.
#اصحاب_شهداء_کربلاء
#حضرت_حبیب_بن_مظاهر
#شب_چهارم_محرم
از برق تیغ او احدی بینصیب نیست
اینکیستاینکهآمدهمیدان«حبیب»نیست؟
شمشیر آبدیدۀ صفین و نهروان
میرقصد و میانۀ میدان رقیب نیست
او از فداییان علی بوده سالها
این طرز رزم و شوق شهادت عجیب نیست
حالا شده فدایی فرزند مرتضی
او را برای وعدۀ میثم شکیب نیست
آنکس که دل به دست امامش سپرد و بس
در راه خود، اسیر فراز و نشیب نیست
از درد مرگ، عاقبت او هم نجات یافت
این درد را به غیر شهادت طبیب نیست
عصر دهم حسین نگاهی به دشت کرد
دیگر کسی کنار امامِ غریب نیست
یا مسلم بن عوسجه! یا هانی! یا حبیب!
«نام حبیب هست و نشان #حبیب نیست»
#سید_محمدمهدی_شفیعی ✍
#اصحاب
#شب_چهارم محرم
.___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#اصحاب_شهداء_کربلاء
#شب_چهارم_محرم
#جون
#آیتی_بیرجندی
خامۀ مُشکین گرفت از مشک، لون
تا نویسد قصّۀ دلجوی «جون»
جُون هم بود از غلامان سیاه
با سیاهی، روشن و رخشان چو ماه
در سرش، شوق شهادت اوفتاد
آمد و در نزد سلطان ایستاد
خواست رخصت، شاه فرمود: ای غلام!
من تو را کردم بِهِل، بیرون خرام
گشتهای بر آستان ما مقیم
بگْذرانی روزگارت در نعیم
نیست از شرط مروّت در ولا
در بلای ما تو گردی مبتلا
جون گفت: ای شاه خوبان! بیش از این
خود مرا مپْسند زار و شرمگین
خود همی دانم بُوَد رویم سیاه
بوی من بد باشد و حالم تباه
هم نژادم پست و خونم کمبهاست
لیک لطف و مرحمت، خوی شماست
بودهام یک عمر با نعمت، انیس
بر در دولتسرایت، کاسهلیس
کی روا باشد؟ چو آمد روز سخت
من کشم زین آستان پاک، رَخت
من نه آن باشم، روا دارم جفا
روز محنت بشْکنم عهد وفا
بر ندارم دست، ای نیکوسرشت!
تا بَری همره مرا سوی بهشت
مُشکسان خوشبوی گردد، بوی من
روشن و رخشنده آید روی من
بر ندارم دستم از دامان تو
تا نمایم خویش را قربان تو
در رکابت خونم آید ریخته
با دماء پاکتان آمیخته
جان من بسْرشته با صدق و صفا
همچو بوذر در هوای مصطفی
یافت رخصت، جانب میدان شتافت
حمله کرد و جمله کُشت و صف شکافت
در رجز میگفت و صفها میدرید:
ضرب دست این سیه را بنْگرید
میزنم شمشیر و با دست و زبان
میکنم از شاه، دفع دشمنان
من امیدم، فیض و لطف بیحد است
شافع من در قیامت، احمد است
میزنم تیغ و نمایم از وفا
دفع شر از خاندان مصطفی
چون فتادش تیغ برّان از یمین
اوفتاد آن شیر اسود بر زمین
آمد از خرگاه، سلطان عباد
بر سر جسم غلامش ایستاد
دستها برداشت کای ربّ حمید!
کن چو صبح روشنی، رویش سفید
نُکهت فردوس گردان، بوی او
چون گلاب و عطر، خوشبو، خوی او
گفته آمد در حدیثی دلفروز
کز پی ده روز از قتلش هنوز
پیکرش دیدند رخشان و طری
بوی او چون عود و مشک اذفری
روی او، روشن چو صبح دلنواز
از دعای حضرت شاه حجاز
باد، رضوان خدا بر خون او!
حوریان خلد، پیرامون او!
#اصحاب
#شب_چهارم محرم
.___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#اصحاب_شهداء_کربلاء
#شب_چهارم_محرم
#حضرت_عابس
✅جناب عابس بن ابی شبیب شاکری علیه الرحمه
"ستارهای بدرخشید و ماه مجلس شد"
سفیدرویی ِ عالم نصیب عابس شد
شجاع و پردل و جرأت، بلندبالا بود
همان که شیر سیاه سپاه مولا بود
دو شیر سرخ و سیاهند از که میخوانند
در آستانهی میدان رجز که میخوانند
نوشت نام خودش را که در سپاه حسین
دخیل بست دلش را به بارگاه حسین
قسم به حضرت خورشید راه را بلدم
چراغ روی حسین است و راه، راه حسین
قسم به او که جان من از اوست خواهم مرد
به یک اشارهی ابرو، به یک نگاه حسین
"حضور مجلس انس است و دوستان جمع اند"
به جان جون رسولان آسمان جمعاند
بهشت جا شده در لابلای انگشتش
چقدر دلنگرانم برای انگشتش
به چشم کوه که خود را چنین به خواب زده
غروب آمده یا اینکه آفتاب زده
حدیث معرفت و شرح عشق مشکل نیست
دلی که عاشق مولا نمیشود، دل نیست
به شوق اوست اگر من به صحنه آمدهام
به میهمانی آتش برهنه آمدهام
بگو به هرچه که سنگ است عابس آماده است
زمان بارش تیر است، مجلس آماده است
تمام لشکر از آیین من خبر دارند
بگو به طبل بکوبند و نیزه بردارند
ببین که با تن زخمی چه باشکوه شدیم
شبیه سرو و صنوبر، شبیه کوه شدیم
ببین که مرگ چگونه اسیرمان شده است
بگو که زود بجنبند، دیرمان شده است
ببین که بیسپر و بیکلاه و بیزرهام
به دست تیر و کمان باز میشود گرهام
چگونه پر زدنم را بگو که سیر کنند
به تیر و نیزه مرا عاقبتبخیر کنند
#عابس علیه الرحمه
#اصحاب
#احمد_علوی ✍
#شب_چهارم محرم
.___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
#اصحاب_شهداء_کربلاء
#شب_چهارم_محرم
#حضرت_زهیر
✅جناب زهیر بن قین علیه الرحمه
یکباره از تعلق دنیا رها شدی
خاک تو پاک بود و چنین کیمیا شدی
در تو طلوع کرده یقین دوبارهای
از جنس نور بودی و محو خدا شدی
از بس که غرق چشمهٔ مهتاب شد دلت
دیدم تو را که قبلهٔ آئینهها شدی
حق را چه عاشقانه اجابت نمودهای
تو سربلند عرصهٔ قالوا بلی شدی
در چشمهات شوق شهادت چه دیدنیست
آئینهدار حضرت خون خدا شدی
یک مرتبه برای تو کم بود یا زهیر
هر چند با تمام وجودت فدا شدی
هرگز نخواستی بدن تو کفن شود
وقتی شهید بیکفن نینوا شدی
حتی سر تو از سر مولا جدا نشد
تا شام و کوفه همسفر نیزهها شدی
#زهیر_بن_قین علیه الرحمه
#اصحاب
#یوسف_رحیمی ✍
#شب_چهارم محرم
.___________________________
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
💠 أَنَّ أَصْحَابَ الحُسین كَانُوا مِنْ آيَاتِه عَجَبًا 💠
#اصحاب
#یزید_بن_زیاد_بن_مهاصر
کبوتر شد پرستو شد مهاجر شد
وجود خاکی اش یکجا جواهر شد
چنان حر توبه کرد و لحظه ی آخر
یزید بن زیاد بن مهاصر شد
..................................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8afس
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
💠 أَنَّ أَصْحَابَ الحُسین كَانُوا مِنْ آيَاتِه عَجَبًا 💠
#اصحاب
#ضرغامه_بن_مالک_تغلبی
به هر طریق شده تا ضریح می آید
دلی که از ته دل رزق کربلا خواهد
من از حکایت ضرغامهی تو فهمیدم
عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد
..........
#محمد_بن_امیرالمومنین
عمری پدر علی محمد بوده
حتی سپر علی محمد بوده
از بسکه علی عشق محمد را داشت
اسم پسر علی محمد بوده
..........
#جناده_بن_حارث_سلمانی
تو کیستی عالم فدای روی ماهت
خیمه زده قلبم میان خیمه گاهت
من را هم امشب یک نگاهی کن ، که دیدم
با ابن حارث ها چه کرده آن نگاهت
..........
#عمرو_بن_ضبیعه_بن_قیس_ضبعی
جانان که صداش کرد جانانه رسید
در مسلخ عشق مثل پروانه رسید
آن ثانیهای که مرد میخواست حسین
عمرو بن ضُبیعه مرد و مردانه رسید
.............
.
#عون_بن_عبدالله_بن_جعفر_الطیار
#محمد_بن_عبدالله_بن_جعفر_الطیار
حسینسیرَت ، علیشمایل، حسنخصایل ، عون و محمد
دو سرو قامت ، دوتا قیامت ، دو ماهکامل ، عون و محمد
ز نسل حیدر ، ز خون جعفر ، دوتا دلیرِ ، سپاه زینب
دو بچه شیر از ، کلاس درس ، ابوالفضائل ، عون و محمد
..........
#انس_بن_حارث_کاهلی
عارفانی که ته معرفت و عرفان اند
از مقام انس کاهلی ات حیران اند
کل اصحاب تو در نقطه ی تسلیم اند و
کل مردم همه وامانده و سرگردان اند
#محسن_سلطانی ✍
.........
.
#حر_بن_یزید_بن_ریاحی
بر می آید از حسین از هر گناهی بگذرد
کافی است اینکه خودت از او بخواهی بگذرد
پا برهنه رفت تا میدان به استقبال حر
رفت چون می خواست قبل از عذرخواهی بگذرد
✍ برادر عزیزم علی مردی پور
...........
#سیف_بن_مالک_عبدی
از فرش رفته است تا انتهای عرش
از بسکه عارف است از بسکه سالک است
این مالکِ حسین ، سلمانِ کربلا
این سیف بینظیر سیف بن مالک است
#محسن_سلطانی ✍
#اصحاب_شهداء_کربلاء
#شب_چهارم_محرم
..................................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
به پیشگاه شهدای کربلا
جناب زهیر بن قین ، بُریر بن خضیر و جُون بن حوی
.
خوشا به حال نوکری که پیر ِ دِیر می شود
اهل ِ سبو پرستی و سلوک و سیر می شود
کجا شنیده ای خماری از سبو ، حذر کند ؟!
کجا کسیکه مست تو شد اهلغیر میشود؟
پر شده از طراوت ِ نشـاط ِ نشئه ی ازل...
کسی که سینهاش پر از غم ِ «شبیر» می شود
ز نَفْس ، قدر ِ نَفَسی ، تکـیده شد اگر کسی...
برید از هر هوسی «جُون و بُریر» می شود
از « مُلِئَت بُطُونُکُم مِن َ الحَرٰامْ » رد شدن
خروجی اش ، ابن انس ، ابن نُـمِیر می شود
به پیچ و تاب زلف ِ او اگر گره خورد دلی...
مسلماً «حبیب» می شود ، «زهیر» می شود
زیاد دیده ایم ما ، مثل ِ « رسـول ترک » را
عاقبت ِ غـلام ِ تو خـتم ِ به خیـر می شود
#روح_الله_قناعتیان✍
#شب_چهارم_محرم
#اصحاب
.............................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
📝 #من_کیـم_حـر_گنه_کار_اباعبدالله
🖊 #واحد #مرثیه
🖊 #شب_چهارم_محرم
🖊 #حضرت_حر #اصحاب
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من کیم حر گنهکار اباعبدالله
شده ام سخت گرفتار اباعبدالله
رهبر و سید و مولای همه توابین
چهره بنهاده به دیوار اباعبدالله
جان به کف راهی بازار محبت شده ام
گشتم امروز خریدار اباعبدالله
پیش از آنی که خدا خلق کند آدم را
نام من بود به طومار اباعبدالله
دست و دل از سر و سرداری لشکر شستم
تا شدم بنده دربار اباعبدالله
او مرا یار شد و رخصت جانبازی داد
من کیم تا که شوم یار اباعبدالله
میشوم آب ز شرم دو لب عطشانش
چشمم افتد چو به رخسار اباعبدالله
آمدم بوسه به پای علی اکبر بزنم
شوم از زمره ی انصار اباعبدالله
یوسف فاطمه با یک نگهش عفوم کرد
که بود لطف و کرم کار اباعبدالله
میثما آرزوی هر دو جهان گر خواهی
باش خاک ره زوار اباعبدالله
شاعر: #حاج_غلامرضا_سازگار✍
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
.
#امام_حسین
#اصحاب
اگر که سر بدهم پای پرچم تو کم است
هزار بار بمیرم هم از غم تو کم است
فقط برای بیان غم غلام سیاه
هزار مثل لهوف ومُقَرَم تو کم است
تو را به اشک کسی هیچ احتیاجی نیست
اگر چه زخم زیاد است و مرهم تو کم است
گداییِ در این خانه را نفهمیده
کسی که فکر کند واقعا کم تو کم است
میان این همه دیوانه ی محبت تو
درست نیست بگوییم آدم تو کم است
اگر تمامی عمرم فقط نفس بزنم
به پای اشک تو و نوحه و دم تو... کم است
هزار سال برای زیارتت کوتاه
برای درک عزایت محرم تو کم است
اگر تمامی انگشتها بریده شوند
به پای روضه ی انگشت و خاتم تو... کم است
.
.
#اصحاب
#عابس بن ابیشَبیب شاکِری
.
.
در رجزهای تو پژواک دعای جوشن است
چاک از آن گلچرخ رنگین بر تنت پیراهن است
در سماع خون فشانت گفت دشمن با هراس:
مست اینسان ار کدامین باده مرد افکن است؟!
"پیرهن چاک و غزلخوان" میروی تا قتلگاه
پیرهن چاک و سر افشانی به وجه احسن است
پیرهن چاک و رجز خوان،آخر این پیر از کجاست؟
از کجای بیشه تازان این یل شیر اوژن است؟!
عقل آن دم گفت: این جامه درانیها چرا
عشق گفت :اینجا خموش او از شهیدان من است!
از خروش خصم بشنو کیست این سرو رشید
این شقایق جامه آخر از کدامین گلشن است؟
کو چکاچاک دگر از تیغ ها در معرکه
بعد از آن هنگامه در حیرت تمام دشمن است
نعره هل من مبارز مانده بی پاسخ تو را
لشکر از هر سو گریزان رو به سوی مکمن است
کس نمیآید به جنگ تن به تن، یاللعجب!
تابه دستت تیغ همچون تندری بنیان کن است
آی بگریزید از میدان! کسی فریاد کرد
ای بسا سرها که با تیغ تو افشان از تن است
سنگ بارانش کنید ای قوم از هر سو که او
در هجوم این همه شمشیر، سد آهن است
جوشن و خود و کلاه آن سوتر افکندی به شور
خصم را از برق تیغت شعلهها بر خرمن است
عابسی و جلوه عباس داری در نبرد
آری این شور دگرگونت، دلیلی متقن است
پشت سر، یکسر عطشناک اهل بیت آینه
پیش رو، صف در صف اما تیره اهریمن است
شب شکاری ای سفیر سربدار کربلا!
بر زمین، خون مبینت آیههایی روشن است
از ازل سرخ ست اوراق شهادت نامه ات
بر سپهر این ظهر غربت، خون فشان پرویزن است
بر افقهای شهود آیینه گردان تواَند
پیش چشمانت بر آن سوها پیاپی روزن است
عاجزم از شرح آن شور سر افشانی ببخش
از چنان وصفی زبان شوق، یکسر الکن است
.
#محمد_حسین_انصاری_نژاد✍
..
.
#اصحاب
#شب_چهارم_محرم
#حبیب_بن_مظاهر علیهالسلام
#چارپاره
🔸أینَ الحبیب؟🔸
دست در دستِ باد میریزد
به روی شانه گیسوان سپید
موج در موج میتراود نور
از دو چشمش، دو چشمۀ خورشید
همدم روزگار دلتنگی
آشنای قدیمی مولا
دل او از ازل گره خورده
به سر زلف سیدالشهدا
ساحل چشمهای بارانیست
با نگاهی صمیمی و مأنوس
مثل عباس، کاشف الکرب است
چشمهایش شبیه اقیانوس
وسعت دشت نینوا آن شب
گرمِ نجوای عاشقانۀ او
پیر روشندل سپاه حسین
بیرق کربلا به شانۀ او
موعد جان فشاندنی شیرین
تشنۀ كوثر شهادت بود
میخروشید و لشکر دشمن
مُتحیّر از آن شهامت بود
سنگها گرم سجدهای خونین
بین محراب سرخ ابرویش
زخم تیر و جراحت شمشیر
لاله لاله دمیده بر رویش
لحظهای بعد ناگهان دیدند
پیش چشمانِ سرخِ عاشورا
دست در دست کوفیان میگشت
سرِ خونین سیدالقُرّا
از لبِ تشنۀ امام غریب
داشت أمن یجیب میبارید
میشکست و از عمق چشمانش
آه! «أین الحبیب» میبارید
#یوسف_رحیمی ✍
.
.
#شب_چهارم_محرم
#اصحاب
با نگاهی به بازگشت حر بن یزید ریاحی(ع)
------------
گرچه دل خسته و با حال تباه آمده ایم
تا کند یار به ما نیم نگاه آمده ایم
در شب ظلمت خود در بَر ماه آمده ایم
« ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم »
یا حسین ای که تویی سَید و سالار کرم
ای که بر دست کریم تو بود لوح و قلم
زده ایم از کرمت در حرم عشق قدم
« رهرو منزل عشقیم و ز سر حد عدم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمده ایم »
یا حسین بن علی ، ماه درخشان بهشت
ماه رخشنده و خورشید فروزان بهشت
ما جگر سوختگان همره خوبان بهشت
« سبزه ی خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
به طلبکاری آن مهر گیاه آمده ایم »
ای که انداخته عشق تو به هر سینه طنین
ای که نام تو بود روشنی نقش نگین
گنجی از مهر تو دارند به دل اهل یقین
« با چنین گنج که شد خازن او روح امین
به گدایی به در خانه ی شاه آمده ایم »
یا حسین بن علی دست تو لبریز عطاست
به خدای ازلی کعبه ی دل کرب و بلاست
عاشق روی تو و کوی تو گر غرق خطاست
« لنگر حلم تو ای کشتی توفیق بجاست
که درین بحر کرم غرق گناه آمده ایم »
ما نداریم درین عرصه دگر صبر و قرار
برده صبر از دل یاران تو شش گوشه مزار
نرود جز به سرشک غمت از چهره غبار
« آبرو می رود ای ابر خطاپوش ببار
که به دیوان عمل نامه سیاه آمده ایم »
"یاسر" از سینه بر آورد فغان ، داد ندا
آتش اشک شد از چشمه ی هر چشم رها
می کند ناله ی دل سوختگان شعله بپا
"حافظ" این خرقه ی پشمینه بینداز که ما
از پی قافله با آتش آه آمده ایم
**
محمود تاری «یاسر»✍
.