eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
273 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. سلام الله علیها ✍ خدا در شعر خود مضمونِ والای جدید آورد برای ظلمتِ اشعار ما، شعری سپید آورد برای مشکلاتِ سختِ خلقِ خود کلید آورد خدا از نور‌ خود زهرایِ خلقت را پدید آورد نمی‌فهمد پیمبر را و حیدر را کسی، بی او نخواهد داد رونق شور محشر را کسی، بی او بنای خلقت از نور وجود حضرت زهراست مَلَک از عرش خیره بر سجود حضرت زهراست علی مرتضی، بود و نبود حضرت زهراست "فِداکَ یاعَلی" اوج سرود حضرت زهراست "علی" مردی که زهرا جان سپر کرده برای او تمام عشق را آسیمه سر کرده برای او زنی که بر کلامش واژه‌ها تعظیم می‌کردند کتاب واژه‌ را با فضل او تنظیم می‌کردند ملائک خویش را بر درگه‌ش تسلیم می‌کردند طریق عشق را با شیوه‌اش ترسیم می‌کردند هنوز از نام زهرا واژه‌ها الهام می‌گیرند تمام شاعران از حرف حرفش وام می‌گیرند زنی "حَوراءُ الاِنسیّه" زنی "راضیّه"، "مرضیّه" و ذکرش آسمان روح را داده‌ست تزکیّه زنی که برده از ختم رسولان حِلم، ارثیّه حماسه خوانده در حالی که می‌خوانده‌ست مرثیّه فدک را پس گرفت، اما شرافت را به کَس نفروخت زنی که حب حیدر را به مشتی خار و خس نفروخت دو عالم با کمند نور زهرا در تصاحب بود زنی که آسمان حیرت و کوه تعصّب بود زنی که واژه‌ی غیرت از او غرق تعجّب بود بیانش با تمام عِلم سرگرم تخاطب بود زنی که علم را تسخیر معلومات خود کرده ست - - علی را شاه بیت نغز منظومات خود کرده‌ست زنی که الگوی حجب و حیا و عفت و پاکی‌ست زنی که رشک عرش و افتخار شاه افلاکی‌ست زنی که در کلامش تیغِ فتح و شور و بی‌باکی‌ست اگرچه چادرش از ماجرای کوچه‌ها خاکی‌ست یهودی‌ را مسلمان کرده نور چادر زهرا فلک را نور باران کرده نور چادر زهرا بنازم مادری که حُسن او را در حَسن دیدند حسن را نور چشمان رسول موءتمن دیدند حسن آنکه کرامت‌های او را مرد و زن دیدند شجاعت‌های او را وقت جنگِ تن به تن دیدند به قلب فتنه زد مانند مادر، فتنه رسوا شد به چرخ تیغ تیزش، خیمه‌ی اسلام احیا شد بنازم مادری که "اَشبه‌النّاسَش" حُسین‌اش بود حسین آنکه پیمبر را ضیاء و نورِ عین‌اش بود حسین‌اش، آنکه خلق از روز اول زیر دِینش بود به جز کار خدایی، کار دنیا در "یَدِین‌"اش بود هر آنچه مادر سادات دارد این پسر دارد فقط زهرا از احوالات فرزندش خبر دارد بنازم مادری که از وجودش دختری آورد - - که در شام بلا از علم و حلم‌ش محشری آورد برای معنی صبر و صلابت مظهری آورد حَسن را و حسین‌ش را به واقع مادری آورد برادرهای خود را مادری کرده‌است زینِ اَب پدر را مادرانه دختری کرده‌است زینِ اَب بنازم محسن‌اش را؛ سِتر سادات جهان بوده عیان نتوان نمودن، آنچه در سِتر بیان بوده همان که پشت دَر گفتند در مقتل، همان بوده که بعد از قتل محسن قد مادر هم کمان بوده برای بار سوم خوان مولا را پسر آورد بمیرم اینکه با آن وضعیت در پشت در آورد .
. السلام علیک یا فاطمة الزهرا از ابر صبر و از دلِ دریا قرار رفت از دست عقل و از کف دل اختیار رفت تابید سبز عشق به دنیای تیره فام سرما از آسمان شبِ بی بهار رفت بیداد جهل جای خودش را به عدل داد تنهایی ولایت از این روزگار رفت سیبی که چید حضرت پیغمبر از بهشت امروز در جهنم دنیا به کار رفت زهرا که نور روز ازل شد خدای او دستش به کار خلقت این روزگار رفت روز ازل که اوج هنرمندی خدا در آفرینش گل خلقت (خاتم) به کار رفت از شاعران فاطمه پیش پیامبر ابیات شاعرانه تری انتظار رفت کوثر برای شرح "اَلَم نَشرَح " آمد و از بین اَبتران حجاز اعتبار رفت کم کم برای چیدن تسبیح فاطمه مولا پی تدارک چندی انار رفت آن دختری که داشتنش را پیامبر ص تا انتهای سدره‌ی پروردگار رفت آن همسری که با نفس اِن‌یکادی‌اش حیدر به سوی هیمنه ی کارزار رفت مستوره ای که با ادب و عفت و حجاب آوازه اش فراتر از این روزگار رفت همسایه ای که از کرم و مهربانی‌اش "اَلجار" او مقدّمِ بر "ثم دار" رفت ریحانه ای که ذکر ولایت مداری اش همواره با بُرندگی ذوالفقار رفت هر سر که خاک شد به کف پای فاطمه فرشی شد و به عشقِ علی روی دار رفت ✍ .