برد تلخی آن اتفاق را
دنیا رسیده بود به معراج دیگری
زین کرد جبرئیل دوباره براق را
آن شب شهید دست خدا شد که باز هم
از دوش کشورم بتکاند نفاق را
#علی_گلی_حسین_آبادی
#غزل
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#سرنوشت_زائر
دیدم که حوضِ صحن، پر از آسمان شدهست
دستت برای این همه دل سایبان شدهست
شاید دلش برای حرم شور میزند
این آبها که سهمیۀ شهرمان شدهست
با لحن ماه و لهجۀ خورشید و ابر و باد
دنیا برای عرض ارادت زبان شده است
دیروز سنگ صحن و سرای تو بوده است
امروز نام کوچک او کهکشان شدهست
یک ریز گریه کرد در آغوش آسمان
ابری که با فراق حرم امتحان شدهاست
بیدار کرد چشم مرا لحظۀ نماز
بانو نسیم صحن تو گویا اذان شدهست
در سرنوشت زائر عاشق نوشتهاند
رضوان به رسم هدیه برایش نشان شدهست
#علی_گلی_حسین_آبادی
#رباعی
#حضرت_معصومه_س
دنیا شده است میهمان حرمت
مؤمن شده است با اذان حرمت
با بار گناه سوی تو آمدهایم
ما را بپذیر در جهان حرمت
#علی_گلی_حسین_آبادی
رحلت حضرت معصومه سلام الله علیها رو تسلیت میگم به همۀ شما
#غزل_خندۀ_تلخ
#برای_آرتین
بخند خندۀ تلخ تو جان ایران است
که در جهان دو چشم تو غصه پنهان است
زمان گریه که شد بیشتر مواظب باش
در آستان دو چشمت فرشته مهمان است
از این به بعد در آغوش ماه میخوابی
اگرچه در بغلت خواب شب پریشان است
چه خوب میشود از سردی نگاهت دید
بهار خانۀ تو تکهای زمستان است
خشاب پر شده از مرگ را ببر، از یاد
گمان نکن که جهان تو رو به پایان است
از این به بعد تو فرزند آسمان هستی
ستارهای و دلت قطعهای درخشان است
رها کن این همه غم را نفس بکش پسرم
هنوز خنده برای لبت فراوان است
#علی_گلی_حسین_آبادی
#ایام_فاطمیه
#دوبیتی
دلی بیتاب و محزون گریه میکرد
پریشان و دگرگون گریه میکرد
میان شعله در آغوش زهرا
شنیدم میخ در خون گریه میکرد
#علی_گلی_حسین_آبادی
#غزل
#فاطمیه
حتی نسیم با ادب اینجا وزیده است
خورشید نور تازه از این خانه چیده است
جایی که ابرهای جهان نیز با وضو
هر بار روی پنجرۀ آن چکیده است
جایی که قلب کوچک دنیا تمام عمر
تنها به عشق خانۀ زهرا تپیده است
از عطر و بوی سفره زهراست بی گمان
نانی اگر به سفره انسان رسیده است
ای کینه با لگد در این خانه را نزن
این خانه خنده بر لبمان آفریده است
از ترس شعلهها در خانه شتابناک
خود را به سوی مادر هستی کشیده است
دارد برای فاطمه خون گریه میکند
میخی که آه سینۀ او را شنیده است
آهستهتر قدم بزن ای کوه بر زمین
در ناکجای خاک گلی آرمیده است
#علی_گلی_حسین_آبادی
https://eitaa.com/ashare_ali_goli/189