#غزل
#حلاوت
پهن کردم خستگیهای دلم را بر زمین
ایستادم رو به لبخند امیرالمومنین
صف کشیدند اشکها، مأموم لبخندم شدند
رو به سوی این جهان زندهی شور آفرین
بوسه بودم پر کشیدم سوی آغوش ضریح
شد پر و بال من آن شب خندهی روح الامین
از ترنم تا تبسم راه من آغاز شد
در نفسهایم دمید احساس عطری دلنشین
اشکهای روضهخوان و نبضهای سینهزن
زمزم شوقیم پای کعبهی اهل یقین
از تبسمهای دشت و جنب و جوش خاکها
دیده بودم زندگی را در جهان اربعین
چای تلخی با حلاوت گفت با لبهای من
لذت بی انتهای زندگی یعنی همین
#علی_گلی_حسینآبادی
#اربعین
#پیادهروی
#نجف_کربلا
کانال اشعار در ایتا 👇
https://eitaa.com/ashare_ali_goli/518