#ولادت_حضرت_عباس_ع
دریا دل ابوفاضل
شبیه حیدر کرار دریا دل ابوفاضل
که با هر ضرب تیغش فتح شد حاصل ابوفاضل
کسی که خندهاش آئینهی آیات رحمت بود
و با خشمش عذابی سخت شد نازل، ابوفاضل
همانکس که جلال از هیبت چشمش مجلل شد
همانکه شد کمال از خلقتش کامل أبوفاضل
به لطف گوشهی چشمش مسلمانیم و آنکس که
به طاق ابروانش قبله شد مایل ابوفاضل
میان موج غم با دیدنش ارباب میخندید
به دریای حسین بن علی ساحل ابوفاضل
به عشق او دلم با هر تپش در سینه میگوید
أبوفاضل ابوفاضل أبوفاضل أبوفاضل
شبیه مجتبی وقت کرم یکدفعه هم حتی
نرفته ناامید از خانهاش سائل، ابوفاضل
مسلمانان چه غم دارید وقتی اینچنین بوده
برای ارمنی ها حل هر مشکل أبوفاضل
#میثم_کاووسی
#ولادت_امام_سجاد_ع
آقای من
مبارک دل شاد ایرانیان
ز فرزند داماد ایرانیان
رسید عیدی فاطمه از جنان
چه مست اند و دلداده ایرانیان
عرب ها عجم ها برادر شدند
رسید او به امداد ایرانیان
عروس علی، اجر تو با علی!
که شد زنده تر یاد ایرانیان
خدا با گداهای او یار شد
حسین بن حیدر پسردار شد
شب ساغر و باده و میکده
شب می گساری ما آمده
بده دست خود را به دست علی
به حرف کسی غیر او دل نده
برای طوافی به دور سرش
نوشتند صد عمره مفرده
سحرها که ما را دعا می کند
می آید به دیدارمان سرزده
بنازم به این بندهء راستین
بنازم به این سید الساجدین
شبی خاک کوی و گذر میشوم
سیاهم ولی جام زر میشوم
مرا با سلاطین عالم چکار
گدا میشوم معتبر میشوم
من آن سنگ بی مصرفم که اگر
نگاهش بخواهد گهر میشوم
شبی که تجلی اسم علی است
اسیر نجف، بیشتر میشوم
نوشتم روی ساغرم یاعلی
مرا میهمان کن حرم یاعلی
دخیلم به چشم پر آبی که نیست
شدم مست جام شرابی که نیست
گره خورده قلبم به گیسوی یار
به زلف پر از پیچ و تابی که نیست
چرا بی حرم مانده آقای ما
دلم سوخته از جوابی که نیست
نشستم توسل کنم در بقیع
میان رواق خرابی که نیست
بیائید دور مزاری که هست
بیائید در پشت بابی که نیست
مقدر شده تا زیارت کنیم
خدا را روی خاک عبادت کنیم
گداییم و داریم مستانگی
بیائید شد وقت دیوانگی
اگر مدح خورشید کار خداست
چرا اینقدر حرف و پر چانگی
فدای امامی که در غربتش
شده بانی روضهء خانگی
رخش رنگ عوض کرد در آفتاب
نشد رنگ او رنگ بیگانگی
مرا در دل آتش غم گذاشت
دلی سوخته روی دستم گذاشت
فدای وقارش، وقار تنش
خزان شد ز داغی بهار تنش
چنان خورد روی زمین بارها
که زنجیر هم شد دچار تنش
به سجاد و جدّش جسارت شد و
کتک خورد زینب کنار تنش
سرش را شکستند صد مرتبه
ولی کم نشد اقتدار تنش
شگفتا از آن ضربهء کاری اش
خرابم ز دردش، ز بیماری اش
#رضا_دین_پرور
#ولادت_امام_سجاد_ع
آقای من
ساقی قدحی باز مرا جام نیاز است
سر ریز کن این باده که تا صبح دراز است
امشب شب بزم و کَرَمِ شاهِ حجاز است
میلادِ دل افروزِ مسیحایِ نماز است
ز آن روست که دل مست خدای ازلی شد
در بندِ علی ابن حسین ابن على شد
مهتابِ شگفت شب طاعات رسیده
خورشیدِ خداوندِ عبادات رسیده
سر حلقه ای از حلقه ی سادات رسیده
فصل ِمِی و مستی و مباهات رسیده
زین بعد چنین بزم مگر خواب ببینید
لبخندِ تماشائی ارباب ببینید
مجنون زده ی کوچه ی حیرانیم امشب
بر حلقه ی گیسوی غزلخوانیم امشب
از شوق به رقص آمده طوفانیم امشب
خاک گل شهبانوی ایرانیم امشب
هرچند که از آب و گِلِ ایلِ حسینیم
با آمدنش ما همه فامیل حسینیم
ای باغ محبت گل محراب نیایش
عیسى نفسان را نفسِ ناب نیایش
ای چشمه ی جوشنده ی سیراب نیایش
ای قبله ی تابنده ی ارباب نیایش
ای آینه ی حی جلی حضرت سجاد
ای زِین حسین بن علی حضرت سجاد
خورشید ترین قبله ی خورشید تویی تو
آسوده ترین ساحلِ امید تویى تو
عیدانه ترین باده در این عید تویی تو
آن سوی سراپرده ی توحید تویی تو
از روزِ ازل بود که با چشم تو مستیم
تا جام به دست تو بُوَد باده پرستیم
فانوس خیالیم همه بر سر راهت
دنبال دل گمشده بر زلف سیاهت
تنها دل ما نیست به دنبال پناهت
جبریل کبوتر شده در چتر نگاهت
خم را همه با نام تو سرمست شکستند
در عرش به عشق تو سر و دست شکستند
ای نام تو فواره ی زیبایی دنیا
ای آینه ی شیر خدا وقتِ تماشا
ای خون خدا را علیِ عالیِ اعلیٰ
سوگند به تو ای علی سوم زهرا
سبقت زِ همه می بری هنگام دلیری
مانند ابوالفضل اگر تیغ بگیری
تا نور تو در بیت ولا جلوه گر آمد
گویا که خدا بود که در هر نظر آمد
آغوش گشود و به کنارت پدر آمد
بر طوف قُماطِ تو دو چشمان تر آمد
گفتا همه را این ثمر کوثر عشق است
رزمنده ی راهِ من و پیغمبر عشق است
میلاد تو با اشک و تو همزاد سرشکی
در بغض شب غمزده فریاد سرشکی
غم خانه ی زخمی و غم آباد سرشکی
سجاده ی غمهائی و سجاد سرشکی
رنگین شده این بزم از این اشک فشانی
آه ای نمک سفره ی هر مرثیه خوانی
در هر نفست یاد فراق شهدا بود
بر پیکرت آثارِ غم کرببلا بود
در دستِ تو زنجیر اسارت و جفا بود
بر شانه ی تو نقشِ قدمهای بلا بود
مرثیه یِ سوزنده یِ احساس تو هستی
#حسن_لطفی
#ولادت_امام_سجاد_ع
یا سَیِّدُ السّاجدین
ناگهان بانگِ هَل اَتیٰ پیچید
در دل صورها، صدا پیچید
صوت شیرین ربَّنا پیچید
عطر سجاده ی خدا پیچید
مُرشد اهل دین! سلامٌ علیک
سَیِّدُ السّاجدین! سلامٌ علیک
نغمه ی چَنگ و ضَربِ دف آمد
موسمِ شادی و شعف آمد
مِی عُشّاق از نجف آمد
دادِ کعبه از آن طرف آمد:
گوشها! بشنوید فریادم
عاشقِ سینهچاکِ سجادم
ماه، نِعمَ الْبَدَل* گرفت تو را
حُسن، ضربُ المثل گرفت تو را
شعر، بیتُ الغزل گرفت تو را
تا پدرجان بغل گرفت تو را
شب میلاد..،کربلا رفتی
بین آغوشِ عشقِ ما رفتی
ما ذبیحِ نگاهِ دلداریم
بخدا سرسپرده ی یاریم
دار بر دوش،مثلِ تَمّاریم
با علیها چه عالمی داریم
شَرَفُ الشَّمس مشرقینی تو
دومین حیدر حسینی تو
عشق تزریق کرده در جانت
تا پدر کرده بوسهبارانت
عمه می گفت:ای به قربانت...
...به عمویت کشیده چشمانت
چشمه ای، رو به جو نخواهی زد
با ابالفضل مو نخواهی زد
فرشِ پشتِ درِ تو از پرِ ماست
بامِ تو لانه ی کبوترِ ماست
خانهات سرپناهِ آخرِ ماست
مادرت آبرویِ کشورِ ماست
با تو ما نیز جزءِ این ایلیم
عجمی زاده ایم..،فامیلیم
هر که در کویِ وحدتِ تو دوید
از همه غیر رَبِّ خویش بُرید
بال هرکه عروج را فهمید
از صحیفه به صحن عرش رسید
مَلَک وحی اگر جلیل شده
با دعایِ تو جبرئیل شده
قَطره ی نطقِ تو خودش دریاست
واژه هایت عجیب،بیهمتاست
منبرت بانیِ تحولهاست
خطبه ات مُهرِ ثبتِ عاشوراست
از تو داریم نوحه و دم را
از تو داریم این محرم را
غمِ من را حضور تو کم کرد
عشق را بین سینه ام دم کرد
گنبدت را دلم مُجَسَّم کرد
حَرَمت را درست خواهم کرد
در بقیعت به پا کنم..،علنی!
اوّلین چایخانه ی حسنی
کاشیاش پُر لَعاب خواهد شد
دل زُوّار آب خواهد شد
آب حوضش شراب خواهد شد
صحنها،انقلاب خواهد شد
کنج هر صحن،انجمن داری
تا خودِ صبح،سینهزن داری
در حرم عطر ناب خواهم ریخت
مثل مشهد،گلاب خواهم ریخت
مشک بر دوش..،آب خواهم ریخت
یادِ طفلِ رباب خواهم ریخت
سهم جسمِ ضریح تو..،تب نیست
بیحیا دور عمه زینب نیست
#بردیا_محمدی
#ولادت_امام_سجاد_ع
خوب شد , ایران ما یک سهم از زهرا گرفت
خوب شد یک زن , میان خاندانت جا گرفت
لطف کرده فاطمه , ما را حساب آورده است
خوب شد این دفعه این عرض دعای ما گرفت
ما حساب کار خود را از ازل پس داده ایم
اینچنین بوده که چشم مادرت ما را گرفت
شهر بانوی قبیله , شد کنیز فاطمه
مثل مروارید بود و رزق از دریا گرفت
در هیاهوی دو رنگی عرب های حجاز
پرچم ایرانیان را مادرت بالا گرفت
حامل نور
امامت” بود , بانوی حسین تا به دنیا آمدی , تبریک از مولا گرفت خاک پایت سرمه ی چشم تمام قدسیان آفرینش با قدوم پاک تومعنا” گرفت زینت سجده تویی , زین العباد عالمی با نماز تو , `عبادت” جلوه ای زیبا گرفت بشکند دست کسی که پیش چشمان ترت زیور از گوش یتیمان , شام عاشورا گرفت #پوریا_باقری
#ولادت_امام_سجاد_ع
یا علی ابن الحسین(ع)
به دنیا آمدى تا مطلبى دیگر بیاموزم
من از رفتار تو الله را اکبر بیاموزم
کلاس درس شد سجاده ات،من روز میلادت
نشستم تا جهان را پاى این منبر بیاموزم
بریزم دور این ناعلم ها را و منِ خود را
بدون واسطه از ساقى کوثر بیاموزم
سر شب در تَعَلُّم سر به مهر کربلا بگذار
سحر بردار سر از سجده تا از سر بیاموزم
دعا در حق دشمن کردن و با دوست سر کردن
مرام شیعه را در سطح بالاتر بیاموزم
زبان تائبین وخائفین را پانزده گانه
به هنگام دعا از چهارمین حیدر بیاموزم
طریق روضه خواندن را ز تو آموختم،اما؛
طریق نوکرى را باید از قنبر بیاموزم
دعا را از ابوحمزه،مکارم را از اخلاقت
تجافى جهان را از همین منظر بیاموزم
هر آن چیزى که میبینم دلیلش کربلا باشد
اگر چیزى می آموزم به چشم تر بیاموزم
فرات مست را از چشم،تل را از سر شانه
ته گودال را از گودى حنجر بیاموزم
و مصداق شنیدن کى بود مانند دیدن را
بخوانم زندگی ات را،مگر بهتر بیاموزم
اگر دیدم گلوى غنچه اى رد میشود از تیغ
شبیه تو گریز بر على اصغر بیاموزم
#میلاد_امام_سجاد
#مهدی_رحیمی_زمستان✍
.
#ولادت_حضرت_عباس_ع
یا ابالفضل(ع)
هر که شد مأنوس با تو با ارادت می شود
هرکسی خاک درت شد با لیاقت می شود
خانه ای که روضه ات را داشت شد بیت الکرم
معبد عشق است هر جا از تو صحبت می شود
طرز گفتار تو با تو ارباب، آداب ادب
طرز رفتار تو ،آداب زیارت می شود
سفره ی ام البنین کارش گره واکردن است
چه دعاهایی که با نذرش اجابت می شود
رزق اشک گریه کن ها ، با دعای مادرت...
با همان دستی که افتاده ست قسمت می شود
زور بازو قوت زانو و بعدش آبرو ...
این علامت کش کنارت با نجابت می شود
نوکرت پای علم بار تعصب می کشد
دستگیرش تیغه های این علامت می شود
روز محشر روز حسرتهاست پس با این حساب
قسمت هرکس غلامت نیست حسرت می شود
من خدا را زیر این بیرق فقط می بینمش
یا ابالفضلی که می گویم عبادت می شود
پشت ارباب دوعالم را نبود تو شکست
سهم زینب هم بدون تو اسارت می شود
یاد قبری کوچک و یک مشک پاره می کنیم
در میان روضه تا حرف از خجالت می شود
دست هایت را بریدند و تماشا می کنی
خیمه های بی عمودی را که غارت می شود
بوسه می زد شاه عالم روی خاک علقمه
دستهایی را که اسباب شفاعت می شود
#ناصر_دودانگه
#ولادت_حضرت_عباس_ع
یا قمرالعشیره
زمین و آسمان را گرم یا قدوس و یا هو کرد
همینکه صحبت از زیبایی آن چشم و ابرو کرد
خدا وقتی بنا بود از رخ خود پرده بردارد
علی را آفرید و مرتضی عباس را رو کرد
جنان خوشبو شد از آن لحظه ای که لحظه ای کوتاه
شمیم گیسوی مشک آفرینش را سحر بو کرد
به هرجا که قدم می زد شمیم یاس می پیچید
بیابان را به حکم کیمیایی غرق شب بو کرد
تمام دشت را آن شیر خفته در نگاه او
به شوق صید بودن پیش چشمش دشت آهو کرد
نمی دانم خدا هنگام نقاشی ابرویش
کمان را آفریده یا که میل دو پرستو کرد
نمی دانم هنر را آفرید اول سپس عباس را یا که
هر آنچه از هنر را بود صرف خلقت او کرد
به اخمی نیمی از لشگر به اخمی نیمه ی دیگر
شمار کشتگان را در نبرد خود ترازو کرد
به توفیق مقام عبد بودن می رسد هر کس
غبار صحن را با توتیای چشم جارو کرد
#علی_کاوند
#ولادت_حضرت_عباس_ع
گوهر حیدر
گوهر حیدر، گوهر آورده است
جلوه ی قرص قمر آورده است
روی دو دستش پسر آورده است
ام بنین شیر نر آورده است
روز علی رو و شبش موی اوست
تیغ علی ، گوشه ی ابروی اوست
هان ! ضربانش چه وزین می زند
طعنه نگاهش به نگین می زند
اخم علی ، ضربه به کین می زند
پشت فلک را به زمین می زند
مژده که آمد قمر عالمین
روی لبش ذکر امیری حسین
ماه کرم , در خور مدح و ثناست
درد بیارید که چشمش دواست
طفل نگو ، عاشق تیر بلاست
قامت او محشر کرب و بلاست
بر لب حور و ملک این نغمه بود
ذخر الحسین چشم به دنیا گشود
آمده ای یاوری دین کنی
هرچه حسین گفت تو تمکین کنی
سر بدهم تا که تو تمرین کنی
مرگ مرا کاش تو شیرین کنی
کاش به دریای تو پاکم کنند
زیر قدم های تو خاکم کنند
حق به دلت مُهر تولا زده
مِهر تو را نیز به دلها زده
کشتی امن تو به دریا زده
بوسه به دستان تو مولا زده
ماه عرب، ماه عجم کیست ؟ تو
وارث شمشیر دو دم کیست ؟ تو
آمدی از ایل و تباری اصیل
مست تماشای تو شد جبرییل
جان حسینی و به زینب کفیل
بر علم سرخ تو عالم دخیل
خورده گره نبض جهانم به تو
ای علم افراشته، جانم به تو
هر که از اوصاف کرم گفته است
از غم هجران حرم گفته است..
حرف مرا..چشم ترم گفته است
جای نصیحت پدرم گفته است:
بر خم زلفش تو گرفتار باش
نوکر عباس علمدار باش
روی تو از ماه نشان را گرفت
آمد و نبض ضربان را گرفت
سر غمت چیست که جان را گرفت
نام ابلفضل جهان را گرفت
اسم تو شد زینت هر منبری
حیدری و حیدری و حیدری
بودنت آرامش قلب رباب
لب به دعا باز کن ای مستجاب
خم نشو تا نهر ای عالیجناب
رو نزن ای حضرت دریا به آب
آب خودش تشنه ی لبهای توست
خاک کجا ؟ عرش خدا جای توست
خون تو در علقمه غلطیده شد
خیمه پر از حرف نسنجیده شد
اشک حسین بن علی دیده شد
دست تو قرآن شد و بوسیده شد
دست جدا از بدنت، چاره ساز
دست به دامان تو کردم دراز
سنسیز اولار قلب جهان تار و مار
آدین ائدر فصل خزانی بهار
قاشلاری تیغ دو دم ذوالفقار
سنسن حسین و حسنه هم جوار
کیمسه سنین تک شرف الناس اولار
قطعا حسین قارداشی عباس اولار
#ناصر_دودانگه
#ولادت_حضرت_عباس_ع
یا کاشف الکرب عن وجه الحسین(ع)
رسیدی روزِ اول؛ روز آخر را نشان دادی
برای علتِ خَلقت؛ برادر را نشان دادی
ادب تا خلق شد؛ افتاد روی دستِ استادش
برای بوسه خاکِ پای مادر را نشان دادی
به بامِ کعبه از راز امامِ کعبه میگفتی
سند دادی؛ دهانِ بازِ منبر را نشان دادی
فرات از تشنگی خشکید، دستت آب را پس زد
به این افسوس بر لب حوضِ کوثر را نشان دادی
برای آب گفتی نقشهی راه سعادت را
مسیرِ اشک، تا لبهای اصغر را نشان دادی
هوای جنگ اگر میداشتی مقتل عوض میشد
فقط یک چند ضربه رزمِ حیدر را نشان دادی
شهادت دستهای خالیاش را پیش تو رو کرد
برای پیشکش؛ هم دست؛ هم سر را نشان دادی
زمین لرزید، وقتی دستهایت روی خاک افتاد
قیامت شد؛ شفیعِ روز محشر را نشان دادی
لهوف از چشمهایت علتِ خونگریه را پرسید
میان مردم بازار، خواهر را نشان دادی
#رضا_قاسمی
#ولادت_حضرت_عباس_ع
دریا دل ابوفاضل
شبیه حیدر کرار دریا دل ابوفاضل
که با هر ضرب تیغش فتح شد حاصل ابوفاضل
کسی که خندهاش آئینهی آیات رحمت بود
و با خشمش عذابی سخت شد نازل، ابوفاضل
همانکس که جلال از هیبت چشمش مجلل شد
همانکه شد کمال از خلقتش کامل أبوفاضل
به لطف گوشهی چشمش مسلمانیم و آنکس که
به طاق ابروانش قبله شد مایل ابوفاضل
میان موج غم با دیدنش ارباب میخندید
به دریای حسین بن علی ساحل ابوفاضل
به عشق او دلم با هر تپش در سینه میگوید
أبوفاضل ابوفاضل أبوفاضل أبوفاضل
شبیه مجتبی وقت کرم یکدفعه هم حتی
نرفته ناامید از خانهاش سائل، ابوفاضل
مسلمانان چه غم دارید وقتی اینچنین بوده
برای ارمنی ها حل هر مشکل أبوفاضل
#میثم_کاووسی ✍
#میلاد_حضرت_عباس
.
#ولادت_امام_سجاد_ع
آقای من
مبارک دل شاد ایرانیان
ز فرزند داماد ایرانیان
رسید عیدی فاطمه از جنان
چه مست اند و دلداده ایرانیان
عرب ها عجم ها برادر شدند
رسید او به امداد ایرانیان
عروس علی، اجر تو با علی!
که شد زنده تر یاد ایرانیان
خدا با گداهای او یار شد
حسین بن حیدر پسردار شد
شب ساغر و باده و میکده
شب می گساری ما آمده
بده دست خود را به دست علی
به حرف کسی غیر او دل نده
برای طوافی به دور سرش
نوشتند صد عمره مفرده
سحرها که ما را دعا می کند
می آید به دیدارمان سرزده
بنازم به این بندهء راستین
بنازم به این سید الساجدین
شبی خاک کوی و گذر میشوم
سیاهم ولی جام زر میشوم
مرا با سلاطین عالم چکار
گدا میشوم معتبر میشوم
من آن سنگ بی مصرفم که اگر
نگاهش بخواهد گهر میشوم
شبی که تجلی اسم علی است
اسیر نجف، بیشتر میشوم
نوشتم روی ساغرم یاعلی
مرا میهمان کن حرم یاعلی
دخیلم به چشم پر آبی که نیست
شدم مست جام شرابی که نیست
گره خورده قلبم به گیسوی یار
به زلف پر از پیچ و تابی که نیست
چرا بی حرم مانده آقای ما
دلم سوخته از جوابی که نیست
نشستم توسل کنم در بقیع
میان رواق خرابی که نیست
بیائید دور مزاری که هست
بیائید در پشت بابی که نیست
مقدر شده تا زیارت کنیم
خدا را روی خاک عبادت کنیم
گداییم و داریم مستانگی
بیائید شد وقت دیوانگی
اگر مدح خورشید کار خداست
چرا اینقدر حرف و پر چانگی
فدای امامی که در غربتش
شده بانی روضهء خانگی
رخش رنگ عوض کرد در آفتاب
نشد رنگ او رنگ بیگانگی
مرا در دل آتش غم گذاشت
دلی سوخته روی دستم گذاشت
فدای وقارش، وقار تنش
خزان شد ز داغی بهار تنش
چنان خورد روی زمین بارها
که زنجیر هم شد دچار تنش
به سجاد و جدّش جسارت شد و
کتک خورد زینب کنار تنش
سرش را شکستند صد مرتبه
ولی کم نشد اقتدار تنش
شگفتا از آن ضربهء کاری اش
خرابم ز دردش، ز بیماری اش
#رضا_دین_پرور