eitaa logo
اشعار "عاصی"
410 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
59 فایل
👌اشعار مذهبی سیاسی اجتماعی عاشقانه طنز و انتقادی... ❤همراهمان باشید
مشاهده در ایتا
دانلود
هر كجا تيغ نگاه تو علَم گشته به ناز بى دلان گاه سپر، گاه سر انداخته‌اند...
هدایت شده از ناصح
حکمت۲۴۶.mp3
3.04M
✍حکمت ۲۴۶ ✅قَالَ علی علیه السلام: احْذَرُوا نِفَارَ النِّعَمِ، فَمَا كُلُّ شَارِدٍ بِمَرْدُودٍ. ✅امیر المومنین علیه السلام: از فرار نعمت ها بترسيد، كه هر گريخته اى را باز گشت نيست. ╔══❖•° 🍁 °•❖══╗        @hmmnasehe ╚══❖•° 🍁 °•❖══╝
در راه خدا اگر که پا بگذاری باید که دل از غیر خدا برداری این راه اگر چه کم بود افرادش... وحشت تو مکن که می‌کند حق یاری! "عاصی" 🍃🌹🍃🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گشته تابستان و با گرمای عشق ات نازنین... تیر شد آغاز و تیر از چشم تو بر دل نشست گرمی آغوش تو داغ است همچون آفتاب... جام چشمت کرده ما را نازنینا مست مست "عاصی" ❤️❤️🌞🌞
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 غیرت از بی غیرتی دارد تفاوت ای عزیز... گر که ناموس تو پوشیده است ، هستی غیرتی گر که ناموست میان کوچه ها با جلوه ها... می‌کند با قلب مردان عشوه ها ، بی غیرتی! "عاصی" 🌹 مردان با غیرت ، زنان عفیف و با حجاب دارند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️نسخه لبنانی ♦️نسخه ویدیویی پس از اتمام تجمع گروهی، تدوین و منتشر خواهد شد. ♦️ویژگی این اثر خلاقیت در شعر و لبنانیزه کردن مضمون آن و گنجاندن شهدای مقاومت، است. 👌کاری از کشافه المهدی (شاخه نوجوانان) حزب‌الله لبنان 👆حتما تا آخر ببینید 🍃🌹🍃🌹
حرمت عاطفه با سنگ جدایی مشکن میدهد درس درستی دلِ بشکسته ی ما 🍃🌹
بعد ازین با هیچ لبخندی نمی‌لرزد دلم بعد دیدار تو ای گل! گل به چشمم خوار شد... ... 🍃❤️
چاره ی من کن و مگذار که بیچاره شوم سر خود گیرم و از کوی تو آواره شوم 💚
*خواب بودم نیمه شب در بسترم* سایه ای افتاد ناگه بر سرم *خواب بر چشمم هنوز تحمیل بود* سر بلند کردم که عزرائیل بود *رنگ از رخسار گلگونم پرید* آب پیشانی به دامانم چکید *دست و پایم سست، تن خیس از عرق* خِس خسی در سینه، جانم بی رمق *التماسش کردم و گفتم : امان* گفت : امر است از خدای آسمان *زندگانی بر سرت پایان گرفت* از تو باید این دقیقه جان گرفت *گفتمش : مال و منالم مال تو* تا رها یابم من از چنگال تو *گفت : نه هنگامه ی هجران توست* آنچه داری سهم فرزندان توست *سالها از عمر خود دادی هدر* از گناهان کاش می‌کردی حذر *آن همه فرصت چه کردی تا کنون* حال فرصت از کفَت آمد برون *کن وداع با خانمان و زندگی* رَو به عُقبی با چنین شرمندگی *گفتم أشهد ، جان من تسلیم شد.* روح من دست ملَک تقدیم شد *سخت جانم را برون آورد مَلَک* ناله‌ام افتاد در گوش فلک *لاشه ای دیدم زمن در بستر است* چشمهایش بسته و گوشش کر است *صبح شد دیدم عیال و خانمان* آمدند بر بسترم گریه کنان *دخترم می زد به صورت : کای پدر* زود بستی از میان بار سفر *آن طرف تر خواهرم خون می‌گریست* داد می زد این مصیبت چیست؟ چیست؟ *یک نفر آمد لباسم را درید.* آن دگر گفتا که تابوت آورید *غسل میّت دادنم خویشان من* در کفن پیچیده کردند جان من *سوی قبرستان روان کردند مرا* اهل منزل صد فغان کردند مرا *زین پس از آنان سرایم دور بود.* بعد از این‌ها منزل من گور بود *بردَنم در قبر نهادند در لحد* قبر شد منزلگه من تا ابد *خاک را بسیار بر من ریختند.* خود دعایی کرده و بگریختند *آن زمان من بودم و تنگی گور* ظلمتی گسترده بی یک ذره نور *ناگهان آمد صدای گفتگو* دو مَلَک ، با گرز دیدم روبرو *گفت برخیز ای فلان ابن فلان* لحظه‌ی پرسش رسیده ست این زمان *اولین پرسش : بگو ربّ تو کیست؟* دومین پرسش : بگو دین تو چیست؟ *سومین پرسش : که بود پیغمبرت؟* کو نماز و روزه ، حجّ اکبرت؟ *مانده بودم در جواب آن دو من* مهر خاموشی مرا بُد بر دهن *رَبّ؟ نمیشناسم نکردم طاعتش* دین؟ نکردم پیروی یک ساعتش *بی جوابم چون بدیدند آن زمان* برسرم کوبید با گرزی گران *آنچنان گرزی که آتش در گرفت* شعله هایش گور من را بر گرفت *وامصیبت این چه حال است ای خدا* ناگهان آمد به گوشم این ندا *بنده ی من : حُبّ دنیا داشتی* عمر جاویدان به خود پنداشتی *حُبّ عیش و نوش و ثروت بود تورا* پیروی از نفس و شهوت بود تورا *بر نماز خویش کاهل می‌شدی* روزه می‌آمد تو غافل می‌شدی *دست یاری با شیاطین داشتی* بی خیالی از برِ دین داشتی *غافل از یاد خدا بودی کنون* از عذاب سخت کی آیی برون *در غل و زنجیر کردند پای من* پس نشان دادند به من مأوای من *یک در از دوزخ برایم باز شد.* ناله و درد و فغان آغاز شد. *ضجّه‌ها کردم خدایا الأمان* شعله ای برخاست بند آمد زبان *آه ، دیدم ناله ام بی حاصل است* دیدم آنجا منزل این جاهل است *آرزو کردم که : ای کاش این زمان* بر بگردم ساعتی را در جهان *تا تن از دوزخ دمی راحت کنم* بی نهایت سجده و طاعت کنم *آرزویم بود این ، اما چه سود* راه برگشتی برای من نبود. شاعر... ‏ 🍃🌹🍃🌹