eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6هزار دنبال‌کننده
271 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. حالا که افتاده آتیش غمی تو بین سینه نوحه میخونم و نوحه غم دلم همینه باز دوباره منو فاطمه صدا کنید چرا که من دیگه ام‌البنین نیستم اهالی مدینه الهی شکر چه خیری توی زندگیم دیدم چه برکتی تو بندگیم دیدم حالا یه مادر شهیدم پسرهامو دادم برای پسر زهرا تا نباشه تو کربلا تنها حالا یه مادر شهیدم پسرهامو_فدا کردم فدای کر_بلاکردم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ باورم نمیشه که دست تو رو بریده دشمن باورم نمیشه که چشم تو رو دریده دشمن باورم نمیشه که تنها بودی و دوره کردن رو تن زخمی تو بارون تیر باریده دشمن ابالفضلم شیرم حلالت قمر حیدر پرچممو بردی تو بالاتر دور سرت بگرده مادر ابالفضلم رشادت تو رو سپیدم کرد شهادت تو رو سپیدم کرد دور سرت بگرده مادر فدای اون_غم چشمات میخونم_نوحه غمهات ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شعر_سبک ✍ 👇 ....┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab .
. سلام الله علیها از عطش شنیدم و بی تاب شدم مثه شمعی سوختم و عذاب شدم کاش میشد ، قبر منم کوچیک باشه تا ببینن ، از خجالت آب شدم خواست بیاد به خیمه ، دشمن نگذاشت دستای افتاده از تن نگذاشت مشک و تا حرم به دندون می‌کشید بخدا عمود آهن نگذاشت حق دارن که گریه مثلِ ابر کنن چجوری اونا که دیدن صبر کنن مگه میشه ، چند تا نیزه دار بیان قبر شش ماهه رو نبش قبر کنن چه بلایی مگه آورده سرش چجوری طفل و گرفت از مادرش حرمله کیه که اسمش تا میاد هنوزم رباب میلرزه پیکرش ماجرای حمله ی یه قوم چیه نعلای تازه و ضرب سُم چیه یکی یکی پرسیدم کسی نگفت شرح ضربه ی دوازدهم چیه ؟ چی شده که خواهرش از پا نشست دست به سر گذاشت ، رویِ خاکا نشست قصه ی الشمرُ جالِسًُ چیه این حروم زاده مگه کجا نشست ؟ بدنش مگه جدا جدا نبود تن زخمیش مگه رو خاکا نبود بمیرم براش مگه بعد سه روز کفنی به غیر بوریا نبود حق میدم از من خمیده تر بشه تو یه روز این همه خونجگر بشه بخدا به غیر زینب ندیدم دختری که پیر تر از مادر بشه ✍ .
‍ . اشعار ،با هشتک های هرشب تفکیک شده و بشرح زیر است: ................. .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... . .................... . .................... .................. وقایع بعد از شهادت ............... ................................ آقا رسول الله * لطفا هشتک یا "کلمه آبی رنگ" فوق را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت راست، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از اشعار آیینی بهرمند شوید .___ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab . گروه مخصوص کلاس آموزشی تفسیر زیارت عاشوراء و پاسخ به سوالات و شبهات مقتل امام حسین ع است. https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 لینک کانال ضامن اشک @zameneashk ای دی برای پاسخ به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh2 آی دی ارسال اشعار @Yaghoubian1349 .ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. عطرمادر ای که برگل های زهرا تو ارادت داشتی بعد زهرا راه در گلزار جنّت داشتی درمقام ومنزلت آئینۀ نور و کمال مظهر شرم وعفافی و نجابت داشتی از نگاه رأفتت عطر ولایت می چکید بر امیر مؤمنان ایمان و الفت داشتی عمرتو طی شد به طوف کعبۀ ایمان وعشق دائماً ازاشک خود غسل زیارت داشتی عطرمادر باز هم پیچید درگلزار وحی بس که برگل های زهرا تو محبّت داشتی خوانده ای خود را کنیز خانۀ زهرا ،ولی محضر گل های او قدر وشرافت داشتی هم ادب آموز پرچمدار عاشورا شدی هم برای بچه هایت درس غیرت داشتی درکنار علقمه عباس تو باخون نوشت درقیام روز عاشورا شراکت داشتی مادری می کرد زهرا جای تو درعلقمه جای آن رأفت که برگل های عترت داشتی واژۀ اُم البنین را خط زدی ازدفترت در دل از داغ بنین خود مصیبت داشتی تاکه مردم را کنی بیدار از خوابی عمیق با قیام گریه های خود رسالت داشتی هیچ گه غافل مشو از حُرمت اُم البنین ای «وفایی» ازخدا هرگاه حاجت داشتی ✍ .
. ای بانوی وارسته ی دین ام بنین برچنبر اسلام نگین ام بنین فریاد زدی بر سر بیداد وستم با ناله و آه آتشین ام بنین ✍ .
. مادر بی نظیر همسر شیر خدا حضرت اُمُّ الْبَنین بانوی بِیْتُ الْولا حضرت اُمُّ الْبَنین بانوی والا نَسَب معنی عشق و ادب جلوه ی جود و سخا حضرت اُمُّ الْبَنین قابل تمجید او رهرو توحید او پاک چو آب بقا حضرت اُمُّ الْبَنین مادر چار آفتاب آینه ی نور ناب مادر کرب و بلا حضرت اُمُّ الْبَنین مادر عبّاس او عطر گل یاس او گلبُن عشق و وفا حضرت اُمُّ الْبَنین مادر ایثار ها سایه ی گلزار ها عطر خوش باغ ها حضرت اُمُّ الْبَنین بانوی پاکیزه دل نور ازو مشتعل عشق ازو بر ملا حضرت اُمُّ الْبَنین عفّت او بی بدیل آیت حق را دلیل مظهر حُجْب و حیا حضرت اُمُّ الْبَنین خادم او «یاسر» و ، مهر ازو ظاهر و شور دل بی نوا حضرت اُمُّ الْبَنین ** حاج محمود تاری «یاسر» ✍ .
. سلام الله علیها نگاه جانگداز و قصه حزن آوری دارم هماره داغ روی داغ وچشمان تری دارم چومرغ بی پروبالم که ازبیداد صیادان نه امیدی به پروازونه تابی درپری دارم درخت آرزوهایم شکست وازخزان باغ فقط ازحال پژمردن شدن برگ وبری دارم به آه وناله روزم شب شودکزاینهمه اندوه دلی زارودوچشمی تاروخونین منظری دارم منم آن باغبان لاله های باغ افسرده که در بستان خود آلاله های پرپری دارم خداداندکه خیزدشعله ازآهم،چه سوزان است منیکه پیکری پرشعله ازپاتاسری دارم اگرچه غوطه وردربحر خون کربلا گشتند هنوزم بازمیبالم چو سقا گوهری دارم چنان ازداغ پور فاطمه رنجی مراباشد که گویی برگلویم دردزخم خنجری دارم اگرچه نیست دیگرکوثروساقی و سقایم خدا را شکرهمچون زینبم همسنگری دارم شنیدم معجر ازاهل حرم بردند ای افسوس چگونه بشنوم این درد، وقتی معجری دارم بیاای مرگ پایان ده غم واندوه بسیارم که افتاده زپایم،لحظه های آخری دارم ✍ .
. با عشق علی همیشه قلب تو تپید ماننـد تـو را خـدا نیاورده پدید هسـتند نشـان افتخـارت بانو در کرب و بلا چهـار فــرزنـد شهیـد .
. سلام اللّه علیها جز گریه برایِ زخمِ تو نیست دوایی اُمُّ‌الشُهدایی استادِ زبردستِ علومِ کربلایی اُمُّ‌الشُهدایی یعقوب هم اندازه‌یِ تو گریه نکرده این اشک نبردِ .... طاغوتِ زمان باشد و بانویِ ولایی اُمُّ‌الشُهدایی تو اُمِّ ادب اُمِّ حیا اُمِّ بنینی بی‌تاب و حزینی بیچاره‌یِ خشکیِ لبِ فاطمه‌هایی اُمُّ‌الشُهدایی مانندِ تو وَاللّه نداریم و نبوده شد کلِّ وجودِ ..... بانویِ علی نذرِ ولی وقفِ خدایی اُمُّ‌الشُهدایی اِی آهِ مدامِ سحر و شامِ مدینه از رویِ سکینه شرمنده نباشی که شما مهدِ وفایی اُمُّ‌الشُهدایی از روزِ اَزل تا اَبدُالدّهر یگانه اُلگویِ زمانه تو مونس و غمخوارِ علیِ مرتضایی اُمُّ‌الشُهدایی بر سینه زدی روضه‌یِ ارباب بگیری بی‌تابِ اسیری بیچاره‌یِ آهِ حرم و شامِ بلایی اُمُّ‌الشُهدایی تو چشم‌به‌راهِ سحرِ روزِ تقاصی دلداده‌یِ یاسی‌‌‌ بر سینه زدی زار زدی مهدی کجایی ؟! اُمُّ‌الشُهدایی ✍ .
. تقدیم به مادر ایثار و ادب ام الادب ام العباس حضرت ام البنین سلام الله علیها به چشم علی چون نگین بوده است همین بس که او بهترین بوده است ادب پای درسش به جایی رسید ادب درس ام البنین بوده است نه تنها که مرد آفرین گشته است که او نورِ نور آفرین بوده است کدامین زنی بعد زهرا چنین برای علی همنشین بوده است پس از فاطمه قلب ام البنین به دنیای حیدر امین بوده است در آفاق خلقت کجا دیده اند که نامادری اینچنین بوده است اگر گفت من خادم زینبم یقین در کلامش یقین بوده است در اوصاف ام البنین یک کلام... که عباس او بی قرین بوده است همیشه به همراه ایثار و عشق ابالفضل نامش عجین بوده است ولی بعد از عباس و بعد از حسین دلش لحظه لحظه حزین بوده است علمدار گریه پس از کربلاست پس از کربلا بانیِ روضه هاست سلام_الله_علیها ✍ .
. بیا عزیز دل فاطمه، جهان غوغاست که بی تو دوره ی سخت جهنم ِدنیاست چقدر ظلم و ستم،چاره اش ظهور توست حکومت علوی تو آرزوی ماست چرا هنوز نفهمیده طالب دنیا فقط زمان ظهور تو زندگی زیباست هزارسال گذشته کسی به فکرت نیست هزارسال چرا خیمه ی تو در صحراست طرید و خائفی از دست شیعیان خود برای قلب حزین تو، ذی طُویٰ مأواست تو صاحب همه ی روضه های ما هستی چرا همیشه بدون تو روضه ها برپاست به روضه های عموجان همیشه حساسی بیا که روضه ی جانسوز مادر سقّاست نشسته بر روی خاک و کشیده چندین قبر دلش اسیر غم روضه های عاشوراست گذشته از نظرش مشک پاره ی عباس چقدر کودک لب تشنه بین دو دریاست میان علقمه خورده زمین ابالفضلش حسین با قد خم پیش پیکرش تنهاست زمان بوسه به دست بریده اش، دق کرد چه دیده است؟ پناهش مقطع الاعضاست چگونه تیر سه شعبه کشیده از چشمش؟ جواب ناله ی او از چه خنده ی اعداست؟ دلش کنار تن پاره پاره ی عبّاس مدینه رفته، سبب؛ بوی مادرش زهراست ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. با نور استجابت و ایمان عجین شدی وقتی که با ولی خدا همنشین شدی عطر بهشت در نفست موج می‌زند حالا دگر تو بانوی خُلدبرین شدی زهرا که رفت دلخوشی از خانه رفته بود تو آمدی و این همه شورآفرین شدی بی‌شک برای مادری زینب و حسین شایسته‌ای که فاطمهٔ دومین شدی... با خود دوباره خاطره‌ها را مرور کن از روزهای خوب مدینه عبور کن این روزها که خاطره‌ها همدمت شدند تنها انیس قلب پر از ماتمت شدند چندی‌ست پاره‌های دلت رفته‌اند آه تو مانده‌ای و نم‌نم این اشک گاه‌گاه با قلب تو حکایت هجران چه‌ها نکرد یک لحظه هم تو را غم و غربت رها نکرد تنگ غروب بود و دلت ناگهان گرفت مانند چشم ابری تو آسمان گرفت پر شد ز عطر سیب غریبی هوای شهر پیچید بوی پیرهنی در فضای شهر مثل نسیم کوچه به کوچه خبر وزید: مادر بیا که قافلهٔ کربلا رسید یک شهر چشم منتظر و اشک بی‌امان برگشته است از سفر عشق کاروان برگشته با تلاطم اشک و خروش آه دارد هزار خاطره از دشت و خیمه‌گاه تو می‌رسی و روضه هم آغاز می‌شود بغض از گلوی خاطره‌ها باز می‌شود هرکس نشسته گوشه‌ای و روضه‌خوان شده اما سکینه با دل تو همزبان شده هم‌ناله با دو چشم ترت، حرف می‌زند از جای خالی پسرت حرف می‌زند: یادش بخیر لحظهٔ شیرین گفتگو یادش بخیر زمزمه‌های عمو عمو یادش بخیر دیدهٔ بیدار کربلا شب‌ها صدای پای علمدار کربلا یادش بخیر مشک و علم در دو دست او آرامش تمام حرم در دو دست او سقای عشق و آب و ادب بود ماه تو نام‌آور تمام عرب بود ماه تو داغ تو تازه‌تر شده با حرف‌های او وقتش شده تو روضه بخوانی برای او رو می‌کنی به او که فدایت سکینه جان جانم فدای حُجب و حیایت سکینه جان شاید نگاه توست به قدّ خمیده‌ام یا این‌که شرم می‌کنی از اشک دیده‌ام دیگر شکسته قامت ام‌البنین، بخوان از روضه‌های ماه من ای نازنین، بخوان نام‌آوران به شوکت او بُرده‌اند رشک در علقمه چه شد که به دندان گرفت مشک؟ از چشم خون گرفته برایم سخن بگو از ماجرای تیر سه‌ شعبه به من بگو آخر چگونه بر سر ماهم عمود؟... آه دستی مگر به پیکر سقا نبود؟... آه شرمنده‌ام ز روی تو و مادرت رباب شرمنده‌ام اگر نرسیده به خیمه آب قلب مرا بیا تو رها از ملال کن آرام جان من! پسرم را حلال کن ✍ .