eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5هزار دنبال‌کننده
276 عکس
174 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
بنفسی انت یا مولای ...🏴 ماسک، گرما،فاصله،ضدعفونی ،وقت کم... روضه هایت ناز دارد، هرچه باشد می خرم... این کانال زیر مجموعه کانال ضامن اشک است مطالب مقتل را در اشعار در کانال مقتل ببینید. دوستان اگر در خصوص اشعار سوال داشتند در خصوصی حقیر و ادمینها سوالشان را ارسال کنند. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
(سخنی با منتقدین برگزاری مراسمات محرم) ▫▫▫▫▫▫▫▫▫▫▫▫▫▫▫▫▫ می نویسید : که محتاج به نان بسیار است هرکه اطعام محرم بکند بیمار است می نویسیم : شما جوش ضعیفان نزنید حال خود از سفر آن ور آبش ببرید آنکه نذری بدهد بهر حسین اربابش میدهد وقت نیاز ضعفا انفاقش آنکه در هیئت ارباب عزاداری کرد او همان است که در زلزله ها یاری کرد بنویسید و بسازید هزاران تحلیل با وجود کرونا هست محرم تعطیل این چه ویروس عجیبی ست که در ساحل نیست او به تالار عروسی و سفر مایل نیست بس کنید این همه لاف غم مردم خوردن آبرو از شرف مردم ایران بردن میشود ماسک زدو سینه زدوماتم داشت میشود روضه برای پسر خاتم داشت هنر آنست که با بودن ویروس جدید دل به دریای غم روضه ی ارباب دهید با رعایت بکنیم هیئت او را بر پا تا شویم روی سپیدان دو عالم فردا ای نسیم آنکه دلش پیش حسین بن علیست طعنه ی خلق دو رو در نظرش چیزی نیست 📝نسیم هور
بسم رب الفاطمه آغاز کردم گریه را از گلوی بغض هایم باز کردم گریه را مثل یک مادر که فرزندش زدستش می رود اقتدا کردم به او ابراز کردم گریه را این سیاهی های هیئت چادر خاکی او است با غم پنهانی اش همراز کردم گریه را تا که از ذکر غریب مادر افتادم ز پا با نگاه او پر پرواز کردم گریه را سایه ای را بر سرم حس می کنم در روضه ها در پناه فاطمه آغاز کردم گریه را گفته اند , اذن دخول ماه غم یا فاطمه است روزی اشک محرم های ما با فاطمه است شال غم بر روی دوشم پیرهن مشکی به تن آرزو دارم شود این جامه بر جسمم کفن محتشم دم می دهد باز این چه شور و ماتم است گویی آویزان شده از عرش کهنه پیرهن تا که از خانه به قصد روضه بیرون می زنم حیدر کرار می آید به استقبال من فاطمه پایین مجلس می نشیند پیش در می نشاند صدر مجلس گریه کن ها را حسن خواهرش هم روضه می خوانَد برادر کاش کاش وقت بوسه از گلو میرفت جانم از بدن آنقَدَر پای تنت بر سینه وُ بر سر زدم پیش چشمم پرپرت کردند وُ من پرپر زدم موسی علیمرادی
عالم محرم است  سلامُ علی الحسین این ذکر عالم است سلامُ علی الحسین این جمله واجب است بگوییم و بشنویم هرجا که پرچم است سلامُ علی الحسین بعد از خدا و قبله سوال درون قبر تنها همین دم است سلامُ علی الحسین  هر ثانیه اگر چه بگوییم این سلام نه؛ بازهم کم است سلامُ علی الحسین هم ذکر فاطمه است سلام علی الغریب هم ذکر خاتم است سلامُ علی الحسین بر زخم های پیکر آقای تشنگان این ذکر مرهم است سلامُ علی الحسین  هر کس زِ بهترین دَمِ عالم سوال کرد گویید این دَم است سلامُ علی الحسین واجب شده ست در همه جا شعر محتشم باز این چه ماتم است سلامُ علی الحسین هرکس شده ست محرم حق هر کسی که هست مدیون این دم است سلامُ علی الحسین وقتی خدا نوشته به عرشش غم تو پس این اسم اعظم است سلامُ علی الحسین
بر مشامم می رسد بوی محرم یاحسین گشته برپا بزم نوحه،بزم ماتم یاحسـین هرکجا را بنگری سوز و نوا آیـد به گوش یک صدا می گویـد آری،کُلِّ عالم یاحسین انبیـاء و اولیـاء رخــت عزا پوشیده اند فاطمــه با چشم تَر می گوید هر دم یاحسین باز این چه نوحه و چه شورش است و چه عزا با همین نوحه چه کرده محتشـم هم یاحسین؟! یاد باید کرد از اشعــار مضطر،منــزوی عاصــم و انــور،حسیــنی،یاکه مُنعِم یاحسین جان عالم بر فدایــت ای شه گلگون کفــن داغ تو از هر مصیبت بوده اعظم یاحسین خون تو خون خــدا،راه تو راه مصطفیٰ از تو دارد آبــرو میقات وُ زمــزم یاحسین بر خدا هرکس دهد دل،دلبــر عالم شود اینچنین کردی شدی بر یار مَحْرم یاحسین عشــق را تفسیر کرد سقّــای دشت کربلا با لب عطشان کنــار نهـر علقم یاحسین با شعار مارأیتْ،اِلّا جمــیلا خواهــرت بر دهان دشمنت زد مشت محـکم یاحسین شــام را تسخیر کرد با دست بسته زینبت زد به کاخ ظلم وُ استبداد پــرچم یاحسین قدرت زینــب نگر امروز در شــام بلا نسل داعــش را زمینگیر کرده از دم، یاحسین شمــر ملعون زمان،آل‌سعــود وُ داعــش است جان زهــرا شرّشان بَرْکَن زِ عالم یاحسین باز ای نوکر بگو با آه وُ سوز این نــوحه را بر مشامم می رسد بوی محرم یاحسین
عالم محرم است سلامُ علی الحسین این ذکر عالم است سلامُ علی الحسین این جمله واجب است بگوییم و بشنویم هرجا که پرچم است سلامُ علی الحسین بعد از خدا و قبله سوال درون قبر تنها همین دم است سلامُ علی الحسین هر ثانیه اگر چه بگوییم این سلام نه؛ بازهم کم است سلامُ علی الحسین هم ذکر فاطمه است سلام علی الحسین هم ذکر خاتم است سلامُ علی الحسین بر زخم های پیکر آقای تشنگان این ذکر مرهم است سلامُ علی الحسین واجب شده است در همه جا شعر محتشم باز این چه ماتم است سلامُ علی الحسین باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است این صبح تیره باز دمید از کجا کزو کار جهان و خلق جهان جمله در هم است گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب کاشوب در تمامی ذرات عالم است گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست این رستخیز عالم و نامش محرم است در بارگاه قدس که جای ملال نیست سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است جن و ملک بر آدمیان نوحه می‌کنند گویا عزای اشرف اولاد آدم است خورشید آسمان وُ ، زمین نور مشرقین پروردهٔ کنار رسول خدا حسین
هدایت شده از کتابخانه مقتل امام حسین ع و معصومین ع
4_5771824506905559404.pdf
6.12M
به نام نامی سر، بسمه‌ تعالی سر بلندمرتبه پیکر، بلندبالا سر   فقط به تربت اعلات، سجده خواهم کرد که بنده‌ی تو نخواهد گذاشت، هرجا سر   قسم به معنی لا یمکن الفرار از عشق که پر شده است جهان، از حسین سرتاسر   نگاه کن به زمین! ما رأیت إلا تن به آسمان بنگر! ما رأیت إلا سر   سری که گفت: «من از اشتیاق لبریزم به سرسرای خداوند می‌روم با سر   هر آنچه رنگ تعلق، مباد بر بدنم مباد جامه، مبادا کفن، مبادا سر.»   همان سری که "یحب الجمال" محوش بود جمیل بود، جمیلا بدن، جمیلا سر   سری که با خودش آورد بهترین‌ها را که یک به یک، همه بودن سروران را سر   زهیر گفت: حسینا! بخواه از ما جان حبیب گفت: حبیبا! بگیر از ما سر   سپس به معرکه عابس، " أجنّنی"گویان درید پیرهن از شوق و زد به صحرا سر   بنازم " أم وهب" را، به پاره تن گفت برو به معرکه با سر ولی میا با سر   خوشا به حال غلامش، به آرزوش رسید گذاشت آخر سر، روی پای مولا سر   چنان که یک تن دیگر به آرزوش رسید به روی چادر زهرا گذاشت سقا، سر   در این قصیده ولی آنکه حسن مطلع شد همان سری است که برده برای لیلا سر   همان که احمد و محمود بود سر تا پا همان سری که خداوند بود، پا تا سر   پسر به کوری چشمان فتنه کاری کرد پر از علی شود آغوش دشت، سرتاسر   میان خاک، کلام خدا مقطعه شد میان خاک؛ الف، لام، میم، طا، ها، سر   حروف اطهر قرآن و نعل تازه‌ي اسب چه خوب شد که نبوده است بر بدن‌ها سر   تنش به معرکه سرگرم فضل و بخشش بود به هرکه هرچه دلش خواست داد، حتی سر   جدا شده است و سر از نیزه‌ها درآورده است جدا شده است و نیفتاده است از پا سر   صدای آیه کهف الرقیم می‌آید بخوان! بخوان و مرا زنده کن مسیحا سر   بسوزد آن همه مسجد، بمیرد آن اسلام که آفتاب درآورد از کلیسا سر   عقیله، غصه و درد و گلایه را به که گفت؟ به چوب، چوبه محمل، نه با زبان، با سر   دلم هوای حرم کرده است می‌دانی دلم هوای دو رکعت نماز بالا سر  سید حمید رضا برقعی
پرسيد از قبيله كه اين سرزمين كجاست؟ اين سرزمين غمزده در چشمم آشناست اين خاك بوي تشنگي و گريه مي‌دهد گفتند: «غاضريه» و گفتند: «نينوا»ست دستي كشيد بر سر و بر يال ذوالجناح آهسته زير لب به خودش گفت: كربلاست 😭😭😭😭
سامان قلب شیعه کجایی اِمامُنا؟ از ما چرا همیشه جدایی امامنا ؟ در آسمان سینه ی ما شب همیشگی ست صبح ِ امید، کی تو میایی امامنا ؟ قسمت نشد که ثانیه ای من ببینمت گردد ز دیده عقده گشایی امامنا آقا بیا که برده فراقت قرار ما بی تو نمانده هیچ صفایی امامنا تازه ست زخم پلک دو چشمت زِ اشک خون ابری برای خون خدایی امامنا از غُصّه ی اسیری ناموس ِ جدّ خود صاحب بکای صبح و مسایی امامنا حالا دگر خرابه ی شام است روضه ات تب دار داغ شام بلایی امامنا صاحب عزای حضرت ریحانة الحسین در شام یا که کرب وبلایی امامنا حتما کنار عمّه درون خرابه ای خونین جگر ز رأس جدایی امامنا سر را گرفته در بغل و محتضر شده او هم نخورده آب و غذایی امامنا گفتا: پدر نمانده به تو جای بوسه ای زخمی ز چوب و سنگ و عصایی امامنا دیدم لب تو چوب جفا خورد ای پدر دیدم به روی طشت طلایی امامنا بنگر که موی من شده از داغ تو سپید من را بده ز غُصّه رهایی، امامنا (عَجّل وَفاتی)است به لب مثل مادرت خواهم شوم سه ساله فدایی امامنا