eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.1هزار دنبال‌کننده
283 عکس
179 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. وقتی که در دور و برت لشگر نباشد وقتی برایت یک نفر یاور نباشد وقتی که هَل مِن ناصر تو بی جواب است وقتی که شرم از سبط پیغمبر نباشد خواهر اگر جان را نریزد زیر پایت دیگر به جان تو قسم خواهر نباشد باید که قربانی شوند این دو جوانم باور بکن راهی از این بهتر نباشد وقتی که عبدالله هم داده رضایت عذری نمانده صحبتی آخر نباشد وقتی وهب را مادرش تقدیم کرده از یک مسیحی خواهرت کمتر نباشد بگذار تا کامل شود عشق من و تو بگذار بین ما کسِ دیگر نباشد کاری بکن ای عشق من در روز محشر تا خواهرت شرمنده از مادر نباشد من هر چه را دارم اگر ریزم به پایت جبران یک موی علی اصغر نباشد هستند اولاد من ، اما خون اینها رنگین تر از خون علی اکبر نباشد گفتی همیشه خواهرت را دوست داری حالا نباید روی حرفش نه بیاری از غربتت مولا خبر دارند هر دو بر حال امروزت نظر دارند هر دو تنهایی ات اینجا درآورد اشکشان را از غصه ات چشمان تر دارند هر دو پوشانده ام بر تن لباس رزمشان را بنگر چه تیغی بر کمر دارند هر دو من که حریف بی قراری شان نبودم شور عجیبی بین سر دارند هر دو از لحظه ای که گفته ای "نه" ای برادر حال و هوای محتضر دارند هر دو از بسکه شوق پر زدن تا دوست دارند بر تن به جای دست پر دارند هر دو از نسل ابراهیم و اسماعیل هستند در دستشان تیر و تبر دارند هر دو وقت رجز خواندن شبیه شیر هستند وای از دمی که نیزه بر دارند هر دو مانند خورشیدند و آتش می فشانند شیران جنگند و شرر دارند هر دو با خونشان آمیخته شور شجاعت مانند عباست جگر دارند هر دو بگذار اینها سوی میدان پر بگیرند من راضی ام هر دو به پای تو بمیرند محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. هجران گرفته دور و برم را برای چه؟ خون می کنی دو چشم ترم را برای چه؟ وقتی قرار نیست کبوتر کنی مرا بخشیده اند بال و پرم را برای چه؟ گر نیستی غریب، مگو پس انا الغریب صد پاره می کنی جگرم را برای چه؟ دارد سرت برای چه آماده می شود؟ پس آفریده اند سرم را برای چه؟ زحمت کشیده ام که چنین قد کشیده اند بر باد می دهی ثمرم را برای چه؟ من التماس می کنم و تفره می روی شاید عوض کنی نظرم را برای چه؟ از مثل تو کریم توقع نداشتم اصلاً گذاشتند کرم را برای چه؟ باشد نمی روند، ولی جان من! بگو آورده ام دو تا پسرم را برای چه؟ محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. عالم علی و نورِ جهانتاب زینب است مثلِ علی و مثلِ نبی ناب زینب است از جلوه‌های فاطمه سیراب زینب است تشنه حسین تشنه حسن آب زینب است یعنی که پنج تَن دلِ یک قاب زینب است این کیست این عقیله‌ی آقای کربلاست این کیست این که غیرت فردای کربلاست این کیست این رَاَیتُ جمیلای کربلاست این کیست حضرت زهرای کربلاست   عصمت کم است صاحب القاب زینب است آورده رویِ دست خودش جانِ خویش را آماده کرده است دو قرآن خویش را رو کرده است بر همه شیران خویش را دو گِرد باد خویش دو طوفان خویش را خورشیدِ این دو اختر نایاب زینب است زخمِ دل شکسته‌ی خود را که هَم گذاشت اذن دخول خواند به خیمه قدم گذاشت از خود گذشت و تُحفه‌ای از بیش و کم گذاشت سنگِ تمام پیشِ امیرِ حرم گذاشت قبله حسین باشد و محراب زینب است زینب رسید و باز امام احترام کرد مثلِ علی ، حسین به پایش قیام کرد تا او سلام کرد خدا هم سلام کرد زینب که است؟ آن که ادب را تمام کرد در کربلا معلمِ آداب زینب است دو مرد از  قبیله‌یِ خود انتخاب کرد آئینه بود و رو به سوی آفتاب کرد با التماس دامنِ خود را پُر آب کرد بر روی نام مادرش اما حساب کرد فرمود این شکسته‌ی بی تاب زینب است بالی اگر نیست برادر دلی که هست آورده‌ام شعله کشم حاصلی که هست حل کن به دست خویش مرا مشکی که هست از من بخر دو هدیه‌ی ناقابلی که هست باور بکن که اولِ اصحاب زینب است رفتند سمت معرکه پَر در بیاورند عباس گشته‌اند جگر در بیاوَرَند چون ذوالفقار تیغِ دوسر در بیاورند از یک یکِ سپاه پدر در بیاورند این دو  دو موج بوده و سیلاب زینب است از دور دید و گفت علمدار مرحبا بر ضربه‌هایشان صدو ده بار مرحبا بر دو امیر به دو جگردار مرحبا زینب شدند و حیدر کرار مرحبا اما میانِ خیمه‌ی بی آب زینب است اما رسید لحظه‌ی در خون صدا زدن خونین نَفَس نَفَس زدن و دست و پا زدن یک بار تیغ و بار دگر نیزه را زدن دور از نگاهِ مادرشان بی هوا زدن در بینِ خمیه شاهدِ گرداب زینب است یک نانجیب دشنه به اَبرویشان کشید یک بی حیا دو نیزه به پهلویشان کشید یک ناصبی که چکمه سَر و رویشان کشید یک پیرمرد پنجه به گیسویشان کشید آنکه دو چشم او شده خوناب زینب است آمد غروب و خنده‌ی دشمن بلند شد وقتی صدای غارت و شیون بلند شد دو نیزه در مقابلِ یک زن بلند شد زینب نظر نکرد ولیکن بلند شد چشم حسین از سرِ نِی ها به زینب است محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. مادر به خیمه و دو جوانش به قتلگاه پا می كشند راه نفس باز وا كنند در آخرین نفس كه نفس بر لب آمده می خواستند مادر خود را صدا كنند اما ز خیمه گاه نیامد به جای او زود آمدند تا سرشان را جدا كنند عباس اگر نبود كه چیزی نمانده بود می خواستند هر چه كه تیغ است جا كنند 🔸شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. بود زینب را دو مه سیما پسر کز فروزان چهر هر یک چون قمر هر دو از رخشندگی بدری تمام وز دو گیسو لیلهٴقدری تمام شد به سوی خیمه بانو با شتاب با دلی پر آتش و چشمی پر آب با سرشک افشاند گرد از مویشان شانه زد بر عنبرین گیسویشان هر دو را بر بست تیغی بر میان و آن گه ایشان را بسان ارمغان نزد شه آورد و بوسیدش قدم گفت کای شاهنشه گردون خَدم 🔸شاعر : محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. دوباره در دل من خیمه‌ی عزا نزنید نمک به زخم من و زخم خیمه‌ها نزنید شکسته‌تر ز منِ پیر دیگر این جا نیست مرا زمین زده است اکبرم، شما نزنید برای آن که نمیرم ز شرم مادرتان میان این همه لبخند دست و پا نزنید خدا کند که بگوید کسی به قاتلتان فقط نه این که دو بی‌کس، دو تشنه را نزنید که در برابر چشمان مادری تنها سر دو تازه جوان را به نیزه‌ها نزنید 🔸شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. بهترین بنده ی خدا زینب  هل اتی زینب، انمّا زینب  ریشه ی صبر انبیا زینب  زینبا زینبا و یا زینب  بانی روضه های غم زینب  تا ابد مبتلای غم زینب  گفت ای مصطفای عاشورا  ای فدای تو زینب کبری  تو علی هستی و منم زهرا  پس فدای تمام پهلوها  سر خواهر فدای این سر تو  همه ی ما فدای اکبر تو  گفت ای شاه ما اجازه بده  حضرت کربلا اجازه بده  جان این بجه ها اجازه بده  جان زهرا اجازه بده  قبل از آنکه سر تو را ببرند  این سر خواهر تو راببرند  من هوای تو را به سر دارم  به هوای تو بال و پر دارم  از غریبی تو خبر دارم  دو پسر نه، دو تا سپر دارم  زحمتم را بیا به باد مده  اشتیاق مرا به باد مده  در دل خیمه خسته اند این دو  سر راهت نشسته اند این دو  دل به لطف تو بسته اند این دو  با بزرگان نشسته اند این دو  این دو با یار تو بزرگ شده اند  با علمدار تو بزرگ شده اند  در کرم سائلی به دست آور  زین دو تا حاصلی به دست آور  سپر قابلی به دست آور  تا توانی دلی به دست آور  دل شکستن هنر نمی باشد  نظرت هم اگر نمی باشد  ای فدایت تمامی سرها  سر چه باشد به پای دلبره  از چه در اشتیاق خواهر ها  تو نظر می کنی به دیگرها  آخرش یا اجازه می گیرم  یا همین کنج خیمه می میرم     ای برادر اشاره ای فرما  ذوقشان را نظاره ای فرما  رد مکن راه چاره ای فرما  لااقل استخاره ای فرما  ورنه نیزه به دست می گیرم  جان هر آنچه هست می گیرم  تو اگر مبتلا شوی چه کنم ؟  پیش چشمم فدا شوی چه کنم ؟  پیش من سر جدا شوی چه کنم ؟  کشته ی زیر پا شوی چه کنم؟  وای اگر حنجرت شکسته شود  پیش من پیکرت شکسته شود  🔸شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. حُرمت گذاشت هر که به زهرا ،بزرگ شد اندازه‌ی تمام دو دنیا بزرگ شد در وادی حسین هرآنکه قدم گذاشت قطره ولی به وسعت دریا بزرگ شد مجنون خلوص داشت اگر ماندگار ماند مجنون بزرگ شد که لیلا بزرگ شد اینجا ادب مسیر رسیدن به قُلّه هاست سَر خَم نمود حضرتِ حُر تا بزرگ شد او سجده کرد و قبله‌ی خود را عوض نمود تیره نماند و چون شب یلدا بزرگ شد آغوش وا نمود و پذیرفت توبه را در پیش خلق بیشتر آقا بزرگ شد حُرّ پیر وادی همه‌ی اهل توبه است بر اهل توبه مُرشد و بابابزرگ شد آزاده بود و رفت و به آزاده‌ها رسید با یک نگاهِ بهتر از امضا بزرگ شد ترسید اگر چه اهل حرم از اُبُهتش کوچک شد و به اذن مسیحا بزرگ شد امّا نبود تا که ببیند که کربلا داغش برای زینب کبری بزرگ شد گرچه سرش شکست ولی سر جُدا نشد نیزه فرو که رفت گلوها بزرگ شد در بین آن همه سرِ بر نیزه روضه‌ی نیزه به گوش رفتن سقّا بزرگ شد محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. فرمانده بودی آمدی سرباز دین باشی دُر باشی و حُر باشی و مرد آفرین باشی از حضرت زهرا شفاعت را طلب داری باید بگویم هر چه داری از ادب داری چون در حقیقت حضرت زهرا نگاهت کرد با یک نظر فرمانده ی کل سپاهت کرد معنی حُرکربلا اینطور شد ساده هرکس که زهرا شد خریدارش،شدآزاده نعلین را در کربلا انداختی بر دوش یعنی به فرمانت شدم آقا سراپا گوش سرباز اربابی و حکم آمد از آن بالا فرماندهی لشکر صدیقه ی کبرا تو در حقیقت چون که بر ارباب پیوستی روز نخستین راه را روی خودت بستی روز نخستین صحبت ارباب پاکت کرد روز دهم تاثیر کرد و سینه چاکت کرد پیوستنت تاریخ را یکدفعه برگرداند بیش ازهمه این بازگشتن شمر را سوزاند یک بار با برگشتنت یک بار با جنگت یعنی دودفعه شمر افتاده ست در چنگت فرمانده ی محض سپاه توبه کارانی ازاین جهت درد مرا هم خوب میدانی یک آیت از مجموع اعجاز حسینی تو چون اولین سردارِ سرباز حسینی تو درکربلا ازاین جهت مثل علی هستی که بر سر خود دستمال زرد را بستی آن دستمالی که حسین از مادرش دارد حُر مثل سربندی همان را بر سرش دارد پیداست بر انگشتر کرب و بلا دُرّی زهرا خریدار تو شد ازاین جهت حُرّی یعنی گریز روضه ی حُر میشود کوچه یعنی ازآن نامردها پُر میشود کوچه 🔸شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. گرچه خارم ای گل زهرا تو دستم را بگیر من که افتادم زغم ازپا تو دستم را بگیر من به امید نگاه رحمت تو آمدم قطره ی ناچیزم ای دریا تو دستم را بگیر چکمه های خویش را برگردنم آویختم کن نظر یک لحظه حالم را تو دستم را بگیر سربه خاک آستانت می گذارم یاحسین برنمی دارم سراز این جا تو دستم را بگیر گر رهت رابستم وقلب تورا بشکسته ام آمدم شرمنده ای مولا تو دستم را بگیر دستگیری اززپا افتادگان کارشماست من کنون افتاده ام ازپا تو دستم را بگیر گرنگیری دست این افتاده را ای وای من هست اینک روز واویلا تو دستم را بگیر من امیری را رها کردم که گردم بنده ات بی کس وتنهایم وتنها تو دستم را بگیر ای که فطرس را تو بخشیدی نجات از بند غم من گرفتارم دراین صحرا تو دستم را بگیر محرم این کعب کعبه ی ایمان وعزّت گشته ام شسته ام دست ازهمه دنیا تو دستم را بگیر نیست جزتو بهر من امروز مصباح الهدا ای چراغ روشن فردا تو دستم را بگیر بهترین ره تا خدا رفتن ره مهرشماست ای حبیب ربی الاعلی تو دستم را بگیر دوست دارم تاکنم جان را نثار راه تو درفضای گرم عاشورا تو دستم را بگیر عبد تو شدحُر ،«وفایی» تاکه عبد حُر شود جان حُر ای مهربان مولا تو دستم را بگیر محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. حر پشیمان توأم یا حسین "دست به دامان توأم یا حسین" دست نیاز من و دامان تو کوه گناه من و غفران تو روز نخستین به تو دل باختم در دل من بودی و نشناختم روی علی اکبر تو دیدنی است دست علمدار تو بوسیدنی است حر ریاحی به درت آمده فطرس بی بال و پرت آمده مقتل خون اوج کمال من است تیر محبت پر و بال من است بال من از تیغهء شمشيرهاست سينهء تنگم سپر تیرهاست حال کـه از لطـف پذیرفتی‌ام  رتبه به من دادی و حرّ گفتی‌ام   از کـرمِ خـویش مـدالم بده  رخصت میـدانِ وصـالم بده  باب تو بر قاتل خود شیر داد از کرمش به خصم، شمشیر داد از تو سزد ای پسر بوتراب تا که به دشمن بدهی جام آب ای به فدای تو و آقائی ات خصم تو شرمنده ی سقائی ات گر چه خود از شطّ فرات آمدم در طلب آب حیات آمدم کاش می آوردم یک جرعه آب بر لب خشکیده ی طفل رباب العطش طفل تو کشته مرا دیشب از این غصّه نمردم چرا آه که هم گام به دشمن شدم باعث این سوزِ عطش من شدم حال اگر من به تو بد کرده ام فاطمه را واسطه آورده ام در طلب توبه، به تاب و تبم تا صف محشر خجل از زینبم ### ای شده از خود تهی از دوست پُر مادرت از روز ازل خوانده حُر آنکـه گنـه کـار پذیرد منم  آنکه تو را دست بگیرد منم شیفتهء پر زدنت بوده ام منتظر آمدنت بوده ام باغ گل یاس شدی، مرحبا وصل به عبّاس شدی، مرحبا   پشت سـر تـوست دعـای همه  اجـر تـو بـا مـادر مـا فـاطمه  از ادب تو به من و مادرم بود حسینی شدنت باورم فخر کن ای روح رها از بدن حـرّ منی حـرّ منی حـرّ من  ای تـو فـروشنده، خریـدار، ما  دل به سر دستِ تـو، دلـدار، ما  در پی دیدار حبیب آمدی یا که به یاریّ غریب آمدی باش که محبوب خـدای منی  حـرّ تمـام شهـدای منـی خون خدا خون تو را خواسته  چهـره گلگـون تو را خواسته   تا که به خون سرخ شود روی تو  حضرت زهراست دعـاگوی تو گر چه مرا زخم فزون بر تن است بستن زخم سرِ تو با من است فرق تو را اهل ستم بشکنند رأس مرا بر سر نی می زنند محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ديد خود را در کنار نور و نار با خدا و با هوي در گير و دار گفت از چه زار و در وا مانده اي کاروان راهي و درجا مانده اي نيست اين در بسته راهت مي دهند دو جهان با يک نگاهت مي دهند غرقه خود را ديد و از بهر حيات دست و پا زد سوي کشتي نجات تائبم بگشا به رويم باب را دوست مي دارد خدا توّاب را اي سراپا آبرو خاکم به سر پيش زهرا آبرويم را مبر بعد از اين خشکيده بر لب خنده ام بسکه از طفلان تو شرمنده ام مهربان آلوده ام پاکم نما زير پاي زينبت خاکت نما ديد حر از پاي تا سر حُر شده سنگ جسته گوهر خود ، دُر شده رو به سويش کرد شاه عالمين گفت با حر اينچنين مولا حسين با سپاهت راه ، سد کردي به من نيستي بد گر چه بد کردي به من تو نبودي قلب پر غم داشتم در سپاهم حُر تو را کم داشتم ما پي امداد تو بر خواستيم گر تو پيوستي به ما ، ما خواستيم عذر کمتر جو که در اين بارگاه عفو مي گردد به دنبال گناه توبه را ما ياد آدم داده ايم ما برائت را به مريم داده ايم مُرده را ما خود مسيحا مي کنيم درد را عين مداوا مي کنيم نيستي در بين ما ديگر غريب دوست مي دارم تو را مثل حبيب سربلندي خصم دون پستت گرفت خاک پاي مادرم دستت گرفت گر چه صد جرم عظيم آورده اي غم مخور رو بر كريم آورده اي آب از سر چشمه ي تو گل نبود سركشي از نفس بود از دل نبود تو بدي كردي ولي بد نيستي خوب دادي امتحان رد نيستي گفت مس رفتم طلا بر گشته ام نه طلا بل کيميا برگشته ام از درش اکسير اعظم رفتم يک نگه کرد و دو عالم يافتم از ميان خيمه هاي بوتراب يک صدا مي آيد آنهم آب آب من نه باکم از هزاران لشکر است ترس من از اشک چشم اصغر است . محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af