eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.1هزار دنبال‌کننده
281 عکس
178 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. از غصه و درد سهم او بیشتر است سلطان کمر خمیده ی کارگر است کوه جبروت است ولی پاک و زلال از جنس فرشته هاست نامش «پدر» است .
. او دست های پر ترک و قلب شاد داشت علامه بود!، پنجم نهضت سواد داشت جز مهربانی از پدرم هیچ‌کس ندید دستی دهنده با دل روشن نهاد داشت دخلش نبود در خور خرجش،عجیب بود مهمان همیشه خانه ی بابا زیاد داشت هشتش نبود در گرو نُه، چرا که او دائم به لطف و قول خدا اعتماد داشت یا روضه بود خانه ی ما یا بساط جشن انگار شعبه از خود باب المراد داشت هر جا گره به کار پدر بود، مادرم ذکر توسلی به امام جواد(ع)داشت با نُه سر عائله پدرم پای انقلاب جان را گذاشت ،گرچه کمی انتقاد داشت .
. امروز قبول زیره بر کرمان کن خشکیده ام و اراده بر باران کن منت بگذار و خویش را منان کن مدنظرت هر آنچه باشد آن کن جای صله شعر به من احسان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### فضلی کن و بر زبان من نازل شو با یک دو سه موج راهی ساحل شو آقای کریم سفره سائل شو ای قبله کمی به جانبم مایل شو لطفی به منِ شاعر سرگردان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### لکنت شده ام تا که زبانم بدهی یک عمرگرسنه ام که نانم بدهی بایدکه تو راه رانشانم بدهی وقتش شده است آسمانم بدهی آواز کلاغ راتو خوش الحان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### تو دیکته کن هر آنچه می خواهی را در بحر کرم روانه کن ماهی را از بنده نگیر شوق همراهی را کافر مشمار این علی اللهی را مدنظرت هر آنچه باشد آن کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### از بسکه وجود تو پر از اسرار است کرّار شدن خلقت بی تکراراست این سفتن ما چوسایه بردیواراست گفتن ز تو چون مدح خدا دشواراست پس لطف کن و کارمرا آسان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### در روی ترازویید و کفّین همید یااینکه چو آیینه مابین همید هردو شرف یکدگر و زِین همید اللهُ صمد؛تو و خدا عین همید یا حق بده یا کفر مراایمان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ## عقلم به تو قدندادو سرمست توشد ازهرطرفی دچار بن بست توشد هرچیز که گشته هست از هست تو شد شک نیست که خلق خلق بادست توشد خلّاق تویی بس است کم کتمان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### دریای کرم کنار دارد؟هرگز این بازی ما قمار دارد؟هرگز دل در نجفت قرار دارد؟هرگز یااینکه خدامزار دارد؟هرگز بااین همه باز روزی ام ایوان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### تادورسرت تیغ ز حجّاج توبود میدان نبرد راه معراج تو بود سر بود که در معرکه حرّاج توبود آنگونه که ذوالفقارمحتاج تو بود باتیغه دست؛تیغ را برّان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### آندم که تو  تیغ  می کشی از کمرت چون صاقه هر کجابپیچد خبرت صد پشته ز کشته پر شود دور و برت مثل ملک الموت شلوغ است سرت پس نیت برگشتن از میدان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### جنگیدن تو اگرچه تفسیرنداشت یا چون تو کسی شیوه شمشیر نداشت با این که دل شیر تو راشیرنداشت در پیش یتیم زانویت گیرنداشت چون بچه یتیم ها به من احسان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### درشعله خلیل باتو آقایی کرد عیسی به علی علی مسیحایی کرد موسی روی نیل باتو موسایی کرد احمد  ز دم تو عرش پیمایی کرد کم این همه آشکار را پنهان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### در روز ازل که خلق انسان می شد گر جلوه ای ازشمانمایان  می شد ابلیس هم از علی پرستان می شد هر آنچه که بود تحت فرمان می شد پس قصد نجات هر چه نافرمان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### گه لطف تو آشکار و گه پنهان است شک نیست که حب تو خود ایمان است وقتی مدد تو شامل انسان است پس باتو اولوالعزم شدن آسان است اعجاز نبی ساختن از انسان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### از اینکه به کفر گه می افتیم ببخش از لغو زبان خودنرفتیم ببخش آنگونه که بایدت نسفتیم ببخش گر شعرشکسته بسته گفتیم ببخش ازکیسه یاجابر خود جبران کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### کردم گنه و شدی مکدر ازمن دیدی عوض خیر فقط شر ازمن هرچند نبوده بنده بدتر ازمن غفارتویی بیا و بگذر  ازمن از خویش برایم  طلب غفران کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### خلقت همه بابهانه توست علی دریا نمی از کرانه توست علی رزق همه از خزانه توست علی اللهی و کعبه خانه توست علی خواهیش بریز و خواستی بنیان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### یک حلقه ززنجیره لولاکی تو مافوق کلام؛فوق ادراکی تو گه عرش نشین ؛گه پدرخاکی تو مستی شراب  کهنه تاکی تو نیزار نجف را تو شرابستان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### اشتقَّ مِن َالعلی از او قرض شدی از دید جماعتی خدافرض شدی از لعل رسول باوضوعرض شدی تفسیراذا زلزلت الارض شدی هوهو کن و با هر نفست طوفان کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ### حک شد به دلم به خط خوانا ؛حیدر یک ذره ز حب تو کَفانا ؛حیدر ای خالق  قادر توانا ؛حیدر در عید غدیر یا اَبانا ؛حیدر یاداز نوه ات که خفته در ویران کن روح پدرم را به نجف مهمان کن ✅ ۱۴۰۳ .
. از غصه و درد سهم او بیشتر است سلطان کمر خمیده ی کارگر است کوه جبروت است ولی پاک و زلال از جنس فرشته هاست نامش «پدر» است .