eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.1هزار دنبال‌کننده
282 عکس
179 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
در بحر ولا گوهرِ نایاب آمد در شامِ سیاه،دخترِ مهتاب آمد با ذکرِ حسین، همگی گل ریزید میلادِ رقیّه بِنتُ الارباب آمد 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 در محفل عشقتان ادب آوردم غم از دلتان برده طرب آوردم یادت نرود یک صلواتی بفرست تا نام رقیه را به لب آوردم 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 دامن شب ستاره باران است جلوه‌اي از خدا نمايان است كودكي آمده كه گيسويش شرح واليل و قدر قرآن است ليلیِ ايل سبز خورشيد است آيه‌هاي قدش فراوان است 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 سلام من به رقیه ، به خاندان کریمش به گوشواره و زلف و ، به اجتهاد رفیعش سلام من به رقیه ، به شام و کنج خرابه به دست و بال عمویش، به تشنگی حبیبش 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 آمده دخت پدر تا دلبری احیا کند بهر بابایش حسین هردو جهان زیبا کند آمده تا عالمی درس ولایت پس دهد در سه سالِ عمر خود ، خونخواهی زهرا کند 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 آمده دخت پر از مهر حسین دلبر و دلداده و عشق حسین روشن است چشمان عالم هرزمان از قدوم احسن بنت حسین 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 مرغ دلم عاشق هوای رقیه است عالم امکان همه برای رقیه است عرش ، قلم ، لوح ، همه ارض و سماوات شمس، قمر، نور، مبتلای رقیه است 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ای پاک تر از اشکِ زلالِ مهتاب در بحرِ ولا گوهرِ ناب و کمیاب دل گشته دخیلِ چادرِ خاکی تو یا سیِّدتی رُقیّه بِنــتُ الاربــاب 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 در چهره ی خود هیبت زهرا دارد بر دوش ابالفضل علی جا دارد با این که سه ساله است مانند عمو در دادن حاجت ید طولا دارد 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 بر طاق جنّان حك شده سیمای رقیه خورشید ،کمی از رخ زیبای رقیه مهتاب كه شب ها دل عالم برباید یك نور زِ رخسارِ دل آرای رقیه 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 هر جا سخن از رقیه جان می آید صوت صلوات عرشیان می آید در مجلس این سه ساله من معتقدم عطر خوش صاحب الزمان می آید 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 خاك قدم رقیه باشی عشق است زیر علم رقیه باشی عشق است با مهدی صاحب الزمان از ره لطف یك شب حرم رقیه باشی عشق است 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 صد یوسف مصری بخدا مست رقیه ست جبرییل امیـــن نوکر دربست رقیه ست در لشکر ارباب ، پس از حضرت عباس فــرماندهی کل قـــــوا دست رقیه ست 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 من رقیـــه دخترشیرین زبان شـــاه دینم غنچه ی پژمرده ی بـــاغ امیــرالمومنینم هردوعالم دردعا،محتاج دست کوچک مـن تاابدحاجـت روا گردند از یک آمّینــــم محسن بلنج
رسیده است به دل های مرده جان بدهد رسیده است کمی عشق یادمان بدهد نفس بریده ی نفسیم وُ آمده ما را هوای تازه ای در آخرالزمان بدهد چه دختری که به حَظِّ حضور کوتاهش جهان خسته وُ درمانده را تکان بدهد ستاره ای که در آفاق ناامیدی ها محبتش به همه راه را نشان بدهد در آفتاب سیاه قیامت کبری به هر که دلشده اش بوده سایه بان بدهد نسیم زلف دل انگیز روضه اش کافی ست به ما که نقش زمینیم آسمان بدهد کسی که مثل اباالفضل کاشف الکرب است رسیده است زِ غم ها به ما امان بدهد رقیه است که دردانه ی حسین شده ست دوباره فاطمه ی خانه ی حسین شده ست بهار می رسد از ناز راه رفتن او گل عفاف شکوفد زِ عطر دامن او حجاب نور شده نقش چشم فاطمی اش حریر سبز بهشتی نشسته بر تن او هزار پنجره امید وا شود در دل به هر طلوع نگاه همیشه روشن او نگاهبان دمشق است پرچم حرمش بهشت کوچک دنیا شده ست مدفن او چه دلرباست کلام رقیه جانِ حسین و دلربا تر از آن شد پدر شنیدن او گلی که نیست به دنیا شبیه و مانندش دل هزار چو من هست خار گلشن او کسی که منکر نام رقیه جان شده است بگو رود به جهنم که هست مدفن او بهشت منتظر خنده های این دختر حسین ریخت جهان را به پای این دختر زِ بس به فاطمه او مو به مو شباهت داشت مَلَک به خاک قدم های او ارادت داشت سه سال داشت ولی جاودانه شد تا حشر چقدر عمر کم این سه ساله برکت داشت بزرگی از شب میلاد پا رکابش بود بزرگ زادگی از نوع با اصالت داشت ستاره ای که در اندازه های خورشید است شبیه ماه بنی هاشمی سیادت داشت کسی که شانه ی عباس بوده معراجش عجیب نیست دل شیر داشت،غیرت داشت شکار خنده ی او با علیِ اکبر بود زِ بس که خنده ی این نازدانه قیمت داشت حسین دیده به برق نگاه خواهر خود عقیله سخت به این کودکش عنایت داشت به شهرت حسنات جهانی اش سوگند کسی نگشته به بخشندگی به او مانند جمال قدسی او آفتاب سیار است صدای گریه ی او ذوالفقار کرار است چقدر طفل مسیحی دخیل بسته به اشک چقدر دور ضریحش، دل گرفتار است شفا وزیده به جای نسیم از صحنش ضریح کوچک او تکیه گاه بیمار است ز هر چه ناز جهان بود بی نیاز شدم ز بس رقیه به گریه کنش وفادار است ز بعد کرببلا قد خمیده آبله پا حدیث زندگی اش روضه روضه غمبار است کسی که پرده نشین عفاف زینب بود اسیر چشم حرامی کوچه بازار است مسیر کوفه و شام و تمام چل منزل خراب زخم شکاف سر علمدار است چه بار ها که سر او به جاده می افتاد عمو به پیش رقیه چه ساده می افتاد
برای دسترسی به اشعار ولادت سه ساله ی ارباب ،هشتک را جستجو بفرمایید. یا علی
داشت آن روز زمین قصه ای از سر می خواند قصه ی دیگری از یاس معطـر می خواند رخ مولود چـنان بـا رخ مـادر می خواند   که پدر زیر لبی سوره ی کوثر می خواند   خانه غوغا شده، انگار زمان برگشته نکند حضرت زهرا به جهان برگشته نه فقط دور و بر خانه ی او همهمه است عرض تبریک به ارباب برای همه است زینب آیینه به کف بر لبش این زمزمه است به خدا خون علی در رگ این فاطمه است دختری که نفسش جلوه ی زهرا دارد پدرش بوسه به دستش بزند جا دارد تو که بالای سرت نور امامت داری    جزء این طایفه ای دست کرامت داری محشری گشته به پا باز قیامت داری چون که بر دوش ابالفضل اقامت داری وقت پرواز تو افلاک به هم می ریزد تا می آیی به زمین خاک به هم می ریزد آمدی نازترین یاس معطر باشی      در دل خسته ی ما عاطفه پرور باشی  آمدی چند بهاری گل اکبر باشی    نفسی هم شده همبازی اصغر باشی باز لبخند بزن عشق خریدار تو است کاشف الکرب اباالفضل شدن کار تو است تو که در دلبری از ما مثَل بابایی          اسم بابا که می آری غزل بابایی      چشم بد دور چه شیرین بغل بابایی   ساده، شیرین و صمیمی عسل بابایی دم به دم می وزد از هر نفست بوی بهشت دختر حضرت اربابی و بانوی بهشت...
4_5908826881246889252.mp3
1.81M
بدون اشک نمیشه برای سه ساله ی ارباب مدح خوند 😭 این کانال زیر مجموعه کانال ضامن اشک است مطالب مقتل را در اشعار در کانال مقتل ببینید. دوستان اگر در خصوص اشعار سوال داشتند در خصوصی حقیر و ادمینها سوالشان را ارسال کنند. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
🔹السَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنا رُقَيَّةَ.🔹 سوره ی کوثرِ امام حسین جلوه ی مادرِ امام حسین نمکِ لشکرِ امام حسین نازنین دخترِ امام حسین ای بزرگ قبیله ی عُشاق یا رقیه توئی «هوالرزاق» دست پرورده ی عقیله توئی صاحبِ شوکتی جلیله توئی نازدارِ همه قبیله توئی پایِ معشوقِ خود قتیله توئی صاحبِ صحن وبارگاهی تو بر گنهکارها پناهی تو می بری دل ز دلبرانِ حرم ای میاندارِ دخترانِ حرم خونِ ما نذرِ آستانِ حرم ای فدایت مدافعانِ حرم شود آیا که رو سپید شوم در دفاع از حرم شهید شوم رویت آئینه دارِ زهرا بود گیسوانت ضریحِ بابا بود اولین چادرت چه زیبا بود در بغل کردنِ تو دعوا بود تو خودت قبلگاهِ حاجاتی دستگیری ، رقیه ساداتی این عمو ها بد عادتت کردند رویِ شانه زیارتت کردند گریه ها بر اسارتت کردند چون نبودند غارتت کردند به تو سیلی زدند چند نفر روبرویِ سرِ علی اکبر ای زمین خورده ، ضربه ها خوردی ضربه ها را تو بی هوا خوردی بی هوا بین کوچه ها خوردی مثلِ مادر ز چند جا خوردی چند جا ناقه ات محاصره شد معجرِ پارة تو مسخره شد چه کسی گفته خواب بود افتاد؟؟ بی حیا بی هوا تورا هُل داد نشد آخر کنی کمی فریاد کاش عمو بود تا کند امداد بعد از آن پهلویِ تو خوب نشد سوزش گیسوی تو خوب نشد چند روزه سپید شد مویت وارثِ مادراست پهلویت مانده یک جایِ دست بر رویت لای دستانِ زجر گیسویت تک و تنها تورا زد و آوَرد بین آغوش عمه پَرتت کرد همه جا را غبار می دیدی چهره ها را تو تار می دیدی همه را نیزه دار می دیدی پنجه را در شکار می دیدی لعنتی داد زد سرت را بُرد چنگ انداخت ، معجرت را بُرد عمه دیگر سرِ تو را می بست سِفت تر معجر تورا می بست زخم هایِ پرِ تورا می بست چند جا پیکرِ تو را می بست گفتی عمه، بهم نریز بگو چیست معنایِ این کنیز بگو قاسم نعمتی 🌴انتشار همراه با ذکرِ نامِ شاعر و ذکرِ یک صلوات هدیه به حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف
🔹السَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنا رُقَيَّةَ.🔹 تا که خدا به بال ملک پر درست کرد در آسمان عشق کبوتر درست کرد با آیه های سوره ی زیبای قدر خود قدری گریست، سوره ی کوثر درست کرد خلقت به حال خویش معلّق نمی شود بر آن خدای فاطمه محور درست کرد تا که بهشت پر شود از عطر آشتی با قلب خویش صورت مادر درست کرد بابا به یاد مادر خود گریه تا نمود مادر گرفت آینه… دختر درست کرد شأن نزول سوره ی کوثر بزرگ شد دختر تجلّی رُخِ مادربزرگ شد دختر همیشه دلبر باباست شک نکن در اوج دلبریش دلارآست شک نکن این زمزمه شده است سرود ملائکه این نو رسیده دختر مولاست شک نکن هنگام خنده هاش وَ هنگام گریه هاش این فاطمه به فاطمه همتاست شک نکن خواهر بیا بیا و به دقت نگاه کن صورت شبیه صورت زهراست شک نکن حس می کنی تو را به خدا، بعد سال ها این عطر مادر است که بر پاست شک نکن او بیشتر از اینکه به من دختری کند نازل شده است تا که به ما مادری کند ای ماهتاب نیمه ی شب های اهل بیت ای دلبر حسین، دلارآی اهل بیت چادر به سر چو می بری و راه می روی هستی شبیه حضرت زهرای اهل بیت بر صورت حسین و ابالفضل و زینبین گلبوسه های توست مداوای اهل بیت اغراق نیست این که بگویم تو یک تنه زهرا شدی و اُمّ ابیهای اهل بیت در بین اهل بیت شبیه تو نیست، نیست بنت الحسین اوج کمالت سه سالگی ست کاش ای سه ساله قوت پایت نمی شکست دستان پر ز جود و عطایت نمی شکست آغوش حور بود بهای وجود تو ای کاش در مسیر بهایت نمی شکست ای نی نوای حضرت ارباب بی کفن در شام و کوفه کاش نوایت نمی شکست رفتی به خلوت عمه ی خود را دعا کنی از زجرِ زجر کاش دعایت نمی شکست کاش آن زمان که سرّ طبق آشکار شد با دیدن حسین صدایت نمی شکست ای عمه زخم های تنم گر چه بستنی ست این شیشه پر ترک شده دیگر شکستنی ست امیر عظیمی 🌴انتشار همراه با ذکرِ نامِ شاعر و ذکرِ یک صلوات هدیه به حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف
💠 السَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنا رُقَيَّةَ.💠 آخر جواب داد سحر ربنای ما دیدی گرفت این دم آخر دعای ما دختر چراغ خانه ی باباست، باز هم روشن شد از فروغ چراغی سرای ما نامش رقیه است، رقیه؛ ولی بدان آمد سه سال فاطمه باشد برای ما زینب بیا و صورت او را نگاه کن مثل گل است صورت خیرالنسای ما دستان کوچکش گره های بزرگ را وا می کنند از همه ی خلق، جای ما در پرده حرف می زنم ای همسفر بدان این دختر است همسفر کربلای ما همواره فکر می کنم این پای کوچکش دارد توان آمدن پا به پای ما دق می کند اگر که ببیند به راه شام پا می خورند روی زمین نیزه های ما امیر عظیمی 🌴انتشار همراه با ذکرِ نامِ شاعر و ذکرِ یک صلوات هدیه به حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف
💠 السَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنا رُقَيَّةَ.💠 آخر جواب داد سحر ربنای ما دیدی گرفت این دم آخر دعای ما دختر چراغ خانه ی باباست، باز هم روشن شد از فروغ چراغی سرای ما نامش رقیه است، رقیه؛ ولی بدان آمد سه سال فاطمه باشد برای ما زینب بیا و صورت او را نگاه کن مثل گل است صورت خیرالنسای ما دستان کوچکش گره های بزرگ را وا می کنند از همه ی خلق، جای ما در پرده حرف می زنم ای همسفر بدان این دختر است همسفر کربلای ما همواره فکر می کنم این پای کوچکش دارد توان آمدن پا به پای ما دق می کند اگر که ببیند به راه شام پا می خورند روی زمین نیزه های ما امیر عظیمی 🌴انتشار همراه با ذکرِ نامِ شاعر و ذکرِ یک صلوات هدیه به حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف
💠 السَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنا رُقَيَّةَ.💠 زنده هستم به عشق دلداري به اميد طلوع ديداري گاه دنبال زندگي هستم گاه دنبال چوبه‌ي داري جرعه‌اي نور ، كاسه‌اي خورشيد مرحمت كن به قلب بيماري با خيال تو دائم‌الذكرم موقع خواب و وقت بيداري ما گرفتار عشق مولائيم اي به قربان اين گرفتاري شعله‌ي عشق خانمان سوز است عشق در اصل آتش افروز است مثل صبح بهار بيدارم دور تو در مدار تكرارم لب به لب ابر و باد و بارانم آسمانم ولي نمي‌بارم در تكاپوي نور سرزده‌ام تازه‌ام ميل عاشقي دارم از همان اول تولد ، نه قبل از آن كرده‌اي گرفتارم چه بهشتي چه دوزخي باشم دست از اين عشق برنمي‌دارم خاك عاشق به گريه گِل شده است دل ما با رقيه دل شده است موجي از شور و همهمه آمد دور قنداقه زمزمه آمد چشم عباس باز روشن شد دلبر شاه علقمه آمد كوري چشم دشمنان علي باز هم بوي فاطمه آمد فاتح ماجراي كوفه و شام باعث عزت همه آمد و براي غرور و غيرت و اشك معني و وصف و ترجمه آمد چه بگويم به وصف اين دختر كه هلاكش شده علي‌اكبر پريِ قصه‌هاي رؤيايي چقَدَر تو شبيه زهرايي زانوي غم بغل نگير عشقم گرچه زخمي ولي مسيحايي عمه قربان اشك چشمانت كه عزادار مشك سقايي من كه گفتم پدر سفر رفته از چه در انتظار بابايي ناگهان يك طبق رسيد از راه با چه شوري وُ با چه غوغايي... محمد بختیاری 🌴انتشار همراه با ذکرِ نامِ شاعر و ذکرِ یک صلوات هدیه به حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف
💠 السَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنا رُقَيَّةَ.💠 باب الحسین دیگر مولا رقیه است چشم وچراغ عرش معلارقیه است بنت الحسین و ماه تمام زمینیان ماه منیر عالم بالا رقیه است بعد ازعقیله،زین أب ودخت فاطمه زینب ترین عقیله بابا ، رقیه است ناز ی که قدرقیمت هستی توان خرید ناز گل سه ساله ی طاها ، رقیه است دخترمگو که،برحسنین وبه زینبین عشق و صفای ام ابیها رقیه است ثابت نموده وقت اسارت به شامیان آیه به آیه سوره ی زهرا رقیه است بعدازعلیّ اصغر ومحسن،به روزحشر کوچکترین شفیعه ی عقبا رقیه است زینب اگر مدرس و استاد صبر شده شاگرد این فقیهه عظمی رقیه است جان داده از لبالب غم درسه سالگی دق کرده از ستاره سرها رقیه است علی مهدوی نسب 🌴انتشار همراه با ذکرِ نامِ شاعر و ذکرِ یک صلوات هدیه به حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف
💠 السَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَتَنا رُقَيَّةَ💠 دختری آمد از قبیله ی عشق نذر راهش سبد سبد احساس عالمی غرق شور لبخندش کاشف الکرب حضرت عباس جبریل آمده که از حالا بین این خانه نوکرش باشد پدر او حسین‌فاطمه و ام اسحاق مادرش باشد مادرش از عطا و لطف خدا دختری ماهپاره آورده عمه جان هم به یمن امدنش دو عدد گوشواره آورده صد ملک آمدند اینجا تا از کف پاش بوسه بردارند بین این خانه همهمه افتاد نام او را رقیه بگذارند ای برادر بیا نگاهش کن حالتی بین چهره اش پیداست به که رفته رقیه ؟ میبینی چِقَدَر مثل مادرم زهراست آمدی تا که باز بابایت بین این خاندان پدر بشود آمدی تا زشوق آمدنت دیده ها عاشقانه تر بشود ای فراتر ز هاجر و مریم ای گل یاس شاخه طوبا نازنین دختر عشیره عشق نور پاک سلاله ی زهرا از تماشای روی زیبایت مرغ دلهای ما غزلخوان شد تا زمینی شدی در این دنیا آسمان خدا چراغان شد کیستی ای همیشه دردانه کیستی ای ستاره،ای مهتاب ای فدای تو عالم امکان نازدانه ی حضرت ارباب هی بهانه نگیر ، عمه ببین پیش قنداقه ی تو هرشب هست از همین ساعت تولد تو پیش تو تا همیشه زینب هست تا همان لحظه های در کوفه تا همان لحظه های کرب و بلا تا اسیری ما و بزم حرام تا همان جا که میبرند تورا در کنارت همیشه میبینم لحظه ها شور و حال عمرت را که فدای حسین خواهی کرد همه ی این سه سال عمرت را امیرفرخنده 🌴انتشار همراه با ذکرِ نامِ شاعر و ذکرِ یک صلوات هدیه به حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف