eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
6.1هزار دنبال‌کننده
271 عکس
204 ویدیو
44 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. السلام علیک یا رسول الله صلوات الله علیه وآله وسلم او آمده تا رحمةٌ لِلْعالَمین باشد ختم رسل اما پیمبرآفرین باشد خوی وخصالش،درس توحید ست برعالم او آمده تا مظهر رب بر زمین باشد وقتی که او آمد مسیر حق مشخص شد هر جا قدم بگذاشته راه یمین باشد او در کنار سیزده معصوم آل الله در دست های مؤمنین حبل المتین باشد بر روی انگشتر چه زیبا می شود اسمش وقتی کنار نام حیدر بر نگین باشد وقتی به او داده خدیجه هستی خودرا فهمیده باید هستی اش پیش امین باشد گویی عبیر و مشک بر روی جبین دارد وقتی که یک قطره عرق روی جبین باشد او آمده تا قبل رفتن ،در غدیر خم نور الهدی بر جاده ی حصن حصین باشد دستان حیدر را بگیرد در فراز عرش گوید:(یَدُالَّه فوق ایدیهم)همین باشد خواند علی را بعد خود مولای مخلوقان گوید ولای مرتضی معیار دین باشد کوری هر کس که سقیفه را بنا کرده بعد از نبی حیدر امیرالمؤمنين باشد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. ۹۰۱ دشت و کوه و صحرا چون حرا شد غرق شادی جبریل امین از آسمان دهد منادی یا رسول الله بخوان اما بخوان با نام او دم بزن از اصل توحید و بگو از تفلحو یا احمد **** هم گشته در رحمت حق برهمگان باز هم غارحرا پُر شده ازبوی گلی ناز اقرا یا احمد که یار توخداوند جلی ست در میان هر گرفتاری تو را حامی علی ست یا احمد **** مرغ دل ما پر زده بر بام مدینه غم رفته وخوشحالی نشسته بین سینه گنبد خضرا به امر حق به صد شور و شعف میرود امشب به پابوس شهنشاه نجف یا حیدر **** ✍ .
. از کوه نور واقعه آغاز شد، ولی قبل از حرا، تجلی اعظم شد از علی از کودکی که شد علی از کعبه منجلی تابید بر وجود محمد، علی، جلی احمد هنوز سوره‌ی اِقرَء نخوانده بود قبل از نزول حیدر کرار، خوانده بود آنکه کسی ندیده به دیده، ولادتش از کعبه آمد و همه دیدند، عادتش قرآن به لب، به دوست نشان داد ارادتش دیدند حاضرین، جملاتِ شهادتش دیدند در حضور پیمبر، علی کنون زیبا کند، قرائتِ آیاتِ مؤمنون باید نبی، به صوتِ علی آشنا شود تا روبرو به نغمه‌ی او در حرا شود تنها نه در حرا، که به معراجها شود با این صدا، مخاطبِ وحیِ خدا شود اِقرَء بِاِسمِ ربِکَ یا مصطفی، بخوان آیاتِ وحی را تو چنان مرتضی، بخوان جبریل نه، علی است ترا گفتگو کند هر جا روی، حضورِ ترا جستجو کند تا با خدای خویش ترا، روبرو کند خود را مُجاب، در طلبِ آرزو کند از قابِ قوس، وصلِ تو نزدیک‌تر شود تا جانِ تو، به اصلِ تو نزدیک‌تر شود اصلاً ترا، به عشقِ علی برگزیده ام در قلبِ تو، ولایتش از پیش چیده ام نقشِ علی، به سینه‌ی تو، خود کشیده ام خالص‌ترین محبتِ او، در تو دیده ام هر کس که با علی کند اخلاص بیشتر در رتبه‌ی پیمبری اَش، هست پیشتر تو از قدیم، مفتخرِ عشق بوده‌ای از دیرباز، همسفرِ عشق بوده‌ای چون از اَلَست، دربدرِ عشق بوده‌ای با این حساب، تاجِ سرِ عشق بوده‌ای در آسمان به سِیرِ اِلَینا که می‌شدی باید در این سلوک  چهل ساله می‌شدی وقتی رسید هم‌دلیِ نوبرانه‌اَت شد مرتضی به غار حرا، هم کرانه‌های ‌اَت او خواند، با نوای خوشِ دلبرانه‌ات آیاتِ من نبود، سرود و ترانه‌اَت این‌ آیه‌ها برای نجاتِ بشر رسید در راهِ یاوریِ تو، اِثنی عشر رسید انسان هماره در طلبِ معنویت است بی رهبر و امام، پیِ جاهلیت است کار شما دو نور مبارک، همیَّت است در قلب‌تان به خَلقِ خدا، حسنِ نیت است اول کسی که بعد تو اسلام آورَد اسلام را به قله‌ی اتمام آورَد آری، علی است قله‌ی اسلام و دینِ من بعد از تو اوست، رهبرِ دینِ مبینِ من با او عدالت است، قرینِ زمینِ من‌ خشمِ علی و خُلقِ خوشِ تو معینِ من او منذر و بشیر تو، از لطفِ سرمدی شمشیرِ او، محافظِ دینِ محمدی با تو رسد بشر، به تمنای نورها آغاز می‌شود ز جهالت، عبورها پایان شود، مصیبت زنده به گورها رسوا شوند، سلطنتِ ظلم و زورها در عصر جاهلیت، علی آیت الحق است در روزگارِ ظلمت، علی نور مطلق است پایان کاخِ ظلم، رسد از رسالتت راهُ بشر گشوده شود از هدایتت بتخانه سرنگون شود از یمنِ هیبتت آتشکده خموش، ز نورِ نبوتت اما دریغ و درد به وقتِ سلامها یک عده با نقاق، کنند احترامها آخر نفاق، باب کند انحراف را در بینُ مسلمین بنهد بس، شکاف را خط و نشان کشیده به پنهان مصاف را از حِقد و کینه، رو کند آخر غلاف را زورش نمی‌رسد به علی چون ز واهمه راهِ گریز نیست، ز حمله به فاطمه هر چه علی بپای نبی فتحِ ناب کرد خطِ نفاق، روزِ تلافی حساب کرد گُل را کبود و قلب علی را کباب کرد او را برای خانه نشینی، مُجاب کرد بعد از نبی، خلیفه‌ی مسند نشین شدند تا کربلا ز بغضِ علی، در کمین شدند با لشکری به قافله ای، حمله ور شدند مردان شهید و اهل حرم، دربدر شدند آل علی، ز خصمِ علی خونجگر شدند اهل نفاق، بس به جفا خیره سر شدند ناموسِ وحی را سرِ بازار برده‌ اند در شام و کوفه، مجلسِ اغیار برده‌ اند ما نوکریم و راه علی پیشِ روی ماست بغضِ گلوی فاطمه اَش، در گلوی ماست فتنه هماره در طلبِ جستجوی ماست این امتحان مقابلِ ما کوبه‌کوی ماست دست از علی و آل نباید کشید، تا روز فرج، که منتقم آید به سوی ما بهمن ماه ۱۴۰۲✍ .
. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله معلّم بشریت دوباره در نفس خاک جان تازه رسید به روح عالم هستی روان تازه رسید قیامتی شده برپا ز صُور اسرافیل به خفتگان زمین باز جان تازه رسید زمان جهل بشرگوئیا سرآمده است برای دانش و بینش، زمان تازه رسید معلّم بشریت خدا فرستاده است دوباره بهر بشر امتحان تازه رسید فضای گلشن هستی اگربهاری شد به بوستان جهان باغبان تازه رسید جهان زبعثت او نور ایزدی دارد شمیم ناب زعطر محمّدی دارد چه رسخیز بزرگی دوباره برپا شد قیامتی به زمین وبه آسمان ها شد میان اهل زمین ولوله زشوق افتاد میان اهل سماوات شور و غوغا شد پُلی به وسعت توحید بسته شد تا عرش به روی اهل زمین راه آسمان وا شد صدای خواندن قرآن بلند شد، آن گاه زمین به وسعت باغ بهشت زیبا شد ردای سبز رسالت به دوش او افکند امین وحی به غار حرا، در آوا شد جهان زبعثت او نور ایزدی دارد شمیم ناب زعطر محمّدی دارد بهار رویش گل های ناب آمده است شمیم ناب گل انقلاب آمده است زغار سبز حرا جبرئیل زد فریاد سپیده سرزده و آفتاب آمده است برای رُشد کمال و سعادت بشری کلام وحی رسیده،کتاب آمده است به پاس عزّت و قدرو مقام زن با او زدوست آیه ی نور و حجاب آمده است صدا زدند که این عطر ناب و نور ازچیست؟ زجنّ و انس و ملائک جواب آمده است جهان زبعثت او نور ایزدی دارد شمیم ناب زعطر محمّدی دارد رسید تا به زمین جلوه و صفا بخشد به زخم و درد بشر مرهم و دوا بخشد رسید تا که بت آدمی شکسته شود به خلق جلوه ای از رحمت خدا بخشد برای عدل و مساوات شد نبی مبعوث که بندگان خدا را شرف، بها بخشد بشیر نور خبرمی دهد ز ختم رُسل بشارتی به تمامی انبیا بخشد پیمبران اوالعزم یک صدا گفتند اگر به خلق خداوند رو نما بخشد جهان زبعثت او نور ایزدی دارد شمیم ناب زعطر محمّدی دارد مسیر سبز غدیر ازحرا هویدا شد همین مسیر طریق ولایت ما شد رسول آینه ها با علی برادر بود برادر نبی آئینه ی تولّا شد قسم به نص «یَدالله فَوقَ ایدیهِم» علی به راه نبی دست حق تعالا شد هزار بار اگر بسته شد ره توحید به ذوالفقار علی راه معرفت وا شد به ذکریاعلی ویاعلی «وفایی» گفت دراین خجسته شبی که جهان در آوا شد جهان زبعثت او نور ایزدی دارد شمیم ناب زعطر محمّدی دارد .
. مُلک و مَلک مُرید و مسلمانِ احمد است در ذيلِ لطفِ بی حد و احسانِ احمد است احمد محمّد است و محمّد رسولِ حق جمع صفات نیز، به عنوانِ احمد است هر گل که بشکُفت به گلستان معرفت مدیونِ قطره قطره ی بارانِ احمد است "اقرأ.."بخواند و غار حرا پر زِ نور شد مبعث، شروعِ تابش قرآنِ احمد است معراج رفت و هم سخنِ کردگار بود این نقطه، اوجِ عزت و ایمانِ احمد است زهراست دخترش، ثمرش، مادرش، بَلی.. زهرا شکوهِ مِدحَت دیوانِ احمد است سرمایه اش خدیجه و شمشیر او علیست این دو، دو بالِ فتح به میدانِ احمد است این شعر را بخوان، که جهان را خبر کنی جانِ جهان علی و، علی جانِ احمد است .
. سیاهی بود و ایمان در دل ظلمت عصا می زد جهالت راهبر می شد خودش را نور جا می زد نمی بارید غیر از غم،نمی رویید غیر از یأس گل ریحانه در گور حماقت دست و پا می زد زمین تا مرز عصیان رفته بود از جرم آدم ها زمان در خواب بود و فتنه ناقوس عزا می زد خدا از سنگ بود و داشت شیطان در دل دنیا به شادی دست در خلق هزاران ماجرا می زد برای ختم این کابوس جانفرسای مرد افکن زمین دست توسل رو به درگاه خدا می زد جهان چشم انتظار آیتی در آسمان اما خدا اعجاز را بر سینه ی غار حرا می زد ندا آمد بخوان، ترسید، اما داشت در آن شب خدا با صوت جبرائیل ،«احمد» را صدا می زد زمان انعکاس نور بود و بعثت خورشید خدا مهر نبوت را به نام «مصطفی» می زد پس از یک عمر جان کندن میان هجمه ی غمها زمین لبخند با اعجاز «ختم الاوصیا» می زد محمد(ص) ذکر لبها شد،جهان زیبای زیبا شد عجب ذکری که دل با گفتنش خود را جلا می زد .
‍ . اشعار ،با هشتک های هرشب تفکیک شده و بشرح زیر است: ................. .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... .................... . .................... . .................... .................. وقایع بعد از شهادت ............... ................................ آقا رسول الله * لطفا هشتک یا "کلمه آبی رنگ" فوق را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت راست، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از اشعار آیینی بهرمند شوید .___ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab . گروه مخصوص کلاس آموزشی تفسیر زیارت عاشوراء و پاسخ به سوالات و شبهات مقتل امام حسین ع است. https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0 لینک کانال ضامن اشک @zameneashk ای دی برای پاسخ به سوالات مقتل @m_h_tabemanesh2 آی دی ارسال اشعار @Yaghoubian1349 .ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. لبیک یا رسول الله لبیک یا امین الله نورباران شد حراء از مقدم افلاکیان شد تلاوت آیه های نور در کلّ جهان بر خلایق آمده دین همیشه جاودان شد محمّد جانشین کردگار مهربان با ندای( اِقرأ) ِ جبریل،احمد شد رسول تا که باشد برخلایق سوی رب،راه ِ وصول ناله ی ابلیس پیچیده میان آسمان رود اشک از دیده ی کفّار گردیده روان بتکده ها شد خراب و نور ایزد شد عیان (اشهدُ اَنّ محمد...)شد مصفّای اذان شیعیان مژده ،غروب موسم ماتم شده صد مبارک مبعث پیغمبر خاتم شده شد میان عرش اعلا نغمه خوان، روح الا‌مین عرضه شد دین خدا بر رحمةٌ لِلعالمین عایدش شد از لیاقت ،کرسی عرش برین تا شود تنها نشان راه حق روی زمین حق، زِمام خلق را در دست پیغمبر نهاد عید مبعث بر تمام شیعیان تبریک باد از حراء آمد برون احمد امیرالانبیا تا رساند بر تمام خلق پیغام از خدا عید مبعث شد بهانه تا به دست مصطفی بر همه عالم شود حیدر امام و مقتدا عید مبعث خود مبلّغ بر غدیر خم شده بعد احمد حضرت حیدر شه مردم شده احمد و حیدر دو خورشید مجزّا نیستند هردو دُرّی واحدند و از دو دریا نیستند دشمنان آن دو غیر از نار عقبا نیستند لعنت حق بر کسی که گفت:مولا نیستند احمد و حیدر به حق یک روح در دو پیکرند پس مسلمان حقیقی، شیعیان حیدرند شد مسلمان حقیقی آن که بعد از مصطفی کرده بیعت با پسرعمّش علی، نورالهدی' کوری آل سقیفه، طبق دستور خدا شد وزیر مصطفی، حیدر امام الاتقیا شد شعار روز : یامحمد، یاعلی دین ِبرحق شد ازآن ِشیعه ی مولا علی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. السلام علیک یا رسول الله صلوات الله علیه وآله وسلم او آمده تا رحمةٌ لِلْعالَمین باشد ختم رسل اما پیمبرآفرین باشد خوی وخصالش،درس توحید ست برعالم او آمده تا مظهر رب بر زمین باشد وقتی که او آمد مسیر حق مشخص شد هر جا قدم بگذاشته راه یمین باشد او در کنار سیزده معصوم آل الله در دست های مؤمنین حبل المتین باشد بر روی انگشتر چه زیبا می شود اسمش وقتی کنار نام حیدر بر نگین باشد وقتی به او داده خدیجه هستی خودرا فهمیده باید هستی اش پیش امین باشد گویی عبیر و مشک بر روی جبین دارد وقتی که یک قطره عرق روی جبین باشد او آمده تا قبل رفتن ،در غدیر خم نور الهدی بر جاده ی حصن حصین باشد دستان حیدر را بگیرد در فراز عرش گوید:(یَدُالَّه فوق ایدیهم)همین باشد خواند علی را بعد خود مولای مخلوقان گوید ولای مرتضی معیار دین باشد کوری هر کس که سقیفه را بنا کرده بعد از نبی حیدر امیرالمؤمنين باشد ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. ✍ ➖➖➖ رسیده موسم رحمت به حرمت باران وزیده در دل صحرا نسیم نافله خوان شکفته در دل صحرای بی سر و سامان گلی که داده جهان را به مهر خود سامان نسیم از نفحاتش نفس کشید و نشست به روی دوش بهار و گذشت فصل خزان رسیده آیه اعجاز و خوانده نون و قلم به نامی نامی احمد خلیفة‌ُ الرحمن چه شاخه ها که به مدحش شکوفه سر داده چه چشمه ها که گرفته به شوق او جریان اشارتی ز کلیم و بشارت از عیسی محمد عربی شد رسول جاویدان زبان از عطر گلاب محمدی سرشار همین که نام محمد رسد به صحن دهان کسی که در پی وصفش جماد ناطق شد کسی که در پی مدحش خرد شده حیران به آن جمال جمیلش قسم که درلولاک وجود بی بدلش شد دلیل خلق جهان حدیث سرمدی او رسیده تا افلاک قسم به آیه ی کوثر به هل اتی به دخان نشان به سوره ی طاها محمد و یاسین که آیه آیه گل است وشکفته در قرآن چنان که موج خروشان سیزده دریا رسیده چشمه به چشمه به صحن آن دامان و سر زد از گل رویش دوازده خورشید دوازده گل خورشیدِ عالم امکان دوازده گل خورشید منجلی از عشق نخست فاطمه و آخرش امام زمان چقدر دور سرش شمس ما قمر دارد اویس و مصعب و سعد و ابوذر و سلمان پیمبری که خدایش نیافریده مگر برای بذل محبت میان عالمیان به جای ناله و نفرین دعا و نافله خواند برای طایفه ای ک شکست از او دندان فقط نه یار شفیقش که دشمن او هم به مدح صوت بلیغش گشوده مهر زبان تمامی علما و تمام اهل عقول به فهم بحر کلامش چو موج سرگردان به جز جمال جمیلش که جلوه ای زخداست ندیده هیچ گلی را بدون خار انسان فلک ندیده به چشمش به روز و شب هرگز نه آفتاب و نه مهتاب اینچنین تابان کسی که نور خدا هم طواف کرد اورا چرا همیشه نگردد به دور او کیهان؟ یقین که تلخی کامم حلاوتش با اوست خوشا تلاوت نامش به هر زمان و مکان خوشا تلاوت نامش و بعد از آن نامی که شیعه بعد خدا و رسول خود دراذان خوشا تلاوت نامی که اسم اعظم اوست کلید قفل تمام مقدّرات جهان نبی برای علی و علی برای نبی دو جسم بوده ولیکن دو جسم با یک جان کسی که داشت به بدر و به خندق و به حنین یلی چو حضرت حیدر سپاه بی پایان علی عالی اعلا، علی ولی الله که خارج است مقامش زهرچه فهم و بیان قسم که قدر خدا را فقط علی دادند شناخت قدر علی را فقط خود یزدان قسم به بذر شکفته به عشق او در خاک قسم به درِّمیان صدف شده پنهان علی است آنکه حکومت برای او بوده شبیه چکه ی آبی ز بینی حیوان شبیه آتش و آب است، جمع اضداد است چگونه اش بنویسم نسیم یا طوفان؟ به غیر قامت حیدر نمی خورد هرگز ردای حق خلافت به قامت دگران گشوده کعبه برایش چو مادری آغوش هم او که بسته از آغاز با خدا پیمان به ذوالفقار چه حاجت که با ستیغ نگاه گرفته جان یلان را چو شیر در میدان قسیم نار علی و قسیم جنت علی هو العلی و هوالحق، هوالعلی میزان علی‌ست باقی و باقی علی است وجه الجلال به آن دمی که شود «كُلُّ مَن عَلَيهَا فَان» نماد عدل و عدالت شکوه رافت و عشق طلایه دار دو عالم به قله ی ایمان ستاره ای که درخشید روی شانه ی ماه و شام بتکده ها شد ز هیبتش ویران ستاره ای که درخشید و ماه مجلس شد تمام ،آینه ای حق نما و نور افشان فدای چشم سیاهش سپیدی چشمم به انتظار نگاهش سروده ام دیوان به ذکر اشهد و انّ علی ولیُ الله بلال باش و اذان گو و عاشقانه بخوان بخوان تو نام علی را الا بِذکرِ الله بده قصیده ی دل را به دست نامه رسان بگو که وسع من این است و عذر من هم این اگر ز من نپذیری دریغ و آه و فغان نجف که قبله قلبم شدی دعایی کن قدوم شاعر خود را به صحن خود برسان ➖➖➖ .
. حضرت رسول اکرم صل الله علیه آیه آیه همه جا عطر جنان می آید وقتی از حُسن تو صحبت به میان می آید جبرئیلی که به آیات خدا مانوس است بشنود مدح تو را با هیجان می آید مي رسي مثل مسيحا و به جسم کعبه با نفس هاي الهي تو جان می آید بس که در هر نفست جاذبه‌ی توحیدی است ریگ هم در کف دستت به زبان می آید هر چه بت بود به صورت روی خاک افتاده‌ ست قبله‌ی عزت و ايمان به جهان مي آيد با قدوم تو براي همه‌ی اهل زمين از سماوات خدا برگ امان مي آيد نور توحيدي تو در همه جا پيچيده ست از فراسوي جهان عطر اذان مي آيد عرشِ معراج سماوات شده محرابت ملکوتی ست در این جلوه‌ی عالم تابت خاک از برکت تو مسجد رحمانی شد نور توحید به قلب بشر ارزانی شد خواست حق، جلوه کند روشني توحیدش قلب پر مهر تو از روز ازل بانی شد ذکر لب های تو سرلوحه‌ی تسبیحات است عرش با نور نگاه تو چراغانی شد قول و افعال و صفاتت همه نور محض اند نورت آئينه‌ی آئين مسلماني شد به سراپرده‌ی اعجاز و بقا ره یابد هر که در مذهب دلدادگی ات فانی شد خواستم در خور حسن تو کلامی گویم شعر من عاقبتش حسرت و حیرانی شد اي که مبهوت تو و وصف خطي از حسنت عقل صد مولوی و حافظ و خاقاني شد «از ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد عشق پيدا شد و آتش به همه عالم زد» جنتی از همه‌ی عرش فراتر داری تو که در دامن خود سوره‌ی کوثر داري دیدن فاطمه ات دیدن وجه الله است چه نیازی است که تا عرش قدم بر داری جذبه‌ی چشم تو تسخیر کند عالم را در قد و قامت خود جلوه‌ی محشر داری عالم از هيبت تو، شوکت تو سرشار است اسداللهی چون حضرت حيدر داری حسنين اند روی دوش تو همچون خورشید جلوه‌ی نورٌ علي نور ، مکرر داری اهل بیت تو همه فاتح دل ها هستند روشني بخش جهان، قبله‌ی دنيا هستند اي که در هر دو سرا صبح سعادت با توست رحمت عالمي و نور هدايت با توست چشم امید همه خلق و شکوه کرمت پدر امتي و اذن شفاعت با توست با تو بودن که فقط صرف مسلماني نيست آنکه دارد به دلش نور ولايت، با توست بي ولاي علي اين طايفه سرگردانند دشمني با وصي ات، عين عداوت با توست بايد از باب ولاي علي آيد هر کس در هواي تو و در حسرت جنت با توست سالياني ست دلم شوق زيارت دارد يک نگاه تو مرا بس، که اجابت با توست کاش مي شد سحري طوف مدينه آنگاه نجف و کرب و بلا و حرم ثارالله .
. خبری آمده از عالم دیگر، اقرا حضرت باده به نام می و ساغر، اقرا تا شود از نفست عرش معطر، اقرا و خداوند تو را خوانده پیمبر، اقرا *"ساقیا، رونق میخانه مبارک باشد" بر تنت خلعت شاهانه مبارک باشد آیه آیه لب جبریل عسل می ریزد "وجعلناکم نورٌ" ز ازل می ریزد طبع مستانه، غزل پشت غزل می ريزد به زمین "حی علی خیر عمل" می ریزد "اشهد" عشق من انگار به لحن یمنی ست مرجع عاشقی ام راه اویس قرنی ست به دخیلی که زدم با گره ی دستانم پای چشمت "قمر" و "شمس" و "ضحی"می خوانم وقف محراب دو ابروی کمانت جانم عبد ایرانیتان، هموطن سلمانم افتخارم همه این است که در آن وادی تو  به یک مرد عجم منصب "منٌّا" دادی شجری طيبه از خانه ی طاها بايد دختری تا که شود همدم بابا بايد پس کنار تو فقط ام ابيها بايد مادرانه بشود مادر دنیا باید و خدا خواسته او صاحب کوثر بشود منکرش نیز بنا بوده که ابتر بشود حضرت ختم رسل لطف کن از شاه بگو تو صراط اللهی از راستی راه بگو ای که خورشيد منی خواهشا ًاز ماه بگو أشهد أن علياً ولی الله بگو *"دست غیب آمد و بر سینه ی نامحرم زد" جان احمد شد علی، جان علی شد احمد... .