eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
271 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. السلام علیک یاسید الساجدین ای سجودت،جنّت سجّاده ها تا خدا نور تمام جاده ها برده ای دل از همه دلداده ها دستگیری کردی از افتاده ها می رود با بال پروازت به عرش هر شکسته بال ِ مانده روی فرش ساختی با یک صحیفه راه را راه قرب حضرت الله را پرکشیدن از زمین تا ماه را تا بگیری دست هر گمراه را یک صحیفه نه بگو خطّ امان جان قرآن و مفاتیح الجنان اشک هم زانو زده در محضرت ای فدای گریه ی چشم ترت شهریاری و دو عالم نوکرت من توسل میکنم بر مادرت مادرت الگوی عفّت بر همه از لیاقت شد عروس فاطمه مادرت آن گوهر والا سرشت آن که دل داده به آقای بهشت برده او را عرش،دست سرنوشت نام او را پیش اربابش نوشت ماه رویش ماند مخفی از نظر این صدف که چون تویی دارد گهر شهربانو نه! که بانوی جهان دعبلان در وقت مدحش بی زبان با وساطت از امام مهربان اوست بر ایرانیان باب الجنان هست ایران عزّتش از نام تو شکر! ما هستیم از اقوام تو مصلحت این بوده وقت انتقام از همان‌کربوبلا تا شهر شام ذوالفقار تو بماند در نیام می شود برنده تر تیغ کلام تو نجنگیدی اگر در کربلا زندگی بخشیده ای بر کربلا کم نشد از شوکتت با کوه درد کوفه را آتش زدی با آه سرد چه نیازی هست دیگر به نبرد تیغ صبرت شام‌ را ویرانه کرد خطبه هایت ضربه های ذوالفقار کربلا با خطبه ات شد ماندگار خطبه ی تو کار صد شمشیر کرد قلب شام و کوفه را تسخیر کرد شامیان را یک به یک تحقیر کرد عرشیان را غرق در تکبیر کرد شام را صحرای محشر کرده ای کار ده ها فتح خیبر کرده ای وای ِمن از تازیانه و تنت سایش زنجیر و زخم گردنت از فراز ناقه ها افتادنت قاتلت شد خیزران ِدشمنت خیزرانی که میان بزم شام بی هوا می خورد بر لعل امام علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. دوم علی و خامس اهل بکا شده عمرش تمام غرق سجود و دعا شده صاحب صحیفه است و چهارم امام عشق روشنگر حقایق کرب و بلا شده حتی بدون گنبد و صحن و سرا ،بقیع در احترام اوست که دارالشفا شده شد افتخار مردم ایران که مادرش ایرانی است و همسر خون خدا شده با او بشر به معرفت و حق رسیده است تا با شکوه «خمس عشر» آشنا شده او هم کریم مثل کریمان دیگر است خاک از نگاه اهل کرم کیمیا شده .
. نغمه سر کن که گل شکفته شود آنچه ناگفته مانده گفته شود نغمه سر کن که روح، مست شود روح نه، مست هر که هست شود نغمه سر کن که نخل ها خوانند با تو در باغ، گل برافشانند نغمه سر کن بخوان بخوان با من که ندانند اين تويي يا من با دم عبدي و کميت بخوان مدح سجّاده اهل بيت بخوان نغمه سر کن که پنج شعبان است شش جهت غرق روح و ريحان است نغمه سر کن که جان دين آمد حضرت زين العابدين آمد عين حقّ ار فروغ عين است اين علي دوّم حسين است اين اين پسر يادگار پنجِ تن است شمع محفل فروز انجمن است اين پسر جان سيّد الشّهداست روح و ريحان سيّد الشّهداست دل نورانيش يم رحمت هر دو چشمش دو زمزم رحمت بوسه هاي دعا به لعل لبش گشته بر دور سر نماز شبش لطف، عادت، کرم، وظيفه ي او کلّ توحيد در صحيفه ي او سخنانش همه اخ القرآن سر به سر نور و سر به سر برهان وحيِ مُنزَل نهفته در نگهش وحي صاعد دعاي شامگهش اين گل سرخ دامن زهراست بعد بابا امام عاشوراست کعبه ي عابدين، سلام سلام سيّد السّاجدين، سلام سلام قطب عرفان و قبله ي ايمان جان دين و حقيقت قرآ« يوسف يوسف رسول خدا جان شيرين سيّد الشّهدا خون خون خدا به رگ هايت شاهدم! خطبه هاي غرّايت از دهان تو بانگ يا سُبّوح مي دهد بر تن عبادت روح اي مسيح دعا دعاي مسيح اي نفس هات خوشتر از تسبيح تو به عرش جلال، قائمه اي تو حسين حسين فاطمه اي پنج ميقات و چار رکن و حرم حجر و مروه و صفا، زمزم به مقام تو عارفند همه از جلال تو واقف اند همه هر گياهي به مدح اهل البيت دعبل است و فرزدق است و کميت حجّ کعبه طواف خانه ي توست رکن، خشتي زآشيانه ي توست حجر الاسودت سلام کند بر کف دستت استلام کند وارد مسجد الحرام شدي بهتر از کعبه احترام شدي کعبه و خيل حاجيان به مطاف همه دور سرت به حال طواف پور عبد الملک از اين تجليل ايستاده به سان عبد ذليل نه رهي تا که استلام کند نه کسي از وي احترام کند مانده بر جاي خويشتن چو جسد بر دلش سخت خورده تير حسد عربي از هشام کرد سؤال اين که باشد بدين مقام و جلال؟ با تجاهل به سوي او نگريست گفت نشناسمش ندانم کيست شد فرزدق خروش، سر تا پا جست از جاي خود سپند آسا خواند در شأن يوسف زهرا با فصاحت قصيده اي غرّآ گفت هي هي! تجاهلت از چيست گوش کن تا بگويمت اين کيست حجر و رکن و زمزم و ميقات مروه، سعي و صفا مني، عرفات کوه هاي حجاز سر تا سر ريگ هاي مقدُي مشعر مستجار و مقام و حجر و حطيم مکّه تا هز کجا که هست حريم ناودان و مطاف و شاذروان کلّ حجّاج بيت، پير و جوان جبل الرّحمه خيف غار حرا مي شناسد يک به يک او را همه دل بر ولايتش بستند در مسير هدايتش هستند اين فروغ حقيقت ازلي است اين جگر گوشه ي نبيّ و علي است دل مؤمن پُر از محبّت اوست نصّ حکم خدا موّدت اوست با تولاّي او گرفته حيات حجّ و صوم و صلات، خمس و زکات اين گل سرخ گلبن زهراست ميوه ي قلب سيّد الشّهداست کرم از بذل او کرم گشته حرم از فيض او حرم گشته از دم او دعا کند پرواز بي ولايتش قبول نيست نماز حجّت حيّ سرمدش خوانند گل باغ محمّدش خوانند اين خداوند را ولي است ولي نام نيکوي وي علي است علي حق فرستاده در همه اوقات به اب و جدّ و مادرش صلوات تا جهان بوده است و خواهد بود به فرزدق درود باد درود چوبه ي دار خود به شانه گرفت سينه ي خصم را نشانه گرفت بين دشمن سرود، مدح امام «ميثمش» مي دهد هماره سلام استاد حاج غلامرضا سازگار✍ .
. کیستی ای که چنین بویِ علی را داری روی چشمان خود اَبرویِ علی را داری پرده مَنداز کمی مانده تو را سجده کنیم بسکه در خویش سر و روی علی را داری در قنوتِ تو رسیدیم  و مسلمان گشتیم واژه واژه اثرِ هویِ علی را داری بینِ سجاده‌ی تو عشق نفَس می‌گیرد شاخه‌ای از گلِ شب‌بوی علی را داری هر سرِ موی مرا با تو هزاران کار است*  که تو عطرِ سرِ گیسوی علی را داری نخِ تسبیحِ تو ما را به خداوند رساند ای که در قُرب  هیاهویِ علی را داری کاش یکبار به خیبر بروی تا گویند چشمِ بد دور که بازوی علی را داری ما در این معجزه تصویرِ علی را دیدم آمدی و همه تکثیرِ علی را دیدیم تا شنیدیم تویی جان اَباعَبْدِاللّه همه رفتیم به قربان اَباعَبْدِاللّه ما به قربان تو رفتیم و همانجا ماندیم* که تویی آینه‌گردان اَباعَبْدِاللّه فاطمه سخت پسند است ولی بُرده عروس از همین خاکِ تو  ایرانِ اَباعَبْدِاللّه همه‌ی خطه‌ی ما گوشه به گوشه حرم است هست دامادِ همین خانه اَباعَبْدِاللّه چادری روی سر از هدیه‌ی زینب دارد شهربانویِ شبستانِ اَباعَبْدِاللّه ماه من آمدی و اهلِ مدینه تا صبح می‌شنیدند علی‌جانِ اَباعَبْدِاللّه شانه‌اش را به گمانم که تکان داد حسن بسکه مات است دو چشمان اَباعَبْدِاللّه سفره‌داریِ تو بوده است نخوردیم اگر..‌ ..نان هر سفره بجز نانِ اَباعَبْدِاللّه تا قیامت نفَس حضرت زینب هستی پرورش یافته‌ی غیرت زینب هستی من تو را خواسته‌ام وقت دعا  دیگر هیچ برسانید مرا سمت خدا  دیگر هیچ از خدا عمر طلب کرده‌ام آقا که شوَم عاقبت کارگرِ صحن شما دیگر هیچ حرمی مثل نجف... لحظه‌ی آخر آنجا سر گذارم زیرِ ایوان طلا دیگر هیچ غرق در کاشی و فواره و آئینه که نه غرق در نورِ تو  از هرچه رها... دیگر هیچ هیچم و کاش که بر هیچ نظر اندازی بس بوَد این ، من و اجدادِ مرا دیگر هیچ این سه‌شب کاش که زهرا بنویسد عیدی ما و یک عمر نجف کرببلا دیگر هیچ هرچه خواندیم به غیر از تو زیان بود زیان ما چه خواهیم از این عمر ، تو را دیگر هیچ کیسه بر دوش قدم باز به ویرانه بزن ما گداییم شبی هم درِ این خانه بزن اِذن اگر بود به شمشیر نشان می‌دادی دشت را با دَمِ تکبیر تکان می‌دادی اِذن اگر بود علی را به اُحد می‌دیدند وقت تفریح به میدان هیجان می‌دادی یا حسن می‌شدی و قلبِ جمل می‌لرزید بر رگِ خشکِ شجاعت ضربان می‌دادی اِذن اگر بود به هنگامِ علمداریِ خویش با دَمِ تیغ چه حالی به یَلان می‌دادی تو بنا نیست بجنگی که ببینند که بر..‌. ...ملک‌الموت در این معرکه جان می‌دادی تا رسد بر تو و تا رَدِ تو را گُم نکند صبر می‌کردی و بر مرگ امان می‌دادی گرچه تیغی نزدی ، جامع‌الاضدادِ  زمین درسِ مردی و شرافت به جهان می‌دادی در مناجاتِ تو شمشیرِ علی را دیدیم با تو الطافِ نفس‌گیرِ علی را دیدیم من که از خاکِ خراباتِ توام بسم‌الله سائلِ کوچه‌ی خیراتِ توام بسم‌الله که ابوحمزه شوم تا سحرت درک کنم آمدم  بر سرِ میقات توام بسم‌الله یا سعید ابن جُبَیرَت بشوم داد زنم جرعه‌ای! تشنه‌ی آیاتِ توام بسم‌الله روزیِ ماتَ سعید عاشَ سعیداً با توست چشم بر زلفِ عنایات توام بسم‌الله گرچه پنهان زِ همه  خادمِ حجاج شدی کعبه‌ای، رو به ملاقاتّ توام بسم‌الله تا مرا اهل فیوضاتِ خداوند کنی بین محرابِ مناجات توام بسم‌الله مُصحفِ فاطمه را مُصحفِ تو معنی کرد با صحیفه همه شب مات توام بسم‌الله خط به خط پیش تو تعبیرِ علی را دیدیم سال‌ها اشکِ سرازیرِ علی را دیدیم سحرِ فاطمه ما را به سحر برگردان  سمتِ سجاده‌ی خود بارِ دگر برگردان چشمِ شوریده‌ی ما را تو به دریا برسان چشمِ خود را سوی ما نیم نظر برگردان خاکِ ما خوده تَرَک حضرت باران دریاب نخلِ خشکیده‌ی ما را به ثمر برگردان یک نفَس آه بکش تا که بسوزیم از آه باز این سوزِ جگر را به جگر برگردان از درِ خیمه صدایت چقدر بی‌جان است ای خداوندِ قضا زود قَدَر برگردان عمه می‌گفت که رحمی ، پسرِ سعد ببین او که اُفتاده زمین  تیغ و تبر برگردان گفت با شمر سنان بوسه به حنجر زده‌اند پیکرش را تو بیا  سمتِ دگر برگردان آه بیمارِ حرم  اینهمه از حال نرو به عصا تکیه مده جانب گودال نرو *حافظ *میرنجات اصفهانی .
. (س) و (ع) تا قلم در مدح و وصف شهربانو میزنم از ارادت بر در این خانه زانو میزنم شاعرم با بیسوادی بر درش رو میزنم با زبان الکنم گه گاه سو سو میزنم کیست این بانو عروس حضرت خیرالنساء محرم اسرار عشقِ پادشاه کربلا دختر یزگرد ایران شد چگونه رو سفید؟ آن زمانی که حضور حضرت حیدر رسید تا امیرالمومنین در او به جز عفت ندید شهربانو را برای نورعینش برگزید این روایت ها چگونه دست هرشیعه رسید از کتاب عالمانی چون طبرسی و مفید خواب او قبل از عروسی باعث امداد شد دید خواب حضرت پیغمبر و دلشاد شد در دلش مهر حسین ابن علی ایجاد شد از تعلقهای دنیا این چنین آزاد شد ((زیور و زر داشت اما غیر ویرانی نبود لایق روح بلندش کاخ ساسانی نبود)) دامن او روح والای عبادت آفرید قطب عرفان جان دین درّ ولایت آفرید گوهر بحر ولا اصل اصالت آفرید هم کمال و هم ادب فضل و کرامت آفرید از فلک آمد ندا این نورِ انوار جلیست ای محبان این علی ابن حسین ابن علیست بانوی ایران زمین، روح دعا آورده است مروه و حِجر و حَجر حلّ و صفا آورده است بانوی ملک عجم نور خدا آورده است ساجدین را صالحین را رهنما آورده است گفت بانو با تمام عشق و ایمان یاحسین هر دوچشمت روشن ای داماد ایران یاحسین ✍ .
‍ . اشعار ،با هشتک های هرشب تفکیک شده و بشرح زیر است: ................. .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... . .................... . .................... .................. وقایع بعد از شهادت ............... ................................ آقا رسول الله * لطفا هشتک یا "کلمه آبی رنگ" فوق را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت راست، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از اشعار آیینی بهرمند شوید .___ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab . گروه مخصوص کلاس آموزشی تفسیر زیارت عاشوراء و پاسخ به سوالات و شبهات مقتل امام حسین ع است. https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 لینک کانال ضامن اشک @zameneashk ای دی برای پاسخ به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh2 آی دی ارسال اشعار @Yaghoubian1349 .ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
یا علی ابن الحسین(ع) به دنیا آمدى تا مطلبى دیگر بیاموزم من از رفتار تو الله را اکبر بیاموزم کلاس درس شد سجاده ات،من روز میلادت نشستم تا جهان را پاى این منبر بیاموزم بریزم دور این ناعلم ها را و منِ خود را بدون واسطه از ساقى کوثر بیاموزم سر شب در تَعَلُّم سر به مهر کربلا بگذار سحر بردار سر از سجده تا از سر بیاموزم دعا در حق دشمن کردن و با دوست سر کردن مرام شیعه را در سطح بالاتر بیاموزم زبان تائبین وخائفین را پانزده گانه به هنگام دعا از چهارمین حیدر بیاموزم طریق روضه خواندن را ز تو آموختم،اما؛ طریق نوکرى را باید از قنبر بیاموزم دعا را از ابوحمزه،مکارم را از اخلاقت تجافى جهان را از همین منظر بیاموزم هر آن چیزى که میبینم دلیلش کربلا باشد اگر چیزى می آموزم به چشم تر بیاموزم فرات مست را از چشم،تل را از سر شانه ته گودال را از گودى حنجر بیاموزم و مصداق شنیدن کى بود مانند دیدن را بخوانم زندگی ات را،مگر بهتر بیاموزم اگر دیدم گلوى غنچه اى رد میشود از تیغ شبیه تو گریز بر على اصغر بیاموزم ✍ .
. ای که خورشید جمالت پرتو افشانی کند عالمی را جلوه ات زیبا و نورانی کند توهمان خورشید تقوایی که عرش وفرش را ازفروغ وجلوه ی تو حق چراغانی کند جای دارد رهگذارت را زگل های بهشت جبرئیل از عالم بالا گل افشانی کند ای بهشتی رو عجب نبود اگر رضوان خلد ازجنان گرد سرت اسپند گردانی کند می زند لبخند بر رویت حسین ین علی تا تماشا در رخت آیات قرآنی کند امشب از یمن قدوم با شکوه تو حسین هرکجا سائل بود دعوت به مهمانی کند زینت عبادی و شایسته باشد تا خدا نام زین العابدین را برتو ارزانی کند شب همه شب بردعا ونغمه ات مرغ سحر گوش جان را می سپارد تا غزلخوانی کند سرزند ازچشم تو تا عرش یک رنگین کمان هر زمانی دیده ات را اشک بارانی کند هیچ کس را با چنین تقوا ندیدم غیر تو سجده های خویش را اینقدر طولانی کند ای شهید زنده جز تو کیست بعد از کربلا تا از این گلشن به اشک خود نگهبانی کند شمع جمع محفل امروز مائی و ز ما غیر تو فردا چه کس رفع پریشانی کند؟ کوثر توفیق می خواهد ز درگاه خدا تا «وفایی» درمدیح تو ثنا خوانی کند ✍ .
. فوج ملائک بربشر، تعظیم کردند شادی دل را بین هم، تقسیم کردند رو بر بهشت و کوثر و تسنیم کردند زیباترین گُل را به گُل تقدیم کردند امشب حسین بن علی دردانه دارد زیباترین گُل را دراین گلخانه دارد دارد چه جلوه ،جلوه ی توحید خلقت در روز میلادش به خود بالید خلقت مثل شکوفه بر رُخش خندید خلقت زیباترین لحظه ها را دید خلقت آیا فرشته یا که آدم ،خلق کردند محبوب خلّاق دوعالم ،خلق کردند وقت شکفتن سجده ی او دیدنی بود ذکرخدا از غنچه ای بشنیدنی بود عطرش بهشتی بود وبس بوئیدنی بود گلبوسه از رخساره ی او چیدنی بود وقتی پدر دل را به او پیوند می زد آهسته بر روی پسر لبخند می زد دربندگی، اوجان و قلبی حق طلب داشت در پای محراب دعا سوز و تعب داشت بر زینت سجده گذاران او لقب داشت از نسل زهرا بود و از حیدر نسب داشت محراب او طور عبادت نام دارد او با خدایش خاطری آرام دارد ایمان فروغی از رخ تابان او بود تقوا گُلی از گلشن ایمان اوبود اخلاص، مثل چشمه درجانش روان بود آزادگی یک لاله از بستان اوبود دیباچه ی اوصاف او زرّین کلام است اومظهر ایثار وایمان وقیام است عشق وامید ومعرفت ،آئینه ی اوست علم الهی از ازل درسینه ی اوست ایمان و تقوا گوهر گنجینه ی اوست شور آفرینی پیشه ی دیرینه ی اوست بعد قیام کربلا شوری به پا کرد با خطبه ی خود شام را کرب وبلا کرد کی می توان از وصف او درانجمن گفت باید فرزدق بود واز مدحش سخن گفت اوبا همه از کربلا ،از سوختن گفت از لاله های بی سرو گلگون بدن گفت تنها اشاره برحسین آباد، کافی است بس کن «وفایی» درشب میلاد، کافی است
. 👈 👈 👈 . هشتک یا "کلمه آبی رنگ" فوق را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت راست، علامت ۸یا ۷ بالا (↑ و ↓)را بزنید و از اشعار آیینی بهرمند شوید
میلادیه امام سجاد علیه السلام قبل از تو عشق جرأت پیدا شدن نداشت اصلا قنوت راه به تقوی شدن نداشت هرگز نماز خلق تماشا شدن نداشت قران بی کلام تو معنا شدن نداشت با تو دوباره طلعت کوثر طلوع کرد آیینه ی عبادت حیدر طلوع کرد ای مقتدای گریه ی شب زنده دارها دستت امید سفره ی هر چه ندارها داریم از صحیفه ی تو سایه سارها یادت نجات بخش هزاران هزارها ای ابرها مطیع دعای غلامتان باران چه قابل است به پای غلامتان دنیا هنوز مثل تو عابد ندیده است جبریل بال زیر قدومت کشیده است با گریه هات نبض عبادت تپیده است شیطان امید واهی اش از تو بریده است ای خط به خط کتاب تو تفسیر بندگی جاری ست با تو عطر مزامیر بندگی دریایی و اسیر تلاطم نمی شوی جز کوه سر به مهر تجسم نمی شوی با خط کفر مست تفاهم نمی شوی جز در قنوت نیمه شبت گم نمی شوی پیشانی بلند تو سجاد بوده است نامت همیشه زینت عبّاد بوده است عرفان نسیم صبح ابوحمزه های تو لبیک می رسید به هر ربنای تو داوود جان گرفته ز لحن دعای تو یک روز شاه می شود آخر گدای تو حرف گدایی است ببین دست خالی ام این اشک های شوقم و این خسته حالی ام ای عشق بی حرم حرمت چشم های ما خاک بقیع ناب ترین توتیای ما بارانی است نذر تو حال و هوای ما از غم ترک ترک شده بغض صدای ما هر جا که صحبت از حرمت شد دلم شکست تا حرف غربت حرمت شد دلم شکست معراج چشم عاشق ما جنت البقیع تا بوده بوده قبله نما جنت البقیع یک شعبه ای ز عرش خدا جنت البقیع سایه نشین کرببلا جنت البقیع غم در گلوی شیعه صریح است در بقیع سنگ مزار جای ضریح است در بقیع جز تو که در مقابل شعله امام شد در فصل خون مسافر تکفیر شام شد بر روی نیزه شاهد ماه تمام شد چل سال اشک و ماتم تو مستدام شد چل سال اشک ریخته با روضه های آب چل سال یاد تشنگی کودک رباب علیه_السلام ✍ .
. دل از خدا نَبَرد کس مگر علی باشد و بر شکوهِ محمد نگر علی باشد حقیقت است که زهرا چنان علی شده که.. ..برای فاطمه نام دگر علی باشد علی و فاطمه، احمد شدند این سه نفر کمیست فاطمه و بیشتر علی باشد میان خلقت حق دوزخی نخواهی یافت امامِ جمعِ خلائق اگر علی باشد قرار هست که در خانه‌ی حسین از عشق پدر چنان که علی شد پسر علی باشد کم است هرچه بگویم، کم است پیش حسین میان خانه‌ی او هر قدر علی باشد رسید مثل پیمبر  رسید عین علی سلام ای علی  دوم حسین علی مدینه است اسیر حدیث گیسویش و مکه غرق نماز است رو به اَبرویش سلامِ صبح و شبِ شهرها و بانوها نفَس نفَس به حسین و به شهربانویش عروس، فاطمه  آورده است از ایران که گشت کل جهان و  ندید چون رویش علی‌است عاقد و شاهد علی‌است رو به عروس حسین این طرفش زینب است آن سویش به جای فاطمه، ام‌البنین بغل کردش شده است هدیه‌ی ام البنین النگویش بهشت با همه خوبی  هلاک ایران است حسینِ فاطمه داماد خاک ایران است اگر حسین علی ضرب در حسن بشود امام بعدی‌اش  از هر نظر حسن بشود امام چهارم ما لب به لب حسین است و امام چهارم ما سر به سر حسن بشود عزیز فاطمه داماد مجتبی گردید پدر حسین و پدرزن اگر حسن بشود امام‌ها همگی بعد از این  حسن زاده‌اند که هشت امام از این رهگذر حسن بشود قسم به فاطمه بنت‌الحسن که فاطمه خواست زِ هشت امام اگر جلوه‌گر حسن بشود امامِ راه حسن، ای  دوامِ راه حسین سلام حضرت سجاد خانه‌ی حسنین بنا نبود بجنگی اگر بنا می‌شد تمام قامت تو شکل مرتضی می‌شد بنا نبود وگرنه زمان رزم تو هم زمین کرب و بلا غرق لافتی می‌شد چه سخت است علی باشی و نگیری تیغ که با تو تیغ دودَم غرق مرحبا می‌شد اگر علَم به زمین می‌زدی به تو سوگند که کوفه با همه‌ی شام جابجا می‌شد خدا نخواست وگرنه خدای شاهد هست زمین کرب و بلا تازه کربلا می‌شد و امتحان تو از جنگ سخت‌تر شده بود همان زمان که حسین از حرم جدا می‌شد شنیده‌ام سخنی خوش که پیر کنعان گفت فراق یار نه آن می‌کند که بتوان گفت من از تبار کویرم از این سفالی‌ها تو از دیار خدایی از آن حوالی‌ها کریم هرچه بریزد دوباره می‌‌ریزد تصدقت نظری کن به دستْ خالی‌ها بکش عبای سپیدت شبی به روی سرم که صبحدم بشوم من هم از ثمالی‌ها چه حیف شد که برایت حرم درست نشد که سر به سجده گذاریم روی قالی‌ها چه حیف شد که نداری ضریح تا برسد مسیر برکه‌ی اشکت به خشکسالی‌ها اگر ضریح نداری صحیفه که داری هنوز حضرت اشکی هنوز می‌باری کنار گریه‌ی تو صبح و شام  کم آورد دو چشم زخمی تو نه، غلام کم آورد همه به روی حسین و حسین زیر قدم که سینه‌اش نفَس از ازدحام کم آورد رسید عمه ولی تازه سر جدا شده بود دوید سمت حرامی... دوگام کم آورد زِ پشت، ضربه‌ی سنگ و زِ پیش رو شلاق بگو عزیزِ دلِ ما کدام کم آورد رها نمود و خودش رفت از میان گذر که نیزه‌دار هم از سنگِ بام کم آورد نه کربلا و نه کوفه  نگفت زینب هیچ ولی حراجیِ بازارِ شام کم آورد هنوز در جگر شیعه  های هایِ تو است و کربلا همه مدیون گریه‌های تو است ✅ ۱۴۰۳/۱۱/۱۵ علیه_السلام .