eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.1هزار دنبال‌کننده
282 عکس
179 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از نوای مقتل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ راوی می گوید : به خدا قسم، زني را که سراپا شرم و حيا باشد، از او سخنران‏تر نديده‏ام که گويي سخن گفتن را از زبان اميرالمؤمنين علي بن ابي‏طالب فراگرفته بود.💚 💚با کلاسهای آنلاین شرح مناقب و فضائل حضرت زینب(س) با ما همراه باشید❤️ امشب ساعت ۲۰ تا ۲۲ 👇👇👇 https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
. عفّت و عصمت تماماً در رکابِ زینب است نورِ ماهِ آسمان، زیرِ نقابِ زینب است عزّت و آزادگی، دل باختن بر وجه الحسین این همه درک کرامت‌ها، به بابِ زینب است احترامش بر تمامِ اهلِ عالم واجب است این کلامِ حضرت ختمی مآب ِ زینب است در نَفَس هایش امیر مومنان موّاج بود خطبه هایِ حیدری چون انقلابِ زینب است روضه‌خوان‌ها را سرو سامان دهد در یک نگاه افتتاحِ روضه‌ها اوجِ ثوابِ زینب است تا محّرم می رسد لب را به شکوه وا کنند غافلند که نقشه ها ،نقشِ بر آب زینب است هیئتی حجب و حیا دارد به دور ازهر گناه این معانی شمّه ای از احتجابِ زینب است ریشه کن خواهدشد آنکس که ز روضه شاکی ست دوری از این آستان، اوجِ عقابِ زینب است تا دمِ مردن بیادِ قتلگه ناله کشید صحنه های سربریدن، عکسِ قابِِ زینب است ......................................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. بر سینه‌یِ خود پیرهنت را دارم بَد جور هوایِ دیدنت را دارم وا کن گره‌یِ مُشتِ مرا تا بینی با خویش عقیقِ یَمنت را دارم .......................................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. مٰا رَأَیْتُ اِلّٰا جَمیلاٰ درهم شکست زینب کبریٰ یزید را ویرانه کرد کاخ یزیدِ پلید را بانوی صبر با همه تاب و توان خود طی کرده بود راه حسین شهید را خون حسین در نظرش بود و فتحِ عشق بر کف گرفت پرچم سرخ و سفید را قرآن که داد فتح و ظفر را نوید ، او حسّ کرده است این همه فتح و نوید را پیغام نور از لبِ آیات نور داشت اجرا نمود آنچه ز قرآن شنید را از پا فکند دشمن دین را به خطبه اش بر جان خرید هجمه ی ظلم شدید را در پاسخ یزید به زیباترین سخن ثابت نمود عزّت گفت و شنید را باید نوشت شرح شکستِ اسارتش وز جام درد آنچه به محنت چشید را باید نوشت قصّه بازار و کوچه را باید نوشت آنچه به جانش خرید را از آتشین کلام فکند آتشی به ظلم یعنی شکست هیبت تیغ و حدید را آسان نمود عشق برادر اسارتش حل کرده بود آنچه ز دشمن رسید را تا درد و رنج بر دلِ یارش نیفکند با وی نگفت آنچه که دید و ندید را در آستان عشق که با نام زینب است از کف نداد "یاسر" خسته امید را ....... محمود تاری "یاسر"✍ ........................................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. ( س ) ۳ بند از یک ترکیب بند ----------- ای آینه ی رخ تو هر چشم تصویر تو مانده است بر چشم زهرا ز تو نور عشق می دید بر روی تو می گشود اگر چشم تا رشته ی اُنس نگسلد اشک با یاد تو بسته حلقه در چشم در سوز و گداز شب علی وار بر هم ننهاده تا سحر چشم دامن به گنه نخواهد آلود تا بسته به خدمتت کمر چشم پروانه شد و به شوق کویت یک باره گشود بال و پر چشم ای قافله دار عشق زینب شد با قدم تو همسفر چشم هنگام خطر نبود بیم اش همپای تو بود در خطر چشم در پیش هزار تیغ ماتم انداخته از غمت سپر چشم در کرب و بلا نداشت از غم جز خون جگر تو را ثمر چشم چون دست ز جان خویش شُستی می ریخت به پای تو گهر چشم تو آیه ی سرخ کربلایی پیغمبر خون لاله هایی ای بر جگرت رسیده آتش چون سوز دلت ندیده آتش هجران درون گداز یاران در سینه ات آفریده آتش بر صفحه ی دل ز آب دیده نقش غم تو کشیده آتش در شرح غمت عجب نباشد کز چشم قلم چکیده آتش بر خرمن آفتاب می ربخت در ماتم تو سپیده آتش پیراهنی از شرار ناله بر قامت تو بریده آتش ای سوخته از فراق برخاست از پیکر تو خمیده آتش تا دست به دامنت رساند با پای شرر دویده آتش چون کرب و بلا که غرق خون است در خون دلت تپیده آتش آه دل غم گرفته ات را با سوز جگر شنیده آتش از گلشن قلب داغدارت صدها گل سرخ چیده آتش تو لاله ی در و داغ بودی در محفل غم چراغ بودی ای دختر قهرمان زهرا وی راحت جسم و جان زهرا آئينه ی جان پاک احمد روشنگر دیدگان زهرا گلعطر بهشت جاودانی ریحانه ی بوستان زهرا قدر تو هنوز بی نشان است چون تربت بی نشان زهرا کرده ست عطا تو را خداوند دست علی و زبان زهرا تیغ سخن تو ذوالفقار است نطق تو همان بیان زهرا خون بود دو چشمت از غم دوست چون دیده ی خون فشان زهرا در عرصه ی عاشقی تویی تو گلواژه ی بی خران زهرا در خشم تو خفته خشم حیدر ای دختر مهربان زهرا گر فاطمه لاله ی بهشت است هستی تو گل جنان زهرا خم گشت تو را هجر قامت مانند قد کمان زهرا دل را که به دست غم سپردی از مادر خویش ارث بُردی ** محمود تاری «یاسر»✍ ........................................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. ----------------------------- دیدم گلویت را پیمبر بوسه می زد آری علی ساقی کوثر بوسه می زد ام ابیها فاطمه هر روز و هر شب دیدم گلویت را که مادربوسه میزد در قتلگه دیدم چه آ مد بر سر تو دیدم که درگودال خنجربوسه میزد رگ های پاکت پاره پاره گشت اما دیدم که برنی تابه حنجربوسه میزد بعد از سرت که نی سوار کربلا شد با نعل تازه روی پیکر بوسه می زد تیر سه شعبه آ مد و داغ جگر شد او بر گلوی ناز اصغر بوسه می زد در مجلس بزم شراب آن لعینان درطشت زربرخیزران سربوسه میزد اندر خرابه در طبق مهمانی آ مد دیدم سه ساله ات مکرر بوسه میزد سجاد گریان روضه خوان کربلا شد در قبر بر آن جسم پرپر بوسه میزد ساقی خموش این داغ باشدتاقیامت زینب به رگ های برادر بوسه میزد بعد از چهارده قرن از آن روز غمبار سینه زنت با دیده ی تر بوسه میزد -------------------------------------- کربلایی رسول چهارمحالی (ساقی عطشان)✍ ............................................ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
هدایت شده از نوای مقتل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ راوی می گوید : به خدا قسم، زني را که سراپا شرم و حيا باشد، از او سخنران‏تر نديده‏ام که گويي سخن گفتن را از زبان اميرالمؤمنين علي بن ابي‏طالب فراگرفته بود.💚 💚با کلاسهای آنلاین شرح مناقب و فضائل حضرت زینب(س) با ما همراه باشید❤️ امشب ساعت ۲۰ تا ۲۲ 👇👇👇 https://t.me/joinchat/1mMEyJCOrVMwYmI0
. مُسدّس مربّع شهادت حضرت زینب سلام اللّه علیها امشب به سبکِ کرب‌وبلا گریه می‌کنیم همراهِ سیِّدالشُّهدا   گریه می‌کنیم صاحب‌زمان گرفته عزا گریه می‌کنیم از داغِ روحِ صبر و وفا گریه می‌کنیم مثلِ تمامیِ عُلَما گریه می‌کنیم آقا ببین که با رفقا گریه می‌کنیم  امشب به یادِ عمِّه‌یِ سادات مضطرم گریه‌کنِ مصیبت و غمهایِ خواهرم شد کهنه پیرهن همه‌یِ عشق و باورم مثلِ غروب غصِّه و غم فکرِ معجرم راویِ قصِّه‌هایِ غریبی دلبرم هجران سر آمده به خدا گریه می‌کنیم  در زیرِ آفتابم و مثلِ تو تشنه‌لب جان دادنِ شبیهِ تو شیرین‌تر از رطب از دوریِ تو زینبِ غم‌دیده کرده تب یکسال و نیم زندگیِ بی تو؟! اَلعجب کردم شکایت از غم هجرانِ تو به رب با حق به یادِ فاصله‌ها گریه می کنیم یک‌سال وُ نیم  دردِ جدایی کشیده‌ام حالا ببین چگونه کنارت رسیده‌ام هرگز عجیب نیست اگر قدخمیده‌ام آخر به رویِ نیزه  سرِ یار دیده‌ام چوبی به لب نشست و لبم را گـَزیده‌ام اِی زینبی بدان که کجا گریه می‌کنیم؟! جایی که از حسین بخوانیم کربلاست مهمانِ روضه‌یِ غمِ گودالِ تو خداست دارم یقین که مادرِ ارباب پیش ماست همراهِ دخترش شده تب‌دارِ نینواست شیب‌الخضیب غصِّه‌یِ زهرا و مرتضاست آهی کشید مادر و ما گریه می‌کنیم آهی کشید و زیرِ لبَش گفت یاحسین دیدم که می‌زنی گلِ من دست‌وپا حسین دشمن سرِ تو برده رویِ نیزه‌ها حسین زینب کجا و بزمِ حرامی کجا؟ حسین چوب است مزدِ قاریِ قرآنِ ما حسین ما تا ظهور عدل و صفا گریه می‌کنیم ............................................ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. شیعیان حیدریم و خاک پای زینبیم با نگاه لطف زهرا مبتلای زینبیم برکت یک عمر گریه بر برادرهای او لطف فرمودند و حالا ما گدای زینبیم کربلا از ابتدا تا انتها میدان اوست از محرم تا صفر غرق عزای زینبیم در نماز وتر دست گریه کن ها را گرفت ما حسینی گشته از فیض دعای زینبیم رازق چشم تر عشاق تنها زینب است اشک اگر داریم مرهون عطای زینبیم از نجف تا کربلا هر سال جمع زائران میهمان سفرهء صحن و سرای زینبیم روز محشر لحظهء "یوم یفر من اخیه " با نشان "سینه زن" تحت لوای زینبیم هر مدافع تا زمین افتاد با خونش نوشت تا نفس در سینه ها باقیست پای زینبیم کثرت ایرانیان لشگرش معلوم کرد بیش از هر قوم دیگر ما فدای زینبیم او اسارت رفت تا دین خدا احیا شود ما مسلمانان رنج و غصه های زینبیم تازیانه خورد اما چادرش را پس گرفت تا ابد حیران این حجب و حیای زینبیم ............................................ طعم شیرین ذکر شور حسین! زینب! ای خواهر غیور حسین عالمه، صابره، عقیله تویی شاه بانوی این قبیله تویی قبله گاه امیر علقمه ای تو علیّ ِ به شکل فاطمه ای نَفَس تو رقیه پرور بود خطبه هایت شبیه حیدر بود صاحب شوکت وقار علی ای زبان تو ذوالفقار علی نور بر روی ناقه ای بانو! خودِ نهج البلاغه ای بانو! چادر توست خیمه ی توحید سایه ی معجر تو شد خورشید پای داغ تو نوح کم آورد ایستادی و کوه کم آورد باورم نیست روضه ها، هیهات! کوچه! بازار! عمه ی سادات! هیبت تو شکسته شد؟! هرگز دست های تو بسته شد؟! هرگز حرف مقتل دروغ بود اصلاً دور محمل شلوغ بود اصلاً ؟ ... نظری سمت آفتاب نرفت ... عمه ام مجلس شراب نرفت ... پای این روضه روضه خوان جان داد دَخَلَت زَینَبُ عَلی بنِ زیاد ......................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. من آن آئینه‌ام آئینه‌ای از غم ترک خورده من آن زخمم همان زخمی که از هجران نمک خورده من آن داغم که مهمانی ندارد  غیر غمهایت من آن دردم که درمانی ندارد جز تماشایت من آن اشکم که خونین می‌کند دامانِ هجران را من آن آهم که آتش می‌کِشد این شامِ ویران را من آن جانم که بر لب آمده روزی هزاران بار بیا از بِینِ دستانم خودت پیراهنت بردار  من آن پایم که دنبالت دویدم  حیف رفتی تو من آن دستم که شالت را کشیدم حیف رفتی تو من آن موی سیاهم که تماشایت سپیدش کرد من آن دلشوره‌ام که حرمله بد نا اُمیدش کرد من آن بندِ دلم که پاره شد وقتی زمین خوردی هزار و نهصد و پنجاه زخم از آن و این خوردی همان که دید اُفتادی زمین و کارها پیچید همان که زیرِ پایش چادرِ او بارها پیچید شدم آن معجری که خاکِ عالم بر سرش آمد همان مادر که اُفتاد و  کنارش مادرش آمد  میان علقمه اَبرو کمانش را ندیده رفت منم آن مادری که دو جوانش را ندیده رفت خلاصه خواهرم  آن خواهری که بی برادر گشت حرامی دست خالی آمد  اما دست پُر برگشت من آن چشمم که دیدم  ناکسی پیراهنت را بُرد کسی دزدید خودَت   نانجیبی  جوشَنت را بُرد همان چشمانِ تاری که به دنبالِ تو می‌گردید همان غارت زده که در پیِ شالِ تو می‌گردید به زور از پیش تو با کودکت با داغ راهی شد من آن دوشم که از پیش تو با شلاق راهی شد در این بازار و آن بازار چون آواره می‌گشتم رُبابت بود وقتی که پِیِ گهواره می‌گشتم کنارِ دخترانت بودم و غم نامه‌ات دیدم ندیدی  در حراجی‌ها خودم عمامه‌ات دیدم خلاصه خواهرم آن خواهری که بی برادر گَشت حرامی دست خالی آمد اما دست پُر برگشت نگفتی خواهری دارم  که می‌بیند که می‌غلطی نگفتی دختری دارم که می‌بیند که می‌غلطی میان باد و طوفان  اضطرابِ باغ یادم هست به زیر آفتابم آفتابِ داغ یادم هست نگاهم مانده بر در حیف از این در نمی‌آیی نمیبینی که می‌سوزم  چرا آخر نمی‌آیی رُبابت نیست اما ناله‌هایش مانده در گوشم ببین شیر آمده مادر  علی‌اصغر نمی آیی.... ( ۴۰۰/۱۱/۲۷) ............................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. همه محوند، محو عزت ما از گِلِ اولیاست طینت ما کنج عُزلَت برای ما گنج است وه چه سرمایه ای ست عُزلَت ما نگران نیستیم از مردن مرگ ما هست استراحت ما ثروت ما محبت زهراست نرسد ثروتی به ثروت ما نامه هامان نخوانده امضا شد باز راضی نشد به خجلت ما گریه کردیم راهمان دادند بی نتیجه نماند زحمت ما هر کسی پنج روز نوبت اوست با بزرگان گذشت نوبت ما فرصت گریه را به ما دادند بهترین فرصت است فرصت ما همه جا رفت و از تو صحبت کرد هر که بنشست پای صحبت ما تا که در خدمت شما هستیم دیگران میکنند خدمت ما خواستند از دیار تو برویم نه ، اجازه نداد غیرت ما ما اویسیم و آمدیم ، ولی دیدن تو نبود قسمت ما آس و پاست شدیم و با این حال درهمی کم نشد ز قیمت ما شبی از خاک ما گذر کردی مرده را زنده کرد تربت ما حاجت دل شکسته ها گریه است جان زینب برس به حاجت ما روضه داریم روضه‌ی زینب یک سری هم بیا به هیئت ما کربلا ، شام ، هر کجا رفتی یک سلامی بده به نیت ما . . . ما که از هجر ، بال بال زدیم و نیامد کسی عیادت ما شاعر: .................... افتاده ام به بستر بی سایبان حسین از خواهر تو گریه گرفته امان حسین در زیرآفتاب، سرت را بریده اند در زیر آفتاب، به رویت دویده اند دارم حساب می کشم از قطره های آب تو سوختی و صورت من سوخت بی نقاب ماندی سه روز بی کفن و بوریا حسین اصلاً عوض کنیم سر بحث را حسین.... من سختم است پیش تو این روز آخری از این همه گلایهء خواهر برادری یاد تو هست مادرمان بستری که شد... رخسار او کبودی و نیلوفری که شد... دارم شبیه او پی تابوت می روم با این پر شکسته به لاهوت می روم این روزها که سینهء من تنگ میشود خیلی دلم برای حسن تنگ می شود ای کربلای من سفرم را چه می کنی؟ داغی که مانده بر جگرم را چه می کنی؟ من را ببخش وقت زیارت نمی شود دیگر کسی شبیه تو غارت نمی شود میخواستم ضریح تنت را بغل کنم یکبار جسم بی کفنت را بغل کنم جانم به وصل عشق تو با سوختن رسید این پاره های پیرهنت هم به من رسید از آن غروب، رنج اسارت کشیده ام از زیر تیر و نیزه، کنارت کشیده ام رفتی و گوش ما همه بی گوشواره شد عمامه رفت و معجر مان پاره پاره شد سنگت زدند بر سر نی، مرد و زن حسین از هر دو سنگ، خورده یکی هم به من حسین اصلاً چه شد که قسمت آن دیگری شدی بین تنور رفتی و خاکستری شدی ای وای از رباب، که جانش به لب رسید هرجا که رفت، حرملهء بی ادب رسید پیشانی ام شکست و وضویم جبیره بود بازارهای کوفه پُر از چشم خیره بود وقت قمار، پای سرت شرط کرده اند در پیش پای ما صدقه پرت کرده اند گرچه میان تشت طلا، جام برنگشت دیگر رقیه از سفر شام برنگشت حالا شده خرابه دمشق رقیه ات برگشته ام به شام، به عشق رقیه ات سر را گرفت و گفت که بابا حلال کن موی مرا بلندتر از این خیال کن این رو به قبله را تو نگو روبه راه نیست اصلاً خیال کن بدن من سیاه نیست شهدی دوباره از لب قرآنی ات بده جایی برای بوسه به پیشانی ات بده .............................................. کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. ﷽ (سلام الله علیها) ¤▪ غریب و بیکس و بی یار و آشنا زینب به درد و رنج و غم و غصه مبتلا زینب . کنون که وقت وداع است زین جهان خراب به حال خویش دمی نوحه سرنما زینب . فغان که جان به غریبی سپردی و نبود کسی به دور تو از خویش و اقربا زینب . ز صبح روز ازل تا به شامگاه ابد برون نشد ز تنت جامۀ عزا زینب . در این دو روزۀ عمر اندر این جهان خراب زجور چرخ کشیدی چه ظلمها زینب . زگریه چشمۀ چشمت چوبحر شد چون دید شکسته گوهر دندان مصطفی زینب . گشوده شد دَرِ غم بر رُخت دمی که شکست ز ضرب در کمر خیرة النسا زینب . زمانه خاک غمت آن زمان فشاند بسر که گشت شق سر سلطان اولیا زینب . توئی که با دل صد پاره در لگن دیدی هزار پاره دل زار مجتبی زینب . تو آن اسیر بلائی که کاروان بلا عنان کشید تو را سوی کربلا زینب . توئی که برتو بلا بر سر بلا آمد چو گشت جای تو آن دشت پر بلا زینب . توئی که تشنه سر شش برادرت از تیغ به پیش چشم تو شد از بدن جدا زینب . توئی که شمر ستمگر به پیش دیدۀ تو سر حسین تو ببرید از قفا زینب . توئی که زیر سم اسب اشقیا دیدی تن برادر خود را چو توتیا زینب . توئی که بر قد اکبر کفن تو پوشیدی به جای خلعت شادی به صد نوا زینب . توئی که سینه نمودی ز پنجۀ غم چاک چو چاک شد گلوی اصغر از جفا زینب . توئی که بر سر بازار شام از ره ظلم زدند برسر تو سنگ برملا زینب . توئی که با دل آزرده نزد ابن زیاد بدی ستاده و می خورد او غذا زینب . توئی که بازوی زار تو از جفا بستند ز ریسمان ستم قوم بی حیا زینب . توئی که بود تو را در خرابه شب تا صبح ز خاک بستر و از خشت متکا زینب . به حال مرگ اگر دوش «جودیا» بودی از این مکالمه دادی تو را شفا زینب شاعر: ............................................... کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .