.
#میلاد_حضرت_عباس
.
غزل غزل بنویسم حدیث رویایی
برای اوج ادب منتهای شیدایی
برای وصف شما پای شعر میلنگد
تو انتخاب خدایی برای سقایی
تویی که منصب باب الحوائجی داری
ندیده کس به خدا از شما جز آقایی
و کوه پیش تو انگشت بر دهان مانده
امیر علقمه از بس رشید و رعنایی
به یک اشاره چشمان آسمانی تان
حریف حرمله ها می شوی به تنهایی
همیشه بر روی دوشت رقیه جان می گفت
تو بهترین و یگانه عموی دنیایی
تو امتداد طراوت به نوبهارانی
تو تکیه گاه و امید دل غزالانی
به پای مقدم خود سجده ملک داری
تو با قبیله تان حسن مشترک داری
اگرچه هاشمیان بی مثال و مه رویند
ولی تو بین همه بیشتر نمک داری
ز دست و پا زدنت بین دست های حسین
مشخص است که قصدی تو بر کمک داری
تو بین معنی این واژها نمی گنجی
به روی خاک ولی ریشه در فلک داری
سوال های زیادی میان ذهن خودت
زماجرای کبود غم فدک داری
همیشه شرم شریعه ز مشک خالی توست
که پای چشمه لبانی پر از ترک داری
هنوز آب روان حسرت لبت دارد
نگاه بر ادب چشم پر تبت دارد
به وَجد آمده از وصل روی دلداری
که پا به پای دلش تا به صبح بیداری
کنار تربیتت رد پای مادر توست
که این چنین زوقار و حیا تو سرشاری
به پای گوش تو همواره این نوا میخواند
مباد لفظ برادر به لب کنی جاری
همیشه و همه جا پیش مرگ او باشی
مباد یک نفس از او تو دست برداری
علم به دوش سحرگاه ای ستون حرم
برای حضرت عشقم نما علمداری
بدان که دست توسل به دامن زهرا
به بازوان ستبر تو میدهد یاری
مسیر سجده افلاک سوی محضر توست
دل زنان بهشتی اسیر مادر توست
ز ازدیاد حسودی ماه بر رویت
تو چشم خوردی و آمد بلا ز هر سویت
به پای بیرق و مشک تو آسمان افتاد
عمود فاصله انداخت بین ابرویت
برای این همه جانبازی و وفاداری
خدای بوسه گرفته ز روی بازویت
نگاه خیمه ز تعظیم کردنت فهمید
نشسته مادر پهلو شکسته پهلویت
همین که پای غریبه به خیمه ها واشد
نسیم روضه وزیدن گرفت در مویت
و کاش بودی و تا روز آخرش میماند
رکاب زینب کبری به روی زانویت
منم که مسلم این قبله گاه احساسم
همیشه و همه جا زیر دین عباسم
شاعر: هاشم طوسی✍
#ولادت_حضرت_عباس
#حضرت_عباس_علیه_السلام_ولادت
...................................
کانال باب الحسین (ع)
https://t.me/Babolhusein
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
کانال ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
.
.
#حضرت_عباس
65 _میلاد ابالفضل العباس علیه السلام
ای زمین بوس تو ادب عباس
پسر اشجع العرب عباس
به تو دادند ای سراپا نور
قمر هاشمی لقب عباس
پدرت فاتح است خیبر را
تو از او برده ای نسب عباس
کربلا ، فتح علقمه کردی
در دل آب و تشنه لب عباس
از تو ایثار مفتخر گشته
وز تو تاریخ در عجب عباس
حرمت را چو کعبه گرم طواف
ملک و حور ، روز و شب عباس
ماه شعبان شدو گدای توام
من جا مانده از رجب عباس
در رضای تو عفو رحمانی است
بین من و خدا گناهانی است
لاله ها را تویی تبسم ناب
باغها را تویی شمیم گلاب
سرو ،آیینه دار قامت توست
غنچه در سایه ی تو رفته به خواب
از تو تفسیر شد صحیفه ی عشق
از تو معنا گرفت واژه ی آب
ای در آفاق معرفت خورشید
ای در آئینه ی ادب مهتاب
تا ببوسد زمین قدمهایت
پای بردار از دوچشم رکاب
آسمان هر قدم در آرزویت
غرق یا لیتنی است کنت تراب
ای شجاعت ز صولتت مشهود
ای شهادت به کام تو چو شراب
کوچه ها سد راه میگردند
گر طلوعی کنی بدون نقاب
کاشف الکرب از جمال امام
بر جمال منور تو سلام
اثر سجده بر جبین داری
معجزاتی در آستین داری
فتبارک بر این جمال و کمال
به خداوند ، آفرین داری
السلام علی عباد الله
جای در جمع صالحین داری
رحم الله عمی العباس
از امام چهارمین داری
حق پرواز در بهشت برین
حق اعجاز در زمین داری
مرده را زنده گر کنی ، نه عجب
که مقامات بیش از این داری
با نگاهت جهان شود سلمان
که نگاه خدای بین داری
دست حاجات ما و این درگاه
سیدی یا وجیه عند الله
ای علمدار نهضت خورشید
پاسدار قبیله ی توحید
چشم بگشودی و گل نرگس
با نگاه تو تا ابد خندید
هرکه دور از مرام تو ،مرده است
هرکه نوشد زجام تو جاوید
چه مقام و فضیلتی داری
که علی بازوی تو را بوسید
قطره قطره دو دیده ی پدرت
سرگذشت دو دست تو می دید
تو در آغوش مادر و او هم
با تو دور حسین میگردید
باب فضلی و هر در بسته
دارد از نام اعظم تو کلید
روز میلاد تو در عاشوراست
که علی باب و مادرت زهراست
#ولادت_حضرت_عباس
#اعیاد_شعبانیه
#میثم_مومنی_نژاد ✍
.
.
#ولادت_حضرت_عباس
نظری کن فضا مُعَطَّر شد
شب لبخند ماه و اَختَر شد
ز عنایات حضرت سبحان
بار دیگر چنین مُقَدَّر شد
شد پدر حضرت ابوالحسنین
مادر ام البنینِ اَطهر شد
زد قدم دلبری که از عشقش
دل هر عاشقی مُنَوَّر شد
هاتفی با دو صد شعف خوانَد
شب میلاد ماه حیدر شد
نه فقط مه !! که ذوالکرم آمد
صاحب بیرق و علم آمد
دُرّ گنجینه ی ولا آمد
ماه شبهای کربلا آمد
پا نهاد آنکه از ازل گویا!!
بر ادب بوده ناخدُا آمد
قدرت الله و شیر جنگ آور
یلِ اولاد مرتضی آمد
خنده کن از صمیم دل زیرا
شه مشکل گشای ما آمد
می بزن عاشقانه مستی کن
که علمدار باوفا آمد
آمد آنکس که کوه احساس است
اسدُالحیدراست و عباس است
چه بگویم از او که دل خواه است
خَطّ ما بین راه و بیراه است
در بیان فضائلش این بس
نوکر دست به سینه ی شاه است
شیر مادر بصیرتش بخشید
زین سبب او علیم و آگاه است
ز نبردش عدو چنین فهمید
پهلوان همچنان یدالله است
تا که شمشیر خود برقصاند
کوه دشمن به پبش او کاه است
دم به دم شکر حق به لب داریم
مست و دیوانه ی علمداریم
مینویسم که آبرو دارد
دو جهان،روشنی از او دارد
گفتنِ ذکر ِیا ابوفاضل
دلنشین است عطر و بو دارد
مثل او ساقیا!! کجا داری
که چنین باده و سبو دارد
جان به قربان هرچه سادات ست
که چو او مهربان عمو دارد
او نشان داد ِکربلا چو علی
هنر جنگِ رو به رو دارد
پهلوان است و عالمی مستش
گره ها وا نموده بادستش
#میرزا_رضا_آهی ✍
.