.
"غزلی نذر نگاه حضرت مادر"
درها روایت میکنند این ماجرا را
کج فهمی این مردم پُرمُدَعا را
بعد از نبی با "بَضعَهُ مِنّی" چه کردند؟!
درهای بسته لب گشوده مامَضی را
در شام تیره در مدینه دستِ زهرا
خانه به خانه میبرد نور خدا را
بابُ الجِنان هم ضَربِ آهنگش علی بود
بستند در تا برده نام مرتضی را ؟!
ای تشنگان بر حُبِّ حیدر جام گیرید
کوثر خودش در جام می ریزد ولاء را
ادراک قدر فاطمه هرگز نکرده است
آنکس که مومن نیست حکم "لافتی" را
"هل مِن مُعینِ" فاطمه پاسخ ندادند!
این بی جوابی ها رقم زد کربلا را
درهای بسته چوب...قلب مردمان سنگ
سنگ است آتش می زند بیت الهُدی را
بر قامت در لرزه افتاده است تا گفت:
( با خود به محشر می برم این دردها را)
از شرم می سوزد در و از داغ حیدر
درها گواهی می دهند آن ماجرا را
#حضرت_زهرا
#سیده_نرگس_هاشم_ورزی✍
...................................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#السلام_علیک_یا_فاطمه_المعصومه
بیابان بود قم، از یُمن دیدارت گلستان شد
به لب تا نام تان بردم ،دهانم طعم سوهان شد
زیارتنامه را خواندم، ضریحت را بغل کردم
دلم فریاد زد:ای داد از آن قبری که پنهان شد
تو از نسل کریمانی و مسکین را نمی رانی
من از نسل مساکینم..بفرما، وقت احسان شد.
منم آهوی ترسانی که از هر سایه می ترسم
تویی از نسل ضامن ها و آهویت خرامان شد
برایت سینه ای تنگ از فراق یار آوردم
تو ای هجران چشیده.....در دلم شور خراسان شد
تنم در صحن نو اما دلم در صحن گوهرشاد
که مداحی رضاجان گفت و دلتنگی فراوان شد
به لب گل کرد ذکر یارضا و چشم ها تر شد
و بانو زائران را هدیه داد و شهر باران شد.
#سیده_نرگس_هاشم_ورزی✍
#حضرت_معصومه
________________________
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#حضرت_زینب
"یا صاحبَ الصَّبر"
قلم از شرحِ صدرش گفت و دفتر باز پرپر شد
شبِ تاریکِ طبعِ شاعران ، صُبحی مُنَوّر شد
به وقتِ خطبه ها حیدر ...به وقتِ صبرها کوثر
برایِ روزِ بی مانند ، این دختر پیمبر شد
همان دختر که بابایش، میان دردهایِ خویش
صدا می کرد زینب جان! بیا بابا مُکَدَّر شد
هما ن دختر که در خانه، به پای مکتبِ مادر
گرفته درس آخر را ،که بینِ آتش و در شد
برایش نام بسیار است امّا او پسندیده
که بر انگشترِ ارباب ،نقشش نقش خواهر شد
به ظهرِ سرخِ عاشورا ، امانت داده بر اهلش
...لباس دست دوز و بوسه ای که نذر حَنجر شد
به رویِ تَل رسیده "مارَاَیتِ الّا جَمیلا"یَش
که خورشید است در گودال ،گویا صبح محشر شد
میان فتنه ی میدان، غُباری سمتِ مَقتَل رفت
غبار از نور بر می خاست...زینب بی برادر شد
اَمان از آن امانت ها ...که دستِ ناکَسان افتاد
لباسِ کهنه یک سو رفت..حَنجر سوی دیگر شد
خطاب از حضرتِ خواهر، به هر زن بود در میدان
سلاحِ خویش بردارید... چادر رویِ هر سر شد
میان شعله و خیمه هزاران امتحان دارد
از آن درسی که پشتِ در ، برایش درس آخر شد.
#سیده_نرگس_هاشم_ورزی✍
..................................................................
کانال اشعار ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه آموزش مقتل
https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
"هو المنتظَر"
تمام روزهای عمرما
شبیه عصر جمعه بی صداست...
چقدر خسته و کلافه ایم
سر کلاف درد ما کجاست؟!
کجای جاده ی قرار را
دوباره اشتباه رفته ایم؟!
کدام کوچه و پلاک بود؟!
چقدر بی تو راه رفته ایم
هزار سال رفته از زمان
زمین تو را نشانمان نداد
عذاب آمد و عذاب رفت
عذاب ها تکانمان نداد
چگونه انتظار می کشیم
که غیبتت کشیده تر شده؟!
که میوه ی فراقِ بین ما
رسیده و رسیده تر شده؟!
برای فصل های یخ زده
به نرگست بهارمان بده
حریف سنگهای روزگار!
به جان شیشه ها توان بده
بیا که آینه نشان دهد
نگاهتان چه شاعرانه است
بیا که گام های سبزتان
شروع بهترین ترانه است
نگاه آفتابی ات رسید
ز ابر روشن از حضورتان
قرار قلب های منتظر!
قرار بعدمان ظهورتان.
#سیده_نرگس_هاشم_ورزی
#وعده_صادق_ظهور
#امام_زمان
.