eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
271 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. حریم محترم در گلشنِ سبزِ آلِ طاها ماییم و ارادتِ به زهرا زهرا که فروغِ چشمِ طاهاست زهرا که نسیمِ عطرِ طوباست بانوی همیشه جاودانه در عشق و امید بی کرانه بانوی همیشه غرقِ در نور پیدای جهان و گشته مستور بانوی حجاب و بُردباری لبربزِ امید و غمگساری این آینه بَضعَةُالرَّسول است مرضیه و راضیه ، بتول است زیبنده بود زنِ مسلمان گیرد ز بتول درسِ ایمان در حُجب و حیا نظیرِ وی نیست جز راه خدا مسیرِ وی نیست ای زن مرو جز مسیرِ او را در عرش ببین سریر او را در خاتمِ آسمان نگین شد الگوی زنان اهل دین شد زهرا که ازوست این حکایت گردیده فدایی ولایت با آن که بدید صدمه بسیار زد تیر بلا به قلبِ اغیار می داشت فروغِ منجلی را نفروخت ولایتِ علی را جان باخته ی رهِ ولی بود همواره مدافعِ علی بود در راهِ دفاعِ از ولایت ایثار نموده بی نهایت از آتش عشق شعله ها خواست در پیشِ ستمگران بپا خاست نگذاشت علی بماند و غم اِستاد به پیش خصم محکم آنگونه ستاد پیشِ دشمن کز خصم نماند روح بر تن در کوچه ی شعله ها قدم زد تا جبهه ی فتنه را به هم زد ای وای چه کرده اند اغیار با فاطمه آن عزیز دادار آتش زده اند بی محابا در خانه ی وحیِ حق تعالا آن خانه که هجمه ی ستم دید در شعله حریمِ محترم دید می سوخت چو دل در آن کشاکش یاسِ نبوی میانِ آتش بر لب نفسش رسید ای وای شد محسنِ او شهید ای وای آنها که ز دین گسسته بودند پهلوی ورا شکسته بودند ای شهرِ مدینه چشم وا کن فکری تو برای مرتضیٰ کن این خانه حریمِ وحی بوده ست گلزارِ عظیمِ وحی بوده ست جان را عطشِ نسیم سخت است این هجمه بر این حریم سخت است این آمده شعله در نفس کیست این هجمه ی ظالمانه از چیست صبری که گل پیمبر اینجاست شیرازه ی سبزِ کوثر اینجاست اشک از رخِ آسمان پریده زهراست که پشتِ در رسیده این خانه حریم عشق و شور است آتش نزنید بیتِ نور است oo محمود تاری "یاسر"✍ .................................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab .
. برده ای از خانه ام با رفتنت لبخند را خنده ها و گریه های آخرین فرزند را ازسفرهای خطیر کوچه ها برگشته ای ازکجا آورده ای این طرفه بازوبند را داغ هجران تو بر من آنچنان سخت است که برجگر باید بریزم بعدازاین اسپند را تا تو بودی یک نفر حرف دلم را می شنید بی تو باید بشنوم ،هرآنچه می گویند را بند بند پیکرت لرزید وپهلویت شکست در عوض از دست حیدر باز کردی بند را ........................................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ماه ارغوانی تا که با دیوار، چوبِ در تبانی می‌کند قامت رعنای یارم را کمانی می‌کند هرچه می‌پرسم از این مردم نمی‌داند کسی آنچه میخی آهنی با استخوانی می‌کند     دست بادِ سرد، سنگین هم نباشد باز هم صورت یاسی جوان را ارغوانی می‌کند تازگی در خانه رو می‌گیرد از من فاطمه مهربان من چرا نامهربانی می‌کند پس چرا دستی به پهلو می‌زند محبوب من؟ هی چرا در پا شدن یاد جوانی می‌کند؟ از تماشای پرستویم پریشان می‌شوم تا به چشمانم نگاهی آسمانی می‌کند باز کن یک بار دیگر چشم‌هایت را ببین دارد اینجا زینبت شیرین‌زبانی می‌کند ✍ 📚از کتاب مولای گندم‌گون ........................................................ کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. عشق تو را به سینه و در سر نداشته هر کس که گفته خانه ی تو در نداشته هر کس که گفته آتش سوزانِ پشتِ در کاری به کارت ای گل پرپر نداشته تاریخ را نخوانده ببین دختر رسول در بین شعله مانده و یاور نداشته ما دیده ایم آنچه که عمری شنیده ایم در فتنه های بی در و پیکر نداشته جز هیچ و‌پوچ پچ پچ چشمان هوچیان این کوچه هیچ عابر دیگر نداشته آه از غمی که این همه تکرار می شود در پیچ کوچه های ابوذر نداشته شعر تو را اگر قلمی سر نداده است شکی نمانده است که جوهر نداشته! ✍ ............... . این روایت پشت آدم رو میلرزونه امام صادق(ع)هنگام ذکر واقعه کوچه و هجوم به خانه حضرت زهرا(س) چندان می گریستندکه محاسن مبارکشان از اشک دیدگانشان تر می گشت وسپس می فرمودند: روشن مباد آن چشم که هنگام ذکر این واقعه نگرید‌ بحار الأنوار،ج۵۳،ص۲۳ .......................................................... کانال اشعار ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه آموزش مقتل https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
. ذکر شریف فاطمه را هر که دم گرفت سمت خدای خویش به سرعت قدم گرفت "یافاطمه" عزیزترین اسم اعظم است این ذکر را امام زمان دم‌به‌دم گرفت  روز جزا عجیب زیانکار می‌شود هر کس دعای فاطمه را دست‌کم گرفت دستش شکست دست علی را رها نکرد او یک تنه برای ولایت علم گرفت سیلی که خورد صورت حیدر کبود شد مادر که گفت "فضّه" پدر باز غم گرفت آتش گرفت درب و لگد خورد و ناگهان مسمار کج شد و به پر مادرم گرفت .
. 🏴 ۱۴۰۲ سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ هر زمان قصد ربنا می‌کرد ابتدا، شهر را دعا می‌کرد خانه اش مهبط ملائکه بود گرچه سائل برو بیا می‌کرد غصه‌ها را خودش نگه می‌داشت هرچه را مانده بود عطا می‌کرد «ای رسول خدا» نه! «یا ابتاه» پدرش را چنین صدا می‌کرد هم پیمبر به وجد می‌آمد هم خداوند را رضا می‌کرد (*) درد و غم کم نداشت، با این حال یاد غم های مرتضی می‌کرد شهر، یارش نبود ... اگر می‌بود مرتضی، محشری به پا می‌کرد کعبه ی اهل‌بیت، تنهایی ... دور حیدر، خدا خدا می‌کرد یک نفر تازیانه ای در دست حق پیغمبری ادا می‌کرد مادری بین شعله‌ها می‌سوخت یاد غم‌های کربلا می‌کرد پشت آن "در" چه شد؟ چه گویم ... آه فاطمه، فضه را صدا می‌کرد ... * رسول خدا به صدیقه طاهره علیهماالسلام فرمود: قولي يا أبةِ فانّها أحيى للقلب و أرضى للربّ (دخترم همچنان مرا "پدرجان" صدا بزن. اینگونه هم من خوشحال‌تر ام، هم خداوند راضی تر ! 📚 (تفسیر صافی/ ج ۳ / ذیل آیه ۶۳ سوره نور) . https://eitaa.com/asharehoseini14/7570
🏴 سلام الله علیها ۱۴۰۲ کیست این مادر که از پیغمبران هم برتر است قطره ای از وصف او، یس و نور و کوثر است مادر امثال ما، نه ! مادر پیغمبر است ... خوش به حال خانه‌ای که در دلش، این گوهر است عرش، هر شب ربنایش را تماشا می‌کند گردش تسبیح او، صدها گره وا می‌کند چادرش کافی است تا قومی مسلمانش شوند اولیاءالله می‌خواهند دربانش شوند هم گدایان آرزو دارند مهمانش شوند هم شهیدان آرزو دارند قربانش شوند ما چه می‌دانیم؟ پیغمبر به او فرموده است: فاطمه! گریه‌کنان ات را خدا بخشوده است گریه‌کن های شما، عمری اسیر کوچه‌اند بیست شب با پای دل، بین مسیر کوچه‌اند این جوانان، چون حسن، عمری است پیر کوچه‌اند فاطمیه نه ! تمام سال، گیر کوچه‌اند جُرم تو، حبّ علی بوده که بخشیده نشد دختر پیغمبری - چون تو - ستمدیده نشد من نمی‌دانم چه‌ها رفته‌است بر قلب امام روضه‌خوان می‌گفت مادر را غلامی زد؛ غلام !! جمله‌ای می‌گویم و رد می‌شوم؛ حرفم تمام ! شعله‌ از سویی و از آن سوی دیگر ازدحام آنچنان کوبید بر "در" که دل حیدر شکست از همانجا حرمت اولاد پیغمبر شکست موقع دفن است؛ دستان پیمبر را ببین ناگهان آغوش وا شد؛ عشق مادر را ببین تکیه‌گاه مرتضی! احوال حیدر را ببین ... در نماز دفن، چشم خیس دختر را ببین مرتضی الله اکبر گفت ... زینب گریه کرد ! یادش آمد پیکری در زیر مرکب ... گریه کرد .
. آتش افتاده به جان همه اما چه شده؟ همه جمعند در خانه ی مولا چه شده؟ آسمان ناله زدو گفت درآن جا چه شده؟ فاطمه پشت افتاده خدایا چه شده؟ دودی از آتش آن در به سماوات رسید گل یاس نبوی را چه جراحات رسید به فلک ناله ای از مادر سادات رسید که خبر داشت که درعالم بالا چه شده؟ آسمان دید که برعرش طنین افتاده شعله بربال وپر روح الامین افتاده غنچه پرپر شده وگل به زمین افتاده وای فضه توبگو پهلوی زهرا چه شده؟ فضه میگفت که از چشم گهربار بپرس من نگویم چه شده از درودیوار بپرس فاطمه روی زمین است زمسمار بپرس آه مسمار درخانه دراین جا چه شده؟ درهیاهو که همه فتنه گران همدستند ناگهان آتش و بیداد بهم پیوستند عده ای دست علی را به طنابی بستند بی حیا مردم بی شرم شمارا چه شده؟ گرچه مأمور به صبراست تواناست علی دربر کوه مصیبات شکیباست علی خیزای فاطمه ازجای که تنهاست علی خیزازجا وببین حرمت مولا چه شده؟ نظر گل به سوی خرمنی ازخارافتاد مثل آتش به دل اهل ستمکار افتاد بازوی فاطمه با ضربتی ازکار افتاد یارتنهای علی در براعدا چه شده؟ به خداوند ،گل لم یزلی زهرا بود درشب غربت وغم نورجلی زهرا بود تا که جان به تن یار علی زهرا بود ای «وفایی» چه بگویم گل طاها چه شده؟ ✍ .
. هیزم رسید و آتشی از در بلند شد ای وایِ من که ناله‌ی مادر بلند شد مامور شد به صبر علی ، از سکوت او سو استفاده کرد ستمگر بلند شد با جمعی از ارازل و اوباش ریخت و پایش برایِ کُشتنِ مادر بلند شد در را شکست او ، کمرِ شیعه را شکست طوری که وای وایِ پیمبر بلند شد طوری زدند خاطرشان جمع جمع شد طوری زدند ناله‌ی حیدر بلند شد با این همه همینکه علی بین کوچه رفت دیوار را گرفت از آن در بلند شد دستش رسید دامن مولا ولی شکست از بس قلاف تیغ مکرر بلند شد زینب شنید گریه‌ی در آه میخ را زینب گریست دادِ برادر بلند شد کُنج خرابه هم چقدر یاد مادر است وقتی دوباره گریه‌ی دختر بلند شد * * * این راه فاطمه است که سر بر ولی دهیم  اینگونه بود شیعه اگر سر بلند شد .
. آنکس که کینه داشت ز ایمان همسرم می زد مرا مقابل چشمان دخترم با علم اینکه حکم به صبر علی شده دستور حمله داد به بیت مطهرم همسایه های کوچه به یاری نیامدند وقتی نشست، آتش کینه به معجرم قنفذ جدایِ از همه خط و نشان کشید با ضربه ی قلاف، به پهلو و بر سرم پای مغیره در وسط کوچه باز شد بر روی چادر پرِ از خاک و خون ترم قدم ز داغ کوچه ی غربت خمیده نیست بار غم علی ست که بر شانه می برم تا حرف عشق زنده بماند، قلاف ها هر زخم می زنید بر این شانه می خرم سلام_الله_علیها ✍ .
. ندیده بود از ما غیر خوبی همونی که رسید بعدش لگد زد نه اینکه من بگم ، تو نامه گفته جدای از لگد ، حرفای بد زد چقدر آتیش آوردن پشت در که تموم خونمون خاکستری شد تمومه خونواده غصه دارن چراغ زندگیمون بستری شد یه دنیا خستگی رو شونه هاشه واسه اینه نمیتونه بخوابه دقیقا حالت خواب و بیداریش شبیه فردای طفل ربابه دوتا از برگ گل نازک تری که یکیشون میخ یکیشون تیر خورده به این زخم گلو و زخم سینه میاد که انگاری شمشیر خورده نوه مادر بزرگ و دوست داره علی اصغر میمیره واسه زهرا هزارتا هم شباهت داشته باشن یه فرقی هست که گریه ام میره بالا به قبر فاطمه نیزه نخورده علی رو نیزه ها بیرون آوردن لبای خشک و خونیش رو که دیدن همه پایین نیزه اش آب خوردن ✍ .
. 🏴 ۱۴۰۳ سلام الله علیها دری که شد عتبات نبی به وقت اذان دری که در پس آن سِرّ عرش گشته نهان دری که وا شده رو به رواق عرش نجف که رشک برده به جاهش شکوه درب جنان دری که باب حسین است و پنجره فولاد دری که باب خدا بوده است در دوران به حلقه اش متوسل ملائکه همگی به آستانه او سر نهند پیر و جوان دری که کعبه آمال سدره و طوباست ضریح چوبی حاجات عالم امکان دری است از شجر طور هم گرامی‌تر مبارک است بسوزیم در مصیبت آن درون آتش طور است، "بسم رب النور" که بوده جان جهان، مادر پیامبران در آستانه در ایستاده نبض زمین به احترام نفس‌هایش ایستاده زمان بدون واسطه با رب خود تکلم کرد در آن مقام که نزدیک تر شد از دو کمان ✳️ چکامه‌های بهاری خانه زهرا چگونه گشته لگدکوب چکمه‌های خزان منزه است از اینکه به روی خاک افتد شده است ذکر همه کائنات یا سبحان چه شد که در به روی باب حاجت افتاده که بند آمده بعدش زبان مرثیه خوان هزار مرتبه آتش بزن مرا، اما مگو که فاطمه آتش گرفته؛ دور از جان بس است صحبت میخ و غلاف، در عوضش هزار مرتبه از قتلگاه روضه بخوان هزار مقتل خطی ورق زدم اما هنوز هم که هنوز است مانده‌ام حیران کشید بر گلویش تیغ، شمر یا قنفذ شکسته پهلوی او را مغیره یا که سنان هزار جان گرامی شبیه جان حسین فدای کشتی پهلو گرفته در کوچه ... ✳️ اشاره به آیه 9 سوره مبارکه نجم و روایت معراج .