eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.1هزار دنبال‌کننده
281 عکس
178 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh آی دی تبادل @purbakhsh
مشاهده در ایتا
دانلود
. الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلاَیَةِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلیِّ بنِ أَبِی طالِب وَ الْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ.  همیشه نُقلِ اَذکارم، علی بن ابی طالب ردیفِ نابِ اشعارم، علی بن ابی طالب صلات من، ذكات من، حیات من، ممات من همه رفتار و کردارم، علی بن ابی طالب زمین خوردم علی گفتم، ضَرَر بُردم علی گفتم به هر سختی مددکارم، علی بن ابی طالب علی ای فِکر و ذکر من، تویی آن فکرِ بِکر من تمامِ حُسنِ اَفکارم، علی بن ابی طالب علی جَنّت علی رضوان، علی باغ و علی بُستان صفای هر چمن زارم، علی بن ابی طالب گُنه کارم گُنه کارم، ولی شادم تو را دارم مرا ناجیِ از نارم، علی بن ابی طالب چه در دنیا چه در عقبی، به دست مِهر تو مولا امان از هر بلا دارم، علی بن ابی طالب تویی برهان تویی میزان، تویی تفسیری از قرآن تویی معیار و آمارم، علی بن ابی طالب زدم سنگ تو بر سینه، الا ای یارِ دیرینه شدی زین رو تو دلدارم، علی بن ابی طالب منم درد و تویی درمان، شفایم میدهی یک آن من از عشق تو بیمارم، علی بن ابی طالب به مسجد غرقِ احسانی، به ميدان شيرِ غرّانی دو وَجهَت را خريدارم، علی بن ابی طالب تويی که جانِ داداری، زِ من جان را طلبکاری به تو جان را بدهکارم، علی بن ابی طالب به زهرایت قسم يارا، نخواهم بی تو دنیا را به موی تو گرفتارم، علی بن ابی طالب نه قنبر نه که سلمانم، نه میثم نه که مقدادم به گلزار تو چون خارم، علی بن ابی طالب غلامِ مجتبی هستم، زِ جامِ زينبی مستم حسینت را عزادارم، علی بن ابی طالب دلی گویم دلی گویم، بدون مَعْطَلی گویم سگ کوی علمدارم، علی بن ابی طالب هم ایوان طلا خواهم، هم از تو کربلا خواهم تمنای دلِ زارم، علی بن ابی طالب خدا را شُکر می گویم، رَهِ حقِ تو می پویم از این کرده شعف بارم، علی بن ابی طالب .
. خورشید طلوع کرده از لبخندش نور است و هزار رشته در پیوندش دیدند در آسمان دستان رسول دست علی است و یازده فرزندش ✍ .
. از سوی خدا امروز جبرئیل بشیر آمد بعد‌ مصطفی حیدر بر خلق امیر آمد مهربان امیر حق بر شیخ و صغیر آمد بزم عاشقان سبزست عیدبی نظیر آمد چشم شیعیان روشن چون عیدغدیر آمد پیک حق چنین آورد از برای او پیغام امرحق شده جاری برهمه زخاص و عام خاتم النبین را دادست چنین الهام تکمیل کن ای احمد این رسالت اسلام فرمان خدا باشد چونکه او بصیر امد می رسد چنین مژده از خدای ربانی کای حبیب ما امروز در فضای روحانی کامل شود این آئین از آیت قرانی انتخاب حق باشد این علی عمرانی مولای ز بعد تو آن مهر منیر آمد دلها همه شادان است زین عید تولائی چون نقل وشکر شیرین گفته های حلوائی پیغمبر اکرم خواندآن خطبه به غرائی اکملت و لکم دین را با نطق مسیحائی بعد من علی مولا بر خلق صبیر آمد 🌸
. در مذهب ما مست شدن فعلِ حرام است این حکمِ مُسلّم شده در فقه و کلام است لیکن شده مستی ز علی واجب و این اَمر فتوایِ دو صد مرجعِ تقلیدِ عظام است . ✍ .
. غدیر خم ، روز اکمال دین تا که خورشید ولایت شد درخشان در غدیر بسته ام ای عشق با آئينه پیمان در غدیر آیة ی سرسبز اَکمَلتُ لَکُم شد بارور گوئیا نازل شده امروز قرآن در غدیر تا شود تکمیل دین حق تعالا از علی داده حق بهر ولای نور فرمان در غدیر دل به دریا می زند از شوق دلدار علی رو به ساحل می رود امروز توفان در غدیر می رود هر ذَره از خاک غدیر خُم به عرش آسمان هم می شود آئينه باران در غدیر می رود در قعر آتش ، می شود اهل جحیم هر که دارد نیت آشوب و عصیان در غدیر هر منافق دیده ی گریان بیابَد از غدیر دارد اهل دین ولیکن لعل خندان در غدیر جایگاه پاکدامانان بود در بزم عشق نیست آری جای هر آلوده دامان در غدیر می شود یاغی ترین فرد بجا مانده ز کفر هر که باشد در پی ایجاد طغیان در غدیر می شود سر زنده در تاریخ با حُب علی هر که باشد در پی دارو و درمان در غدیر در غدیر ایمان تجلی کرد بر دست نبی با علی آری تجلی کرد ایمان در غدیر پیش روی اصل ایمان حیدر کرار ، نیز چهره بر خاک مذلت داشت شیطان در غدیر بس که از عرش برین می ریخت گلبرگ امید بوی عطر و گل گرفته هر بیابان در غدیر تا که احمد دست حیدر را به دست خود گرفت وادی خُم غدیر آمد گل افشان در غدیر نغمه ی مَن کُنتُ مولا شد بلند از مصطفی ناگهان آمد برون خورشید تابان در غدیر باید امروز از طلوع نام حیدر ، آسمان نور افشانی کند در هر خیابان در غدیر بس که نوشیدند از جام ولایت عاشقان مانده «یاسر» دیده های عشق حیران در غدیر ** حاج محمود تاری «یاسر»✍ .
آفتاب غدیر السلام ای عشق ، ای عید غدیر ای نسیم لحظه ی توفانی ام قطره ام ، پیوسته در دریای صبح دُرَّم و دَر بحر می غلتانی ام ای غدیر ای ابتدای آسمان ای سرآغاز بلند سرنوشت میوه ی شیرین نخلستان نور نخل لبریز از رطب های بهشت می وزد عطر تو از سمت افق از تو هستی می گشاید پنجره عشق این زیباترین فصل زمین روی ذهنم می نویسد خاطره می نویسد عشق بر گلبرگ نور خاطراتی ماندگار از جاده ها می نویسد از دل افروزی سترگ می نویسد از دل و دلداده ها می برد ما را به شهر آفتاب جاده های. روشن از نور غدیر نقش می بندد به روی چشم دل مصحف سرسبز منشور غدیر هجده ذِی الْحَجِّه بود و مهر و ماه می درخشیدند از هر بیکران روبروی چشم های آسمان جلوه می کردند حتّی اختران بر فراز منبر آمد مصطفی دست حیدر در میان دست او گفت این مولا ، علی مرتضاست آن که باشد عالمی پابست او شد شکوفا روی دست آفتاب آفتاب دیگری همچون علی خلق عالم را ز بعد مصطفی گشت پیدا رهبری همچون علی این علی دریایی از گنجینه هاست دُرّ و گوهرهای لعلش بی حساب روشنایی می دهد چشمان او خیمه دارد زیر چترش آفتاب نغمه ی مَنْ کُنْتُ مَولا بشنوید از رسول کردگار بی نیاز هست در دست اَمیرَالْمُؤْمِنیِن پرچم اِنّافَتَحْنا در فراز در نگاه نافذ خورشید عشق ترجمانی از ولایت را ببین در طلوع روشن صبح غدیر تابش نور هدایت را ببین می رود همسایه با گل می شود هر که نوشد عشق از جام غدیر این که عطر از هر کلامم می چکد دل گره خورده ست با نام غدیر ** محمود تاری «یاسر»
رباعی ها - برای غدیر چون چشمه ز برکه ی بقا می جوشیم پیراهنی از زلال گل می پوشیم تا رفع عطش کنیم ، با یاد علی از جام غدیر شیعه گی می نوشیم رو سمت حریم سبز دریا کردم تا گوهر سرخ عشق پیدا کردم می خواست دلم شکوه دیگر یابد با بال غدیر خم پری وا کردم دل آمده سهم خویش را بر دارد از عشق علی هرآنچه باور دارد از جام غدیر خم بنوشد زیرا این برکه زلال نام حیدر دارد دل آینه ی صبح سعادت باشد نسبت به علی غرق ارادت باشد تاریخ تولدم غدیر است ای دل آن روز مرا ، روز ولادت باشد ** محمود تاری «یاسر»
رباعی های غدیرانه آن یار که شهر جان چراغانی اوست دریای دلم همیشه توفانی اوست اثبات ولایت علی هر کس خواست اَکْمَلْتُ لَکُم دلیل قرآنی اوست ما دسته گل سلام داریم به دست یک آینه ی تمام داریم به دست از جام بهشت بی نیازیم همه کز خُمّ غدیر جام داریم به دست بر دست نبی تا که نشان گشت علی خورشیدِ معطّر جهان گشت علی بیرون برود هر آن که نَبْوَد عاشق زیرا که امیر عاشقان گشت علی در خیمه ی سبز آسمان بنشستم برخاستم و قامت شب بشکستم از خُمّ غدیر خورده ام باده ی عشق وز عطر محمّد و علی سرمستم گفتم علی و شوق مجدّد دارم از جاده ی عشق رفت و آمد دارم با یاد غدیر از علی می گویم زیرا ز علی نور محمّد دارم در جام غدیر عطر بی حد باشد تلفیق گل حیدر و احمد باشد دستان علی که دستِ نیکوی خداست در دستِ پر از نور محمّد باشد گلبانگ غدیر آیه ی سرمد باشد تفسیر طلوع دین احمد باشد وقتی که علی نفسِ پیمبر گردد یعنی که علی شخص محمّد باشد نقش است به لوح دیده نور برکات شد آیه ی اَکْمَلْتُ لَکُم روح حیات چون احمد و حیدرند مولای جهان بر عید غدیر و هر دو مولا صلوات oo محمود تاری "یاسر"
غدیر ، ولایت ، اکمال دین ------ شکوه عدالت بود در غدیر فروغ رسالت بود در غدیر خداوند رحمان بفرموده است تجلّیِ رحمت بود در غدیر بخوان آیه ی صدق و بنگر ز صدق حدیث صداقت بود در غدیر بیان نبی اقتدار علی ست پیام صلابت بود در غدیر به اکمال دین مُهر تأکید زد کمال دیانت بود در غدیر شده زنده از رویش اش جامعه نسیم طراوت بود در غدیر ز مَنْ کُنْتُ مَوْلای احمد ببین طلوع ولایت بود درغدیر نبی دست حیدر به بالا گرفت بلندای عزّت بود در غدیر چه روز شریفی پدید آمده ست شمیم شرافت بود در غدیر ندارد به ذاتش اش بجز اقتدار که باب فتوت بود در غدیر ز خُمِّ غدیر آفتابی بنوش سر آغاز غیرت بود در غدیر تو را می برد سمت و سوی بهشت مسیر هدایت بود در غدیر بگیر از علی بال پرواز خویش عروج کرامت بود در غدیر ز بَخٍ لَکَ یا علی بر مَلاست بهار ارادت بود در غدیر منافق به ذلّت رسد عاقبت همین یک بشارت بود در غدیر نباید جدا شد ز حیدر دمی که این روح طاعت بود در غدیر ندارد نهایت ، طریق خداست و تا بی نهایت بود در غدیر اگر سر رود عهد ما پا بجاست که این دست بیعت بود در غدیر نپیچم سر از امر مولای خود نماد اطاعت بود در غدیر به تطهیر آن نور قرآن گواه فضای طهارت بود در غدیر اگر سبز و زیبا ثمر می دهد نهال امامت بود در غدیر به چشمان روشن تر از آسمان سراسر نجابت بود در غدیر دل "یاسر" از عترت آورده نور که تاریخ عترت بود در غدیر ** محمود تاری «یاسر»
رباعی های غدیرانه در خیمه ی سبز آسمان بنشستم برخاستم و قامت شب بشکستم از خُمّ غدیر خورده ام باده عشق وز عطر محمّد و علی سرمستم گفتم علی و شوق مجدّد دارم از جاده ی عشق رفت و آمد دارم با یاد غدیر از علی می گویم زیرا ز علی نور محمّد دارم در جام غدیر عطرِ بی حد باشد تلفیق گل حیدر و احمد باشد دستان علی که دست نیکوی خداست در دستِ پر از نور محمّد باشد گلبانگ غدیر آیه ی سرمد باشد تفسیر طلوعِ دین احمد باشد وقتی که علی نَفْسِ پیمبر گردد یعنی که علی شخص محمّد باشد نقش است به لوح دیده نور برکات شد آیه ی اَکْمَلْتُ لَکُمْ روح حیات چون احمد و حیدرند مولای جهان بر عید غدیر و هر دو مولا صلوات ooo محمود تاری «یاسر»
. علیه السلام #امیرالمؤمنین ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ گفتیم اول از علی و آخر از علی پُر شد ورق ورق ورقِ دفتر از علی با خلقتش چکامه‌ی خلقت تمام شد دیگر نیافرید خدا بهتر از علی یک قطره‌اش به عمرِ زمین و زمان رسید سیراب می‌شود عطشِ محشر از علی از عرشِ ابرهای لبش وحی می‌چکید در بارشِ تلاوتِ پیغمبر از علی نهج‌البلاغه نقطه‌ی عطف خطابه شد قیمت گرفت آبروی منبر از علی از خاک رفت بر درِ افلاکیان نشست تا بال و پر گرفت، درِ خیبر از علی پا روی حقّ مورچگان هم نمی‌گذاشت شمشیر می‌گرفت چنانچه سر از علی در روزگارِ برده‌فروشان نمی‌خرید جز آبروی نوکری‌اش قنبر از علی حیّ علیَ الصلوة، زمان گدایی است حیّ علیٰ گرفتنِ انگشتر از علی از یا حسینِ‌ حل شده در اشک‌های آب سیراب می‌شویم، چنان کوثر از علی .
. دنیا برای اهل حقیقت به کام شد ارکان پادشاهی غم بی دوام شد شادی به دشمنان پیمبر حرام شد شمشیر جاهلیتشان، در نیام شد اسلام سایه اش به جهان مستدام شد ذی الحجه، ماه تزکیه ی نفس بی عنان واقع شده است روز پر از برکتی در آن روزی که گشت در طی تاریخ جاودان روزی که قلب جمله ی اصحاب و شیعیان این بار بهره مند ز فیضی مدام شد ملحق شدند اهل یقین بر رسول دین از هر قبیله مردمی از جرگه ی یقین با قصد برگذاری آن حج واپسین پیغمبر از مدینه به همراه مسلمین با عزم راسخ عازم بیت الحرام شد در بازگشت، قلب رسول امین تپید جبریل آمد و به دل پاک او دمید آن لحظه آیه ی ابلاغ دین رسید وقتی پیامبر سخن وحی را شنید ملزم به فاش کردن متن پیام شد از سوی حق برای توجه به چند پند از دشمنان در امنیت و فارغ از گزند دستور داد کل قبائل به صف شوند کم کم برای خواندن آن خطبه ی بلند در موضعی به نام غدیر ازدهام شد حضرت تمام جان و تنش را صدا نمود یک منبر از جهاز شترها به پا نمود با چشم باز، گوش به امر خدا نمود وقتی سپاس و مدح خداوند را نمود با حاجیان و همسفران هم کلام شد یک دم گرفت دست علی را میان دست بغض تمام میکده ها ناگهان شکست از ساغر ولایت او مست مست مست جمعیتی ز دست علی جام می به دست مبهوت شأن و مرتبه ی آن امام شد آمد به پای ساقی کوثر سجودها بر او رسید موج سلام و درود ها سوی حصار امن ولایت ورود ها روز غدیر، کوری چشم حسودها دین تا همیشه کامل و، نعمت تمام شد ✍ .